آنچه درباره برجام در این سند آمده است این عبارت است: «ما پیگیری دیپلماسی را ادامه خواهیم داد تا اطمینان حاصل کنیم ایران هرگز به سلاح هستهای دست پیدا نخواهد کرد. همزمان، آماده خواهیم بود در صورت شکست دیپلماسی، از گزینههای دیگر استفاده کنیم.» درواقع آنچه برای آمریکا اهمیت دارد حل دیپلماتیک پرونده هستهای ایران است که هم شامل برجام میشود هم شامل آلترناتیوهای آن مثل توافق موقت یا توافق جامع جایگزین برجام. در عین حال در این سند گفته شده در صورت شکست دیپلماسی به ابزارهای دیگری متوسل خواهند شد ولی گفته نشده که به چه ابزاری؟
این ابزارها ممکن است شامل دیپلماسی غیررسمی برای تعیین خطوط قرمز ایالات متحده، توسل به رژیمها و نهادهای بینالمللی، اقدامات جبرانی اطلاعاتی، خرابکاری، حملات سایبری و سرانجام اقدام نظامی باشد. این در حالی است که در سند موقت 2021 درباره برنامه هستهای ایران آمده بود: «تجدید رهبری آمریکا در زمینه منع اشاعه برای کاهش خطرات ناشی از سلاحهای هستهای ضروری خواهد بود. ما با همکاری با متحدان و شرکا، دیپلماسی اصولی را برای رسیدگی به برنامه هستهای ایران و سایر فعالیتهای بیثباتکننده آن دنبال خواهیم کرد.» در متن قبلی تاکید در ارتباط با ایران و برنامه هستهایاش بر «دیپلماسی» است و هیچ اشارهای به عواقب شکست دیپلماسی نشده است.
لذا آنچه در مقایسه دو سند مارس 2021 و اکتبر 2022 درباره پرونده هستهای ایران اهمیت دارد این است که در سندی که مارس 2021 یعنی چند ماه بعد از روی کار آمدن بایدن و پیش از آغاز مجدد مذاکرات هستهای بین دولت روحانی-بایدن منتشر شد از شکست دیپلماسی صحبتی نشده و لذا به بررسی ابزارهای جایگزین شکست دیپلماسی نیز نپرداخته است. اما در سند اکتبر 2022 فضا متفاوت است؛ مذاکرات در بنبست است و ماهها گفتوگوی هستهای هنوز به نتیجهای نرسیده است. آمریکا و اروپا مدعی هستند که ایران در مذاکرات خواستههایی را مطرح میکند که مربوط به برجام نیست و ایران هم آمریکا را مسوول در بنبست ماندن مذاکرات میداند. حتی پیشنویس 35 صفحهای جوزپ بورل، نماینده اتحادیه اروپا به طرفین نیز به باز شدن گره گفتوگوهای برجامی منجر نشد.
همچنین اگر بایدن در سند ابتدایی و موقت به ابزارهای جایگزین اشاره نکرده دلیلش این است که رئیسجمهور دموکرات آمریکا در ماههای ابتدایی حضورش در کاخ سفید و پیش از شروع گفتوگوها با ایران اولا مشتاق بود که بار دیگر این میراث دموکراتها را زنده کند و ثانیا احتمال شکست در مذاکرات را نمیداد. اما امروز دولت مستقر در واشنگتن یکی از گزینههای محتمل درباره برجام را شکست احیای برجام میداند؛ بنابراین در سند امنیت ملیاش گفته که در این صورت به گزینههای جایگزین متوسل خواهند شد.
در عین حال در این سند پنج اصل به عنوان چارچوب جدید منطقهای بایدن نام برده شده است؛
نخست، ایالات متحده شراکت خود را با کشورهایی که به نظم بینالمللی قانونمحور پایبند باشند تقویت خواهد کرد و اطمینان حاصل خواهد کرد آن کشورها قادر به دفاع از خود در برابر تهدیدهای خارجی خواهند بود.
دوم، ایالات متحده به قدرتهای خارجی یا منطقهای اجازه نخواهد داد آزادی دریانوردی از طریق گذرگاههای خاورمیانه از جمله تنگه هرمز و تنگه بابالمندب را به خطر بیندازند.
سوم، ایالات متحده همزمان با تلاش برای کاستن از تهدیدها و ایجاد ثبات منطقهای به دنبال کاستن از تنشها و پایان دادن به درگیریها از طرق مختلف از جمله دیپلماسی خواهد بود.
چهارم، ایالات متحده از طریق ایجاد پیوندهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی به دنبال تقویت یکپارچگی در منطقه خواهد بود. این اصل بدان معنا است که ایالات متحده در دوره جدید به جای مداخله مستقیم تلاش میکند از طریق ایجاد سامانههای مشترک نظامی همچون سامانه دفاع موشکی و همینطور پیمان ابراهیم بر ترتیبات نظامی و امنیتی منطقه تاثیرگذاری خود را حفظ کند.
پنجم، ایالات متحده همواره به دنبال ترویج «حقوق بشر» و ارزشهای درجشده در منشور سازمان ملل متحد خواهد بود.
نکته دوم و چهارم درج شده در این سند تاکید دارد که موازنه از راه دور درباره استراتژی بایدن صدق نمیکند؛ یعنی رئیسجمهور آمریکا درباره منطقه نه میخواهد حضور حداکثری داشته باشد و نه حضور حداقلی یا همان موازنه از راه دور. در عین حال بارها در این سند اشاره شده که ایران رویکرد تهاجمی دارد و به همین دلیل به راهکاری اشاره شده که در بر گیرنده اصول دوم و چهارم است. همچنین واشنگتن در این سند ایران را به محروم کردن مردم از حقوق اساسی خود متهم کرده و در اظهاراتی مداخلهجویانه گفته که «در کنار مردم ایران خواهد ایستاد.» به نظر میآید این عبارات در مراحل نهایی شدن این سند درباره تحولات ایران در آن گنجانده شده و آمریکا بر دغدغههای حقوق بشری نیز تاکید کرده است. مسالهای که احتمالا بر گفتوگوهای برجامی تاثیرگذار خواهد بود و اگر بعد از انتخابات میاندورهای کنگره، مذاکرات از سر گرفته شود حتما در فضای دشوارتری خواهد بود.
پیشتر دولت بایدن در مارس ٢٠٢١، سند ٢٤ صفحهای را تحت عنوان دستورالعمل موقتی برای استراتژی امنیت ملی منتشر کرد که هدف آن فاصله گرفتن فوری از سیاست اول آمریکای ترامپ، مقابله اضطراری با پاندمی کرونا و همکاری جهانی برای مقابله با نفوذ چین و احیای همکاری آمریکا با متحدان بود. اکنون با در نظر گرفتن این سند رسمی 2022 و سند موقت 2021 کاملا درمییابیم که ادبیات دولت بایدن در قبال ایران تندتر شده است؛ اما چرا؟ همچنین چرا در این سند نامی از برجام برده نشده و به گزینههای دیگر غیر از دیپلماسی نیز پرداخته است.
تغییر ارزیابی کاخ سفید
رحمن قهرمانپور، پژوهشگر ارشد مسائل بینالملل در پاسخ به روزنامه «دنیای اقتصاد» درباره نگاه دو سند موقت و اصلی دولت آمریکا به برنامه هستهای ایران گفت: «در سند موقت درباره اینکه برجام چه خواهد شد در داخل دولت آمریکا اختلافنظر وجود داشت؛ یعنی عدهای معتقد بودند که باید به دیپلماسی متوسل شویم و دیپلماسی جواب میدهد و عدهای دیگر معتقد بودند که یک رویکرد تندتر و جامعتر باید در مقابل ایران پیگیری شود.»
وی ادامه داد: «همان زمان مقامات وزارت دفاع آمریکا اعلام کردند که برای تدوین سیاست دفاعی در خاورمیانه منتظر تعیین تکلیف برجام هستند. ولی از آنجا که سیاست بینالملل یک ماهیت دینامیک و پویا دارد لذا ارزیابی دولتها از توانایی و قابلیت دولتهای دیگر تابع تغییر شرایط است.» به گفته این کارشناس، به عبارت سادهتر باید گفت که در این مدت ارزیابی دولت آمریکا نسبت به ایران تغییر کرده و این تغییر را میتوان در اظهارات مقامات مختلف آمریکایی از جمله در اظهارات اخیر ویلیام برنز، رئیس سیا به وضوح مشاهده کرد.
قهرمانپور توضیح داد: «برنز اخیرا گفته است که دولت ایران از نظر اقتصادی دچار مشکل بوده است. به عبارت سادهتر متن سند استراتژی امنیت ملی و تفاوت آن با متن موقت قبلی گویای تغییر ارزیابی کاخ سفید نسبت به اهمیت برجام و نحوه برخورد آمریکا با آن است. در یک نگاه کلیتر به نظر میرسد که اهمیت منطقه خاورمیانه در سیاست خارجی آمریکا کمتر شده و کاهش اهمیت برجام، هم ناشی از کاهش اهمیت خاورمیانه و هم ناشی از مشکلات و چالشهایی است که در موضوع کنترل تسلیحاتی در سطح بینالمللی و در میان آمریکا، روسیه و چین به وجود آمده است.» این کارشناس مسائل سیاسی میگوید درواقع مساله کنترل تسلیحاتی یک آینده مبهم دارد. همچنین قهرمانپور گفت که به همین دلیل یعنی کاهش اهمیت برجام، نام آن در این سند نیامده است.
بازتعریف سیاست خاورمیانهای
این کارشناس درباره رویکرد آمریکا در منطقه با بیان اینکه رویکرد سلبی آمریکا بعد از جنگ اوکراین قویتر از رویکرد ایجابی آن شده است، توضیح داد: «یعنی از جنبه سلبی، اولویت واشنگتن این است که اجازه ندهد روسیه و چین از فرصتهای ناشی از کاهش حضور نظامی آمریکا در منطقه برای ضربه زدن به این کشور استفاده کنند. در بحث ایجابی نیز، آمریکا میداند عربستان و امارات گزینه دیگری جز آمریکا ندارند که به آن تکیه کنند؛ بنابراین واشنگتن به دلیل موقعیت روسیه در جنگ اوکراین دست بالا را دارد. زیرا کشوری از نظر امنیتی روی روسیه حساب نخواهد کرد.» وی در نهایت درباره استراتژی واشنگتن برای حضور در منطقه نیز گفت: «آمریکا نه کامل از منطقه خارج میشود و نه مثل قبل در منطقه حضور حداکثری خواهد داشت. به بیان دیگر واشنگتن به دنبال بازتعریف سیاست خاورمیانهای خود است.»
دو دلیل تغییر لحن آمریکا
کوروش احمدی، دیپلمات پیشین نیز درباره چرایی تغییر لحن آمریکا در سند جدید در قبال ایران و برجام گفت که این تغییر لحن دو دلیل دارد؛ نخست طولانی شدن مذاکرات و دوم اعتراضات در داخل ایران. احمدی درباره تطویل مذاکرات توضیح داد: «مذاکرات هستهای خیلی به طول انجامیده است یعنی از تیر 1400 که آقای روحانی گفت مذاکرات تحقیقا تمام شده تا امروز نیل به توافق به تعویق افتاده و 5، 6 ماه بعد از روی کار آمدن دولت جدید نیز مذاکرات معلق ماند. بعد هم پیشرفت نهایی و قطعی را ندیدیم و در نهایت در ماههای اخیر مساله پادمان و تضمین اضافه شد و شاهد بودیم که تا به امروز توافقی حاصل نشده است.»
وی با اشاره به برگزاری انتخابات کنگره در آمریکا تشریح کرد: «تا زمان برگزاری انتخابات میاندورهای کنگره قطعی است که مذاکرهای در کار نخواهد بود. این در حالی است که در این انتخابات موقعیت دموکراتها به دلیل رای دیوان عالی درباره سقط جنین بهبود پیدا کرده و دولت بایدن تصمیم گرفته دیگر ریسک نکند و لذا ادامه مذاکرات را به بعد از انتخابات موکول کرد.» به گفته احمدی دلیل دیگر تغییر لحن آمریکا، اتفاقاتی است که طی یک ماه گذشته در ایران شاهد هستیم؛ یعنی اعتراضات شکل گرفته بر بدنه سیاسی و افکار عمومی در آمریکا و اروپا تاثیرگذار بوده است. به عبارت دیگر تاثیری که این ناآرامیها بر افکار عمومی در غرب گذاشته و بر بدنه سیاسی انعکاس یافته، ممکن است در محاسبات سیاسی آمریکا تغییر ایجاد کرده باشد.
لحن تند کاخ سفید
این دیپلمات پیشین با بیان این موضوع که به نظر میرسد بین کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا درباره نوع مواجهه با مسائل داخلی ایران و برجام اختلاف نظر وجود دارد، توضیح داد: «کاخ سفید یک مقدار سختگیرانهتر برخورد میکند و مواضع تندتری دارد؛ در حالی که وزارت خارجه کمی ملایمتر است.» وی با اشاره به صحبتهای اخیر ند پرایس سخنگوی وزارت خارجه و جیک سالیوان مشاور امنیت ملی آمریکا گفت که از سخنان این اشخاص وابسته به کاخ سفید به نظر میآید که مذاکرات هستهای را در درجه دوم اهمیت قرار دادهاند و اولویت اول را برای توافق احیای برجام قائل نیستند؛ در حالی که لحن سخنگویان وزارت خارجه کمی ملایمتر است.
احمدی تاکید کرد: «در نتیجه به نظر میرسد ملاحظات درباره اعتراضات در داخل، ثبات درون کشور و وضعیت ایران در منطقه اکنون در آمریکا موضوع بحث است؛ در نتیجه اکنون داخل آمریکا این موارد مورد ارزیابی است که این اعتراضات چه تاثیری بر مذاکرات برای احیای برجام میتواند داشته باشد؟ همچنین اینکه آیا میتوانند از این اعتراضات به عنوان اهرم فشار استفاده کنند؟ در این صورت عکسالعمل ایران چه خواهد بود؟» وی در نهایت گفت: «همچنین عکسالعمل سایر متحدان آمریکا در اروپا و دیگر مناطق به تحولات داخلی چه خواهد بود؟ آیا با آمریکا همسو خواهند شد و به سختگیری بیشتر توسط آمریکا در قبال ایران کمک خواهد کرد یا خیر. لذا در حال حاضر این ملاحظات پیشآمده در تغییر لحن و استراتژی آمریکا در قبال ایران موثر هستند.»
نتیجهگیری
با توجه به مقایسه دو سند موقت و اصلی منتشر شده توسط دولت بایدن به فاصله بیش از یک سال و نیم و تغییر و تحولات صورت گرفته در این مدت زمانی یعنی تغییر دولت در ایران، طولانی شدن و به نتیجه نرسیدن گفتوگوهای برجامی و در نهایت ناآرامیهای یک ماه اخیر در ایران، میتوان دریافت که به چه دلایلی دولت جو بایدن در سند منتشره در تاریخ 13 اکتبر 2022 لحن متفاوتتری در قبال ایران دارد و حتی در موضوع گفتوگوهای برجام از گزینههای جایگزین دیپلماسی سخن گفته است.