سرویس جهان مشرق- در تصویرسازی این روزهای امپراتوری رسانههای جریان اصلی در غرب، «ایلان ماسک»، یک «نابغه حیرتانگیز» است که به واسطهی نبوغ اعجابآور و جاهطلبی و بیپروایی خود، بیمحابا به حوزههای مختلف فناوریهای پیشرفته ورود می کند و در این سن نسبتا جوان خود، رقیب قدرتمندی برای نهادهایی چون پنتاگون و ناسا است. به نوعی می توان گفت او نسخهی جدیدی از بتها و خداوارههای دنیای متهوّر نو از جمله استیو جابز و بیل گیتس است با اظهارنظرهای جنجالی و عجیب و خارج از هنجار خود، خصلت یک ستارهی راک را هم به نبوغ علمی خویش افزوده است.
حتی کار این تصویرسازی اسطورهای به جایی رسیده که در هرزنامههایی به اسم مقاله، خدا را موجودی شبیه ایلان ماسک دانستند!
اما آیا واقعا ایلان ماسک یک «نابغه»، آن هم در سطحی است که درباره او تبلیغ می شود؟
او در 1971 در آفریقای جنوبی به دنیا آمد. او در خانوادهای ثروتمند رشد کرد. خانوادهی او صاحب معدن زمرد بودند. پدرش «اِرول ماسک» در مصاحبهای گفته است:
" ما خیلی پولدار بودیم. گاهی آنقدر پول داشتیم که حتی نزدیک گاوصندوق هم نمی توانستیم برویم. "
ظاهرا او در نوجوانی با جیبهای پر از سنگ زمرد متعلق به پدرش به جواهرفروشیها می رفته و آنها را می فروخت و پولش را به جیب می زد.
با اینحال ایلان در راستای ارایهی جلوهای خودساخته از خود، مدعی شده که بعد از دوره کالج، 100 هزار دلار بدهی وام کالج او بوده و او حتی نمی توانسته یک رایانه دست دوم بخرد.
اما نکته اینجاست که او در دوران تحصیل دوره کارشناسی در دانشگاه پنسیلوانیا از بورس تحصیلی کامل استفاده می کرد. جدای از این، او در دوران دانشگاه، به همراه یکی از همدانشگاهیهای خود به نام «ادئو رِسی»، یک خانه با 10 اتاق خواب خرید و آن را تبدیل به یک نوع کلاب شبانه کرد. [1]
در تبلیغات رسانهای، ضریب هوشی ایلان ماسک «155» است. معلوم نیست تحت کدام آزمون و تستی این عدد به دست امده است. اما روشن است که او وقتی برای دوره دکتری فیزیک وارد دانشگاه استنفورد شد، تنها دو روز دوام آورد و درس را رها کرد. [2]
ایلان ماسک اولین شرکت خود را به نام ZIP2 به همراه برادرش کیمبال در 1995 در پالو آلتو کالیفرنیا ثبت کرد. برای راهاندازی این شرکت، که فعالیت آن ایجاد درگاهی برای آگهیهای تجاری اینترنتی بود(چیزی که در آمریکا به نام یلو پیج شناخته می شود و در کشور خود ما هم پروژههایی چون کتاب اول از آن الهام گرفته)، دهها هزار دلار از والدین خود دریافت کرده بود. به علاوه، شریک تجاری پدر آنها، گرک کوری، حاضر شد برای این پروژه شریک تجاری پیدا کند. جالب اینجاست که امروز ایلان ماسک را نابغهی برنامهنویسی از دوران نوجوانی معرفی می کنند، در حالی که همه کدنویسیهای او برای ZIP2 اشتباه بود و آنها مجبور شدند چند برنامهنویس حرفهای استخدام کنند تا کدها را بازنویسی کند. [3]
در 1999 آن دو موفق شدند شرکت کامپک کامپیوتر را اقناع کنند که برای گسترش دادن موتور جستجوی خود(آلتاویستا) شرکت zip2 را از آنان بخرد. زیپ تو به قیمت 307 میلیون دلار فروخته شد و ایلان و برادرش جمعها 35 میلیون دلار به دست آوردند. جالب اینجاست که خرید این شرکت تبدیل به یک ضرر بزرگ برای مدیران کامپک شد و آنها نتوانستند هیچ سودی از این معامله به دست بیاورند و در نهایت مجبور به انحلال آن شدند. [4] ایلان ماسک البته سود سرشاری از این معامله برد و از 22 میلیون دلاری که به جیب او رفت، به خود یک جایزه یک میلیون دلاری داد و یک خودروی فوقگرانقیمت مک لارن اف 1 خرید. او این خودرو را بیمه نکرد و در یک تصادف آن را تقریبا نابود کرد. همهی این دیوانهبازیهای اصطلاحا لاکچری به معروفتر شدن برند او کمک کردند.
در دسامبر سال 1999، بعد از فروش zip2 ایلان ماسک به همراه سه نفر دیگر (هریس فریکر، کریستوفر پاین و اد هو) یک بانک انلاین به نام X.COM تاسیس کردند. با این حال، تنها 5 ماه بعد از شروع به کار شرکت، فریکر ترتیباتی صورت داد که ماسک از سیاستگذاری شرکت کنار گذاشته شود و خود به فریکر بر صندلی مدیرعاملی بنشیند. در مارس 2000، ایکس دات کام توسط شرکت رقیبش، Confinity، خریدار شد نام شرکت جدید هم ایکس دات کام شد.
نکته بسیار مهم اینجاست که در تبلیغات اینروزهای رسانهها، «PayPal»، به عنوان شاهکار و نقطه عطف ابداعات و آغاز روند جهشی او معرفی می شود. این در حالی است که اصولا پی پَل، ابداع مکس لِوچین و پیتر تیل، یعنی موسسان شرکت کانفینیتی در سال 1998، پیش از ادغام با ایکس دات کام بود و ماسک هیچ نقشی در طراحی آن نداشت! [5]
تازه تمام چند ماهی که ماسک در شرکت ادغام شدهی ایکس دات کام و کانفینیتی حضور داشت، با وجود این که بیشترین سهام را در اختیار داشت و مدیرعاملی را هم خود به عهده گرفت، درگیر جنگ قدرت با سایر سهامداران اصلی و مدیران شرکت بود. اینگونه بود که در سپتامبر 2000، زمانی او در سفر ماه عسل خود در استرالیا به سر می برد، توسط هیات مدیره از مدیرعاملی کنار گذاشته و عملا از مدیریت شرکت اخراج شد و پیتر تیل، طراح مشترک پی پَل با لِوچین جای او را گرفت. [6] تازه در ژوئن 2001 بود که نام شرکت از ایکس دات کام(که با فشار ماسک نهاده شده بود) به PayPal تغییر کرد. [7]
جالب اینجاست که برای استعفای ایلان ماسک از ایکس دات کام، تواقفنامهای امضاء شد که برای جلوگیری از ضربه خوردن به اعتبار او، در وبسایتهای شرکت، همه جا به نام او به عنوان یکی از «موسسان» شرکت ایکس دات کام قدیم و ایکس دات کام جدید (بعد از ادغام با کانفینیتی) اشاره شود. همین تواقفنامه بعدا به ایلان ماسک اجازه داد که با وجود این که هیچ نقشی در طراحی سیستم تراکنش الکترونیک پی پل نداشت، صرفا به خاطر همان توافق، همهجا خود را موسس آن معرفی کند. در حالی که منظور نقش او در شکلگیری شرکت پی پل، به عنوان تغیرنامیافته شرکت ایکس دات کام است، نه طراحی سیستم پرداخت معروف پی پل.
تحت مدیریت پیتر تیل، ارزش شرکت پی پل بسیار رشد کرد و در نهایت او توانست شرکت را به قیمت 1.5 میلیارد دلار به شرکت eBay بفروشد. از این معامله، سهم ایلان ماسک 180 میلیون دلار شد. او با این پول توانست در شرکتهای «تسلا»، «اسپیس ایکس» و شرکت ناموفق و ورشکسته «Solar City»سرمایهگذاری کند. بر خلاف همه تبلیغات و اسطورهسازیها و البته ادعاهای دروغین خود او، ایلان ماسک موسس شرکت «تسلا» نیست. تسلا در سال 2003 توسط مارک تارپنینگ و مارتین اِبِرهارد تاسیس شد. [8]
ماسک با عایدی خود از معاملهی شرکت پیپَل، حدود 30 میلیون دلار در شرکت تسلا سرمایهگذاری کرد و با این سرمایه به ریاست هیات مدیره شرکت رسید[9] . وقتی در سال 2006، نیویورک تایمز در مقالهای به روند تاسیس شرکت تسلا پرداخت، هیچ اشارهای به ایلان ماسک نکرد. این ماجرا برای ماسک بسیار سنگین آمد و او در ایمیلی به مارتین ابرهارد، موسس مشترک و ایدهپرداز اصلی تسلا گلایه و اعتراض کرد. ابرهارد برای آن که دل سرمایهگذار اصلی را به دست بیاورد، مدیرعامل وقت را برکنار و ماسک را به جای او گذاشت. اما ماسک در عوض شروع به توطئه و کودتا علیه ابرهارد کرد و در سال 2007، موفق شد موسس را از شرکت بیرون کند. ابرهارد در سال 2009، شکایت قضایی علیه ماسک مطرح کرد و او را به توطئه علیه خود در ماجرای اخراجش از شرکتی که خود ابرهارد تاسیس کرده بود، متهم نمود. در شکایت ابرهارد، ایلان ماسک به این متهم شده که در حال دستکاری همه اطلاعات آرشیوی شرکت است تا با «باز-نگاری» تاریخچه شرکت، خود را در جایگاه موسس اصلی و سازنده برند تسلا جا بزند! [10] [11]
دربارهی ماجراهای ایلان ماسک با شرکت فضایی «SpaceX»، هم ما شاهد داستانهایی به غایت بلاهتبار هستیم که از سوی رسانههای مبلغ و ترویجدهندهی برند «ایلان ماسک» منتشر می شود. این که یک روز او به وبسایت ناسا سر می زند و می بیند که هیچ پروژهای برای سفر به مریخ در آن نیست. سپس به روسیه می رود تا راکت ارزان بخرد، اما پیدا نمی کند و بعد با خودش عهد می بندد که خودش راکت بسازد و شروع به کتاب خواندن می کند و تا... ا.
شرکت «اسپیس ایکس» و پروژهی «مستعمرهسازی مریخ»، بیشتر شبیه داستانهای دیو و پری والت دیزنی است و بیش از حد ذهن مخاطب عام را کُند و رسوبگرفته در نظر گرفته است! کسی که حتی یک روز سابقهی تحصیل و حتی کار عملی در حوزه ساخت راکت و تجهیزات هوا-فضا نداشته، به ناگاه تبدیل به غول فناوری فضایی و همکار و حتی رقیب ناسا شود به داستانهای کودکانه بیشتر شبیه است! با اینحال برخی جزییات در همین داستان هست که نشان می دهد در ماجرای تاسیس «SpaceX» هم، کسان دیگری دستاندرکار اصلی بودند، اما طبق معمول میوهی شهرت را ماسک چید.
طبق همین داستان جاافتاده و تثبیت شده رسانهای، در اکتبر 2001، ایلان ماسک 30 ساله به همراه «جیم کنترل» (Jim Cantrell) و رفیق دوران دانشگاهش «ادئو رِسی» به مسکو رفتند تا از شرکتهای فضایی روسیه راکت بخرند. اما جیم کنترل کیست؟ همانقدر که در سال 2001، ایلان ماسک یک چهرهی بیربط به حوزه هوا-فضا بود، کنترل فردی شناختهشده در سطح بینالملی در این حوزه بود. این کارآفرین و مهندس مکانیک شناختهشده، با سازمانهای فضایی چند کشور همکاری کرده بود و خود به صورت شخصی شرکت هوا-فضای «فانتوم» را تاسیس کرد.
او با پروژههای دفاعی پنتاگون(وزارت دفاع) هم همکاری داشت. نکته بسیار قابلتوجه این که، کَنتِرل موسس مشترک، نایب رییس، مغز متفکر تاسیس «SpaceX» بود. او حتی مهندس ارشد نخستین پروژهی مهم این شرکت یعنی «فالکون 1» نیز بود. [12]
کسی که برخلاف ماسک، هم در این حوزه(ساخت راکت) تحصیل کرده بود، هم تجربهی سالها کار عملی داشت و هم سالها با سازمانهای هوا-فضای مختلف کار کرده بود. [13] [14] اما امروز هیچ خبری از نام کنترل در تاریخچهی اسپیس ایکس نیست، چرا که ظاهرا قرار بوده فقط و فقط یک نام، در این وسط باقی بماند، رشد داده شود و تبدیل به یک «اسطوره» گردد.
ماجرا اما وقتی جالبتر می شود که بدانیم، در آن سفرهای ادعایی به روسیه برای خرید موشک بالیستیک. در فوریه 2022، یک چهرهی بسیار جالب هم همراه ماسک و رفقایش دیگرش شد: «مایکل دی گریفین»، فیزیکدان و مهندس هوافضا، معاون وزارت دفاع آمریکا، همکار آژانس اطلاعات مرکزی یا همان سیا در حوزه علم و فناوری، باز هم جالبتر این که این فرد، سه سال بعد از این سفر، یازدهمین مدیر ناسا(2005 تا 2009) شد! [15]
ماجرا اکنون کمی روشنتر است. تیمی از چهرههای کاربلد و متخصص و شناختهشده وابسته به حکومت، با یک جوان تاجر سی ساله که تازه سری در بین سرها درآورده بود، به چه کاری به مسکو رفته بودند؟ آیا روشن نیست که ایلان ماسک، دستکم از مقطعی به بعد تبدیل به یک «پروژه» شد که از سوی محافل قدرتمند و ذینفوذ در آمریکا حمایت و پروموت میشد؟
نکته بسیار عجیب و جالبی که «پروژه» بودن ماهیت و هویت فردی به نام «ایلان ماسک» را قابلتامل میسازد این است که «ورنر فن براون»، دانشمند فیزیک و متخصص ساخت موشک و راکت در آلمان نازی که بعد از پایان جنگ دوم جهانی در قالب عملیات پیپر کلیپ به همراه صدها دانشمند نازی به آمریکا منتقل شد و نقشی کلیدی در صنعت موشکی ایالات متحده ایفاء کرد، در سال 1952 رمانی علمی-تخیلی با نام «پروژهی مریخ» منتشر کرد که در آن به فردی با عنوان «ایلان» اشاره کرده که در راس دولت حاکمشده بر مریخ قرار می گیرد! [16]
ورنر براون، عضو کلیدی واحد نخبهی اس اس در آلمان نازی بود که مورد عنایت خاص شخص هیتلر قرار داشت. او از دانشمندان ارشد پروژهی موشک V2 بود که امروزه آن را نسخهی مادر موشکهای بالیستیک می دانند. حال که ایلان ماسک به طور مشترک با ناسا ظاهرا روی پروژهی سفر به مریخ کار می کند، بازکشف این نکته در آمریکا بسیار جنجالی شده است.
جدای از این که در خود ایالات متحده، بسیاری از خبرنگاران مستقل و فعالان رسانهای، بیشتر ویدئوهایی که از پروژههای پر آب و تاب اسپیس ایکس منتشر می شود(مثلا فرود راکت روی قایق و ...)، بیشتر بازیهای گرافیکی و پردازش بصری(CGI)می دانند، دربارهی ماهیت برنامههای کاوشی بلندپروازانه چون مریخنورد و امثال آن هم، حرف و حدیث بسیاری وجود دارد. بعد از سفر ادعایی آپولو 11 به ماه، تا به امروز، صدها قرینه و مدرک و شبهه علیه اصالت نداشتن آن فیلمهای فرود روی ماه در خود آمریکا منتشر شده است و حتی این گمانه هم مطرح است که اصولا کارگردان پروژهی آپولو 11 استنلی کوبریک، کارگردان شهیر هالیوود بوده است.
با این حال، به فرض اصالت داشتن آن سفر، پرسشی که همواره دربارهی ناسا مطرح است این است که چطور با فناوری 1969 توانستند انسان به کره ماه بفرستند، اما با تحولات و پیشرفتهای نجومی بیش از نیم قرن گذشته، چرا یک بار دیگر آن ماموریت تکرار نشد؟
جالب اینجاست که «باز آلدرین» که مثلا عضو تیم فضانوردان آپولو 11 بود، وقتی پای گفتگو با یک دخترک دانشآموز نشست، در جواب همین سوال دخترک که چرا بعد از آپولو 11 دیگر فضانوردی به ماه نرفت، گفت: "برای این که ما به آنجا نرفتیم و این چیزی است که اتفاق افتاد! "[17] البته این مسالهای است که در مجالی مستقل می شود و باید به آن پرداخت. فقط محض نمونه، جالب است بدانیم که در نظرسنجی که در سال 2016 در انگلستان انجام گرفت، 52 درصد پاسخدهندگان ماجرای فرود به ماه را «جعلی» می دانستند. [18]
ظاهرا ایلان ماسک در دزدیدن شهرت و اعتبار دیگران، حرفهای شده است. البته از کسی که زیر دست پدری بزرگ شده که به گفته خود او، «یک مرد شرور منحرف» بود[19] ، چندان دور از انتظار نیست. پدر ایلان، یعنی ارول، کسی است که با دخترخواندهی خود(یعنی دختر همسر سابقش از ازدواج قبلی او) از دوران نوجوانی دختر در ارتباط بود و اکنون از او یک فرزند دارد! [20]
به نظر می رسد در شکلگیری «اسطوره» ی ایلان ماسک، جدای از هوش سیاه او در بازاریابی و برندسازی از خود و البته سرقت داراییهای معنوی دیگران، یک دست حمایتی قوی هم دستاندرکار بوده است. بدون پشتیبانی آشکار یک شبکه رسانهای-تبلیغاتی، قطعا ایلان ماسک همین برندی که اکنون هست، نبود. او اکنون یکی از منادیان «نظم نوین جهانی» است و ترنس-هیومانیسم، یعنی ترکیب انسان و ربات و پروژههایی چون وارد کردن نانوچیپ به بدن انسانها را دنبال می کند.
جالب اینجاست که دوست دختر سابق او، خواننده کانادایی مشهور به «گرایمز»، از مبلغان آرمانشهر کمونیستی به سیاق 1984 جرج اورول است که در آن شهروند-رعیتها به صورت کامل و صددرصدی توسط یک حکومت واحد جهانی و با فناوریهای پیشرفته رصد و کنترل می شوند.
بیراه نیست که ایلان ماسک را یک «سوپرنابغه» ی جعلی و یک برند بادشدهی رسانهای بدانیم که قرار است با برند خود برنامههایی مشکوک را برای محافلی مرموز، قدرتمند و شوم در پشتپرده پیش ببرد. او همانقدر نابغه است که فرضا بیل گیتس، «انساندوست». همهی این صفات چیزی جز بازنماییهای رسانهای با اهدافی خاص نیستند و آیندهای نه چندان دور این ماجرا را روشن خواهد کرد.
**سهیل صفاری
[1] https://www.cnbc.com/2019/10/09/elon-musk-ran-a-nightclub-out-of-his-college-house-to-pay-for-rent.html
[2] https://fortune.com/2022/02/15/why-elon-musk-dropped-out-of-stanford/
[3] https://www.sitebuilderreport.com/origin-stories/elon-musk
[4] https://loopinput.com/this-is-what-elon-musks-first-website-looked-like/
[5] http://plotkin.com/cnbcs029/
[6] https://entrepreneurshandbook.co/21-years-ago-elon-musk-was-fired-from-paypal-heres-how-he-bounced-back-e89119aa6df
[7] https://www.encyclopedia.com/economics/encyclopedias-almanacs-transcripts-and-maps/xcom
[8] https://evannex.com/blogs/news/tesla-founder-tells-the-story-of-starting-and-building-the-company
[9] https://www.greencarreports.com/news/1131215_tesla-existed-before-elon-musk-founders-on-how-they-pitched-the-idea
[10] https://www.wired.com/2009/06/eberhard/
[11] https://www.nbcbayarea.com/news/local/tesla-owners-fighting-over-who-is-the-founder/1854816/
[12] https://www.linkedin.com/in/jim-cantrell?original_referer=https%3A%2F%2Fwww.google.com%2F
[13] https://whatgotyouthere.com/portfolio/183/
[14] https://www.bloomberg.com/graphics/2015-elon-musk-spacex/
[15] https://www.quora.com/In-2002-Elon-Musk-traveled-to-Russia-with-Jim-Cantrell-Adeo-Ressi-and-Mike-Griffin-so-why-was-Mike-Griffin-in-particular-in-attendance
[16] https://nypost.com/2021/05/08/german-engineer-predicted-elon-would-conquer-mars-in-1952-novel/
[17] https://www.spacecentre.nz/resources/faq/spaceflight/moon-hoax/buzz-admits.html
[18] https://www.iflscience.com/52-percent-of-the-british-public-think-the-moon-landings-were-faked-claims-survey-36995
[19] https://www.news.com.au/finance/work/leaders/hes-having-a-tantrum-like-a-spoilt-child-elon-musks-father-hits-back-after-being-branded-evil/news-story/df7279080de9ed5253bb6733b1d73c22
[20] https://www.businessinsider.co.za/errol-musk-has-a-baby-with-his-stepdaughter-2018-3