هفته نامه صدا - مهسا راسخ: «علت زلزله، بی حجابی است.» همین جمله معترضه کوتاهی که بارها به طرق گوناگون بر زبان ائمه جمعه جاری شده است، نگرش و برنامه های ایران را درباره زلزله نشان می دهد. استان خراسان طی یک ماه گذشته، زلزله های زیادی را از سر گذارنده است که البته تلفات آن به کمترین میزان ممکن بوده است.
آخرین زلزله، در استان خراسان شمالی حوالی پیش قلعه، از توابع مانه و سملقان بوده که در ساعت 22:30:58 در طول جغرافیایی 57.22 و عرض جغرافیایی 37.66 و عمق 11 کیلومتری زمین رخ داده است. شدت لرزش به قدری بود که مردم هراسان روانه خیابان ها شدند و در استان مجاور و در مشهد نیز برخی آن را احساس کردند. خانه های روستاییان زیادی و واحدهای زیادی از خانه های مسکن مهر، آسیب دیند و در این زلزله دو نفر از جمله یک خانم 54 ساله در روستای لنگر و یک دختر 12 ساله در روستای قراجه فوت و 419 نفر نیز مصدوم شدند.
به گفته رییس مرکز مدیریت حوادث و فوریت های پزشکی دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی، 223 نفر از این مصدومان به صورت سرپایی مداوا و 177 نفر نیز در بیمارستان ها بستری شدند.
با این حال زلزله خیزی ایران و از طرف دیگر، زلزله خیزبودن شهرهای بزرگی مانند تهران و مشهد، زنگ خطر بزرگی است که سال هاست صدای آن بلند شده اما در میان هیاهوی انتخاباتی، شنیده نشد.
ایران چقدر زلزله خیز است؟
ایران به عنوان یکی از کشورهای زلزله خیر شناخته شده است که بیشترین قربانیان را هم در رابطه با زلزله دارد. در 15 سال اخیر لرزش های مختلفی با ریشترهای کم و زیاد ایران را لرزانده است. از زلزله بم که با بزرگای 6.5 ریشتر در سال 1382 رخ داد و حدود 30 هزار نفر کشته داشت. تا زلزله مرداد ماه سال 91 آذربایجان شرقی با بزرگای 6.4 که شهرستان های اهر، ورزقان و هریس را لرزاند و 3.6 نفر کشته، بیش زا 5 هزار نفر مجروح و تلفات جانی و خسارات زیادی را به دنبال داشت.
براساس آمار جمعیت شهرها در سال 94، 10 شهر جزو مهم ترین شهرهای ایران شناخته شده اند. تهران با حدود 8.9 میلیون جمعیت، مشهد با حدود 2.9 میلیون، اصفهان با 2 میلیون، کرج با حدود 2 میلیون، تبریز با 1.9 میلیون، شیراز با 1.8 میلیون، اهواز با 1.4 میلیون، قم با 1.3 میلیون، کرمانشاه با 1.1 میلیون و ارومیه با حدود 900 هزار نفر جمعیت از مهمترین شهرهای ایران هستند.
به این ترتیب حدود 15.3 میلیون نفر از جمعیت ایران در داخل 10 شهر اول ایران زندگی می کنند. از طرف دیگر برآورد می شود که حدود 9.9 میلیون نفر در حاشیه همین 10 شهر اول ساکن هستند. بنابراین جمعیتی بالغ بر 25 میلیون نفر در داخل و حومه همین 10 شهر اول ایران زندگی می کنند. نکته مهم این است که براساس نقشه پهنه بندی خطر نسبی زلزله در ایران در فهرست 10 شهر اول، فقط شهر اصفهان است که در رده خطر نسبی بالای زلزله قرار نمی گیرد.
بنابراین، با کسر جمعیت اصفهان و حومه، حدود 22 میلیون نفر از جمعیت (حدود 28 درصد) از جمعیت ایران در سال 94 در پهنه خطر نسبی بالا و در داخل و حومه شهرهای اصلی و پرجمعیت ایران زندگی می کنند. به بیانی دیگر، 70 درصد از شهرهای ایران، در معرض خطر زلزله هستند.
این آمار نشان می دهد که ریسک زلزله در ایران به ویزه در مورد شهرهای مهم و اصلی ایران بالاست. به این معنی که علاوه بر بالا بودن سطح خطر، با توجه به میزان در معرض بودن جمعیت زیاد و آسیب پذیری بالا در شهرهای ایران، ریسک زلزله در شهرهای بزرگ ایران بالاست.
مهدی زارع، استاد پژوهشگاه زلزله شناسی و مهندسی زلزله به خبرآنلاین می گوید: «در ایران به طور متوسط سالانه حدود 200 زلزله یا بزرگای بین 4 تا 5، بیست زلزله با بزرگای 5 تا 6، دو زلزله با بزرگای 6 تا 7 و در هر دهه دو زلزله با بزرگای بیش از 7 مورد انتظار است و ثبت می شود.
زلزله با بزرگای کمتر از 4 هنوز به طور مرتب ثبت نمی شود، چرا که پوشش شبکه لرزه نگاری با تعداد و چگالی یکنواخت از نظر تعداد ایستگاه یکسان در همه پهنه های مساحتی و جغرافیایی در کشور هنوز وجود ندارد. ولی می توان حدس زد که حدود 2 هزار زلزله سالانه با بزرگای بین 3 و 4 در ایران رخ دهد، که در دهه گذشته به دلیل نقص در پوشش کامل شبکه لرزه نگاری حدود نیمی از کل رخدادها یعنی حدود 10 هزار یا سالانه حدود یک هزار تا از این رویدادهای کوچک ثبت و گزارش شده اند. با این حساب باید گفت که حدود 6 زلزله با بزرگای یا بزرگتر در پهنه ایران رخ می دهد.»
براساس محاسبات عکاشه، پدر علم زلزله شناسی ایران، 50 میلیون نفر از جمعیت کشور زندگی هایشان با زلزله در خطر است: «85 درصد شهرهای کشور ما از جمله قم، تهران و فاصله قم و تهران، تبریز، شیراز و مشهد در معرض خطر زلزله هستند. یادمان نرود که در منطقه البرز، گلستان، گیلان و شهرهای شمالی با 8 میلیون جمعیت در معرض خطر، روبرو هستیم.
در جنوب البرز هم نزدیک به 25 میلیون نفر جمعیت زندگی می کنند. در کل با حساب هایی که ما کردیم متوجه شدیم که 50 میلیون نفر از جمعیت کشورمان در معرض خطر زلزله قرار دارند.»
زلزله با تهران چه می کند؟
در شهر تهران هفتصد و چهل و پنج ساختمان بیش از 12 طبقه وجود دارد که نیمی از آنها در دهه 80 به بعد ساخته شده و هیچ مشخصاتی از 231 ساختمان وجود ندارد. وی افزوده: «سیزده برج بلند تهران قبل از دهه 50 و 24 برج در دهه 50 ساخته شده است که اطلاعات دقیقی در مورد آنها وجود ندارد. در دهه 60 به خاطر جنگ تحمیلی ساخت ساختمان های بلند در تهران کاهش یافت و در دهه 70 تعداد 225 ساختمان بلند در تهران ساخته شد. اما از سال 85 تا 92 تعداد ساختمان های بلندمرتبه افزایش داشته که حدود 370 ساختمان است.
اما نکته ترسناک، مربوط به صحبت های پیروز حناچی، معاون وزیر راه و شهرسازی است: «پس از اینکه دیدیم وضعیت تهران در حوزه ساخت برج های بی ضابطه بسیار بحرانی است و اکثر برج های تهران در معابر کم عرض بین 6 تا 10 متر ساخته شده اند. به این معنا که اگر حادثه ای مانند حادثه پلاسکو رخ دهد ماشین آلات آتش نشانی امکان تردد برای امدادرسانی را نخواهندداشت، جلوی برج سازی را گرفتیم.»
این اعداد و ارقام از برج های بلندمرتبه و بی ضابطه تهران نشان از وضعیت خطرناکی دارد که در صورت بروز زلزله، فجایای عجیبی رقم خواهندخورد. اما تهران چقدر زلزله خیز است؟ تهران گسل های فراوانی دارد که بزرگ ترین آنها در شمال و جنوب تهران فعال است و هر آن احتمال دارد، مثل انفجار یک بمب، تهران روی هوا برود.
استاد پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله با اشاره به اینکه تهران همیشه می لرزد، می گوید: «در حال حاضر در شعاع 100 کیلومتری از مرکز تهران سالانه حدود 15 زلزله با بزرگای 3 تا 4 ثبت می شود. بنابراین اکنون پهنه تهران از نظر لرزه خیزی فعال است. تعبیرهایی مانند روی هوا رفتن و... تعابیر علمی نیستند.
به خاطر اینکه با واقعیت ها و و مدل هایی که برای ترسیم کردن سناریوهای ممکن برای رخداد زلزله بعدی می شناسیم همخوانی ندارند. ولی این که چه زمانی رخداد مهم بعدی در تهران رخ خواهدداد، هنوز کسی نمی داند و نمی تواند حدس بزند. ولی قرائنی وجود دارد که می گوید در پیرامون تهران. در هر 2300 سال انتظار یک زلزله با بزرگای حدود 7 وجود دارد.»
بهرام عکاشه، پدر علم زلزله شناسی ایران، به روزنامه قانون می گوید: «اگر زلزله 8 ریشتری رخ دهد، هیچ چیزی از تهران و کشور نمی ماند. چون مثل این می ماند که قلب انسانی در بدنش خارج شود. حداقل 30 تا 40 سال است که من این نکته را متذکر می شوم. من هم قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب خیلی درباره این قضیه گفت و گو می کردم. در سال 1376 شورای امنیت ملی به من نامه نوشت که دلایلت برای اینکه می گویی تهران نابود می شود، چیست. من هم همه مدارک را فرستادم.
دو هفته بعد از رد و بدل کردن مدارک، رییس جمهور وقت به 6 نفر از وزرایش دستور داد که این ماجرا را پیگیری کنند. من در این نامه ها خواسته بودم منازل مردم در تهران مقاوم سازی شوند، برای تهران فورا ستاد بهران تشکیل شود و تغییر جای پایتخت در دستور کار قرار گیرد. بالاخره دبیرخانه ستاد بحران در سال 1380 تشکیل شد و با آژانس بین المللی حقوقی ژاپن قراردادی منعقد کردند که وضعیت تهران را از نظر ساختمانی و زلزله خیزی بررسی کند.
همان زمان آقای کرباسچی نتایج تحقیقات ژاپنی ها را در تلویزیون و رادیو منتشر کردند و گفتند من شنیده ام که کشته ها و زخمی ها در تهران میلیونی خواهدبود و چیزی از تهران نمی ماند. بعد از آن، رییس دولت نهم سعی کرد کارمندان را به زور پول از تهران خارج و به استان های دیگر مشغول به کار کند. اما متاسفانه این سیاست عملی نشد.»
براساس صحبت های عکاشه بمب ساعتی تهران حداکثر سیزده سال دیگر زمان دارد. او می گوید: «البته این ها محاسبات کاغذ و قلمی است. زمین این چیزها سرش نمی شود. رفتار زمین را نمی شود دقیقا حدس زد چون زمین همگن و یکنواخت نیست، هر اظهارنظری با علامت سوال همراه است. نکته مهم این است که ما حداقل 13، 14 میلیون دانش آموز در کشور داریم که در مدارسی کاملا آسیب پذیر درس می خوانند. من 650 شهر ایران را انتخاب کرده ام و زلزله خیزی شان را بررسی کردم.»
اما تهران چقدر برای مقابله با زلزله آمادگی دارد؟ صریح ترین صحبت را درباره آمادگی تهران برای مقابله با زلزله، محمداسماعیل نجار، رییس سازمان مدیریت بحران کشور داشته است. براساس صحبت های او پایتخت تنها 10درصد برای مقابله با زلزله آمادگی دارد: «در طول سال، 175 زلزله بیش از 4 ریشتر در کشور به وقوع می پیوندد که این یعنی ایران اسلامی هر دو روز یک بار با یک زمین لرزه روبروست. وقتی پایتخت کشور تنها 10 درصد آمادگی مقابله با زمین لرزه را دارد نباید انتظار معجزه داشت. امروز دنیا با بکارگیری دانش و خرد و اندیشه جمعی، خود را ایمن کرده اما ما همچنان آمادگی کامل را نداریم.»
نجار درباره همین برج های بلند می گوید: «تهران بم نیست که بتوان مردمش را با بیل و کلنگ از زیر آوار درآورد، امروز آسمان خراش های تهران با ارتفاعاتی عظیم کوه هایی از فلز، سیمان و مصالح ساختمانی هستند که ده انسان با هم نمی توانند یک قطعه کوچک از آن را جابجا کنند و این امر نیازمند دستگاه های مجهز روز دنیاست. اما آیا ما این امکانات را داریم که دست به ساختن چنین برج هایی زده ایم؟»
او ادامه می دهد: «در بم مردم عادی هم با بیل و کلنگ به جان خرابه ها افتاده بودند و در روند امدادرسانی نقش ایفا می کردند. اما در تهران با این ابزار بدوی چه می توان کرد؟ همانطور که همه می دانند در حادثه پلاسکو پس از 9 روز آواربرداری همچنان ادامه داشت و همچنان مراحل پایانی خود را می گذارند. این را باید دانست که پلاسکو در برابر بسیاری از ساختمان های تهران کوچک به شمار می آید.»