مقدمه
نظر به کرامت و ارزش والای انسان در شریعت مبین اسلام ؛ نظر جایگاه رفیع انسان که در آیه شریفه ٧٠ در سوره مبارکه اسراء مورد تاکید قرار گرفته است: «و لقد کرّمنا بنیآدم و حملْناهم فی اْلبرّ و اْلبحر و رزْقناهم من الطّیبات و فضّلْناهم علی کثیرٍ ممنْ خلقْنا تفْضیلاً» «و به راستی ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم و آنان را در خشکی و دریا (بر مرکب ها) بر نشاندیم، و از چیزهای پاکیزه به ایشان روزی دادیم، و آنها را بر بسیاری از آفریده های خود برتری آشکار دادیم»؛ نظر به فرمایش گهربار حضرت امام علی(ع): «جعل اللهُ سبحانه حقُوق عباده مقدمۀً لحقُوقه فمن قام بحقُوق عبادالله کان ذلک مؤدیاً الی القیام بحقُوق الله تعالی» با این ترجمه که «خداوند سبحان حقوق بندگانش را بر حقوق خودش مقدم دانسته است پس هرکه حقوق بندگان را رعایت کند، این امر به ادای حقوق خداوند منجر خواهد شد». نظر به اصول متعددی از قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران از جمله اصول مندرجدر فصل سوم در مورد حقوق ملّت؛ نظر به فراز تاریخی صدور فرمان هشت مادهای رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (قدس سرّه) درباره حقوق مردم، قانون، قوه قضاییه و لزوم اسلامی شدن روابط و قوانین، (در تاریخ ٢٤ آذر ماه سال ١٣٦١)؛ نظر به دیدگاههای معظم له، در موضوع حقوق شهروندی: «من مکرر اعلام کردهام که در اسلام نژاد، زبان، قومیت و گروه و ناحیه مطرح نیست. تمام مسلمین - چه اهل سنت و چه شیعی - برادروبرابر وهمه برخوردار از همه مزایا و حقوق اسلامی هستند» ( منشور حقوق شهرندی ١٣٩٥: ١).
رکن اساسی آئین اسلام، و حقوق شهروندی آن که در تمامی عرصه ها اثر خود را می گذارد، اندیشه ناب و کامل توحید است . از دیدگاه اسلام، نه تنها خداوند متعال خالق هستی است (توحید در خالقیت)؛ بلکه همو به تنهایی و بدون هیچ شریکی جهان را تدبیر می کند (توحید در ربوبیت تکوینی) و نیز قوانین حاکم بر شهروندان و جوامع بشری را وضع می کند(توحید در ربوبیت تشریعی) و شهروند مکلف است که تنها از دستورات و قوانین او اطاعت کند (توحید در عبودیت)تا بتواند شهروندی نمونه برای باری تعالی بوده و با عمل به حقوق شهروندی که از طرف شارع مقدس وضع شده سعادت دنیا و آخرت خود را تضمین نماید.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) که به عنوان نماینده خدا بر زمین است که نقش مهمی در ترویج و تاسیس حقوق شهروندی داشتند. بنابراین این سوال مهم پیش میآید که نقش اخلاق تربیتی پیامبر در ترویج حقوق شهروندی چه بود؟ و این مهم چطور در تئوری و پراتیک دولت تدبیر و امید مورد تاکید مجدد قرار گرفته است؟
پیامبر اکرم بعد از هجرت به یثرب، مدینه النبی را تاسیس کرده و حقوقی را برای شهروندان تاسیس نموده و با گفتار، منش و رفتار کریمانه خود به ترویج این حقوق پرداختند.
حقوق شهروندی به منظور ایجاد توازن در شخصیت ، آسایش خاطر و اجتناب از مورد سوء استفاده قرار گرفتن و نادیده گرفته شدن انسانی توسط دیگران، بسیار حیاتی می باشد. و انتخاب ها، رفتار، ارزش ها و نیازهای مشروع و به حق انسانها را روشن می گرداند. هیچ اهمیتی ندارد که انسانها در چه سن و سال و موقعیتی باشند، همه افراد ارزشند و قابل احترام می باشند.
با توجه با اهمیت بحث، این نوشتار با عنوان «نقش اخلاق پیامبر در ترویج حقوق شهروندی» به روش کتابخانه ای و به شیوه توصیفی نگاشته می شود و سعی می کند رفتار و اخلاق پیامبر را در ترویج حقوقی مثل حق علم آموزی، عدم تفتیش عقاید، تساوی زنان و مردان و. .. که از اصول قانون اساسی ومندرج در منشور حقوق شهروندی ایران در دولت تدبیر و امید می باشد، روشن سازد.
مفهوم شناسی
قبل از ورود به بحث اصلی، لازم است برخی واژگان از نظر لغوی و اصطلاحی شرح داده شوند.
حق
در لغت عربی برای حق و همچنین مشتقات آن معانی مختلفی ذکر شده است و در علم فقه، حقوق و حتی فلسفه تعریف های گوناگونی ارائه شده است ، لکن در لغت عرب میتوان آن تعاریف را به یک معنا بازگرداند و آن معنا به اعتبار وجه مصدری حق «ثبوت» و به اعتبار وجه وصفی آن «ثابت» میباشد (گرجی، حق و حکم و فرق میان آنها، ٢٩:١٣٦٤)؛ از این رو، بر هرچیزی که دارای نوعی ثبوت و وجوب است، حق اطلاق میگردد (ابن منظور، ١٠:١٤٠٥ و فراهیدی، ٣:١٤٠٩-٦). چه ثبوت آن حقیقی باشد مانند وجود خداوند سبحان و یا اعتباری باشد مانند خیارات. در اصطلاح فقه و حقوق نیز حق عبارت است از توانایی خاصی (از جهت قانون یا عرف) که برای کسی یا اشخاصی نسبت به شخصی (مانند حق قصاص) یا چیزی (اعم از عین منفعت یا عقد) اعتبار شده است که صاحبان یا صاحب حق (ذو الحق) به مقتضای آن توانایی میتوانند در آن شیء یا شخص تصرف نمایند. در واقع، حق مرتبه ای ضعیف از ملکیت است (طباطبایی یزدی،، ١٤٢٣: ٩٢). در علم حقوق نیز حق به توانایی شخص بر چیزی یا کسی گفته میشود (جعفری لنگرودی، ١٣٧٨: ١٦٩).
شهروندی
در تعریف لغوی، شهروند (citizen) به ساکن شهر اطلاق میشود و مراد از شهر، آبادی بزرگی میباشد که دارای خیابان ها و کوچه ها و خانه ها و نفوس بسیار است یا به معنای هلال ماه، قمر و یک ماه قمری است (عمید، ٨٦١:١٣٦٩)، لکن در قدیم شهر به معنای کشور بوده است مانند ایرانشهر یعنی مملکت و کشور ایران (جعفری لنگرودی، ٢٣١٤:١٣٧٨) یا شهریار که به معنای پادشاه و فرمانروای کشور است (عمید، ٨٦٢:١٣٦٩). در فرهنگ عمید و معین این اصطلاح تعریف نشده است. شهروند در فرهنگ لغت دهخدا این گونه تعریف شده است؛ «اهل یک شهر یا یک کشور» و همچنین آمده است که پسوند « وند» در واژه شهروند در واقع «بند» بوده است یعنی شخصی که به شهری بند و متصل است. ولی به مرور زمان تبدیل به «وند» شده است. و «ی» موجود در شهروندی یای نسبت بوده است؛ یعنی هر چیز مربوط به شهروند(پروین، مجله پژوهش های اجتماعی اسلامی، ٩٠/٧٢:١٣٨٧). در کتاب های لغت فارسی نیز بند به معنای زندان، حصار، دیوار دورشهر، زندانی، اسیر، محصور شده در شهر، بند شده در شهر و «شهربندی» به معنای زندانی بودن ذکر شده است و «بندی» به معنای گرفتار، اسیر، زندانی که جمع آن بندیان میشود، آمده است (انوری،١٤٤١: ١٣٨٣؛ دهخدا، ١٠٩/٣٣:١٣٤٩؛ عمید، ٣١٩:١٣٦٩)
مفهوم شهروند و شهروندی
شهروند ترجمه فارسی citizen (سیتیزن) است. این کلمه در ادبیات حقوقی ما سابقه زیادی ندارد و در ایران تا قبل از مشروطیت به جای این واژه از کلمه رعیت و رعایا استفاده میشد.
در فرهنگ های دوزبانه مثل فرهنگ حییم و آریان پور کلمه شهروند به معنای بومی، شهری، اهل شهر، تابع، رعیت، شهرنشینی که از خدمت لشکری و شهربانی آزاد باشد تعریف شده است.
ظاهراً اولین فرهنگ فارسی به فارسی کلمه شهروند را این چنین تعریف کرده است کسی که اهل یک شهر یا کشور باشد و از حقوق متعلق به آن برخوردار باشد. (عمید، ٣٦٩:١٣٦٩) اما شهروندی در لغت، تبعه یک کشور بودن با احتساب حقوق و وظایفی که برعهده دارد، حالت یک تبعه با حقوق و وظایف، شهرنشینی و شهرگری را گویند. در دانش نامه ی سیاسی، شهروند فردی است در رابطه با یک دولت که از یک سو برخوردار از حقوق سیاسی و مدنی است و از سوی دیگر در برابر دولت تکلیف هایی را دارد، این رابطه را شهروندی گویند.
مفهوم شهروندی همراه با مفهوم فردیت و حقوق فرد در اروپا پدید آمده است. از این رو میتوان کلمه شهروند را به تبعه ترجمه کرد اگرچه واژه شهروند و تبعه بیان گر مفهومی واحد یعنی عضو یک کشور بودن هستند ولی معمولاً واژه تابعیت جنبه خارجی و بین المللی و شهروند جنبه داخلی و ملّی آن عضویت را درنظر دارد. امروزه شهروندی با تابعیت قرین شده است. (کامیار، ٦٢: ١٣٨٢) تابعیت عبارت است از یک رابطه سیاسی، حقوقی و معنوی که فردی را به دولتی معین مرتبط میسازد. قانون مدنی ایران طی مواد ٩٧٦ تا ٩٩١ مقررات مربوط به تحمیل تابعیت و تحصیل آن را بیان کرده است و اشخاصی که تابعیت ایرانی کسب میکنند شهروند ایرانی محسوب میشوند. بنابراین موقعیت شهروند بودن را قانون معین میکند و شهروند کسی است که به واسطه تولید یا اعطای قانون شهروندی به عضویت یک کشور و جامعه سیاسی است و دارای علقه وفاداری به آن جامعه سیاسی میباشد و مستحق برخورداری از تمام حقوق مدنی و حمایت های قانونی میباشد.
مفهوم حقوق شهروندی
حقوق شهروندی ترکیبی از دو کلمه حقوق و شهروندی است و گذشته تاریخیاش چندان روشن و شفاف نیست . حقوق شهروندی حقوقی است برای اتباع کشور در رابطه با موسسات عمومی همانند حقوق سیاسی، حق استخدام عمومی، حق انتخاب کردن و انتخاب شدن، حق گواهی دادن در مراجع رسمی، حق داور و مصداق واقع شدن. (جعفری لنگرودی، ١٣٨١، ١٣٧) درجای دیگر حقوق شهروندان را این چنین تعریف میکند حقوقی که فقط به سکنه یک شهر از کشوری داده شود (در برابر حقوق مردم کشور به کار رفته است) مثال: در تاریخ حقوق رم انتخابات مخصوص شهر رم بود و سایر اهالی کشور از آن محروم بودند و بعداً این حق شهروندی مردم رم به سایر بلاد ایتالیا داده شد هرچند که عملاً نمیتوانستند در انتخابات عمومی شرکت کنند. ( همان ص ١٧٢).
ایده بنیادی تحقق حقوق شهروندی و نیز فعال نمودن شهروندان در حق تعیین سرنوشت از سوی افراد است که به عنوان یکی از بنیادیترین حق های اخلاقی و بالمال حقوقی در حوزه حقوق مدنی، سیاسی میباشد و حق انتخاب کردن و انتخاب شدن از مصادیق بارز حق تعیین سرنوشت محسوب میگردد. این حق ریشه در اصل اخلاقی غایت بودن انسان و منع استفاده ابزاری از انسان دارد. از آنجا که انسان ها در انسان بودن باهم برابرند اخلاقاً قابل قبول نخواهد بود که انسان هایی به خود اجازه دهند بدون رضایت و انتخاب دیگران بر آن ها حکم برانند و آزادی آن ها را محدود کنند. به عبارت دیگر اساساً نمیتوان از یک سو از انسان مسئول اخلاقی و هم چنین نظام اجتماعی عادلانه سخن گفت و در عین حال آزادی انتخاب افراد را انکار کرد.
بنابراین حقوق شهروندی به مجموع حقوق و آزادیهایی گفته میشود که دولت اجرای آن را طبق قوانین داخلی برای اتباع خود تامین و تضمین کرده است و محتوای آن ممکن است از یک کشور به کشور دیگر متفاوت باشد. (طباطبایی موتمنی، ١٣٨٨: ٩) یا حقوق شهروندی به کلیه حقوقی گفته میشود که یک شهروند براساس قوانین و مقررات و ارزش های مشترک در یک کشور از آن برخوردار است این حقوق به ویژه در ارتباط دولت مردان با آحاد جامعه مدنظر است که باید از طرف گروه نخست مورد رعایت و احترام قرار گیرد که در قانون اساسی ما زیر عنوان حقوق ملت در فصل دوم از اصل نوزدهم تا اصل چهل دوم قانون اساسی معین و مقرر شده است. اصل بیستم قانون اساسی مقرری دارد که «همه افراد ملت اعم زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند (جهانگیر، ١٣٨٥، اصل ٢٠) و در اصول دوازدهم و سیزدهم و چهاردهم قانون اساسی، دین و مذهب رسمی ایران وحقوق اقلیت های دینی، و غیر مسلمان را تبیین و رعایت اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی و حقوق انسانی را از طرف جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان نسبت به غیرمسلمانان مورد تاکید قرار داده است . از جمیع قوانین و مقررات یاد شده به این نتیجه میرسیم که اتباع ایرانی اعم از مسلمانان و غیرمسلمانان به طور برابر و یکسان در حدود مقرر در قوانین از حقوق شهروندی برخوردارند. در عین حال همان طور که فرد در برابر اجتماع و حکومت از حقوقی بهره مند است در مقابل تکالیفی نیز برعهده دارد که باید انجام دهد این عمل یک عمل یک طرفه نیست و چون فرد از مزایای اجتماع بهره مند میشود لازم است در مقابل، دین خود را برای جامعه ادا نماید و در ایجاد یک جامعه سالم و مرّفه و خوشبخت خود را سهیم بداند. بدین ترتیب ارتباطی بین شهروند و دولت به وجود میآید که در نتیجه برای هر دو طرف حق و تکلیفی ایجاد میشود و به عنوان مثال شهروند از امتیازات سیاسی، اجتماعی برخوردار میشود و دولت مکلف است آن را محترم بشمارد و در مقابل شهروند به پرداخت مالیات و رعایت انتظامات دولتی، و انجام وظیفه عمومی و غیره مکلف میشود.
جایگاه حقوق شهروندی در اسلام
در بحث از حقوق شهروندی و جایگاه آن در اسلام ، پیش از هر نکته ای باید به این حقیقت توجه داشت که اسلام به عنوان آخرین و کامل ترین دین الهی در درون خود تمام قواعد، سنت ها و ایده آل های بشری را دارد؛ بدین معنا که میتواند پاسخگوی تمامی نیازهای اساسی انسان و جامعه بشری باشد.
همان طور که گفته شد، نظام شهروندی به معنای واقعی آن، به معنای برخورداری عموم اعضای جامعه از حقوق و تکالیف برابر است، به گونه ای که هیچ تبعیضی از لحاظ سیاسی، اجتماعی و حقوق مدنی میان افراد جامعه وجود نداشته باشد. در باب مسؤولیت شهروندان اسلامی، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در بیان گهرباری میفرمایند: «الا کلکم راع و کلکم مسؤول عن رعیته».(مجلسی، ١٤٠٤، ج ٧٢: ٣٨) در همین زمینه گفته شد که در اسلام هرجا صحبت از رعیت شده، مراد همان حقوق شهروندی امروزین است.
در مقام مقایسه جایگاه حقوق شهروندی در میان ادیان و مکاتب بشری، اسلام در عالیترین مرتبه قرار دارد؛ چه آن که به انسان در مقام «خلیفه اللهی» حقوق و آزادیهای اجتماعی را داده و در عین حال او را مسؤول و مکلف به شناختن خیر خود و دیگران دانسته است. اساساً در نظام حقوقی اسلام به طور کلی حق و تکلیف با هم وجود دارد. از دیگرسو در این نظام حقوقی، نوعی ضمانت اجرای تکلیفی و شرعی نیز به چشم میخورد. نکته مهم دیگر این که در جامعه اسلامی همه شهروندان از حقوق سیاسی و اجتماعی برخوردارند و در تمام ابعاد جامعه و حکومت مشارکت دارند که در این منظور، مفهوم شهروند حتی به غیر مسلمانان نیز اطلاق میشود. در خصوص مسؤولیت شهروندان مسلمان در جامعه در قبال یکدیگر پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) میفرمایند: هرکس شب را به صبح برساند در حالیکه به امور مسلمین اهتمام ندارد، از مسلمانان نیست. (مجلسی، ١٤٠٤، ج ١٠٣: ٢).
از دیگر سو از آن جهت که هدف اسلام، ساختن همه انسان ها و دعوت آنها به احراز مقام خلیفه اللهی است، تعاون و همکاری در آن اهمیت به سزایی دارد، به طوری که در قرآن به عنوان مهم ترین منبع حقوق اسلامی با آیاتی روبه رو میشویم که ما را به همکاری در کار خیر و عدم تعاون بر گناه و زشتیها سفارش میکند، (مائده /٢) که به خوبی، نشان دهنده اهمیت و جایگاه خود و مشارکت جمعی در سرنوشت جامعه است تاثیر رفتار پیامبر بر ترویج حقوق شهروندی
١- تعلیم و ترییت
یکی از مهم ترین حقوق شهروندی سوادآموزی و برخورداری از آموزش رایگان در مقطعی از تحصیل میباشد؛ چرا که هر اندازه جامعه از تحصیلات برخوردار باشد به همان اندازه در زمینه های مختلف پیشرفت میکند و این مسأله ای بوده که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هم بر آن توجه فرموده اند.
از جمله کارهای ایشان در این زمینه، تشویق مسلمانان به علم آموختن و سفارش و تأکید بر این امر مهّم و بر جای نهادن میراث گرانبها در این زمینه است. در دوران جاهلیت در شبه جزیره عربستان، علم و دانش، رونقی نداشت و تعداد باسوادان بسیار کم (در حدود ١٧ نفر) بود، (بلاذری، ١٣١٧: ٦٥٣) اما با هجرت رسول الله (صلی الله علیه و آله) به مدینه گام هایی برای رونق علم و دانش برداشته شد و از سوی دیگر در مدینه فرصت لازم وجود داشت و حتی پیامبر(صلی الله علیه و آله) از اسیران غزوه ی بدر (سال دوم هجرت) برای تعلیم به جوانان مدینه بهره برد.
نخستین آیات الهی که بر قلب مبارک پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرود آمد، به رسالت آموزشی آن حضرت به فرمان خداوند متعال برای علم آموزی و خواندن، اشاره دارد(علق، آیه 1-5).
از آیات سوره مبارک علق این نکته فهمیده می شود که خداوند علیم که خودش بزرگترین معلّم جهان خلقت است، به فراگیری علم و دانش و معرفت آموزی ارزش زیادی قائل شده است و ما را به این نکته رهنمون می کند که سرچشمه تعلیم و تعلّم در اسلام و در قرآن و سپس در سخنان و احادیث و روایات رسول مکّرم اسلام و دیگر ائمه ی اطهار است.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از راه هایی مانند ایراد خطابه ها، پند و موعظه، ارشاد و راهنمایی مسلمانان یا از طریق قرائت قرآن و سفارش به نوشتن آن، نوشتن حدیث، مکاتبه و فرستادن مبلغین اسلامی به سایر سرزمین ها همواره مسلمانان را به علم آموزی و خواندن و تعلّم و فراگیری دانش تشویق می نمودند و به این صورت اولین سنگ بنای فرهنگ و تمدن اسلامی را بنا نهادند.(ابن سعد، بی تا،:٣٧٣). به تشویق رسول الله (صلی الله علیه و آله)، زیدبن ثابت زبان عبری یا سُریانی(یا هر دو) را آموخت و یا فردی مانند «عبدالله بن عباس» بنابر نقل مشهور با کتابهای تورات و انجیل آشنایی یافت یا «عبدالله بن عمروعاص» به کتاب تورات و به قولی به زبان سریانی وقوف پیدا کرد. (زرین کوب، ١٣٦٢: ٢٧). این نمونه ها به خوبی بیانگر این مطلب می باشد که حتی از همان زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) با سفارش و تشویق ایشان، اصحابه هم در طلب علم می کوشیدند. رسول الله (صلی الله علیه و آله) در طول ٢٣ سال تلاش در راه اسلام، از همان روزهای آغاز بعثت تا زمان رحلت، در زدودن و از بین بردن جهل و نادانی مردم تلاش نمودند؛ چراکه نادانی می تواند نابودی و هلاکت مردم را فراهم کند و عبارات حکیمانه و گُهرباری از ایشان در زمینه ضرورت تعلیم و علم آموزی، تلاش برای طلب علم و معرفت، مقام معلم و دانشمندان، جایگاه و ارزش قلم، واجب بودن فریضه ی آموختن یادگارمانده است. در اینجا به نمونه هایی از میراث آن حضرت در این زمینه اشاره می شود.
کسب علم از نگاه رسول الله (ص) به اندازه ای ارزش دارد که برای آن باید راه دور و دراز را تحمل نمود، به طوری که می فرمایند: «اُطلبوا العلم و لو بالصّین ، فانّ طلب العلم فریضهً علی کُل مُسلم؛ دانش را فرا بگیرد، هر چند در چین باشد، چراکه طلب دانش بر هر مسلمانی واجب است» (کلینی، ج ١، ٣٦) (همان، ج ٣٩٣١،٣). «قیدوا العلم بالکتاب : دانش را با نگارش و نوشتن به بند بکشید»(مجلسی، ١٤٠٣، ج ٢، ٣٥)
«العلمُ خزائنُ و مفاتیحهُ السوالُ، فاسألوا رحمکُمُ الله فإّنه تُوجرُ أربعه السائلُ و المتکلّمُ و المسُتمعُ و المحبُّ لهم: دانش گنجینه هایی است که کلیدهایش پرسش است. بپرسید، خدایتان رحمت کند که چهار کسی را مزد برسد: پرسش کننده، پاسخ دهنده، پاسخ شنونده و دوستدار آن»(همان، ٢٧٣).
٢- تساوی عمومی در برابر قانون
با نگاهی به تاریخچه ی نظام اجتماعی ایران و ساختار حکومتی آن می بینیم در گذشته مردم به عنوان رعیت از حقوق و امتیازات محدودی برخوردار بودند.چرا که حاکمان خود را از نژادی برتر میدانستند و حکومت رئیس حکومت بر خلق خدا، به اراده و مشیت خداوند شمرده می شد و جنبه ی الوهیت پیدا کرده بود، چرا که در ایران نیز مانند همه ی ممالک جهان قبل از پذیرش اصل حاکمیت ملی و اجتماعی، نظریه ی حاکمیت الهی پذیرفته و اعلام شده بود. به موجب این اصل منشأ دولت، اراده و مشیت خداوند است و سلاطین نمایندگانی هستند از جانب پروردگار که اداره ی امور عمومی به آن ها سپرده شده تنها عاملی که قدرت اجرایی آنان را می توانست محدود نماید، دستورهای دینی و سنت و اخلاق واحیاناً سازمان هایی همچون شورای سلطنت و مجالس نجبا و اشراف بود.
از نظر قرآن انسان موجودی است برگزیده از جانب خاوند ، خلیفه و جانشین او در زمین، نیمه ملکوتی و نیمه مادی، دارای فطرتی خدا آشنا، آزاد، مستقل، امانتدار خدا و مسئول خویشتن و جهان، مسلط بر طبیعت و زمین و آسمان، ملهم به خیر و شر، وجودش از ضعف و ناتوانی آغاز می شود و به سوی قوت و کمال سیر می کند و بالا می رود اما جز در بارگاه الهی و جز با یاد او آرام نمی گیرد. ظرفیت علمی و عملیش نامحدود است ، از شرافت و کرامتی ذاتی برخوردار است، احیاناً انگیزه هایش هیچگونه رنگ مادی و طبیعی ندارد، حق بهره گیری مشروع از نعمت های خدا به او داده شده است ولی در برابر خدای خویش وظیفه دار است.
پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلّم) نیز بر اساس آموزه های قرآنی و اسلامی اصل مساوات را که از حقوق شهروندی است در تمام امورات حکومت مدینه برقرار ساخت و سعی نمود، تا با همگان به طور یکسان رفتار شود و هیچ گونه فرقی بین آنان نباشد، آن حضرت تمام افراد جامعه اسلامی را مانند، دندانه های شانه با هم برابر و مساوی میدانست و معتقد بود که انسان ها هیچ مزیت و برتری بر یکدیگر جز تقوا ندارند. «الناس سواء کاسنان المشط ؛ مردم چون دندانه های شانه مساویند». (مجلسی، ١٤٠٣، ج ٢٢،: ٣٤٨)
دین مبین اسلام تمام انسان ها را برابر میداند و کلیه تفاخرها و امتیازات نژادی و اختلافات طبقاتی و برتری جوییهای اجتماعی را نفی کرده و به صراحت اعلام کرده است:
«یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم» (حجرات /١٣)
راوی چنین می گوید: سلمان فارسی داخل مسجد شد، رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلّم) از جای خویش بلند شد احترامش نمود و او را در کنار خویش در صدر مجلس نشاند و به تناسب سن و شخصیتش او را اکرام نمود. در این هنگام عمر داخل شد و چنین صحنه ای را دید، گفت این عجمی کیست که در میان عرب در صدر مجلس نشسته است. پیامبر اکرم با شنیدن این سخن بر منبر رفت و خطبه خواند و فرمود: "ای مردم از زمان آدم تا به امروز.... عرب را بر عجم و. .. برتری و فضلی نیست ، مگر به تقوا» (محدث نوری، ١٤٠٨، ج ١٢، : 89).
٣- مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش
نمونه ای از تحقق حقوق شهروندی این است که شهروندان به طور داوطلبانه امکانات خود را جهت کمک به پیشرفت و بهبود شرایط به کار میگیرند. شهروندان فعال با توجه به تخصص و استعداد خود در سازمانها و کمیته های محلی گوناگون نظیر انتخابات ریاست جمهوری، خبرگان، مجلس شورای اسلامی، شوراهای شهر و روستا و مشارکت در احزاب و سازمان های مردم نهاد و سازمان های غیردولتی عضویت فعالیت میکنند. شرکت در نشست ها و اجتماعات شهری، حضور در محکمه های عمومی، هیات منصفه یا هیات های حل اختلاف، مشارکت در پروژه های اجتماعی برای پیشرفت جامعه و همچنین یافتن مشکلات و راه حل آن ها بسیار سودمند خواهد بود. همچنین شرکت در انتخابات و رأی دادن نمونه دیگری از حقوق شهروندی است حق رای در عین حالی که، از نظر بسیاری، از جمله مسئولیت های شهروندی محسوب میگردد اما در واقع یک امتیاز نیز میباشد. کسانی که رای نمیدهند در واقع صدایشان در دولت شنیده نمیشود.
قبل از هر رایگیری، اطلاعات مربوط به موضوع یا نامزدها باید بصورت شفاف به اطلاع شهروندان برسد.
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) با وجود بهره مندی از عقل کامل و ارتباط با مبدأ وحی، در مسائل مختلف اجرایی و اجتماعی، در جنگ و صلح و دیگر امور مهم، با یاران خود مشورت می کرد و رأی اکثریت را ترجیح می داد. هر چند مشکلاتی از این ناحیه پدید می آمد، ولی برکت های مشورت، از زیان های احتمالی آن بسیار بیشتر بود. از امام رضا (علیه السلام) نقل شده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) همواره با یاران خود درباره امور مختلف مشورت می کرد و سپس تصمیم نهایی را می گرفت و با این رفتار خود یکی دیگر از حقوق شهروندی را در جامعه ترویج میدادند.
ایشان هم خود اهل مشورت بود و هم به دیگران سفارش می کرد که تنها به رأی و نظر خود اعتماد نکنند و به رایزنی با دیگران و آگاه شدن از دیدگاه های آنان همت گمارند. زمانی که علی علیه السلام را به یمن اعزام می کرد، به او فرمود: «یا علی ولا ندم من استشار؛ ای علی! پشیمان نشد، آن کس که مشورت کرد».(ابن بابویه ، ١٣٧٦،: ١٣٦)
٤- هیچ کس را نمیتوان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض و مؤاخذه قرار داد
یکی از مسایل عصر، شیوه تعامل نظامهای سیاسی با اقلیت های مختلف دینی، قومی، نژادی و... است. از این رو است که در جامعه جهانی، تاریخچه حمایت از حقوق اقلیتها، پیشینه ای قابل توجه خصوصاً در قرن بیستم دارد. از این رو در کنوانسیون حقوق مدنی و سیاسی سازمان ملل متحد، سخن از اعتقاد و عمل به مذهب به عنوان حقوق اقلیت ها است و حق ابراز عقیده و مذهب در عبادات و رسوم مذهبی و همچنین عمل به مذهب و تعلیم آن مورد تأکید است و در اعلامیه های رفع کلیه اشکال تبعیض مذهبی و اعتقادی (نوامبر ١٩٨١) مجمع عمومی، [سازمان ملل ] آزادی فکر و وجدان (نفس)، مذهب یا عقیده را به صورت عملیاتی تعریف نموده اند و یا سخن از حق عدم اعمال تبعیض علیه اقلیتها و... است.
از جمله حقوقی که اسلام برای شهروندان یک جامعه قرار داده این است که هیچ کس را نمیتوان به جهت داشتن اعتقاد خاص، مورد آزار و تذیت قرار داد از این رو قرآن میفرماید
«لا إکراه فی الدین: در دین هیچ اجباری نیست» (بقره /٢٦٥) همه باید با میل و ارداه خود به اسلام بگرایند؛ نه تنها در دین اجبار وجود ندارد بلکه سایر ادیان هم تا زمانی که مخل نظم جامعه نیستند میتوانند در کنار مسلمانان زندگی کنند و در عین حال ، هیچ کس حق تعرض به ما، جان و ناموس آن ها ندارد.
قرآن در جایی میفرماید «و لاتسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر علم کذلک زینا لکل امه عملهم ثم الی ربهم مرجعهم فیبنهم بما کانوا یعملون (انعام. ١٠٨) معبود کسانی را که غیر خدا را می خوانند دشنام ندهید مبادا آنها (نیز) از روی ظلم و جهل خدا را دشنام دهند، این چنین برای هر امتی عملشان را زینت دادیم سپس بازگشت آنها به سوی پروردگارشان است و آنها را از آنچه عمل می کردند آگاه می سازد»
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نیز با اهل کتاب و ساید آیین ها، رفتار مسالمت آمیزی داشتند و در حیطه اخلاق گرامی آن حضرت (صلی الله علیه و آله) فرق و تفاوتی میان کافر و مسلمان ، دوست و دشمن و خویش و بیگانه وجود نداشت و آن ابر رحمت بر دشت و چمن به طور یکنواخت می بارید. یهود بغض شدید با آن حضرت (صلی الله علیه و آله) داشت و تک تک وقایع تا زمان وقوع غزوه خیبر شاهد بر این امراست. مثلا یک بار یکی از یهود در بازار اظهار داشت «سوگند به آن ذاتی که موسی را بر تمام پیامبران برتری داده است» یکی از پرورش یافته گان مکتب نور و پروانه شمع نبوت آن را شنید و نتوانست آن را تحمل کند. از وی پرسید: آیا بر محمد (صلی الله علیه و آله) نیز برتری داشت؟ او گفت آری: صحابی از شدت خشم سیلی محکم به سوی او روانه کرد. از آن جا که دشمن نیز به عدل و اخلاق منجی بشریت اعتماد داشت آن یهودی مستقیما به محضر ایشان رفت و از آن صحابی شکایت کرد. آن حضرت بر صحابی خشم گرفت و او را مورد سرزنش قرار داد (محدث نوری، ١٤٠٨، ج ١٢، : ٨١).
٥- تامین حقوق همه جانبه افراد از زن و مرد
زن در سرزمین های متمدن، مانند؛ روم، یونان و غیره در حکم حیوانات اهلی بود و یا همانند مملوک مطیع مرد بود. در بسیاری از ملل و سرزمین ها حق مالکیت و یا تصرف در اموال را نداشت و در تمام امور مالی، تحت فرمان مرد بود و مرد هر تصمیمی که می - گرفت، زن حق اعتراض یا دخالت در تصمیم او نداشت. این وضعیت به حدی اسفناک بود که حتی در برخی قبایل ، مورد خرید و فروش قرار میگرفت و گاه از سوی مرد به دیگری اهدا میگردید. (طباطبایی، ١٣٣٩؛ ١٨). بیسواد بودند در جامعه ای زندگی میکردند که ظلم و ناامنی، جنگ و خونریزی، فقر اقتصادی و دزدی رواج داشت. مردان عرب پیش از اسلام، از آزادیهای جنسی زیادی در داخل یا خارج خانوداه برخوردار بودند. در حجاز، زنان و دختران را همانند کالا میپنداشتند و آن ها را از حقوق خود محروم می - کردند، بلکه آنان را جزء اموال میشمردند و به ارث میبردند(جوادی آملی، ١٣٨٨ب ؛ 144)
یکی از بدبختیهایی که گریبانگیر اولاد عرب بود، این بوده که به دست پدران خود کشته میشدند، پدران از ترس تهیدستی، فرزندان خود را میکشتند ( قرآن کریم) و دختران خود را زنده به گور میکردند. (قرآن کریم) و بدترین خبر و وحشت زاترین بشارت این بود که به او بگویند؛ همسرت دختر آورده است (طباطبایی، ١٣٣٩؛ ٢٢٤١/٤-٢٤٤) عرب جاهلی، زن را به مکر و کید میشناختند و او را به مار مثل میزدند، فکر و اندیشه زن سست و ضعیف و نظرخواهی با وی نشانه ی حماقت است و چون میخواستند به سست رأیی کسی مثال بزنند آن را به رأیالنساء تشبیه میکردند. (جواد علی/١٩٨٧: ٤-٦١٨).
با ظهور اسلام، زن از مقام و موقعیتی والا برخوردار گردید و دین اسلام، حقوق پایمال شده ی او را اعاده نمود. قرآن در سوره های نساء آیه ی ١٢٤ احزاب، فتح آیه ی ٥ - ٦ و حجرات آیه ی ١٣و. ..به تساوی زن و مرد در بهره مندی از رسیدن به کمال ومقام بندگی، یا ابتلاء به انواع عذاب ها به دلیل مخالفت با دین ، اعلام نموده و سرنوشت کسانی برای مرد مومن و زن مومن، مرد صالح و زن صالح و برای مرد کافر و زن کافرو مرد مشرک و زن مشرک ترسیم نمود.
پیامبر (ص) به رعایت حرمت و ارزش های ایشان پای میفشرد و میکوشید قالب های فکری متحجّر جامعه ی جاهلی را در خصوص زنان، دگرگون سازد و ایشان را در خلقت مساوی با مردان معرفی کند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «منْ کان لهُ أُْنثی فلمْ یبْدها و لمْ یهنْها و لمْ یؤْثرْ وُْلدهُ علیها أدْخلهُ اللّهُ اْلجنّۀ؛ آن که دارای دختر است، او را از خود نراند، اهانتش نکند، پسران را بر او مقدم ندارد، خدا وی را وارد بهشت می - کند».(نوری، ١٤٠٨؛ ١٥- ١١٨).
٦- امنیت اجتماعی
شهروندی که در جامعه اش از امنیت برخوردار نباشد، در واقع سرمایه های مادی و معنوی اش تهدید می شود. امروزه یکی از کارکردهای مثبت دولت ها و شاخص دهی به آنان، میزان امنیتی است که برقرار کرده اند. همگی اتفاق نظر دارند که جوامع ناامن از حیث اقتصادی و فرهنگی عقب مانده اند و مشکلات روانی بسیاری گریبان گیر مردم آن است. اگر در کشوری دولتی ناکارآمد بر سر کار باشد، گروه های غارتگر بسیار فعال خواهند شد و در این صورت، اوّلین قربانی، کرامت وحرمت شهروندان بی دفاع است. در بند ٢ ماده ٢١ اعلامیه جهانی حقوق بشر، امنیت اجتماعی از حقوق حقه تمام بشریت دانسته شده است. در اسلام نیز امنیت اجتماعی مقوله ای بس مهم است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرموده اند: «الا إن دمائکم وأموالکم وأعراضکم علیکم حرام».(مجلسی، ١٤٠٣، ج ٢٣،: ١٦٥).
امیرمؤمنان (ع) نیز در نامه به مالک اشتر، امنیت اجتماعی افراد را بزرگ ترین وظیفه حکومت اسلامی معین کرده است. حضرت پس از آنکه زیور آلات یک زن ذمی توسط مزدوران اموی در شهر«انبار» غارت شد، چنین فرمودند: «فلو أنّ إمرء مسلم مات من هذا أسفاً، ما کان به ملوماً».(کلینی، ١٣٦٠، ج ٩٥: ٣٦٣).
این کرامت که از آن به حیثیت ذاتی (INHERENT) نیز تعبیر می شود حقی است که تمامی انسان ها به صرف انسان بودن و بی هیچ گونه استثنایی از آن برخوردارند و رنگ و نژاد و آیین و گویش و گرایش، جنسیت و وضعیت اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و غیره در آن دخلی ندارد و این همان است که آفریدگار جهان با جمله زیبای: «ولقدْ کرّمْنا بنی آدم» بدان تصریح نموده است . روایات اسلامی نیز بدین مضمون گواهی داده و این مهم را به صراحت اعلام نموده اند؛ نمونه بارز آن سخن گهربار پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) در واپسین روزهای عمر خویش و در حجۀ الوداع است که با بیانی شیوا و دلنشین فرمود: «ایها الناس ألا إنّ رّبکم واحد وأنّ اباکم واحد، ألا لا فضل لعربی علی أعجمی ولا اعجمی علی عربی، ولا أسود علی أحمر ولا أحمر علی أسود إّلا بالتقوی» ای مردم خدای شما یکی است و همه از یک پدر آفریده شده اید، آگاه باشید نه عرب بر عجم برتری دارد و نه عجم بر عرب ، نه سیاه بر سرخ و نه سرخ بر سیاه، میزان برتری تنها تقواست.» (مجلسی، ١٣٠٣، ج ٣١، : ٣٥).
نکته مهم اینکه حضرت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از حاضران خواسته تا این پیام را به گوش غایبان نیز برسانند و این نشانه جهانی بودن این حقیقت و پیام است و اینکه اسلام چنین حقی را برای نفس آدمی می داند، بی هیچ استثنایی از حیث نژاد و رنگ و زمان و مکان و امثال آن.
٧- آزادی و حقّ برخورداری از کسب وکار و مالکیت مشروع
قانون اساسی، نه همانند نظام مارکسیسم مالکیت را به طور کلّی حذف و نادیده گرفته است و نه همانند نظام سرمایه داری غرب آن را بی قید و بند گذاشته است، بلکه بر اساس تعالیم حیات بخش اسلام، مالکیت خصوصی را به رسمیت شناخته است. امّا ابزارها و راه هایی را نیز پیش بینی کرده که در صورت رعایت آنها، بی عدالتی و ثروت اندوزی های نامشروع و بی حدّ و حصر، مهار خواهد شد. اصل ٤٦ می گوید:هرکس مالک حاصل کسب وکار مشروع خویش است و هیچ کس نمی تواند به عنوان مالکیت، نسبت به کسب وکارخود، امکان کسب وکار را از دیگری سلب کند.
این حقی است که پیامبر هم آن را به رسمیت شناخته است روش عملی پیامبر( صلی الله علیه و آله) نمونه بارز اصل می باشد. پیامبر(صلی الله علیه و آله) با یهودیان مدینه داد و ستند می - کردند و از آنان وام می گرفتند. (حر عاملی، ١٤٠٩، باب ٥ و ١٨). حضرت علی (علیه السلام) با اهل ذمه رفتاری مشابه داشتند تا آنجا که در کار کشاورزی اجیر آنها می شدند و در سایر روابط اقتصادی نیز فرقی بین ذمیان و مسلمانان قایل نمی شدند. (عباسعلی عمید زنجانی، ١٣٧٠: ١٩٣).
٨- حق آزادی بیان و عقیده
حق آزادی بیان و عقیده و آزادی عمل در انجام اعمال مذهبی توسط اقلیت ها، از مهم ترین حقوق شهروندی است. مطالعه ی سیره پیامبر اسلام (ص) در دعوت گروههای مختلف اهل کتاب که در شبه جزیره ی عربستان و یا مناطق مجاور سکونت داشتند و توصیه هایی که آن حضرت (صلی الله علیه و آله) به هیأت های اعزامی مبلغین و نمایندان رسمی و نامه بران داده می شد با توجه به مضمون نامه ها و پیام ها و متن قراردادها می تواند ما را به میزان احترامی که اسلام به عقیده و ایمان گروه های مخالف، مخصوصاً اهل کتاب قائل است رهنمون باشد.
موضوع آزادی و احترام به عقیده و محکومیت اصل اجبار و تحمیل ، تنها ویژه ی مسائل اعتقادی نبوده در عمل نیز جاری است. اسلام اجبار غیر مسلمانان را به انجام مراسم و آداب اسلامی محکوم می شمارد تا آن جا که مرحوم محقق در شرایع می گوید: مرد مسلمان هرگاه همسر یهودی یا نصرانی داشته باشد، نمی تواند وی را به انجام غسل وادار نماید.
پیامبر اکرم (ص) به نمایندگان و علماء و روحانیون اقوام غیر مسلمان که به مدینه می آمدند، احترام بسیار می گذاشت و اجازه می داد آزادانه انتقادها و اشکالات خود را بازگو کنند و خود با آنان از طریق برهان و استدلال گفتگو می کرد (عمید زنجانی، ١٣٧٠: ١٥٧-١٥٨) در دوران خلافت پنج ساله ی حضرت علی(علیه السلام) به بهترین وجهی حق آزادی بیان و سایر آزادی های مشروع رعایت شد و شیوه ی برخورد وی با متعصب ترین و بی منطق ترین مخالفان حکومتش یعنی گروه خوارج، گواه این مدعاست.
منع تجسس، حفظ آزادی های فردی و حفظ حریم خصوصی اشخاص، گر چه می تواند جزو گروه حقوقی مدنی باشد، اما علاوه بر جنبه های حقوق مدنی دارای جنبه های حقوق سیاسی نیز می باشد. در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید (جلد اول، ص ١٨٢) آمده است که عمر شبی را به گشت زنی در مدینه مشغول بود که در برابر خانه ای صدای زن و مردی را شنید و به شک افتاد، از دیوار خانه بالا رفت و وارد خانه شد. زن و مردی را دید که جلوی آنها ظرف شرابی قرار داشت. خطاب به آن مرد گفت: ای دشمن خدا آیا می پنداری خداوند کار تو را مخفی نگه می دارد، در حالی که به معصیت او مشغولی؟ سپس آن مرد به عمر گفت: اگر من یک خطا مرتکب شدم تو مرتکب سه خطا شده ای. زیرا خداوند در قرآن فرموده است تجسس نکنید (و لا تجسسوا حجرات ، ١٢) و تو به تجسس در کار ما پرداختی. خداوند فرموده از در خانه وارد شوید (و اتوا البیوت من ابوابها بقره، ١٨٩) و تو از دیوار وارد شدی. خداوند فرموده تا از اهل خانه اذن نگرفتید وارد نشوید و وقتی وارد شدید سلام کنید (یا ایها الذین آمنوا لا تدخلوا بیوتاً غیر بیوتکم حتی تستانسوا و تسلموا علی اهلها (نور، ٢٧) و تو بی اذن وارد شدی و سلام نکردی. سرانجام عمر آنها را رها کرد و رفت (مهرپور، ١٣٧٢: ١٥٥).
نتیجه گیری
شهروند به کسی گفته می شود که از حقوق مدنی، سیاسی یک جامعه ی دولت ملت بهره مند است و این موضوعی است در برخی اصول قانون اساسی ایران مطرح شده و از همان ابتدای اسلام، مورد توجه قرآن و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) مورد توجه قرار گرفت و ایشان با تأسیس مدینه النبی این حقوق را پایه ریزی کرده و سپس با رفتار و منش خود، سعی در گسترش این حقوق کردند. از جمله حقوق شهروندی که در قانون اساسی ایران آمده، حق تحصیل رایگان تا دوران متوسطه، حق امنیت، حق آزادی بیان، تساوی زن و مرد در حقوق انسانی و. .. است و متقابلا حضرت محمد (ص) هم این حقوق را مراعات میکردند به طوری که ایشان در زمانی که صاحب دختر شدن موجب وهن اعراب می شد، دخترشان را مورد تکریم قرار دادند، و بدین ترتیب حقوق بانوان را پایه ریزی فرمودند و به جای دریافت پول برای آزادی اسیران ، تعلیم سواد بر مسلمانان را به عنوان مزد آزادی قرار دادند، اجازه دادند یهودیان و مسلمان و مسیحیان در کنار هم با آرامش زندگی کنند بدون اینکه، ایشان را مجبور به پذیرش عقاید خود کنند.
نظر به کرامت والای انسان در شریعت مبین اسلام و سیره حضرت محمد (ص) حکومت جمهوری ایران نیز در اصول متعدد قانون اساسی و از جمله در فصل سوم یعنی حقوق ملت حقوق شهروندی را مورد تاکید قرار داده است. در راستای عملیاتی نمودن امر فوق در دولت تدبیر و امید نیز امهات این بحث از قبیل: حق حیات، سلامت و کیفیت زندگی، حق کرامت و برابری انسانی، حق آزادی و امنیت شهروندی، حق مشارکت در تعیین سرنوشت ، حق اداره شایسته و حسن تدبیر،حق آزادی اندیشه و بیان، حق دسترسی به اطلاعات، حق دسترسی به فضای مجازی، حق حریم خصوصی،حق تشکل، تجمع و راهپیمایی،حق تابعیت، اقامت و آزادی رفت وآمد، حق تشکیل و برخورداری از خانواده، حق برخورداری از دادخواهی عادلانه، حق اقتصاد شفاف و رقابتی،حق مسکن ، حق مالکیت، حق اشتغال و کار شایسته، حق رفاه و تأمین اجتماعی، حق دسترسی و مشارکت فرهنگی، حق آموزش و پژوهش، حق محیط زیست سالم و توسعه پایدار، حق صلح، امنیت و اقتدار ملی در منشور حقوق شهروندی طرح گردیده است و دولت و مسئولان کشوری ملزم به اجرای آن و تکریم و پاسداشت حقوق حقه شهروندان گردیده اند.
فهرست منابع
١. ابن بابویه، محمد بن علی، امالی، تهران، نشر اعلمی، ١٣٧٦ش .
٢. انوری، حسن و همکاران، فرهنگ بزرگ سخن، چاپ دوم، تهران، سخن، ١٣٨٢ش.
٣. ابن سعد، طبقات الکبری، دارالکتب العلمیه ١٤١٠ه. ق بیروت
٤. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، قم، نشر ادب الحوزه ، ١٤٠٥ق.
٥. احمد بن یحیی، بلاذری، فتوح البلدان، قاهره، شرکه طبع العربیه، ١٣١٨، ص ٦٥٦
٦. انوری، حسن، فرهنگ فشرده سخن، تهران، انتشارات سخن، ١٣٨٣ش.
٧. آذر داد، لادن، ١٣٨٩، جایگاه حقوق شهروندی در مراجع شبه قضایی،انتشارات جاودانه جنگل، چاپ اول ، تهران ، ص ١٢
٨. جعفری لنگرودی، محمد جعفر،١٣٨١، مسبوط در ترمینو لوژی حقوق، انتشارات کتابخانه دانش، تهران
٩. جواد علی، (١٩٨٧) المفصل فی تاریخ العرب ، بیروت: دارالعلم للملایین
١٠. جوادی آملی، عبدالله ( ١٣٨٨). زن در آینه جلال و جمال، چاپ نوزدهم، قم : مرکز نشر اسراء
١١. جهانگیر، منصور، ١٣٨٥، قانون اساسی، چاپ بیست و پنجم، تهران ، اصل ٢٠
١٢. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، تهران، انتشارات دانشگاه تهران ، ١٣٤٩ش.
١٣. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید جلد اول، ص ١٨٢
١٤. شریعتی، روح الله (١٣٨٥)، حقوق اقلیت ها در حکومت نبوی، فصلنامه ی تخصصی دانشگاه باقرالعلوم (علیه السلام)، س نهم، ش ٣٥
١٥. حر عاملی، محمد بن حسن ، وسائل الشیعه، بیچا، قم، مؤسسۀ آل البیت علیهم السلام، ١٤٠٩ق
١٦. طباطبایی یزدی، سید محمد کاظم ، حاشیه کتاب المکاسب، تحقیق شیح عباس محمد آل صباغ القطیفی، بیروت ، دارالمصطفی لاحیاء التراث، ١٤٢٣ق .
١٧. طباطبایی، محمدحسین، (١٣٩٣) تفسیر المیزان، چاپ دوم، بیروت: منشورات الاعلمی للمطبوعات
١٨. ، (١٣٨٨) زن در قرآن، چاپ اول، قم، مرکز نشر اسراء
١٩. طباطبایی موتمنی، منوچهر، ١٣٨٨، آزادی های عمومی و حقوق بشر، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم
٢٠. عمید زنجانی، عباسعلی حقوق اقلیت ها، چاپ پنجم ، تهران، دفترنشر فرهنگ اسلامی
٢١. عمید،حسن ، ١٣٦٣، فرهنگ فارسی عمید، چاپ اول، انتشارات امیر کبیر، تهران، ذیل واژه شهروند
٢٢. فراهیدی، الخلیل بن احمد، کتاب العین، تحقیق مهدی المخرومی و ابراهیم السامرایی، ایران، مؤسسه الدار الهجره، ١٤٠٩ق.
٢٣. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، دارالکتب الاسلامیه، ١٣٦٠
٢٤. کامیار، غلامرضا، حقوق شهری، انتشارات مجد، تهران، ١٣٨٢ش
٢٥. گرجی، ابوالقاسم، حق و حکم و فرق میان آنها، مجله مطالعات حقوقی و قضایی، ش ١، ١٣٦٤.
٢٦. نوری، حسین بن محمد تقی (١٤٠٨). مستدرک الوسایل، بیروت: موسسه آل البیت (علیه السلام) لاحیای التراث
٢٧. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، تحقیق عبدالکریم ربانی شیرازی، ج ٢٢، ص ٣٤٨، بیروت، لبنان ، مؤسسۀ الوفاء، ١٤٠٣، چاپ اول
٢٨. منشور حقوق شهروندی، معاونت حقوقی ریاست جمهوری و مرکز بررسی های استراتژیک، تهران، ١٣٩٥.