هنرآنلاین: میگل آنخل آستوریاس شاعر و نویسنده گواتمالائی در نهم ژوئن سال 1974 درگذشت.
از میگل آنخل آستوریاس به عنوان یکی از بزرگترین نویسندگان آمریکایی جنوبی نام برده میشود. او در 1899 در گواتمالاسیتی در خانوادهای بازرگان زاده شد. تحصیلات دانشگاه را در رشته حقوق انجام داد و به دریافت درجه دکترا نائل آمد.
در 1924 به لندن و سپس به پاریس سفر کرد و در دانشگاه سوربون در رشته نژادشناسی به تحصیل ادامه داد و در ادیان قدیم امریکای مرکزی تخصص یافت.
در 1930 در شهر مادرید کتاب افسانههای گواتمالا را انتشار داد و وطن خود را در خلال افسانههای کودکی به مردم شناساند. کتاب به محض انتشار یکی از آثار بدیع ادبیات جوان امریکای لاتین به شمار آمد و پل والری بر آن مقدمه نوشت.
پس از آن در 1944 کتاب "آقای رئیس جمهور" را نوشت که شاهکار او به شمار آمد و از انتشارش در گواتمالا جلوگیری شد. کتاب تصویری است زنده از حکومت استرادا کابررا، رئیس جمهوری که از 1898 تا 1920 با استبدادی بیرحمانه بر کشور گواتمالا فرمانروایی داشت.
آستوریاس در این کتاب واقعیت زندگی را با سبکی شاعرانه میآمیزد و رفتار غیرانسانی دستگاه حکومت را با طبقه پایین اجتماع و بومیها و رذالت فرادستان و بیرحمی آنان را نسبت به ضعیفان و ستمدیدگان، و نیز آداب و سنن مردم گواتمالا را با بیانی جالب توجه و زیبا وصف میکند.
کتاب آقای رئیس جمهور در1946 در مکزیک و سپس در آرژانتین و سرانجام در فرانسه به چاپ رسید و در 1952 جایزه ادبی بهترین رمان خارجی را دریافت کرد و از آن پس توجه جهانیان را به نویسندهاش معطوف داشت.
داستان دیگر آستوریاس به نام مردان ذرت در 1949 منتشر شد. نویسنده در این داستان، افسانههای خیال انگیز کشورش را با زندگی روزمره دهقانان در تپهها و کوهستانها میآمیزد.
دهقانان که ذرت برایشان غذایی آسمانی و مقدس است، مورد غارت کسانی قرار میگیرند که به ذرت تنها از نظر غذایی عادی و قابل استثمار و پرسود مینگرند. سرانجام دهقانان برضد این مردم غارتگر شورش میکنند و درجنگل به وسیله جادوگران نابودشان میسازند.
کتاب مردان ذرت سرشار از شعری شگفت انگیز و خارق العادهاست و در عین حال وصفی صادقانه و رنگین از عادتها و اعتقادهای مردم گواتمالا، که از غنا و دلنشینی خاصی برخوردار است، آگاه میسازد.
آستوریاس سالها سردبیری یکی از روزنامههای ادبی را برعهده داشت و در 1942 به نمایندگی مجلس شورا انتخاب شد و پس از آن ماموریتهایی سیاسی یافت. در این دوره مجموعه سه داستان به نام گردباد و پاپ سبز و چشمان دفن شدگان را منتشر کرد که هرسه از مهمترین آثار او به شمار میآید و در آنها عصیان دهقانان در برابر محتکران وصف شدهاست.
آستوریاس در 1946 به سمت وابسته فرهنگی در سفارت بلژیک منصوب شد، سپس با همین سمت به آرژانتین و فرانسه رفت. در آرژانتین داستان تعطیلات گواتمالا را در 1956 نوشت.
در 1961 داستان برکه گدا و در 1963 داستان زنی دورگه را انتشار داد که هردو از سنن و آداب و رسوم کشورش الهام گرفتهاست. در 1966 سفیر کشورش در پاریس شد و جایزه صلح لنین را دریافت کرد. آستوریاس چندین دیوان نیز منتشر کرده که به سبب خیالانگیزی و درخشندگی و بیان خاص، آثاری بسیار شگفت آور به شمار آمده، که دوشینه درخشان بهار، از آن جملهاست.
آستوریاس در 1967 به دریافت جایزه نوبل ادبیات نائل آمد و در 1968 در پاریس نمایشگاهی از "هنر قوم مایا" ترتیب داد، در 1970 از سفارت کناره گیری کرد و در همین سال به ریاست هیأت داوران در جشنواره کان برگزیده شد. داستان جیب بر خدانشناس را در 1970 انتشار داد. شیوه نگارش آستوریاس خاص خود اوست و میتوان آن را "رئالیسم جادویی" نامید. ریشه خیال انگیزی در آثار آستوریاس در واقعیتهای روزانه کشورش جایگزین است.
اعتقادهای آباء و اجدادی و خرافه پرستی، علاقه و ایمان به سحر و جادو از سوئی و فقر و بینوایی از سوی دیگر، در زمینه زیبایی طبیعت و سرسبزی منطقه استوایی با قلمی سحار و شاعرانه عرضه شدهاست. آخرین رمان آستوریاس پیش از مرگ به نام "جمعه آلام" در 1972 در بوینس آیرس انتشار یافت.
از آثار اوست: "ساختار یک زندگی جدید"، "افسانههای گواتمالا"، "افسانه یک مرد معمولی"، "آواها" ، "آقای رئیس جمهور" ، "سهگانه موز" و "بسیار مرتفع".