طرح مسئله
رسانه ها در دوران کنونی بخشی جدایی ناپذیر از زندگی مردم شده اند. مردم در طول شبانه روز از محتوای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و آموزشی و سرگرمی رسانه ها استفاده می کنند. نسل کنونی جامعه از ابتدای حیاتش با رسانه ها بزرگ می شود و در دنیای اطلاعاتی و ارتباطی امروز، این نسل، بخش عظیم فرهنگ، ارزش ها و هنجارهای جامعه خود و دیگر جوامع را از رسانه ها دریافت می کند.[1]
رسانه ها به نهادی تبدیل شده اند که با قواعد و هنجارهای خاص خود، این نهاد را به جامعه و سایر نهادهای اجتماعی پیوند می دهند. پس این نهاد نیز به نوبه خود توسط جامعه تنظیم می شود. رسانه ها یکی از منابع قدرت هستند. یعنی ابزاری هستند برای کنترل مدیریت و نوآوری در جامعه. اغلب جایگاه بروز تحول در فرهنگ اند چه به معنی هنر و اشکال نمادین، و چه در معنای مدها، خلق و خوها، شیوه های زندگی و هنجارها.[2] دکتر فیاض با بیان این مسئله که تا وقتی حزب و گروه ها باشند نزاع مدیریتی وجود دارد و باید یک طرف کم بیاورد و آن کسی که کم بیاورد قافیه را باخته می گوید بنابراین دروغ گفتن و دروغ بزرگ گفتن در پیروزی نقش دارد و این همان چیزی است که احزاب و گروه ها در رسانه های غربی به دنبال آن هستند. بنابراین سؤال اصلی این است که دیکتاتوری غرب در مدیریت رسانه ای چه تأثیری برروی ارزش ها و نظام حکومتی خواهد داشت؟
مفهوم شناسی
رسانه
رسانه ها هرجا که رشد می کنند دارای قدرت قابل ملاحظه ای برای شکل دادن به عقاید و باورها، دگرگون کردن عادات زندگی و ترویج رفتارهایی کمابیش مطابق میل کنترل کنندگان رسانه ها و محتوای آن ها هستند. این دیدگاه نه بر اساس کاوش های علمی بلکه در اثر مشاهده محبوبیت بسیار زیاد مطبوعات و رسانه های جدیدی همچون فیلم و رادیو و نفوذ آن ها در ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی به وجود آمده اند.[3]
به عبارتی در دوران معاصر که به عصر اطلاعات و جامعه اطلاعاتی و ارتباطی معروف است، بخش عظیمی از جامعه پذیری نسل ها از طریق رسانه ها انجام می شود و نفوذ و تأثیر رسانه تا جایی است که برخی از نظریه پردازان ارتباطی بر این باورند که رسانه ها اولویت ذهنی و حتی رفتاری ما را تعیین می کنند و اگر چگونگی فکر کردن را به ما یاد ندهند، اینکه به چه چیزی فکر کنیم را به ما القا می کنند.[4]
بنابراین در عصر جدید به هر میزان رسانه ها قدرتمندتر شوند تأثیر مستقیم تر و مؤثرتری بر روی زندگی افراد می گذارند و همچنین با این تفاسیر پرواضح است که رسانه ها موقعیت یک نهاد اجتماعی مهم را کسب کرده اند و لحظه به لحظه بیشتر و عمیق تر بر مسائل زندگی عموم در عرصه رسانه ها متجلی می شود چه در سطح ملی و چه در سطح بین المللی.
دیکتاتور
ظاهراً از واژه دیکته گرفته شده و به معنای فرد خودکامه یا حکومتی است که قوانین در آن توسط یک فرد تعریف و به دیگران تحمیل می شود. از دیدگاه برخی از پژوهندگان، دیکتاتوری شکلی از حکومت است که قدرت اداره بدون رضایت افراد تحت حاکمیت (گونه ای شبیه به استبداد) است، در حالی که تمامیت خواهی توصیف یک دولت است که تقریباً در همه جنبه ها، رفتارهای دولتی و خصوصی مردم خود را تنظیم و راهبری می کند. به عبارت دیگر، دیکتاتوری مربوط به منبع قدرت حاکم و حکومت توتالیتر یا تمامیت خواه مربوط به دامنه قدرت حاکم است. با این مفهوم، دیکتاتوری (حکومت بدون رضایت مردم) در مقابل دموکراسی (دولتی که قدرت از مردم دارد) و توتالیتاریسم (دولتی که تمام جنبه های زندگی مردم را تحت کنترل دارد) در مقابل پلورالیزم یا کثرت گرایی (حکومتی با شیوه زندگی و عقاید متعدد اجتماعی) قرار می گیرد.[5]
دیکتاتوری مانند استعمار، شکل های نوینی دارد و دیکتاتورهای قرن 21 برخلاف دیکتاتورهای قرون پیشین ظاهری بسیار موجه و مدرن دارند. یکی از جدیدترین انواع نظام های دیکتاتوری، دیکتاتوری های دیجیتالی است. استبدادی که در شبکه های اجتماعی امروز جهان اعمال می شود، شباهت های زیادی با نظام های مستبد قرن های قبل دارد. این شبکه ها، قوانین را خودشان و البته کاملاً بر اساس قوانین آمریکا وضع می کنند (به همین دلیل با دولت های اروپا نیز درگیرند) و مفسرش نیز خودشان هستند و هرگونه هم که بخواهند آن ها را اعمال می کنند. در حکومت های دیجیتالی از قبیل توییتر و اینستاگرام و فیس بوک به بهانه های گوناگونی از جمله مبارزه با تروریسم و خشونت با حساب ها و پست های مختلف برخورد حذفی می شود. دیکتاتوری رسانه ای را یکی از انواع دیکتاتوری قدرت های غربی است که با وجود ادعای آزادی بیان در رسانه های غربی وجود دارد. بدین رو در این پژوهش قصد داریم تا به بررسی و مطالعه ی مسئله شناسی دیکتاتور رسانه ای غرب بپردازیم.[6]
مدیریت
در تعریف مدیریت آمده است: «کار کردن با افراد و به وسیله افراد و گروه ها برای تحقق هدف های سازمانی.» در تعریف دیگری گفته شده است: «فن بهتر بسیج کردن و بهتر سامان دادن و بهتر سازمان دادن و بهتر کنترل کردن نیروهای انسانی و به کار بردن آن هاست».[7] مدیریت بر رسانه و مالکیت آن در جهان[8] تقسیم به سه نوع رسانه می گردد: 1. رسانه های دولتی 2. رسانه های ملی 3. رسانه های خصوصی که این دیگاه به نقطه مشترک رسانه و نهاد قدرت می پردازد که در واقع به ارتباط سیاسی و کنترل نهاد قدرت بر رسانه می پردازد. بسیار روشن است که ارتباط این دو تا چه اندازه ای به نوع مالکیت رسانه بستگی دارد.
روش تحقیق
اصولاً با توجه به ماهیت تحقیق و متناسب با موضوع مورد بررسی، روش های مختلفی وجود دارد. استفاده از هر یک از روش های تحقیق به ماهیت و زمینه تحقیق، فعالیت های لازم به نتیجه گیری و میزان مسئولیت محقق در مقابل نتایج و اهداف تحقیق بستگی دارد. با توجه به مسائل مطروحه و مطالعه اسناد و مدارک و همچنین مطالعات تحلیلی در خصوص ادبیات تحقیق، پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه های اجرا همبستگی می باشد. روش گردآوری اطلاعات در این تحقیق، کتابخانه ای می باشد.
پیشینه پژوهش
ابراهیمی فر (1398) در مطالعه خود دو زمینه متفاوت را ارئه داده است که نشان دهد غرب و کشورهای مسلمان منطقه تلاش می کنند تا با روش های متعددی به معرفی یکدیگر در رسانه های خود بپردازند. این مطالعه بر نحوه جلوه مسلمانان و غرب در رسانه های اسلامی و غربی تمرکز می کند. رسانه های اسلامی در این مقاله، بر کشورهای مسلمان خاورمیانه متمرکز است. یافته های این تحقیق بر احساسات دوسویه خصومت میان غرب و مسلمانان خاورمیانه در قالب فعالیت های رسانه ای تأکید دارد. نتیجه گیری این تحقیق برآیند فرضیه این مقاله است مبنی بر اینکه رسانه های کشورهای مسلمان، غرب، خصوصاً آمریکا را اساساً دشمن و تلاش های آن ها در راستای منافع استراتژیک در منطقه خاورمیانه تفسیر می کنند. رسانه های غربی اسلام را تهدیدی برای غرب معرفی می کنند و با جاهلانه جلوه دادن ارزش های اسلامی، تلاش به سرنگونی جنبش های اسلامی دارد.[9]
عمو عبدالهی (1397) در مقاله ای با به کارگیری روش سناریوپردازی با رویکرد عدم قطعیت بحرانی و استفاده از نرم افزار میک مک، به دنبال بررسی آینده های بدیل فعالیت های سینمای هالیوود در حوزه دین اسلام است. براساس نتایج به دست آمده در مقاله دو پیشران دکترین امنیت ملی آمریکا و جهانی شدن، دارای بیشترین عدم قطعیت می باشند و از تقاطع آن ها در دو محور، چهار سناریو (سناریوی تروریست ها، سناریوی جهان سومی ها، سناریوی جهانی شده ها، سناریو غیرخودی ها) در مورد آینده های بدیل سینمای هالیوود در حوزه اسلام ایجاد می شود.[10]
عیسی زاده و همکارانش (1397) هدف این مطالعه واکاوی نقش رسانه ها در بازخوانی و برجسته سازی تنش های تاریخی و تعاملات واگرا میان دو حوزه تمدنی اسلام و غرب، برخورد انتقادی و سخریه آمیز با باورها، ارزش ها، شعائر و احکام اسلام، انتساب ظالمانه اعمال تروریستی برخی گروه های افراطی به اسلام، ترغیب دولت های غربی به اتخاذ و اعمال سیاست های خشن علیه گروه ها و جوامع اسلامی و در یک کلام، ایجاد هراس و نفرت از هر آنچه رنگ و برچسب اسلامی دارد. روش این پژوهش در مقام گردآوری و گزینش اطلاعات؛ اسنادی و کتابخانه ای و در مقام تحلیل و بررسی مضامین؛ توصیفی، تبیینی (علت یابی) و تفسیری (معناکاوی) است.[11]
احمدی و همکارانش (1399) در این تحقیق توصیفی- تحلیل که با استفاده از روش کتابخانه ای جمع آوری شده است که ابتدا به مفهوم اسلام هراسی و تأثیر رسانه ها بر آن پرداخته شده. در بخش بعد مفاهیم قدرت رسانه ها و چند مورد از انواع رسانه ها تشریح گردیده نتایج در این مطالعه نشان داده است که که رسانه های غربی توانسته است بر القای تفکر اسلام هراسی عملکرد نسبتاً خوبی را از خود نشان دهد.[12]
مسئله شناسی
به طور کلی فرایند کشف، فهم و درک آثار یک مسئله را مسئله شناسی می گویند. در واقع، مسئله شناسی فعالیتی عملی در یک محیط واقعی است، اما این فعالیت عملی، جنبه های شناختی خود را ناظر به واقعیت خارجی نشان خواهد داد. در جوامع معاصر مردم از طریق رسانه ها اطلاعات کسب می کنند و ایده سیاسی و اجتماعی آن ها از این طریق شکل می گیرد. یکی از عوامل و مواردی که منجر به استبداد و دیکتاتوری در رسانه های غربی می گردد «بازنمایی غیرواقعی» است. بازنمایی غیرواقعی از اطلاعات و رویدادهای موجود به صورت ناگهانی و یکباره به وجود نیامده است. بلکه این پدیده در طول زمان و پیدایش تحولات در روند شکلگیری آن مسیری را طی کرده است که بدون درک صحیح از آن مسیر نمی توان به ماهیت این پدیده پی برد. لذا ضروری است ریشههای آن مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد تا بینش صحیح و درکی مستدل حاصل گردد. در اینجا به ریشههای بازنمایی غیرواقعی میپردازیم که به شرح ذیل است:
امپریالیسم خبری: «امپریالیسم خبری نتیجهی دگرگونیهای پس از رنسانس است. تغییراتی که با فرهنگ موجود قبل از رنسانس تفاوت ماهوی داشته است و مبنای فکری امپریالیسم در قرن حاضر به شمار می آید. در اوایل قرن بیستم امپریالیسم به آن دسته از کشورهایی اطلاق می شد که طی سال های 1880- 1900 سلطة خود را بر سرزمینهای آسیایی و آفریقا گسترش دادند و امپراطوری به وجود آوردند. امپریالیسم با توجه به این پیشینه دارای محرکهای اقتصادی و نظامی است». امپریالیسم خبری به سلطه ی انحصارات خبری در دنیای اطلاعات اطلاق میگردد و هدف از آن تسلط انحصاری شریانهای خبررسانی جهانی است. به عبارت دیگر انحصارات مطبوعاتی است که در شبکه ی پیچیده ی سیاسی ـ اقتصادی حامل نشر فرهنگ سلطه است.[13] امپریالیسم خبری با ایجاد انحصار خبررسانی در سطح جهان که امروزه یکی از پایههای قدرت غرب محسوب می شود، اهدافی را تعقیب میکند.
مهم ترین اهداف امپریالیسم خبری
تحمیل و حاکمیت ارزشهای غربی
یکی از کارکردهای وسایل ارتباط جمعی، فرهنگ سازی است. امپریالیسم خبری این نقش را در قالب تبلیغات و القای ارزشهای غربی از طریق کتمان حقایق و بازنمایی غیرواقعی پیگیری می کند.
یکی از اهداف امپریالیسم خبری اثبات برتری جهانبینی غربی و تلاش در جهت تسخیر اذهان انسانها برای پذیرش آن است. آنها درصددند کشورهای جهان سوم را با طرز جهانبینی، شیوه ی زندگی غربی، فلسفه ی غربی، آشنا نموده و بدان رهنمون سازند، تا از آنها در جهت منافع غیرمشروع خود بهرهبرداری کند.
آیزنهاور، پس از جنگ جهانی دوم در دهه ی پنجاه اعلام کرد که «بزرگ ترین جنگی که در پیش داریم، جنگی برای تسخیر اذهان انسانها است». لذا آنها تلاش می کنند در عقاید و افکار جهانی نفوذ کرده و با تحریف آنها از واقعیت، نظم نوینی را براساس تفکر غربی پیریزی و حاکم نمایند. این رسانه ها در جوامع جهان سوم در جهت تغییر و تحمیل ارزشها تلاش می کنند. امپریالیسم خبری فرهنگ و سنن خود را در این کشورها تسری می دهد و از شگردهای مختلف در جهت ایجاد شبهه در عقاید و حقایق بهره میبرد و اهداف خود را با رنگ و پوشش حقیقت به مخاطبین عرضه می کند.
مشروعیت بخشی به نظام سیاسی، فرهنگی حاکم بر غرب
یکی دیگر از اهداف امپریالیسم خبری حق جلوه دادن سیستم باطل و دروغین سیاسی ـ فرهنگی غرب است چنانچه دیوید بارات میگوید: مهم ترین هدف شیوههای خبررسانی غرب حرکت در جهت تثبیت منافع حاکم بر غرب است.
عدهای نیز معتقدند که وسایل ارتباط جمعی بازوی فرهنگی نظم صنعتی در غرب هستند، به همین دلیل اخباری که امپریالیسم خبری ارائه می دهد ناظر بر منافع کارفرمایان صنایع غرب است و سرشار از جانبداری و فقدان بیطرفی است.
مخدوش نمودن چهره ی فرهنگی ملل محروم و جهان سوم
امپریالیسم خبری در جهت حاکمیت بخشیدن و تحمیل فرهنگ خود، فرهنگ جهان سوم را به عنوان راهبردی برای دستیابی به هدف کلان مزبور، مخدوش جلوه می دهد. این امر ناشی از جوهره و خوی استکبار است که همواره خود را از دیگران برتر می بیند و ارزشها و فرهنگ جوامع دیگر را هیچ می انگارد. فیلمهایی نظیر «اُسامه» و «بدون دخترم هرگز» که توسط مجامع غرب تهیه شده است در جهت مخدودش نمودن چهره جوامع جهان سومی است.[14]
زنجیره اقتصادی حاکم بر رسانه
یکی از تحولات اجتماعی خارقالعاده دهه 1980 تغییراتی بود که در دنیای رسانه های گروهی روی داد. بسیاری از جوامع بزرگ به این نتیجه رسیدند که ناگزیرند تا از شیوه کنترل تمرکز یافته اطلاعات دست بردارند. دقیقاً همزمان با این تحول، در دموکراسیهای پیشرفته جهان از جمله آمریکا حرکتی در جهت مخالف برای کنترل تمرکزیافته رسانه های گروهی آغاز گردید. اما این بار کنترل از طریق حکومتها صورت نمیگیرد. بلکه توسط چند کمپانی خصوصی انجام میپذیرد. به طوری که روزنامه ها، مجلات، شبکههای رادیو و تلویزیون، کتابها، فیلمها و اکثر رسانه های دیگر به سرعت تحت کنترل شدید تعداد انگشت شماری از شرکتهای عظیم چندملیتی قرار میگیرند.[15]
اقبال به استراتژی دروغ
در صنعت رسانه ای امروز نواقصی اساسی وجود دارد. صاحبان قدرت درصدد اقداماتی هستند تا مطبوعات از طرف تشکیلات دروغ بگویند. آنها سه رویکرد کاملاً متفاوت را برای سازشپذیر کردن کامل مطبوعات به اصطلاح آزاد به کار میبرند. نشر اخبار و اطلاعات خلاف واقع و دروغ امروزه به صورت یک رسم و عرف بین المللی بر رسانه های گروهی سایه افکنده است و به عنوان ابزاری برای نیل به اهداف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کاربرد زیادی یافته است، به طوری که واقعیت و درست بودن بسیاری از اخبار روزانه ظرف مدت کوتاهی مورد تردید قرار گرفته و تکذیب می شود. «نشراخبار و اطلاعات خلاف واقع و دروغ امروزه به صورت یک رسم و عرف بین المللی بر رسانه های گروهی سایه افکنده است و به عنوان ابزاری برای نیل به اهداف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کاربرد زیادی یافته است، به طوری که واقعیت و درست بودن بسیاری از اخبار روزانه ظرف مدت کوتاهی مورد تردید قرار گرفته و تکذیب می شود».[16]
مسئله اساسی بدون تردید انتشار اخبار در کشور ما نیز این قاعده مستثنی نیست. بدون شک، اخبار دروغ از حیث تأثیرگذاری بر افکار عمومی و ایجاد جنگ روانی، نقش مهمی برای نیل به اهداف سازندگان دارد. خصوصاً در مسائل سیاسی از اهمیت زیادی برای گروه های رقیب برخوردار است و ناگفته پیداست که به دنبال اخبار دروغ معضلات زیادی در جامعه بروز خواهد کرد. عدهای از کارشناسان بر این باورند که وجود بسیاری از معضلاتی که مردم امروزه با آنها مواجه میباشند، نتیجه انتشار خبرهای دروغ در جامعه است که معمولاً از طرف برخی گروه ها با ابزار رسانه ای در جامعه منتشر می شود. مسلماً وقتی این خبرها در جامعه انتشار مییابد، حتی اگربه کرّات هم تکذیب شود تأثیر خود را بر افکار عمومی گذاشته است. هدف انتشار خبرهای دروغ با تیترهای درشت در مطبوعات و رسانه ها این است که بخواهیم افکار عمومی را در جهت خاصی کانالیزه کنیم. به عبارتی دیگر درج و انتشار خبرهای دروغ در رسانه ها به این منظور صورت میگیرد که سازندگان آن اخبار، می خواهند بر افکار عمومی در جهت اهداف خود تأثیرگذار باشند و این شیوه عمل سال هاست که در بنگاههای سخنپراکنی استکبار و مطبوعات وابسته به آنها با ضریب القای خاصی اعمال می شود. در واقع انتشار اکاذیب به عنوان یک شیوه مذموم در جهان رایج است. واضح است که درج هر نوع خبر دروغ در مطبوعات باعث بیاعتمادی مردم نسبت به رسانه ها می شوند و روزنامهها و شبکههایی که این روش را در پیش گرفتهاند بدان دامن میزنند. در شرائط فعلی هم چنین است. اگر اخبار خلاف واقع تیترهای مطبوعات را تشکیل دهند، جامعه اخبار صحیح رسانه ها را هم با شک و تردید خواهد پذیرفت. دکتر ابراهیم فیاض کارشناس فرهنگ و ارتباطات و استاد دانشگاه خبرهای دروغ را در دنیای امروز یک استراتژی مینامد و تصریح می کند: با خبرهای دروغ کارهای بسیاری می شود کرد برای همین است که برخی از احزاب و روزنامههایی که برای برخی از احزاب فعالیت می کنند، غالباً در قالب یک استراتژی، خبر دروغ منتشر می کنند. وی میافزاید: «اگر به مطبوعات و رسانه های دنیا نگاه کنیم خواهیم دید که همه آنها دروغ گفتن به دشمنانشان را یک اقدام مناسب میدانند. در واقع دنیای جدید بر نوعی بداخلاقی سیاسی ماکیاولی بنا شده است. اخلاق ماکیاولی میگوید که به سیاست باید دروغ گفت.[17] دکتر فیاض با اشاره به هدفدار بودن خبرهای دروغ ادامه می دهد: معمولاً سازندگان خبرهای دروغ، میخواهند حریف را از میدان به در کنند. به عنوان مثال در صفحه اول روزنامه با تیتر بزرگ خبر دروغی را درج میکنند و با خارج کردن احزاب رقیب از میدان به سادگی به سیاستهای فرهنگی و ارتباطیشان شکل می دهند. به عبارت دیگر اهدافی که این ها دارند پیروزی است، حال به هر وسیلهای که شده، چراکه به قول ماکیاول هدف وسیله را توجیه میکند».[18] یکی دیگر از اندیشمندان این حوزه میگوید: خبر، انعکاسی از واقعیت است و فرق آن بقیه ی واقعیتهایی که منعکس می شود، این است که خبر بیشتر به یک رویداد مربوط می شود، در ضمن اینکه در آن انعکاس واقعیت هم باید باشد. همه ی اطلاعات، انعکاسی از واقعیتها هستند، اما انعکاس دقیق و صددرصد نیستند. وقتی در حوزههایی مثل فیزیک و مکانیک انعکاس واقعیت نمی تواند خیلی قطعی باشد بدیهی است که در باب رویداد، این قطعیت بیشتر متزلزل می شود. وی، به عواملی چون خود رویداد، عملکرد خبرنگار و افرادی که در رویداد سهیم هستند اشاره می کند و آنها را از مواردی می داند که می تواند در خبر اختلال ایجاد کند.[19] اما وی معتقد است که فراتر از این حوزه، خبرهای ساختگی هم وجود دارد که در جنگهای روانی و نبردهای سیاسی به کار برده می شود و روزنامهنگار ابزار این نبرد می شود.
ماهیت حرفهای رسانه
بیان حقایق مربوط به رویدادهای چشمگیر معاصر نیز جنبه داخلی داشته و باید هدف غایی رسانه محسوب گردد. این بدان معنی نیست که بگوییم رسانه ها همواره حقایق را بیان می کنند. اگرچه برخی از رسانه ها ممکن است رویدادها را صادقانه گزارش نکنند و بعضی از روزنامه ها حقایق را تحریف نمایند و یا حتی به صورت ابزاری در خدمت کسانی باشند که با بهرهگیری از مهارتهای رسانه ای در پی ایجاد سرگرمی هستند، ولی باز هم این مسئله درست است که حقیقتگویی لازمه ی یک رسانه است.
سانسور: یکی از ریشههای بازنمایی غیرواقعی پنهان کردن واقعیات است. حقایق همیشه با تحریف کردن به دروغ مبدل نمی شوند، بلکه خیلی از برخوردهای حذفی دروغی بزرگ است که سانسور نیز یکی از انواع آن است. واژه «سانسور» لغتی فرانسوی است “Censure” که به معنی تفتیش مطبوعات و مکتوبات و نمایشها می باشد. چند نکته در سانسور اهمیت دارد که در ذیل به آنها اشاره میگردد:
از آنجا که سانسور، به وسیله افراد سودجو در موارد منفی به کار میرود، حالت ترسناک و تنفرآمیزی یافته است، به گونهای که مجموعهای از زورگوییها، حقکشیها، سرکوب آزادیها و حقوق انسانها را تداعی می کند.
در سانسور همواره دست یک قدرت سلطهگر و برتر دیده می شود؛ هرچند ممکن است این قدرت برتر، مشروعیت خود را از یک دیدگاه فکری گرفته باشد.
جلوگیری از انتشار نوشتار، گفتار و رفتار دو جنبه دارد: جنبه ی مثبت، که بهتر است آن را «نظارت» بنامیم و جنبه ی منفی که همان سانسور است.
مفهوم قدرت در ورای سانسور نهفته است؛ یعنی هرچند عوامل سانسور را مختلف شمردهاند و از ایدئولوژی، قدرت، نهادهای عرفی و... نام بردهاند، لیکن قدرتها هستند که موفق به اعمال سانسور می شوند. بدیهی است هر قدرتی معمولاً به پشتوانه ی یک ایدئولوژی مستقل از قدرت نمی تواند سانسور فیزیکی کند. مفهوم قدرت همیشه در دولتها تجلی پیدا نمیکند؛ بلکه قدرتهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی پشت پرده و مخفی هستند که برای حفظ منافع خود سانسور را اعمال می کنند. خلاصه اینکه قدرت و ایدئولوژی دو عامل در عرض هم نیستند بلکه در طول یکدیگرند.[20]
روشهای بازنمایی غیرواقعی: در عصری که دانایی در همه ی اشکالش در بازی رسانه ها نقشی مهم تر پیدا کرده است و اطلاعات و دانش روی هم انباشته می شوند و از کامپیوترها سرازیر میگردند، تاکتیکهای خبری در حیات رسانه ای اهمیتی افزون مییابد. پیش از آنکه بتوانیم تکنیکهای پیشرفتهای که قدرت رسانه ای را در آینده شکل می دهد، درک کنیم باید به روشهایی که امروز رسانه ها در جهت بازنمایی غیرواقعی به کار میبرند وقوف پیدا کنیم که عبارت اند از: 1. گزینش اطلاعات 2. شایعه پراکنی 3. جعل و تحریف حقایق 4. کلیگویی 5. گواهی 6. تکرار و تعقیب (پیگیری) 7. کتمان از طریق حذف.[21]
حمله کردن و تخریب هدف: در مواقعی که حذف و سانسور برای پیشبرد اهداف کافی نیست، رسانه به جای تجاهل و نادیده انگاشتن یک خبر، اقدام به حمله شدید نسبت به آن می کند. مثلاً در طول 40 سال سازمان CIA خود مسئولیت قاچاق مواد مخدر را در ایتالیا، فرانسه، هند و چین، افغانستان و آمریکای مرکزی و جنوبی به عهده داشت. این وضعیت در یک بررسی وسیع که توسط خود مجلس سنا و براساس شواهد مردمی صورت گرفت، افشا شد، ولی رسانه ها به شدیدترین نحو با این شواهد مقابله کردند و آنها را انکار کردند. در سال 1996 هنگامی که مرکوری نیوز، اطلاعات مفصلی درباره محموله های کراک CIA که شرق لسآنجلس را فرا گرفته بود افشا کرد، دیگر این امکان وجود نداشت که آن را نادیده گرفت، از این رو رسانه های مزبور اقدام به محکوم کردن آن کردند.[22]
مقالههای واشنگتن پست و نیویورک تایمز و گزارش های تلویزیونی اعلام کردند که هیچ گونه شواهدی مبنی بر دخالت CIA در این موضوع وجود ندارد و بر چسب «ژورنالیسم بد» را بر مقالات مرکوری نیوز زدند و عنوان کردند، مشکل اصلی علاقه عوام به اینگونه جنجالهاست که چیزی جز سوءاستفاده از سادهلوحی مردم نیست.
در مقطعی که سیاست های جهانی و منطقه ای در فضای رسانه ای جریان پیدا می کند، بازیگران سیاسی دنیا از طریق سازماندهی کنش سیاسی خود در حول و حوش رسانه ها به نوعی به مقابله با جریان آزاد اما واقعی اطلاعات پرداخته و عملاً به ایجاد امپریالیسم خبری دست زده اند. این سوءاستفاده از فضای رسانه ای و اندیشه توسعه طلبی و حذف ملت های مستقل دنیا صورت خود را در پدیده ای نشان می دهد که از آن به استبداد اطلاعاتی Information Despotisum تعبیر می شود؛ یعنی سوءاستفاده های گروهی حکومت های قدرتمند جهانی از ظرفیت بالای رسانه ای.[23]
این استبداد اطلاعاتی وجه تاز ه ای از استبدادهای سنتی است که شکل های سیاسی و نظامی به خود می گیرد. با گسترش فضای جدید رسانه ای و انحصار اطلاعاتی، این استبداد اطلاعاتی بیشتر می شود؛ به طوری که به قول یکی از اندیشمندان تئوری های توسعه یافتگی: اگر از غرب رسانه های آن را بگیرند از آن چیزی باقی نمی ماند.
نقش رسانه های خبری به عنوان مهم ترین ابزار و جایگاه محوری در نظام روابط بین الملل و در روابط با دولت ها، همسو با اعتمادسازی و تفاهم است. همچنین نفوذ در افکار عمومی برای بسیج آن ها در صحنه بین المللی به منظور فشار بر دولت ها، نقش دیگری است که در قالب دیپلماسی ایفا می کنند. رسانه ها برای همسو کردن افکار عمومی با احیا و سیاست های خود، قادرنی تصاویر، گزارش ها و مصاحبه هایی را، گزینش و به سمت و سوی خاص رهبری کنند. در این میان، رسانه ای بهتر از تلویزیون نمیتوانی با احساسات مخاطبان بازی کند؛ چراکه تلویزیون توانایی انعکاس سریع رویدادها را از طریق ارائه اخبار در ژانرهای مختلف دارد.
نمونه های از این انعکاس دیکتاتوری رسانه ی غربی
در حادثه حرمت شکنی عاشورا و رفتار مخرب سال 88 که وب سایت روزنامه نیویورک تایمز از همان ابتدای حوادث به صورت لحظه به لحظه به انتشار اخبار و عکس می پرداخت و به موازات آن وب سایت روزنامه لس آنجلس تایمز نیز به صورت آنلاین به انعکاس اخبار فعالیت های تخریبی آشوبگران می پرداخت. همچنین روزنامه کریستین ساینس مانیتور به نقل از خبرگزاری AP به انعکاس مفصل اقدامات آشوبگران اقدام کرد. شبکه های تلویزیونی سی ان ان، فاکس نیوز متعلق به پنتاگون، شبکه الجزیره انگلیسی متعلق به دولت قطر و شبکه العربیه که توسط دولت سعودی تأمین مالی و سیاستگذاری می شود، به انعکاس لحظه به لحظه اخبار اقدام می کردند.
همچنین بی بی سی فارسی و تلویزیون فارسی آمریکا نیز در بخش های خبری به صورت گسترده به این موضوع پرداختند. فصل مشترک این رسانه ها بر بزرگنمایی حوادث، ایجاد رعب و وحشت در مردم و دلگرمی آشوبگران بود که به نوعی در گفت وگو با کارشناسان خاص همه عنوان می کردند که حکومت اسلامی به پایان راه رسیده است! یا شهر تهران در دست مخالفان است! یا دامنه آشوب ها ایران را دربرگرفت!
نمونه ای دیگر از دیکتاتوری رسانه ی غربی مربوط به شهادت سردار سلیمانی است که تصویری که در بازنمایی رسانه های غربی که درباره ی سردار شهید سلیمانی ارائه شده، به وضوح به دو بخش «پیش از شهادت» و «بعد از شهادت» ایشان قابل تقسیم است. شهید سلیمانی در بازنمایی رسانه های غربی پیش از شهادت فرماندهی پرصلابت است که با سرسختی استراتژی جمهوری اسلامی ایران را در خط مقدم میدان های رزم دنبال می کند و البته دشمن بسیار سرسختی برای آمریکا و مانعی برای منافع آن هاست و در رسانه ها صحبتی از اینکه او فردی تروریست است که افراد بی گناه را ترور می کند، در میان نیست، اما بازنمایی رسانه های غربی بعد از شهادت ایشان به گونه ی متفاوتی ترسیم شده است. در تحلیل ها و اخبار رسانه ای بعد از شهادت سردار سلیمانی اگرچه گاه تحلیل های بسیار مفیدی وجود دارد، لیکن به وضوح می توان دید که سیر اصلی آن ها در مسیری متفاوت از گذشته قرار گرفته است و تلاش می شود «فرماندهی ضد داعش» به «تروریست درجه یک» تبدیل شود. بعد از شهادت سردار سلیمانی، رسانه های غربی مطالب بسیار زیاد و متنوعی را درباره ی او منتشر کردند تا افکار عمومی را در سایه ی اطلاعاتی که به مردم ارائه می کنند، شکل بدهند.
نمونه ای دیگر که می توان از آن نام برد، مربوط به جنگ ایران و عراق است. در جنگ عراق، رسانه ها قبل و بعد از جنگ تصویری تمام عیار از وقایع عرضه نکردند. یکی از عوامل مهم زمینه سازی برای جنگ خود رسانه های غربی بودند که همواره خطر صدام و بمب های هسته ای وی را متذکر می شدند و لذا به نظر می آمد چنین خطر بزرگی باید کنترل یا از میان برداشته شود، هرچند بعدها کذب ادعای آنان مشخص گردید لکن نتیجه ای که باید از آن می گرفتند را در آن مقطع به دست آوردند. در خلال جنگ هم چنین بود. بسیاری از زوایای این جنگ منعکس نگردید. آنان که تا آن زمان کشته شدن چند نفر را قتل عام می دانستند کمتر سخنی از تعداد کشتگان در این جنگ به میان آوردند و این درحالی است که رسانه های رقیب، به گونه ای دیگر با این مسئله برخورد کردند.
همچنین در سال 1990 گزارشی مخابره شد که طبق آن سربازان عراقی در شهر کویت با خاموش کردن گرمخانه موجب مرگ کودکان را فراهم آوردند. می اوکین (که تحقیقات او درباره سوء استفاده از رسانه در جنگ خلیج فارس در روزنامه «گاردین» چاپ شد) از ملاقات خود با پرستاران بیمارستان می گوید. پرستاران از شنیدن چنین اخباری بسیار تعجب کردند و معلوم شد که منبع این خبر دختر 15 ساله سفیر کویت در واشنگتن است، او در مقام پرستار به کنگره ایالات متحده معرفی شد، ولی در واقع سال ها بود که در کویت زندگی نمی کرد.[24] خود «اوکین» می گوید همیشه داستانی در مورد کشته شدن کودکان ذکر می شود. تأثیر این کار خبیث جلوه دادن دشمن است و ضرورت برای اقدام فوری، چنان که دیگر جایی برای فعالیت دیپلماتیک نباشد. البته این به معنای دفاع از رژیم سابق عراق نیست بلکه بیان نمونه ای از تأثیر روانی رسانه ها می باشد.
نمونه های دیگری هم می توان نام برد که رسانه ها در این زمینه فعال بوده اند: مثلاً اوضاع و احوال سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خاورمیانه چندان مطلوب نیست. نظام های توتالیته، فقر اقتصادی و فرهنگی هم در این منطقه مشاهده می شود، اختلافات متعددی هم در بین گروه ها، مذاهب و غیره وجود دارد. لکن هنگامی که این اخبار را از دید رسانه های خاصی بنگریم، اوضاع را بسیار وخیم تر و وحشتناک می بینیم و لذا تسریع در اجرای طرح خاورمیانه بزرگ یا بزرگ تر برای ما ضروری می نماید. از جمله دیگر موارد مهم تحریف خبر باید به مسئله فلسطین و رژیم جعلی اسرائیل اشاره کرد. «رابرت فیسک» خبرنگار روزنامه ایتالیایی ایندیپندنت و نویسنده کتاب «جنگ بزرگ» بر سر تمدن «فتح خاورمیانه» به بخشی از این تحریفات اشاره می کند: او شادمان است که خاورمیانه را ترک می کرد؛ زیرا دیگر مجبور نبود واقعیات را مطابق ذائقه افراد خاصی تغییر دهد. او می گوید نمی توان «دیوار حایل» را که از دیوار برلین هم بلندتر است، دیوار نامید و به واژه حصار امنیتی باید اکتفا نمود. در عوض اگر کودکی فلسطینی به علامت اعتراض به سمت حامیان این دیوار سنگی بیاندازد عمل او را باید جنون آمیز منعکس نمود و فلسطینیان هم که در مقابل این عمل اعتراض می کنند نیز از دید برخی رسانه ها مردمی شرور خوانده می شوند.
در تاریخ 9 فوریه سال 2003 میلادی، رئیس جمهور وقت ایران، خبر از تهیه سوخت هسته ای توسط متخصصین ایرانی برای نیروگاه های هسته ای ایران را داد و سرانجام در آوریل سال 2006 میلادی ایران اعلام کرد که موفق به غنی سازی اورانیوم به میزان سه و نیم درصد شده است. به دلیل امکان استفاده دوگانه از این فناوری در تولید تسلیحات هسته ای ایران مورد اعتراض کشورهای دیگر به ویژه دیگر اعضای آژانس بین المللی انرژی اتمی که ایران نیز یکی از اعضای آن است، قرار گرفت. ایران با هدف اعتمادسازی و رفع هرگونه ابهام پیرامون صلح آمیز بودن استفاده از فناوری هسته ای با بازرسی های آژانس انرژی هسته ای موافقت کرد، اما کشورهای غربی همچنان به اعتراض های خود ادامه دادند.
پیرامون مخالفت این کشورها، برخی کارشناسان بر این باورند که آمریکا در این زمینه برخوردی دوگانه و تبعیض آمیز داشته است و کشورهای غربی قصد دارند دانش غنی سازی را در انحصار خود داشته باشند و به همین دلیل از دسترسی کشورهای جهان سوم جلوگیری می کنند. به گفته روزنامه واشنگتن پست یکی از دلائل مخالفت با برنامه اتمی ایران «سیاست های تهدیدآمیز» است. به گفته دنیس بلر، رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا)، اسرائیل مصمم به جلوگیری از پیشرفت برنامه اتمی ایران است. در اوت 2006، کمیته دائمی منتخب مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا در گزارشی به کنگره آمریکا، ایران را یک «تهدید علیه امنیت ملی آمریکا» دانست و «موضع خصمانه ایران علیه آمریکا» را دلیل محکمی برای لزوم پیشگیری از دستیابی به فناوری هسته ای دانست. تحلیل بخش فارسی سایت های فارسی صدای آمریکا و بی بی سی، نشان می دهد که نگرش این دو رسانه بین المللی نسبت به برنامه های اتمی ایران، همواره چالشی بوده و بار ارزشی منفی در اخبار آن ها برجستگی بیشتری دارد. به طوری که این دو رسانه شگردهای مناقشه انگیزی را پیرامون این فعالیت ها شکل می دهند و دیدگاهی مشکوک از برنامه های هسته ای ایران را ترویج می کنند. همچنین هدف ایران از ادامه فعالیت های اتمی را در راستای مقاصد نظامی می دانند. از آنجا که در دو سایت مورد تحلیل، تصورات مشکوک و نظامی بودن فعالیت های اتمی ایران غلبه بیشتری دارد، لذا انعکاس این دیدگاه در سطح جهانی می تواند توجیهی برای اقدامات پیشگیرانه و تنبیهی دولت های قدرتمند غربی باشد. یعنی انتقال پرونده ایران به شورای امنیت و اعمال تحریم ها و در نهایت ـ در صورت بی نتیجه بودن فعالیت های دیپلماتیک و تحریم ها ـ اقدام نظامی مدنظر قرار گیرد.
نظام ارزشی در رسانه های غربی
اخلاق رسانه ای
اخلاق رسانه، از یک سو به بررسی پرسش های پیش روی کنش گران رسان های اعم از روزنامه نگاران، دست اندرکاران روابط عمومی، وبلاگ نویسان و متخصصان پشتیبانی فنی رسانه اختصاص دارد و از سوی دیگر، داوری های ارزشی مخاطبان رسانه را درباره محتوا و عملکرد رسانه مد نظر قرار می دهد.[25] در حوزه اخلاق رضایت، نظریه های گوناگون و گاه رقیب هنجاری برای دعوت به التزام رسانه در مقام کنش گر اخلاقی به انجام برخی اصول، مطرح شده اند که هر یک از مبانی و رویکردهای فلسفی خاصی تبعیت می کنند. این نظریه ها از یافته های دیوئی، لیمن و دیگرانی استفاده می کنند که در عین عدم توجه مستقیم به مسائل اخلاقی، بیان داشته اند که سامانه های رسانه ای باید نقش های تعریف شده ای در جامعه داشته باشند. مریل با مراجعه به آرای جان لاک و دیگر اندیشمندان عصر روشنگری بیان داشته که باید چهارچوب اخلاقی رسانه را بر اساس اصول «متمم اول»، آرمان های آزادی خواهانه لیبرالیستی و استقلال ژورنالیستی بنا نهاد. در جبهه های دیگر، کریستینز و همکاران او قائل به نوعی الگوی اجتماع گرایانه برای اخلاق رسانه هستند که بر التزام رسانه به تقویت ارزش های اجتماعی و برانگیختن تعهد مدنی تأکید دارد. بخش قابل توجهی از ادبیات اخلاق رسانه که از رویکرد اجتماع گرایانه منتج شده است، از آثار فیلسوفانی همچون تایلور سندل و نظریه های اجتماعی هابرماس و اندیشه او مبنی بر لزوم وجود یک حوزه عمومی برای ایجاد هم آهنگی اجتماعی و تقویت گفتارهای اخلاقی، استفاده می کنند. جدای از رویکردهای فلسفی، بیشتر نظریه پردازان در حوزه اخلاق رسانه تلاش می کنند مرزهای گفتار خود را از آموزه های رسانه های اخلاق متمایز کنند.[26]
دنیس مک کوایل در پرداختن به این مهم، گونه شناسی کاربردی جدیدی را مطرح کرده است. او پیوند میان رسانه های جمعی و جامعه را محصول و بازتاب نحوه شکل گیری هر رسانه در هر جامعه می داند، اما با وجود این، ویژگی های مشترکی برای نهاد رسانه در همه جوامع نیز قائل است، این ویژگی های مشترک تحت تأثیر نظریه های هنجاری بیان می شود. نظریه هایی به این موضوع می پردازند که رسانه باید یا انتظار می رود چگونه باشد. پاسخ به این سؤال، صورت های گوناگونی از تحقیقات اجتماعی، معیارهای قضاوت و تصویب قوانین جدید را به خود اختصاص می دهد.[27]
مک کوایل بر پایه نظریه های هنجاری مطرح درباره مطبوعات که نخستین بار سیبرت در 1956 در قالب طبقه بندی چهارگانه ای ارائه کرده بود، شش گونه نظریه هنجاری را در باب ساختار و عملکرد رسانه ها عرضه می دارد. نظریه های اقتدارگرا، مطبوعات آزاد، مسئولیت اجتماعی، رسانه های شوروی، رسانه های توسعه بخش و مشارکت دموکراتیک رسانه ها نظریه هایی هستند که هر یک به اعتبار مبانی فلسفی متفاوت در باب نقش رسانه ها، ارزش ها و هنجارهای مختلف در زمینه مسئولیت آن ها وضع می کنند.[28]
از این میان، نظریه مسئولیت اجتماعی بیشتر مبنای نظرورزی درباره اخلاق رسانه بوده و هست. نظریه مسئولیت اجتماعی، استقلال رسانه ها را با تعهد نسبت به جامعه به صورت توأمان در نظر می گیرد و مبانی نظری آن بر این فرض استوار است که رسانه ها باید در حوزه اطلاع رسانی و فرهنگ و فراهم آوردن تریبون برای طرح دیدگاه های گوناگون، متعهد به پیشبرد سیاست های دموکراتیک باشند. تأکید بر حداکثر استقلال برای رسانه ها در عین هماهنگی با عمل به تعهدات نسبت به جامعه، اساس این نظریه است. بر پایه این نظریه هنجاری باید بین سه اصل آزادی فردی، انتخاب آزاد و آزادی رسانه ها و تعهد رسانه ها در قبال جامعه سازگاری برقرار کرد.[29]
مک کوایل، الزام های اخلاقی و حرفه ای تأثیرگذار بر کار رسانه ها را در قالب هفت اصل اساسی مستخرج از این نظریه این گونه عرضه می دارد:
رسانه ها باید برخی تعهدات و وظایف را در برابر جامعه بپذیرند و به آن ها عمل کنند.
برای عمل به این تعهدها باید به معیارهای حرفه ای خبری مانند حقیقت، صحت، عینیت و توازن توجه نمایید.
رسانه ها با پذیرش و ایفای تعهدات مورد نظر، باید به «خودانضباطی حرفه ای» در چهارچوب قوانین و نهادهای موجود بپردازند.
رسانه ها باید تا حد امکان از آنچه بـه جنایت، خشونت و بی نظمی در کشور و یا هتک حرمت گروه های اقلیت منجر شود، پرهیز کنند.
رسانه ها باید به عنوان یک مجموعه کلی کثرت گرا و بازتابنده تنوع اندیشه ها در جامعه باشند و امکان دسترسی به دیدگاه های مختلف و تأمین حق پاسخگویی را فراهم کنند.
جامعه و مخاطبان حق دارند بر اساس تعهدات و مسئولیت های اجتماعی رسانه، خواستار رعایت معیارهای حرفه ای در فعالیت های روزنامه نگاری باشند.
روزنامه نگاران و دست اندرکاران حرفه ای رسانه ها باید در و برابر جامعه، کارفرمایان و بازار پاسخگو باشند.[30]
فرهنگ اسلامی راهی برای مقابله با دیکتاتوری رسانه ای غرب
فرهنگ اسلامی، در هر دو سطح با فرهنگ های دیگر متفاوت است. آنچه که موجود است، اگرچه کامل نیست، لیکن دارای ویژگی هایی است که آن را از دیگر فرهنگ ها متمایز می کند: تنها مکتب خدامحوری است که به ابعاد مختلف زندگی نظر داشته، در آن دخل و تصرف کرده، آن را هدایت می کند و دستورالعمل می دهد؛[31] آخرین مکتب الهی و کامل ترین آن هاست و تحریفی در آن راه نیافته؛ با اجتهاد در فقه، همواره پاسخگوی مسائل روز است و ابعاد مختلف زندگی مادی و معنوی، دنیوی و اخروی را مورد توجه قرار می دهد.
اهداف جنگ فرهنگی- رسانه ای غرب
مقام معظم رهبری در بیان واقعیت جنگ رسانه ای و اهمیت آن می فرمایند: «در وضع کنونی و با این جغرافیای فرهنگی و سیاسی و نظامی و اقتصادی موجود دنیا، کشوری با مشخصات جمهوری اسلامی ایران با این اهداف و با این موقعیت و جایگاهی که برای خود انتخاب کرده، در این جنگ رسانه ای چه موضعی دارد. طبیعی است که ما مورد تهاجم باشیم؛ یعنی هیچ شبهه ای نباید به ذهن راه بیابد در این که ما یکی از اهداف اصلی و اولی تهاجم رسانه ای هستیم. حالا ما در مقابل این تهاجم در این جنگ بزرگ و البته نابرابر، می خواهیم وظایفمان را انجام دهیم. چه کار باید بکنیم؟ شما ببینید کار ما چقدر سنگین و حسّاس است!».[32]
با توجه به مطالب گفته شده و اصول نامبرده شده رسانه های غربی با بازنمایی غیرواقعی اخبار و حوادث از این اصول و ارزش های اخلاقی دور شده و به تعهدات و وظایف خود در برابر جامعه عمل نمی کنند. رسانه های غربی برخلاف اصل چهارم که مطابق آن رسانه ها باید تا حد امکان از پرداختن به خشونت و هتک حرمت های گروه های اقلیت پرهیز کنند، ولی این رسانه ها به دنبال حوادث و سوءگیری های مغرضانه می باشند و با بزرگ نمایی برخی از وقایع و در مقابل نادیده گرفتن برخی از وقایع دیگر به افکار عمومی و جامعه سمت و سو می دهند و آن را به جهت مورد نظر هدایت می کنند تا با این جهت دهی به افکار عمومی بتوانند جامعه را کنترل در آورده و عقاید سران و سیاستمداران کشور خود را بر عموم مردم حاکم کنند، رسانه های غربی برخلاف شعار دموکراسی و آزادی بیان حوادث و وقایع رخ داده شده را به گونه ای بازتاب می دهند که در راستای اهداف مورد نظرشان باشد که این مسئله از اصول خبررسانی بی طرفانه و غیرمغرضانه به درو است.
نتیجه گیری
با توجه به منابع و خبرهای بررسی شده در این پژوهش مشخص گردیده شد که مدیریت رسانه های غربی در پی رخداد هر حادثه ای علی الخصوص حوادث به وقوع پیوسته در منطقه ی خاورمیانه، آن حادثه را به گونه ای در رسانه های خود بازتاب می دهند که به نحوی از واقعیت فاصله ی زیادی دارد و با بزرگنمایی بخشی از حادثه و نادیده گرفتن بخشی دیگر از آن به تحریف حقیقت می پردازند تا بدین طریق به افکار عموم مردم را مدیریت کرده و حوادث و وقایع را آن گونه که خود مایل به رخ دادن آن هستند به تصویر بکشند که این مسئله به نوعی استبداد مدیریتی رسانه ای یا دیکتاتوری رسانه ای نامیده می شود و زمانی این اتفاق می افتد که رسانه ها به جای آگاه سازی مردم و بازتاب حقایق به همان نحوه که هستند، به نوعی به ابزار دست قدرتمندان و سیاستمداران این کشور تبدیل می شود تا بدین طریق افکار جامعه ی زیر دست خود را کنترل کنند و آن را به نحوه ای که مایل هستند و مطابق با منافعشان می باشد مدیریت کنند تا بر جامعه زیر دست خود مسلط گردند، اما مسئله ای که در اینجا وجود دارد این است که، مدیریت در رسانه ها باید نهاد بی طرف باشند که تنها به بیان حقایق و وقایع بپردازند و حوادث را همان گونه که هستند بازتاب دهند بدون بزرگنمایی یا غرض ورزی. همچنین در چهارچوب ارزشی تعریف شده، رسانه ها باید دارای دموکراسی و آزادی بیان باشند تا مشکلات جامعه و عقاید و نظرات عموم مردم را به صورت آزادانه و بدون سانسور نشان دهند، ولی هنگامی که رسانه ها ابزار دست قدرتمندان و سیاست مداران می گردد، امکان دموکراسی و آزادی بیان نیز از رسانه ها صلب می شود و دیگر آنچه که به وسیله آن ها منتشر شده است موثق و قابل اطمینان و اتکا نمی باشند. یافته ها این پژوهش بر این مسئله تأکید دارد که دو منبع مختلف نه تنها دو بینش متفاوت از شکست و موفقیت ارائه می دهند، بلکه به طور قابل توجهی بر این مسئله اشاره دارد که در مورد ایجاد یک معیار خاص، مدیریت در رسانه ها مفاهیم بسیار متفاوتی را در مورد منازعات بیان می کنند که این مسئله در رسانه ی بسیاری از کشورها و جوامع از جمله جوامع غربی وجود دارد که در صورت تداوم این اوضاع بسیاری اعتماد خود را نسبت به مطالب و مسائل نشر شده در رسانه های ملی خود از دست می دهند. در نتیجه لازم است که برای رفع این مشکل باید به فرهنگ اسلامی عمل کرد.
منابع و مآخذ
- آشوری، داریوش؛ فرهنگ سیاسی؛ چ14، تهران: مروارید، 1368.
- ابراهیمی فر، طاهره؛ «نقش رسانه در تصویرسازی منفی از مسلمانان و غرب در عرصه ارتباطات سیاسی»؛ مطالعات سیاسی جهان اسلام، دوره8، شماره 29(بهار1398)، ص25-49.
- احمدی، محمدنبی و محمدباقر محمدی؛ «عملکرد رسانه های غربی در القای تفکر اسلام هراسی»؛ اولین همایش مقاله کوتاه بررسی ابعاد اسلام هراسی و توهین به مقدسات اسلامی در عصر حاضر و تبیین راهکارهای مقابله با آن، کرمانشاه: 1399.
- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار از صدا و سیما؛ 1383.
- تهرانیان، مجید؛ «روزنامه نگاری صلح، بحثی در زمینه اصول اخلاقی رسانه های جهانی»؛ رسانه، سال 12، شماره 4(زمستان1380)، ص2 -13.
- جمعی از نویسندگان؛ آسیب شناسی انقلاب (مجموعه مقالات اولین همایش آسیب شناسی یک انقلاب)؛ تهران: انتشارات شورای ایثارگران صدا و سیما، 1379، ص 91.
- خانیکی، هادی؛ «چارچوبی برای پژوهش در اخلاق رسانه»؛ اخلاق در علوم و فناوری، دوره 4، شماره1-2 (بهار و تابستان1388)، ص79-92.
- خوانساری، آقا جمال؛ شرح غررالحکم و دررالکلم؛ تهران: مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران، 1384.
- دباغ، سروش؛ عام و خاص در اخلاق؛ چ1، تهران: هرمس، 1388، ص 1. 10.
- روشندل اربطانی، طاهر؛ «چیستی»؛ مدیریت رسانه؛ شماره 70(تابستان 1387).
- سالیوان، راجر؛ اخلاق در فلسفه کانت؛ ترجمه عزت الله فولادوند، چ1، تهران: طرح نو، 1380، ص 121.
- سروش محلاتی، محمد؛ دین و دیکتاتوری؛ مجله دندانپزشکی جامعه اسلامی دندانپزشکان، سال 27، شماره4(زمستان1394)، ص193-196.
- سعید، ادوارد؛ شرق شناسی؛ ترجمه عبدالرحیم گواهی؛ تهران: دفتر نشر فرهنگی اسلامی، 1389.
- سلزام، هوارد؛ اخلاق و پیشرفت، ارزش های نوین در جهان انقلابی؛ ترجمه مجید مددی؛ چ1، تهران: ثالث، 1387.
- شهبازی، عبدالله؛ «سیا و جنگ سرد فرهنگی (گزارشی از کتاب جنگ سرد فرهنگی: سیا و جهان هنر و ادب، نوشته خانم ساندرس)»؛ سیاحت غرب، ش 1 (تیر 1382)، ص36.
- شیدائیان، حسین؛ آسیب شناسی انقلاب اسلامی از نگاه امام خمینی؛ قم: یاقوت، 1379.
- عموعبداللهی، فاطمه؛ دانشنامه پژوهه؛ ذیل کلمه الگو
- عیسی زاده و همکاران؛ دانشنامه پژوهه؛ ذیل کلمه الگو.
- عیوضی، محمدرحیم؛ «مدیریت رسانه ای و مهندسی افکار عمومی»؛ مطالعات تربیتی و راون شناسی، دوره 10، شماره 2(1388)، ص251-270.
- فراتی، عبدالوهاب، حسینی زاده، سیدمحمدعلی، ملکوتیان، مصطفی، حقیقت، سیدصادق و محمد پزشکی؛ انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن؛ قم: معارف، 1380.
- فرامرز قراملکی، احد؛ اخلاق حرفه ای؛ چ1، تهران: مجنون،1382.
- فرامرز قراملکی، احد و رستم نوچه فلاح؛ موانع رشد اخلاق حرفه ای در سازمان ها؛ چ1، تهران: بشرا، 1386.
- فرانکنا، ویلیام کی؛ فلسفه اخلاق؛ ترجمه هادی صادقی؛ چ1، قم: مؤسسه فرهنگی طه، 1376، ص 25.
- معتمدنژاد، کاظم؛ «اصول اخلاقی حرفه روزنامه نگاری»؛ رسانه، سال 17، شماره 2(1385)، ص 2-13.
- معتمدنژاد، کاظم و رویا معتمدنژاد؛ حقوق ارتباطات؛ ج1، چ1، تهران: دفتر مطالعات و توسعه رسانه ها، 1386.
- مک کوایل، دنیس؛ درآمدی بر نظریه ارتباطات جمعی؛ ترجمه پرویز اجلالی، چ1، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها، 1382.
- نصیری، عزت الله؛ «جنگ تبلیغات و رسانه ها»؛ کتاب ماه کلیات، سال 11، شماره 12 (آذر 1387)، ص37-39.
- هرسی، پال و کنت بلانچارد؛ مدیریت رفتار سازمانی: کاربرد منابع انسانی؛ ترجمه علی علاقه بند؛ تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل (وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی)؛ 1400.
- Chritians C, Rotzoll K, Fackler M. Media Ethics. Second edition; New york & London: Longman; 1987. P.nvi.
- Christians CG. Ethics in Journalism. The International Encyclopedia of Communication. Ed by wolfgang Donsbach ; vol. IV; USA: Black well; 2008. P.1567-1572.
- Foot P. Moral Dilemmas And Other Topics In Moral Philosophy. Oxford: Clarendon Press; 2002.
- Gans HI. Deciding what's news: A study of CBS Evening News, NBC Nightly News, Newsweek and Time. New York: Vintage; 1980. p.1574.
- Inis H. The bias of communication. Toronto: University of Toronto Press; 1951.
- Inis H. Empire and communication. Toronto: Universitr of Toronto Press; 1952.
- Karami, J. Paradox of development models in Russia; three decade of research and their approaches. Political Science Quarterly. 2014;10(28): 97-140.
- Mc Quail Denis. Mass Commu nication Theory. Fifth edition; London: Sage; 2006. P.162-187.
- McChesney, R. W. Global media, neoliberalism and imperialism. Monthly Review-New York. 2001; 52(10): 1-19.
- Nasiri Rizi, Z & Ghojavand, K. Investigating the effectiveness of counseling with cognitive-behavioral approach on reducing the dependence on satellite usage of Zarrin shahr housewives. Isfahan Police Scinece Quarterly. 2016 (8):91-102.
- Nussbaum , M. Women and human development: The capabilities approach. Uk: Cambridge University Press; 2000.
- Plaisance PL. Ethics of Media Content. The International Encyclo pedia of Communication. Ed by Wol fgang Donsbach; vol. IV; USA:Black well. P.1573-1576.
- Patterson P , Willdns L. Media ethics: Issues and cases. 5th ed. Boston: McGraw – Hill; 2005.
- Salwen, M. B. Cultural imperialism: A media effects approach. Critical Studies in Media Communication. 1991; 8(1):29-38.
- Shoemaker PJ, Rease SD. Mediating the message: Theories of influences on mass media content. White Plains; Ny: Longman; 1996.
- Taylor Ck, Appiah A, Habermas J, Rockefeller S.C, Walzer M. Multiculturalism: Enamining of recognition. Princoton; NJ: Princeton University Press; 1994.
- Walker MU. Naturalizing and using what we know in ethics. Canadian Journal of Philosophy (Supplemetal). 2000; 26: 75-101.
- Wikins 1, Colemen R. The moral media: How journalists reason about eth ics. Mohwa; NJ: Lawrense Erlbaum; 2005. p.1576.
- www.mizan.news.
- https://www.isna.ir/news.
- https://www.isna.ir/news.
- https://www.ghatreh.com/.
- https://khabarfarsi.com/.
- https://fa.wikipedia.org/wiki.
پی نوشت ها:
[1] سروش دباغ؛ عام و خاص در اخلاق؛ ص1.
[2] کاظم معتمدنژاد و رویا معتمدنژاد؛ حقوق ارتباطات؛ ص281-283
[3] هوارد سلزام؛ اخلاق و پیشرفت، ارزش های
نوین در جهان انقلابی؛ ترجمه مجید مددی؛ ص47.
[4] احد فرامرز قراملکی؛ اخلاق حرفه ای؛ ص103-115.
[5] احد فرامرز قراملکی و رستم نوچه فلاح؛ موانع رشد اخلاق حرفه ای در سازمان ها؛ ص225.
[6] محمد سروش محلاتی؛ دین و دیکتاتوری؛ مجله دندانپزشکی جامعه اسلامی دندانپزشکان؛ ص193-196.
[7] پال هرسی و کنت بلانچارد؛ مدیریت رفتار سازمانی: کاربرد منابع انسانی؛ ترجمه علی علاقه بند؛ ص38.
[8] طاهر روشندل اربطانی؛ «چیستی»؛ مدیریت رسانه، شماره 70 (تابستان 1386).
[9] طاهره ابراهیمی فر؛ «نقش رسانه در تصویرسازی منفی از مسلمانان و غرب در عرصه ارتباطات سیاسی»؛ مطالعات سیاسی جهان اسلام، ص25-49.
[10] فاطمه عموعبدالهی؛ دانشنامه پژوهه؛ ذیل کلمه الگو.
[11] عیسی زاده و همکاران؛ دانشنامه پژوهه؛ ذیل کلمه الگو.
[12] احمدی، محمدنبی و محمدباقر محمدی؛ «عملکرد رسانه های غربی در القای تفکر اسلام هراسی»؛ اولین همایش مقاله کوتاه بررسی ابعاد اسلام هراسی و توهین به مقدسات اسلامی در عصر حاضر و تبیین راهکارهای مقابله با آن، کرمانشاه، 1399.
[13] McChesney, R. W. Global media, neoliberalism and imperialism. Monthly Review-New York. 2001; 52(10): 1-19.
[14] Salwen, M. B. Cultural imperialism: A media effects approach. Critical Studies in Media Communication. 1991; 8(1):29-38.
[15] Karami, J. Paradox of development models in Russia; three decade of research and their approaches. Political Science Quarterly. 2014;10(28): 97-140.
[16] Christians CG. Ethics in Journalism. The International Encyclopedia of Communication. Ed by wolfgang Donsbach ; vol. IV; USA: Black well; 2008. P.1567-1572.
[17] جمعی از نویسندگان؛ آسیب شناسی انقلاب (مجموعه مقالات اولین همایش آسیب شناسی یک انقلاب)؛ ص91.
[18] حسین شیدائیان؛ آسیب شناسی انقلاب اسلامی از نگاه امام خمینی؛ ص167.
[19] شهبازی، عبدالله؛ «سیا و جنگ سرد فرهنگی (گزارشی از کتاب جنگ سرد فرهنگی: سیا و جهان هنر و ادب، نوشته خانم ساندرس)»؛ سیاحت غرب، ش 1 (تیر 1382)، ص36.
[20] Foot P. Moral Dilemmas And Other Topics In Moral Philosophy. Oxford: Clarendon Press; 2002.
[21] Nasiri Rizi, Z & Ghojavand, K. Investigating the effectiveness of counseling with cognitive-behavioral approach on reducing the dependence on satellite usage of Zarrin shahr housewives. Isfahan Police Scinece Quarterly 2016 (8):91-102.
[22] Gans HI. Deciding what's news: A study of CBS Evening News, NBC Nightly News, Newsweek and Time. New York: Vintage; 1980. p.1574.
[23] عیوضی، محمدرحیم؛ «مدیریت رسانه ای و مهندسی افکار عمومی»؛ مطالعات تربیتی و راون شناسی، دوره 10، شماره 2(1388)، ص251-270.
[24] عزت الله نصیری؛ «جنگ تبلیغات و رسانه ها»؛ کتاب ماه کلیات، سال 11، شماره 12 (آذر 1387)، ص37-39.
[25] Taylor Ck, Appiah A, Habermas J, Rockefeller S.C, Walzer M. Multiculturalism: Enamining of recognition. Princoton; NJ: Princeton University Press; 1994.
[26] Wikins 1, Colemen R. The moral media: How journalists reason about eth ics. Mohwa; NJ: Lawrense Erlbaum; 2005. p.1576.
[27] کاظم معتمدنژاد و رویا معتمدنژاد؛ حقوق ارتباطات؛ ج1، ص281-283.
[28] Walker MU. Naturalizing and using what we know in ethics. Canadian Journal of Philosophy (Supplemetal). 2000; 26: 75-101.
[29] Inis H. The bias of communication. Toronto: University of Toronto Press; 1951.
[30] Mc Quail Denis. Mass Commu nication Theory. Fifth edition; London: Sage; 2006. P.162-187
[31] بیانات مقام معظم رهبری در دیدار از صدا و سیما؛ 1383.
[32] سعید، ادوارد؛ شرق شناسی؛ ترجمه عبدالرحیم گواهی.