اهمیت ویژه صنایع ساخت
تنها بخشی از اقتصاد که هم با سطح قابلیتهای تولیدی کشور تناسب دارد، هم اشتغالزاست و هم در بلندمدت موجب متنوعسازی سبد صادراتی و رهایی کشور از نفرین منابع و بیماری هلندی میشود، بخش صنایع ساخت، بهویژه صنایع سبک و مصرفی (به علت تناسب بیشتر با سطح قابلیتهای تولیدی کشور) است. صنایع ساخت به دلایلی که در زیر میآید، نقش ویژهای در فرآیند توسعه اقتصادی ایفا میکنند.
اول، بهطور گسترده پذیرفته شده است که منبع اصلی رشد بهرهوری فناوریمحور در اقتصادهای مدرن بخش صنایع ساخت است. اغراق نیست اگر گفته شود که صنایع ساخت یا تولیدی همان چیزی هستند که دنیای مدرن را ساختهاند. به لطف این واقعیت که فعالیتهای تولیدی خیلی راحتتر از سایر فعالیتهای اقتصادی از مکانیزاسیون و فرآوری شیمیایی بهره میبرند، بخش تولیدی در طول تاریخ منبع اصلی رشد بهرهوری بوده است. افزایش بهرهوری در کشاورزی بهواسطه طبیعت از نظر زمان، مکان، خاک و آبوهوا بهشدت محدود شده است.
بسیاری از فعالیتهای خدماتی ذاتا پذیرای افزایش بهرهوری نیستند. در برخی موارد، افزایش بهرهوری باعث از بین رفتن خود محصول میشود. اگر یکگروه موسیقی یکقطعه 27دقیقهای را در 9دقیقه اجرا کنند، نمیتوان گفت که بهرهوری آنها سهبرابر شده است.
در برخی دیگر از خدمات، افزایش ظاهری بهرهوری ممکن است به خاطر کاهش کیفیت خدمت باشد. بخش زیادی از افزایش خدمات خردهفروشی در کشورهایی مانند ایالاتمتحده و انگلیس با کاهش کیفیت خدمات خردهفروشی ایجاد شده است؛ کم شدن دستیاران فروش، رانندگی طولانیتر به سوپرمارکت، انتظار طولانیتر برای تحویل کالا و... . بحران مالی جهانی 2008 همچنین نشان داد که بخش بزرگی از رشد اخیر بهرهوری در امور مالی از طریق تخریب محصولات، یعنی ایجاد محصولات بیش از حد پیچیده، خطرناک و حتی متقلبانه، حاصل شده است.
دوم، بسیاری از مورخان اقتصاد و اقتصاددانان استدلال میکنند که صنایع ساخت، بهویژه بخش کالاهای سرمایهای، از منظر فناوری «کانون یادگیری» نظام سرمایهداری بودند. بهخاطر توانایی بخش صنایع ساخت در تولید نهادههای مولد (بهعنوان مثال، ماشینآلات و مواد شیمیایی)، آنچه در این بخش رخ میدهد، در رشد بهرهوری سایر بخشها بسیار مهم است. افزایش بهرهوری کشاورزی که در یکونیم قرن گذشته رخ داده، بدون پیشرفت صنایع تولیدکننده ماشینآلات کشاورزی، کودهای شیمیایی، سموم دفع آفات و مهندسی روزافزون ژنتیک به طور مجزا ممکن نبود. افزایش سریع بهرهوری خدماتی مانند لجستیک و خردهفروشی در چند دهه گذشته نیز بهوسیله صنایع تولیدکننده تجهیزات حملونقل کارآمدتر، رایانهها و انبارهای مکانیزه امکانپذیر شده است.
سوم، بخش صنایع ساخت همچنین منبع نوآوری سازمانی بوده است. رشد بهرهوری در دوقرن اخیر نهتنها به دلیل تغییرات فناوری، بلکه به دلیل تغییرات سازمانی حاصل شد که بیشتر آنها از صنایع ساخت نشات گرفتهاند. به عنوان مثال، این روزها بسیاری از رستورانهای فستفود از تکنیکهای «کارخانه» استفاده میکنند، آشپزی را به کار مونتاژ تبدیل کرده و حتی گاهی غذا را روی تسمههای نقاله تحویل میدهند. در مثالی دیگر، زنجیرههای بزرگ خردهفروشی -اعم از سوپرمارکتها، فروشگاههای لباس یا خردهفروشان آنلاین- از تکنیکهای مدرن مدیریت موجودی که در صنایع ساخت توسعه یافته بهره میبرند. حتی در بخش کشاورزی، بهرهوری در برخی کشورها از طریق استفاده از دانش سازمانی به سبک صنایع ساخت، مانند تغذیه کنترلشده توسط کامپیوتر افزایش یافته است (کشاورزی هلند در اینجا نمونه بارز است).
چهارم، صنایع ساخت همواره منبع اصلی تقاضا برای فعالیتهای با بهرهوری بالا در سایر بخشها بوده است. بهعنوان مثال، بیشتر فعالیتهای خدماتی که دارای بهرهوری بالا هستند و اخیرا رشد بهرهوری بالایی را تجربه کردند، حتی گاهی سریعتر از برخی زیربخشهای تولیدی (مانند تامین مالی، ترابری و خدمات تجاری) خدمات «تولیدی» هستند که مشتریان اصلی آنها کارخانههای تولیدی به شمار میروند. البته کشورها میتوانند در این خدمات تخصص پیدا کنند؛ اما در مورد بسیاری از خدمات تولیدی (مانند مهندسی، طراحی و مشاوره مدیریت)، توانایی صادرات آنها بدون وجود بخش صنایع ساخت قوی نمیتواند حفظ شود. در این خدمات، بینش حاصل از فرآیند تولید و تعامل مداوم بین ارائهدهنده و مشتری بسیار مهم است. با توجه به این مهم، تضعیف پایه صنایع ساخت در نهایت به افت کیفیت و قابلیت صادرات آن خدمات منجر خواهد شد.
پنجم، صنایع ساخت، با تولید محصولات فیزیکی و فاسدنشدنی از بخش کشاورزی و بهخصوص خدمات تجارتپذیرتر است. ریشه تجارتپذیری پایین خدمات این واقعیت است که بسیاری از خدمات به حضور ارائهدهندگان و مصرفکنندگان خود در یک مکان نیاز دارند. هیچکس هنوز روشی برای ارائه آرایشگری یا نظافت خانه از راه دور ابداع نکرده است. البته اگر ارائهدهنده خدمات (آرایشگر یا نظافتچی در مثالهای بالا) بتواند به کشور مشتری برود، این مشکل حل خواهد شد؛ اما این امر به معنای مهاجرت است که اکثر کشورها آن را بهشدت محدود کردهاند.
با توجه به این موضوع، افزایش سهم خدمات در اقتصاد به این معناست که این کشور، در صورت برابر بودن عوامل دیگر، عایدی کمتری از صادرات به دست خواهد آورد. همچنین بدون افزایش بیشتر صادرات کالاهای تولیدی، کشور قادر به پرداخت همان میزان واردات قبلی نخواهد بود. تجارتپذیری بالای صنایع ساخت «مقاومت اساسی برای اقتصادهای با بخش تولیدی قوی» هم ایجاد میکند؛ زیرا بهتر میتواند از خود در برابر شوکهای خارجی محافظت کند؛ همانطور که اقتصاد آلمان پس از بحران مالی 2008 مقاومت بیشتری از خود نشان داد.
غفلت بزرگ از صنایع ساخت در ایران
با وجود اهمیت ویژه صنایع ساخت، در ساختار سازمانی و همچنین سیاستی کشور کمترین توجه به این بخش حیاتی اقتصاد میشود. برای مثال در ساختار جدید وزارت صنعت بهعنوان متولی اصلی بخش صنعت کشور، از هفتمعاونت، تنها «معاونت صنایع عمومی» متولی اکثر صنایع ساخت کشور است. این معاونت دارای پنجدفتر صنایع منسوجات و پوشاک، دفتر صنایع غذا و دارو، دفتر صنایع سلولزی، چاپ و نوشتافزار، دفتر صنایع لوازمخانگی و اداری، دفتر صنایع ورزشی و خلاق است. به عبارت دیگر پنجدفتر از یک معاونت وزارت صمت متولی حدود 10صنعت ساخت بسیار مهم و حیاتی اقتصاد هستند. بر کسی پوشیده نیست که ظرفیت دفاتر یکمعاونت از یکوزارتخانه با سطح پیچیدگی و بزرگی مسائل هر یک از صنایع یادشده تناسبی ندارد. این بیتوجهی یا کمتوجهی به صنایع ساخت در ساختار سازمان گسترش و نوسازی، بهعنوان مهمترین نهاد توسعه صنعتی کشور نیز به چشم میخورد. بنا بر اعلام این سازمان، ایدرو صنایع هدف خود را در سهبخش صنعت انرژی، صنعت حملونقل و صنایع نوین تعریف کرده است (غیبت صنایع ساخت). در اینفوگرافی معرفی پروژههای صنعتی ایدرو نیز این بیتفاوتی به صنایع ساخت به چشم میخورد. بهجز صنعت خودرو، تنها ذیل «سایر صنایع»، چند طرح در حلقههای بالادست صنایع ساخت مانند نساجی، کاغذ، لاستیک و پلاستیک و ماشینسازی در دست انجام است. براساس این اینفوگرافی عمده توجه و سرمایهگذاری این سازمان در درجه اول متوجه صنایع منبعمحور و در درجه دوم متوجه صنایع نوین و همچنین صنایع حملونقل است. این اولویتبندی بخشی (صنایع منابعمحور و بالادست، صنایع نوین (به علاوه خدمات)، صنعت خودروسازی و سایر) در ساختار اقتصاد ایران و همچنین ناخودآگاه دستگاه سیاستگذاری اقتصادی کشور نیز قابل مشاهده است.
از همین نظر به باور نگارنده، تنها راه نجات اقتصاد ایران از بهرهوری پایین، کمبود مشاغل مولد و با بهرهوری بالا و نفرین منابع، معکوسسازی این بیتوجهی/ کمتوجهی به صنایع ساخت و توسعه یک بخش پویای تولیدی است. البته این حرف به معنای بیتوجهی یا کمتوجهی به سایر بخشهای اقتصاد (دانشبنیان، معدن، انرژی، کشاورزی، خدمات و...) نیست، بلکه ادعای اصلی این است که برای نیل به توسعه اقتصادی و حل مشکلات ساختاری اقتصاد، توجه ویژه به بخش صنایع ساخت یکضرورت است.