طی سه سال اخیر، عرصه کار در پی شیوع ویروس کرونا دستخوش تغییرات بسیاری شده. پس از آنکه پاندمی، باعث تعطیلی موقت بسیاری از ادارات در اقصی نقاط جهان شد، بسیاری از کارکنان روانه خانههایشان شده و ناچار به دورکاری شدند. این رویه جدید کار کردن، گرچه برای بعضیها جدید و کسلکننده بود اما به مذاق خیلیها خوش آمد تا جایی که پس از پایان قرنطینه، دیگر تمایلی به بازگشت به محیط کار و کار حضوری نداشتند. انعطافپذیری، دورکاری و آزادی عمل در انتخاب مکان و زمان کار کردن، توفیقی اجباری بود که بسیاری از کارکنان در این مدت تجربهاش کردند. حالا با گذشت بیش از دو سال از آغاز پاندمی، کارفرمایان با گرایشات جدیدی از سوی کارکنان مواجهند که باید برای حفظ و جلب رضایت آنها، چارههایی جدید بیندیشند. از جمله ارتقای سطح سلامت کارکنان، اعطای آزادی عمل بیشتر در رابطه با زمان، مکان و نحوه کار کردن و «کاهش تعداد روزهای کاری».
کاهش ساعات کار و به عبارتی «هفته کاری چهار روزه» مدتی است که سوژه مقالات و اخبار عرصه کسبوکار شده. بسیاری از رسانهها به آن پرداخته و حتی آن را ترویج کردهاند. بعضی شرکتها مثل کیکاستارتر نیز در اواسط سال گذشته اعلام کردند که این روش را بهطور آزمایشی به اجرا درخواهند آورد. این روش در اروپا طرفداران بسیاری داشته. چندین اقتصاد اروپایی گفتهاند که ساعات کار را از 36 ساعت به 28 ساعت کاهش خواهند داد بدون اینکه تغییری در حقوق افراد اعمال کنند.
البته هفته کاری چهارروزه، چندان روش جدیدی هم نیست. فرانسه 20 سال پیش با هدف افزایش تعادل میان کار و زندگی مردم، این روش را اجرا کرد. این تصمیم، سر و صدای زیادی به پا کرد و حامیان و منتقدانش، هر کدام حرفهایی برای گفتن داشتند. مثلا حامیانش میگفتند این سیاست، شغلهای بیشتری ایجاد کرده و میان کار و زندگی افراد، توازن ایجاد کرده.
منتقدان اما میگفتند رقابتی بودن شرکتهای فرانسوی، پس از اجرای این روش کمتر خواهد شد. گرچه عبارت هفته کاری چهار روزه، ابتدا جذاب به نظر میرسد چون خیلیها میگویند چه چیزی بهتر از یک روز کار کمتر؟ اما تحقیقات نشان داده این روش ممکن است ریسکهای فراوانی به همراه داشته باشد و اگر به درستی اعمال نشود، نتیجه معکوس خواهد داد. گرچه هیچ راه آسانی برای رفع دغدغههای کارمندها در رابطه با نحوه و میزان کار کردنشان وجود ندارد، اما تحقیقات نشان داده که صرف نظر از کاری که انجام میدهیم، تمرکزی طولانیمدت و کلینگرانه به سلامت نیروی کار، بهترین راه برای شادمانی و شکوفایی کارکنان است. پاسخ چیست؟ گرچه کارکنان طی دوران کرونا از مزایایی مثل انعطافپذیری و انتخاب مکان کار کردن بهرهمند بودهاند اما حجم زیاد کارها نشانگر این است که در سیستمهای محیط کار، برای افرادی که میخواهند مرخصی بگیرند و اصطلاحا «ریکاوری کنند»، هیچ فضا و آزادی عملی وجود ندارد. تاثیرات کار کردن زیاد، کاملا مشهود بوده.
در سال 2020، 62 درصد افراد گزارش دادهاند که در سه ماه اخیر پیش از نظرسنجی، در «اکثر اوقات» و «گاهی شدیدا» احساس فرسودگی کردهاند و در 2021، 67 درصد آنها گفتهاند که از ابتدای پاندمی، استرس و خستگیشان بسیار افزایش یافته. تعجبی ندارد که روشهایی مثل «هفته کاری چهارروزه»، دورکاری و کار ترکیبی، مرخصی نامحدود با حقوق و حق فاصله گرفتن از کار بهشدت محبوبیت یافتهاند و به راهی برای مقابله با فرهنگهایی تبدیل شدهاند که در آنها، حجم کار زیاد است و از کارکنان انتظار میرود همیشه در دسترس باشند.
اما آیا این راهحلها واقعا تغییری برای کارکنان ایجاد میکنند؟ آیا به کارمندها و مدیران در ایجاد بالانس میان تقاضاها کمکی میکنند؟ تحقیقات ما نشان میدهد پاسخ به این سوالات پیچیده است و بدون رسیدگی به مشکل اصلی، به راحتی نمیتوان جوابی برایشان پیدا کرد. و مشکل اصلی این است: حجم بالای کار و شدت کار. سیاستگذاران با تمرکز بر مکان و محل کار، ظاهرا از یک نکته مهم غافل شدهاند: نحوه کار کردن و «میزان» کاری که انجام میدهیم.
برای نشان دادن این موضوع، «هلن دلانی» و «کاترین کیسی»، اقدام اخیر نیوزیلند را مورد بررسی قرار دادند. این کشور اخیرا هفته کاری چهار روزه را به اجرا درآورده. هلن و کاترین پس از مطالعه دریافتند که نه تنها پس از ایجاد این تغییر، شدت و فشردگی کار زیاد شده بلکه فشار مدیریتی در رابطه با ارزیابی عملکرد، نظارت و بازدهی نیز بهشدت افزایش یافته. البته رسانهها، چند تحقیق حرفهای در رابطه با هفته کاری چهارروزه را ترویج کردهاند اما بر این اساس که اگر این تغییر به درستی اعمال شود، بازدهی نباید کاهش یابد، بلکه افزایش خواهد یافت. اینکه از کارکنان تحلیلرفته انتظار داشته باشیم همان حجم کار همیشگی را در تعداد روزهای کمتر انجام دهند، نه منطقی است نه پایدار. به همین دلیل است که گرچه ما از اقدامات در راستای کاهش روزهای هفته کاری و هفته چهارروزه حمایت میکنیم اما کارفرمایان باید دو فاکتور مهم را در نظر داشته باشند: اولا، کاهش ساعات کار باید همراه با بازبینی یا حتی کاهش حجم کارها باشد.
دوما، زمان در محیط کار ممکن است حتی برای کارمندها استرسزاتر باشد، حتی اگر به آنها القا کنیم که برای بازدهیشان، مزایایی دارد. پس رهبران کسب و کار باید پیش از آزمودن هفته کاری چهار روزه، یکسری نکات را درک کنند:
کاهش ساعات کار لزوما بهمعنای کاهش حجم کار نیست
متاسفانه، حذف دسترسی به محیط کار (چه به صورت داوطلبانه و چه اجباری)، به معنای این نیست که خود کار نیز، حذف و ناپدید شده. تحقیقات نشان میدهد میزان تمایل کارکنان به در دسترس بودن در خارج از ساعات کاری، معمولا بستگی به خود فرد و شرایطش دارد.
همچنین میدانیم که دسترسی داشتن و در دسترس بودن پس از ساعات کار میتواند تا حدی استرسزا باشد اما اگر داوطلبانه و ترجیح فرد باشد، این استرس میتواند کاهش یابد. نوع شغل نیز در میزان
استرس موثر است. رویکردهای معاصر نسبت به مدیریت عملکرد نیز میزان آزادی عمل و حق انتخاب افراد در رابطه با کار کردن خارج از ساعات کار را زیر سوال میبرند.
تحقیقات نشان میدهد افرادی که حجم کار شدیدی دارند، معمولا خارج از ساعات کار نیز درباره کار حرف میزنند یا فکر میکنند و تا زمانی که مشکلات کاریشان حل نشده، قادر نیستند ذهنشان را خاموش کنند. از سوی دیگر، تحقیقات خود ما حاکی از این است که بعضی از افراد دوست دارند بر کار نظارت کنند و همواره در ارتباط باشند چون وقتی نمیبینند کارها چطور پیش میرود، نگران میشوند و همین باعث میشود حس کنترل داشتن را از دست بدهند.
همزمان که سازمانها و دولتها دارند هفته کاری چهار روزه را بررسی میکنند، مهم است که محققان این سوال را مطرح کنند: «شکلهای مختلف مرخصی، هر کدام چه تاثیری بر سلامت و عملکرد کارمند دارند؟» مثلا درباره هفته کاری چهار روزه، آیا منظور این است که هر هفته یک روز کاملا تعطیل باشد یا منظور، کار کردن به اندازه ساعات چهار روز در طول هفته است؟ دفترچههایی هستند که فرد میتواند در آن شرح دهد که زمان خود را چگونه گذرانده. آیا این دفترچهها کمک میکنند ببینیم آیا افراد وقتی در محیط کار نیستند، واقعا و حقیقتا از کار فاصله گرفتهاند و مشغول کارهایی در راستای ارتقای سطح سلامت خود هستند؟ آیا افراد گروههای مختلف و آن دسته از افرادی که باید از یکی از اعضای خانواده خود مراقبت کنند، وقتی در ساعات مشخصی به محل کار دسترسی ندارند، به یک اندازه از این روند جدید بهره خواهند برد؟
کاهش ساعات نباید شدت کار را افزایش دهد
روش هفته کاری چهار روزه در نیوزیلند نشان داد که کارکنان برای آنکه با «کار واقعی» خود تطبیق یابند، استراحتهایشان کوتاهتر شد و زمان کمتری را صرف تعاملات اجتماعی میکردند تا فورا بروند و به وظایفشان برسند. طبق گزارش وبسایت وایرد، بعضی از کارکنان از هیجان و روند ثابت آن لذت میبردند اما سایرین حس میکردند فوریت و اضطرار و فشار ناشی از این نوع کار کردن، سطح استرسشان را افزایش داده بود و به همین دلیل، به روزهای مرخصی بیشتری نیاز داشتند تا بازیابی شوند. شرکتکنندگان در این تحقیقات گلایه میکردند که دیگر زمانی برای گپ و شوخی با دوستانشان ندارند و خلاقیت و نوآوری ناشی از این تعاملات، کاملا در آنها خفه شده است.
دوران آزمایشی هفته کاری چهار روزه در نیوزیلند، یکسری زنگ خطرها را به صدا درآورده با این محوریت که کاهش تعداد روزهای کاری لزوما به سلامت کارکنان منجر نمیشود چون آنها در تلاشند لازمههای شغلشان را به انجام برسانند. کارفرمایان اگر در حال اجرای این دوره آزمایشی هستند، باید مراقب باشند که نتایجش را چگونه منتشر میکنند و سلامت افراد را نیز در گزارشها در نظر بگیرند.
اجرای آزمایشی
بیش از سه هزار کارمند در 70 شرکت در یک دوره آزمایشی، هفته کاری چهار روزه را آغاز خواهند کرد بدون آنکه حقوقشان کاهش یابد. این دوره شش ماهه است.
سازماندهندگان این دوره میگویند این گستردهترین و بزرگترین دوره آزمایشی هفته کاری چهار روزه است که تا به حال در دنیا اتفاق افتاده. شرکتهایی که این آزمایش را به اجرا درآوردهاند، 100 درصد حقوق را در ازای 80درصد زمان، به افراد پرداخت میکنند. در عوض، کارکنان باید متعهد شوند که بازدهی 100 درصد دارند. این دوره توسط شرکت 4 Day Week Global و با همراهی موسسه Autonomy، کمپین 4 Day Week UK، محققان دانشگاههای آکسفورد، کمبریج و بوستون سازماندهی شده است. طیف وسیعی از شرکتها در این آزمایش شرکت دارند از جمله شرکتهای ارائهدهنده محصولات و خدماتی مثل انواع آموزش، مشاوره محیط کار، بانکداری، مراقبت، خدمات مالی، آموزش نرمافزاری IT توسعه حرفهای، آموزش حقوقی، هتلداری، خدمات تامین قطعات خودرو، خردهفروشی آنلاین، مراقبت خانگی، استودیوهای انیمیشن، خدمات استخدام، نوشیدنی و غذا، بازاریابی دیجیتال و ... . محققان با یک سازمان شرکتکننده در همکاری خواهند بود تا تاثیر این روش جدید را بر بازدهی و سلامت کارکنان هر شرکت و اثرات آن بر محیط زیست و برابری
جنسیتی بررسی کنند. «جو اوکانر»، مدیر ارشد 4 Day Week Global میگوید: «بریتانیا، آغازگر موج هفته کاری چهار روزه است. این یک لحظه تاریخی برای ماست. همزمان با خروج از پاندمی کرونا، شرکتهای بیشتری به این نتیجه میرسند که معیار جدید رقابت، کیفیت زندگی است و کاهش ساعات کار و تمرکز بر خروجی، ابزاری برای کسب این مزیت رقابتی است. تاثیرات استعفای بزرگ حالا ثابت کرده که کارکنان از گروههای مختلف و صنایع مختلف میتوانند با کار کمتر و هوشمندانهتر، چیزهای بهتری خلق کنند.»
«جولیت شور»، یکی از استادان دانشگاه بوستون که از محققان اصلی این دوره آزمایشی است نیز گفته: «ما پاسخ کارکنان به یک روز مرخصی اضافه را تحلیل و بررسی خواهیم کرد، هم از نظر استرس، و هم از نظر فرسودگی، رضایت از شغل و زندگی، سلامت، خواب، مصرف انرژی، مسافرت و بسیاری از دیگر جنبههای زندگی. هفته کاری چهار روزه در کل یک سیاست سهبخشی است: کمک به کارکنان، شرکتها و آب و هوا. ما در این تحقیقات، هر سه مورد را کندوکاو خواهیم کرد.» مدیر یک شرکت که این دوره آزمایشی را به اجرا درآورده میگوید: «ما مدتها حامی انعطافپذیری کار کردن بودیم اما پاندمی که آمد، تمام قوانین بازی را تغییر داد. برای ما، اعمال هفته کاری چهار روزه، گام بعدی است. هفته کاری پنج روزه که مربوط به قرن بیستم بود، حالا برای کسبوکارهای فعال در قرن بیست و یکم جواب نمیدهد. ما قویا اعتقاد داریم که هفته کاری چهارروزه و بدون اعمال تغییر در حقوق و مزایا، منجر به نیروی کاری شادتر خواهد شد و تاثیری مثبت بر بازدهی کسبوکار، تجربه مشتری و ماموریت اجتماعی ما خواهد گذاشت.»
یافتن یک راهحل
گرچه ایدههایی مبنی بر حق فاصله گرفتن کارکنان از محیط کار یا هفته چهار روزه، ستودنی و خیرخواهانه هستند اما اعمال بعضی از روشها، خطرناک است.
هفته کاری چهار روزه ممکن است از نظر بسیاری از کارمندها عالی به نظر برسد (و حتی از نظر بسیاری از مدیرانشان). اما درست مثل خیلی چیزهای دیگر، موفقیت در جزئیات نهفته است.
هیچ راه آسانی برای رفع دغدغههای کارمندها در رابطه با نحوه و میزان کار کردنشان وجود ندارد، اما تحقیقات نشان داده صرف نظر از کاری که انجام میدهیم، تمرکزی طولانیمدت و کلینگرانه به سلامت نیروی کار، بهترین راه برای شادمانی و شکوفایی کارکنان است. شاید پاسخ این نگرانی، هفته کاری چهارروزه باشد. یا شاید یک راه دیگر. اما گام اول این است که صادقانه این موضوع را بررسی کنیم که بدهبستانهایی در رابطه با بازدهی و مرخصی چه تاثیری بر سلامت کارکنان خواهند گذاشت؟
منابع: HBR, Bloomberg