با عرض تسلیت شهادت جمعی از هموطنان در حرم حضرت احمد بن موسی (علیهالسلام) و شهدای امنیت کشور و دعای متضرعانه در محضر خدای سبحان برای علّو درجات آن شهدا و صبر و اجر صبر برای بازماندگان داغدار آنها و شفای کامل و عاجل مجروحین و آسیبدیدگان واقعه تروریستی آن حرم مطهر، همراه با عهدی از سوِیدای وجود با آن شهدا و با خدای عزوجّل بر پیگیری اطلاعاتی همهجانبه، دقیق و با تمام توان تا کشف و مجازات کلیه عوامل این جنایت وحشیانه و حامیان آنها، در هر زمان و هر مکان که باشند، به استحضار ملت شریف ایران میرساند: در مورد ابعادی از اغتشاشات اخیر، پیش از این و طی بیانیه تبیینی مورخ 8 مهرماه گذشته، اطلاعات و توضیحاتی ارائه شد. اینک با حصول اطلاعات متقن و جدید، همچنین با رفع محذورهای حفاظتی و امنیتی از بخش دیگری از اطلاعات موجود، توضیحات بیشتری را به آگاهی مردم سربلند ایران اسلامی میرساند و در این راستا، پیشاپیش توضیح سه نکته را ضروری میداند:
نخست) در بیانیه حاضر، اتقان دادهها و مستند بودن آنها مورد تاکید ویژهای بوده است. بنابراین نهایت تلاش به کار رفته تا اطلاعاتِ حاصله از روشهای مختلف اطلاعاتی در اینجا عرضه شوند.
دوم) بر اساس اطلاعات موجود، محرز شده است که زمینهسازی، مقدمهچینی و نیز بخش مهمی از عملیات اجرایی آشوبهای اخیر توسط سرویسهای جاسوسی بیگانه در قالب بستهای طراحی و به واسطه برخی گروهها و شبکههای مرتبط با آنها به روشهای مختلف درون کشور پیادهسازی شده است؛ از سوی دیگر واقعیت مهم دیگری نیز وجود دارد مبنی بر اینکه این سرویسها در عملیات اخیر خود تلاش کردهاند از بسترها و زمینههای برخی نارضایتیهای موجود در جامعه سوءاستفاده کرده و حتیالمقدور پروژههای اطلاعاتی خود را بر سوءاستفاده از این بسترها و زمینهها استوار سازند.
سوم) رصدهای دقیق و مستمر اطلاعاتی در بیش از یکسال گذشته، همچنین مستندات موجود از مقطع اغتشاشات اخیر و نیز اطلاعات به دست آمده از سناریوهای دشمن برای مقطع پسا بحران، مصادیق فراوان و استنادات غیرقابل انکاری از نقشآفرینی همهجانبه رژیم تروریستی آمریکا در طراحی، اجرا و استمرار غائله مذکور دارد. بنابراین تمرکز مبنایی بیانیه حاضر بر نقش رژیم مافیایی آمریکا، همپیمانان و پیاده نظامشان در اغتشاشات اخیر کشور، در سه مقطعِ پیش، حین و پسا آشوبهای کشورمان است.
بخش اول) مرحله پیش از آشوب
رژیم سفاک آمریکا در وقایع اخیر با مستمسک قرار دادن ماجرایی دردناک و پیش از اعلام نتایج تحقیقات (درگذشت مرحومه امینی)، با نوعی شعف و خرسندی پنهان ناشدنی که در کلیه سخنان و موضعگیریهای مقامات آن رژیم موج میزد، یک پروژه از پیش طراحی و آماده شده(و حتی چند نوبت به تعویق افتاده) را آغاز کرد. بدیهی است که رژیم آمریکا اساسا نسبت به رویدادهای جهان نگاهی ابزاری و سوءاستفادهگر دارد. این در حالی است که آن رژیم در خصوص رویدادی عمدی، قطعی، دردناک، آشکار و ضدحقوقبشری همچون قتل فجیع و مثلهکردن وحشتناک جمال خاشقجی که به اذعان خودشان اقدامی تعمدی از سوی رژیم بدوی آل سعود بود و به وحشیانهترین شکل ممکن روی داد، بسیار آسان و سریع از کنار آن گذر کرد.
همچنین است موضع آن رژیم در قبال قتل عمد(و نه فوت ناگهانی) خانم شیرین ابوعاقله توسط صهیونیستهای خونخوار که با بیتفاوتی کامل دولت تروریستپرور آمریکا مواجه شد. از همین قبیل است قتلهای وحشیانه رنگین پوستان آمریکا توسط پلیس نژادپرست آن رژیم که روزانه به چندین جنایت منجر میشود و تنها تعدادی از آنها که تصویربرداری شدهاند، به اطلاع عموم میرسند. مستندات اطلاعاتی موجود نشان میدهند سرویس جاسوسی سیا (C. I. A) با همکاری سرویسهای جاسوسی همپیمان و نیابتیهای مُرتجع، پیش از آغاز آشوبها، به شیوههایی که اشاره خواهد شد برای راهاندازی یک غائله سراسری در ایران با هدف ارتکاب جنایت علیه ملّت بزرگ ایران و تمامیت ارضی کشور و نیز زمینهسازی برای تشدید فشارهای خارجی، طراحی مبسوطی بهعمل آورده بود.
طبق اطلاعات موجود نقش اصلی را در این میان آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (C. I. A) به عهده داشت و از همکاری نزدیک سرویس اطلاعات خارجی انگلیس خبیث، سرویس اطلاعات خارجی رژیم کودککش صهیونیستی (موساد) و سرویس اطلاعات خارجی اشرافیت بدوی آلسعود و چند کشور دیگر برخوردار بود. اطلاعات معتبری در اختیار است که برنامهریزی و اجرای عملیاتی بخش عمده آشوبها توسط سرویس موساد با همکاری شقیترین گروهکهای تروریستی صورت گرفته است. شایان ذکر است که پیش از حادثه اخیر و از سال گذشته، ائتلاف مذکور، موضوعات و مناسبتهای دیگری را برای آغاز آشوبها طراحی کرده بودند که با الطاف حضرت احدیت و تلاشهای سربازان گمنام امام زمان(عج) و جامعه اطلاعاتی پرافتخار کشور خنثی شده بودند؛ مقاطعی همچون سالگرد برخی وقایع سالهای گذشته، مقطع اجرای طرح بزرگ و ملی مردمیسازی یارانهها در اوایل سال جاری و پروژه آمریکایی کشف حجاب در 21 تیرماه گذشته و...
اما برخی اقدامات سرویسهای جاسوسی فوقالاشاره برای زمینهسازی آشوبها به شرح ذیل بوده است:
1- تاسیس شبکه «سازمانهای همدستان»
دولت تروریستی آمریکا پس از ناامیدی از مقابله با ملت بزرگ ایران در عرصههای نظامی و تحریمهای ظالمانه و غیرانسانی، در سالهای اخیر با بهکارگیری شبکهای خبیث از سازمانهای موسوم به همدستان برای شبکهسازی و نفوذ در بخشهای اجتماعی سرمایهگذاری نموده است. سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا در پوشش فعالیتهای حقوق بشری و ترویج دموکراسی، با اختصاص میلیاردها دلار بودجه در سال تلاش کردند عناصر مستعد را شناسایی و به شبکههای همسو و غربگرا متصل نمایند. این شبکه نفوذی به عنوان پیاده نظام تغییرات اجتماعی، وظیفه ایجاد مطالبات کاذب، انحراف در مطالبات مردمی و تحریک عمومی برای ایجاد نارضایتی را برعهده دارند. در سالهای اخیر بخشهایی از این شبکه در سطوح و اصناف مختلف شناسایی و با همکاری جامعه اطلاعاتی کشور مورد برخورد قرار گرفتند.
با ضربه به زنجیره تامین مالی و شناسایی عناصر این شبکه نفوذی در رسانهها و سایر بخشها، پروژه محوری دولت دژخیم آمریکا در دولت ترامپ برای ایجاد اعتراضات گسترده با شکست روبهرو شد. با این حال دشمن طی ماههای اخیر با صرف بودجه مضاعف و بهکارگیری روشهای متنوع تلاش کرد تا مجددا زمینه شکلگیری اغتشاشها را فراهم نماید.
2- مصادیق تلاش آمریکاییها برای شکلگیری و بحرانسازی در حوزههای فرهنگی و اجتماعی:
1/ 2- برگزاری نشست حقوق بشر اسلو
این نشست سوم تا پنجم خرداد ماه سال جاری با حمایت دولت آمریکا و موسسات صهیونیستی در اسلو نروژ برگزار شد. مهمترین هدف این نشست، گستراندن پوشش به اصطلاح پشتیبانی از کمپینهای موسوم به «حمایت از حقوق زنان و اقلیتها در ایران» و ایجاد همگرایی بین این قبیل عناصر در ایران و افغانستان بوده است. منجمله در مذاکرات پنهان مقامات سیا در حاشیه این اجلاس با یکی از زنان مزدور (که از سخنرانان این نشست بود)، علاوه بر موضوع زنان، به لزوم بهرهبرداری از هر حادثهای منجمله حادثه متروپل آبادان برای شکلگیری اعتراضات گسترده تاکید مینمایند! و البته آن عنصر ضدانقلاب پس از دریافت دستور از مقامات سازمان سیا در این زمینه بسیار تلاش کرد و تا مدتها سوءاستفاده از حادثه غمبار برج متروپل آبادان را در دستور کار خود داشت.
2/ 2- القای بحران کارآمدی
عوامل آمریکایی پس از حادثه ناگوار هواپیمای اوکراینی و نیز پس از واقعه متروپل آبادان، به عوامل رسانهای خود تاکید داشتند از هر چالش و مشکلی برای القای بحران کارآمدی و استنتاج عدم مشروعیت نظام در عرصه داخلی و بینالمللی استفاده کنند. این خط ابلاغی عینا، هم در نارسانههای آمریکایی- انگلیسی- سعودی و نظایر آنها و هم در آشوبهای اخیر از دنبالهروان آن بلندگوها به کرات تکرار شد.
3/ 2- مطالبهسازی کاذب؛ با هدف پنهان کردن تاثیر تحریمهای ظالمانه
آمریکاییها با استفاده از شبکه نفوذی خود که بعضا از عناصر تاثیرگذار اجتماعی بودند؛ تلاش کردند با مطالبهسازی کاذب در حوزههای فرهنگی و اجتماعی، تاثیر تحریمها بر زندگی مردم و کمبودهای موجود را به ناکارآمدی نظام جمهوری اسلامی ایران منتسب کنند. اطلاعات پنهان موجود نشان از طراحی موازی توسط مافیای رسمی آمریکایی دارد. از یکسو اعمال شدیدترین تحریمهای وحشیانه علیه ملت ایران و از سوی دیگر ابلاغ به رسانههای وابسته که برای کمبودها و مشکلاتِ مردم اشک تمساح بریزند و هر مشکل و کاستی پدید آمده را به کارگزاران نظام نسبت دهند و البته، هر جا صحبت از تعدیل تحریمها کنند، آن را صرفا در تقویت دسترسی به شبکههای اجتماعی آمریکایی در فضای مجازی تعریف کنند!
4/ 2- تمرکز بر اقشار به اصطلاح به حاشیه رانده شده
پس از اعتراضات سال 98، آمریکاییها بر ایجاد نارضایتی و تحریک اقشاری که «به حاشیه رانده شده» میخوانند، تمرکز بیشتری کردند. عوامل آمریکایی دهها پروژه که اسناد محرمانه آن کشف شده است در این زمینه طراحی کردند تا به نوعی ظرفیت اقشار آسیبپذیر را برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران به کارگیری نمایند.
3- دورههای آموزش جنگهای ترکیبی و براندازی نرم
در بیانیه تبیینی مورخ 8 مهرماه گذشته اشاره شد که سرویسهای جاسوسی غربی و صهیونیستی دورههای «آموزش مربیان جنگهای ترکیبی» برای تعداد قابل توجهی از عناصر مرتبط و از پیش نشان شده برگزار و به آنها ماموریت دادهاند که آموختهها را به دیگران منتقل و بر مبنای آنها به صورت تشکیلاتی عمل کنند. اکنون اضافه میشود که رصد دقیق اطلاعاتی تحرکات موسسات همکار ستاد نفوذ حریف در فضای حقیقی و مجازی نشان از برنامهریزی جدی و مستمر با هدفِ تاثیرگذاری در لایههای مختلف اجتماعی بهویژه در حوزههای مربوط به زنان است.
مامورین رژیم دژخیم آمریکا با برنامههای به اصطلاح «توسعه دموکراسی و آزادی» تحت پروژههای گوناگونی نظیر POMED و NERD و نظایر آنها، پیاده نظام اجارهای خود را تامین مالی میکنند، آموزش اقسام جنگ شهری و تکنیکهای شورش اجتماعی میدهند، اراذل و اوباش را شناسایی و سازماندهی کرده و به جان مردم و اموال آنها میاندازند؛ و از سوی دیگر توسط عوامل خود یا افرادِ غافل، هر آنکس که سناریوی فوقالذکر را کشف کند و آشکار نماید یا حتی مورد اشاره قرار دهد، بلافاصله به «توهم توطئه» منتسب میسازند. تا آنجا که شوربختانه، برخی خواص نیز به صورت آگاه یا ناآگاه گرفتار این دام شده و با جماعت پیشگفته همنوا میشوند! شایان ذکر است مرکز فرماندهی و هدایت اقدامات آمریکا در عرصه نفوذ و جریانسازی، ضمن استقرار در وزارت امور خارجه آن کشور، از اطلاعات و ظرفیت سایر دستگاههای دولتی و اطلاعاتی جهت اقدام علیه جمهوری اسلامی ایران بهرهبرداری میکند. آمریکاییها برای جذب افراد مورد نظر خود، شبکهسازی از آنها و انتقال ایدههای مبتنی بر ایجاد تغییرات اجتماعی در چارچوب اهداف پیشگفته، دورههای آموزشی متعددی را در کشورهای ثالث و بعضا بهصورت برخط برگزار کردهاند.
موضوع حائز اهمیت آن است که غالبا هماهنگیهای مربوط به حضور عناصر تحت آموزش در کشورهای ثالث توسط افراد و سازمانهای مجری، از طریق دفاتر و نمایندگیهای وزارت امور خارجه رژیم مافیایی آمریکا صورت میگیرد. اطلاعات معتبر موجود پیرامون برخی دیگر از ابعاد این دورهها بهشرح ذیل است:
1/ 3- متولی دورههای مذکور وزارت خارجه آمریکا است که از حمایت کامل سرویس جاسوسی سیا و تعداد معتنابهی از موسسات، بنیادها، دانشگاهها و اندیشکدههای به اصطلاح غیردولتی استفاده میکند. اطلاعات موثق حاکی است که رژیم غاصب صهیونیستی و تعدادی از کشورهای اروپایی، جملگی ذیل هدایت سیا با این پروژه همکاری میکنند.
2/ 3- مفاد دورهها در فشردهترین تعبیر در چارچوب مولفههای «جنگ ترکیبی و براندازی نرم» تعریف میشود. ذیل این راهبرد، سرفصلهایی با اسامی و عناوین موجه و غالبا انساندوستانه اما در عمل پیجوی راهبردها و خطمشی دولت و دستگاههای اطلاعاتی آمریکا هستند؛ همچون: شبکهسازی و کمپینسازی در موضوعات گوناگون و از عناصر مختلف، توانمندسازی زنان، تولید بهانههای حقوق بشری علیه ایران و گزارش به مبادی تعیین شده، توانمندسازی سندیکاهای تحت امر، آموزش وجوه مختلف نافرمانی مدنی، پرورش رهبران جوانِ گوش به فرمان، کنشگری بهاصطلاح مدنی، خبرنگاری و خبرسازی در دوره بحران، کنشگری در توسعه اجتماعی و مدنی، آموزش جنبشهای آنلاین، آموزش امنیت ارتباطات در فضای مجازی، دورههای آموزش وکالت رایگان برای حمایت از همکاران پروژههای آمریکایی، دوره آموزشهای حمایتی از حقوق گروههای منحرف جنسی، آموزش روند مدیریت فرآیند مطالبه برای تغییر قوانین، راهاندازی کلینیکهای حقوقی با هدف القای ناکارآمدی دستگاه قضایی، تعریف اقشار و نقشها برای فعالین مدنی در چارچوب کودتاهای رنگین و پشتیبانی از اغتشاشگران خیابانی، ترویج شهروند خبرنگاری مورد نیاز آمریکا، شبکهسازی از عناصر مشهور، همسو و تاثیرگذار اجتماعی و...
3/ 3- محل برگزاری دورههای آموزشی تاکنون کشورهایی همچون ترکیه، امارات، هلند، ارمنستان، گرجستان، مالزی، اندونزی، تایلند، جمهوری چک، آفریقای جنوبی، ایتالیا، جزیره سیشل (در اقیانوس هند) بوده که با آگاهی یا بدون آگاهی دولتهای مذکور تشکیل دادهاند. همچنان که ملاحظه میشود محل برگزاری دورهها غالبا کشورهایی است که برای سفر اتباع ایرانی نیازمند ویزا نباشند و در مواردی که ویزا لازم باشد، با حمایت نمایندگیهای آمریکا و تحت پوشش ویزاهای توریستی یا علمی اقدام میشود.
4/ 3- تعدادی از سازمانهای برگزارکننده دورهها تحت عناوین واقعی یا جعلی همچون اتحاد برای ایران، عدالت برای ایران، آیرکس، خانه آزادی، اِسمال مدیا، بنیاد سیامک پورزند، ائتلاف ایمپکت ایران، توانا تک، بنیاد عبدالرحمن برومند، کانون مدافعان حقوق بشر (به سرکردگی شیرین عبادی)، موسسه یلدا و افراد ایرانی خودفروخته شناسایی شده و عناصر آمریکایی اطلاعاتی، نظامی و سیاسی بودهاند. موسسات و افراد پیشگفته هر کدام بر یک قشر و صنف و جنسیت تمرکز دارند.
5/ 3- هزینه دورهها اعم از بلیت رفت و برگشت به کشور هدف، هزینه هتل محل اقامت، غذا و برنامههای تفریح و سرگرمی و هدایا توسط برگزارکنندگان دورهها پرداخت میشود. مثلا هزینه دوره آموزشی چند روزه برگزار شده در گرجستان توسط عنصر آواره و عضو فراکسیون اصلاحات در مجلس ششم، فاطمه حقیقتجو پرداخت شده است! (به عبارت دقیقتر او صرفا مامور پرداخت از طرف کارفرمای آمریکایی بوده است).
6/ 3- گرچه این دورهها بیش از هر کشوری علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران برگزار میشوند اما طبق اطلاعات موجود، حسب ضرورت(از نظر رژیم آمریکا) و در مواردی که قصد مجابسازی کشورهای دیگر را داشته باشند، از روشهای مشابه علیه آنها استفاده میکنند که تعدادی از مصادیق، در تبادلات اطلاعاتی با برخی از کشورها، به اطلاع آنها رسیده و از این پس نیز حسب مورد به اطلاع آنها خواهد رسید.
7/ 3- با توجه به حضور منابع اطلاعاتی ما در تعدادی از دورههای فوقالاشاره لذا مفاد آموزشی دورههای مذکور و عناصر شرکتکننده در آنها در اختیار بوده و بنا به ضرورت تعدادی از شرکتکنندگان بازداشت، تعدادی از آنها جلب همکاری و عدهای دیگر تحت نظر سربازان گمنام امام زمان(عج) هستند و از ارتباطات آنها با مراکز مورد نظر برای حفظ اشراف اطلاعاتی استفاده میشود.
8/ 3- ردّ اطلاعاتی و عملیاتی تعدادی از عناصر مذکور در اغتشاشات اخیر و پیش از آن نیز مشاهده و حسب مورد اقدام مقتضی بهعمل آمده است. به عنوان مثال انتشار نخستین عکس از مرحومه امینی روی تخت بیمارستان توسط «ن.ح» صورت گرفت که از آموزشدیدگان همین دورهها در خارج از کشور بود. او با استفاده از پوشش خبرنگاری از نخستین افرادی بود که در بیمارستان حضور و استقرار یافته، به تحریک بستگان متوفی و ارسال اخبار جهتدار پرداخت.
همچنین است اقدامات «الف.م» که با استفاده از همان پوشش با حضور فوری در شهرستان سقز، به تحریک اطرافیان مرحومه، کارگردانی برخی صحنهها و انعکاس اخبار و تصاویر جهتدار از مراسم تشییع، تدفین و تجمعاتِ شکلگرفته در آن شهر به ایفای ماموریت پرداخت. این فرد نیز آموزشدیده دورههای رژیم مافیایی آمریکا در کشورهای خارجی است؛ ضمن آنکه هر دو نفر نقش منابع اولیه خبرسازی برای رسانههای بیگانه را ایفا کردهاند. در اینجا و به عنوان نمونهای از کارکرد این موسسات و دورههای آموزشی، اشارهای به اظهارات صریح مدیر موسسه اعانه ملی برای دموکراسی میشود که بیانگر کارکرد اصلی و پشت پرده آنها است. وی میگوید: «کاری که 25 سال قبل سازمان سیا بهصورت پنهانی و با جاسوسی انجام میداد، امروز ما از طریق موسسات و در بستر آموزش انجام میدهیم!».
4 - نقش اندیشکدهها و موسسات آمریکایی و غربی
طی ماههای گذشته، اندیشکدهها و موسسات آمریکایی- صهیونیستی و غربی به نظریهپردازی و انگارهسازی پیرامون نقش زنان در حوادث پیش روی ایران پرداختهاند و این مبانی در محتویات محصولات آنان گفتمانسازی شده است. این اندیشکدهها به مثابه مغز متفکر جریان تحریف، با بزرگنمایی یا کوچکنمایی هدفدار وقایع در قالب توصیهنامههایی که به دستور کار فرمایان خود ارائه میدهند، بر حجم توهمات مقامات رسمی آمریکا نسبت به ماهیت وقایع میافزایند. به عنوان نمونه به یکی از القائات اندیشکده میدل ایست (MEI) اشاره میشود. این اندیشکده در تاریخ 17 اسفند 1400 آورده است: «در شرایط کنونی ایران، جریانات مختلف سیاسی، از سوسیالیستها گرفته تا لیبرالها و از سلطنتطلبها تا جمهوریخواهان، همگی با یکدیگر همکاری میکنند تا جایگزینی جدی برای جمهوری اسلامی ایجاد کنند و زنان نقش اصلی را در این تلاش ایفا میکنند.»
اما غالبا ماموریت این اندیشکدهها با گذر از پوشش گفتمانسازی و ارائه توصیهنامه، با یک یا چند واسطه وارد حوزههای جنگ خیابانی میشوند. نمونه آن بنیاد ملی برای دفاع از دموکراسیها (FDD) است؛ تشکیلاتی با وابستگی به دولتهای صهیونیستی و ایالاتمتحده که دارای ارتباط گسترده با افسران سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا و سرویسهای رژیم غاصب است. این تشکیلات کاملا اطلاعاتی عمل میکند و تمرکز ویژهای بر جمهوری اسلامی تحت عنوان «پروژه ایران» دارد.
5- زنجیرههای ارتباط مالی سرشبکههای خارجی با مزدوران داخلی
انتقال و توزیع پول بیگانگان بین عوامل مزدبگیر داخلی که متولی پروژههای نفوذ هستند به روشهای مختلف و متنوعی صورت میگیرد. تاکنون شیوههای گوناگونی کشف و عوامل متعددی بازداشت شدهاند. به عنوان مثال اخیرا شبکهای شناسایی و بازداشت شد که از «روش تهاتر» با افراد ایرانی متردد به خارج از کشور، همچون دانشجویان و فعالین حوزه ساخت وساز مسکن سوءاستفاده میکرد. در این شیوه، عامل اصلی یا کارگزار وی در یکی از کشورهای همسایه، افراد نیازمند ارز خارجی در کشور مقصد را شناسایی کرده، مبلغ مورد نیاز آنها بههمراه پورسانت همکاری را تامین نموده و از آنان میخواستند وجه را پس از بازگشت به کشور به حساب تعیین شده (حساب پیاده نظام آمریکا) واریز کنند.
6- شناسایی و سازماندهی شبکه اراذل و اوباش
سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی در سالهای گذشته از طریق شناسایی اراذل و اوباش متردد به خارج از کشور در مراکز قمار و فساد و فحشاء و ارتباطگیری بعدی با آنها در داخل کشور، تلاشهای گستردهای برای تزریق پول و امکانات، مسلح کردن آنها به سلاح گرم و انواع دیگر تجهیزات، ارائه آموزش به طرق مختلف برای توانمند کردن آنان برای عملیات خرابکارانه علیه مراکز و تاسیسات مهم، راهاندازی آشوب و تولید خشونت علیه مردم عادی و همچنین نیروهای انتظامی و بسیج به عمل آوردهاند. متاسفانه حضور پرحجم و اقدامات مجرمانه اراذل و اوباش و نو پدیدها درآشوبهای اخیر کاملا مشهود و حکایت از سازماندهی قبلی داشت. اما پیش از آشوب اخیر، حضور اراذل و اوباش در چندین طرح ترور، عملیات ایذایی، خرابکاری، تهدید و ایجاد وحشت، احراز شده بود که در جملگی موارد به استخدام صهیونیستها، آمریکاییها یا گروهک منافقین درآمده بودند و تعداد قابل توجهی از آنها بازداشت و بعضا اعترافات آنها از صدا و سیما پخش شد. (همچون مستندهای وفا و لات مجازی که از سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد) .
7 - سندیکاسازی و پیوند آنها به یکدیگر
یکی از محورهای اصلی تحرکات زمینهساز سرویسهای اطلاعاتی دشمن برای وقوع آشوب در کشور، تلاش برای تاثیرگذاری بر اقشار شریفی همچون معلمان، کارگران و دانشجویان از طریق ایجاد گروههای جعلی و آلوده و رهبرسازی برای سوءاستفاده این طبقات بوده که هوشیاری، میهندوستی و احساس مسوولیت مثالزدنی این اقشار ارجمند موجب خنثیسازی توطئههای بیگانه شده است. ماموران اطلاعاتی و امنیتی کشور بر بسیاری از ابعاد آن قبیل تحرکات اشراف داشته و در مواردی مشارکت مستقیم اتباع بیگانه و مرتبط با سرویسهای اطلاعاتی کشورهای اروپایی را در این باره مورد ضربه قرار داده و نتیجه را به استحضار مردم شریف ایران رساندهاند(منجمله مستند «داستان یک ماموریت» مربوط به اقدامات مجرمانه دو مامور فرانسوی که اخیرا از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد) .
8 - تشدید و ترکیب سیاست فشار حداکثری ترامپ توسط بایدن
دولت کنونی آمریکا با وجود ادعای تغییر راهبرد نسبت به دولت قبلی، عملا در ادامه مسیر فشار حداکثری ترامپ و با توجه به شکست آن خط مشی، به تصریح خود مقامات آمریکایی، حوزههای نوینی به آن افزوده است؛ منجمله با حفظ سیاست فشار حداکثری تحریمی، حوزه تاثیرگذاری در درون کشور، قطبیسازی و تلاش برای از بین بردن بافت اجتماعی قدرتمند مردم ایران را هدف قرار داده است. در این راستا دولت آمریکا که سابقه کودتاهای ننگین نظامی در ایران را دارد، منابع برنامههایی را که در لفافه عناوین پرزرق و برقی چون توسعه دموکراسی و مقابله با تروریسم پیچیده شده افزایش داده و درخواست ارتقای آن را برای سال مالی 2023 در موضوع ایران دارد. این برنامه اساسا معطوف به بیثباتسازی محیط امنیتی داخل کشور، توسعه نفرت و خشونت و ایجاد ناامنی روانی در جامعه ایران است. در این راستا علاوه بر تقویت و توسعه ساختاری و مالی بخش ویژه در واحد (6) NCS در سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، بودجه و منابع انسانی حوزههای شبه مدنی در وزارت خارجه در موضوع ایران مانند دفتر اطلاعات و تحقیق، دفتر امنیت بینالملل، دفتر مبارزه با تروریسم و دفتر امور خاور نزدیک را افزایش داده است که در واقع منابع مالی لایه میانی مذکور را تامین کردهاند که در ادامه به برخی از این بودجهها اشاره خواهد شد.
9- حمایت از گروهکهای تروریستی و تلاش برای ائتلاف آنها!
دولت تروریست ایالاتمتحده در ادوار و دولتهای مختلف خود سابقه رسوای حمایت از خونخوارترین گروهکهای تروریستی را داشته و دارد. از آن جمله است تضاد رفتاری شگفتانگیز از مرحله قرار دادن نام جانیانِ آلبانینشین در لیست سیاه تروریستی تا خارج کردن اسم جنایتکاران منافق از آن لیست، حمایت مادی و معنوی از آنها، تا حضور بلند پایگان رژیم مافیایی در اجلاسیههای نمایشی منافقین! مِنجمله حضور افرادی همچون جان بولتون، پمپئو و مایک پنس (مشاور امنیت ملی اسبق رژیم آمریکا، رئیس سازمان سیا و وزیر خارجه سابق و معاون اول رئیسجمهور سابق رژیم دژخیم آمریکا) و تعداد فراوانی نماینده کنگره و سناتور آمریکایی در مقر گروهک تروریستی منافقین در سالهای گذشته. برای سال جاری نیز از رئیسجمهور سابق و قاتل سردار بزرگ جهان اسلام شهید حاج قاسم سلیمانی برای حضور در جمع کفتارهای آن گروهک دعوت شده بود که بنا به گفته اعضای گروهک منافقین، برخی حوادثِ روی داده در آستانه مراسم آنها در کشور آلبانی و احتمال وجود تهدید جدی به جان آن قاتل، حضور وی (ترامپ) در آن مراسم منتفی و اصولا برگزاری مراسم مورد نظر آنها لغو شد!
از همین سنخ است تماس آمریکاییها با گروهک جنایتپیشه و شخص عبدالمالک ریگی معدوم در گذشته تا ارتباطات این روزها با گروهکهای مختلف تروریستی که نام اقوام شریف ایرانی کُرد، تُرک، عرب و بلوچ را بر خود مینهند، اما جملگی آن گروهکها، دشمنان آن اقوامِ عزیزِ غیورِ گرامی بوده و تجزیهطلبانی هستند که ماموریت آمریکا و اذنابش را دنبال میکنند.
بخش دوم) مرحله حین آشوبها
در بخش اول به اختصار بخشی از تمهیداتِ ائتلاف شیطان بزرگ برای آمادهسازی قبلی و زدن جرقه آشوبها مورد اشاره قرار گرفت. در این بخش نیز صرفا به گوشهای دیگر از خباثتهای آن ائتلاف و البته در حدی که ملاحظات امنیتی اجازه میدهند، اشاره میشود. شاید در آینده با کاهش محذورهای مذکور تشریح مبسوطی از برنامههای حریف بهعمل آید:
1- بودجه ویژه فضای سایبر در زمان آشوب
طبق اطلاعات کاملا موثق، سازمان CIA علاوه بر بودجه سالانه اختصاص داده شده برای سازمانهای سابقالاشاره، اخیرا و پس از آغاز آشوبها در ایران، بودجه کمکی معادل حدود 53 میلیون دلار دیگر، با ترک تشریفات اداری- مالی در دو مرحله به آن سازمانها اختصاص داده و توصیه کرده است که این بودجه در درجه اول برای امور بهاصطلاح رسانهای و تقویت ابزارهای اینترنتی بهمنظور حفظ ارتباط با آشوبگران هزینه شود!
2- اقدامات آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران در حوزههای فناوری و رسانه
در ماههای گذشته اجرای عملیاتهای گسترده علیه امنیت روانی مردم ایران در قالب کمپینهای گسترده سیاسی و اجتماعی، حوزهای از تلاشهای سرویس اطلاعاتی آمریکا برای فشار بر مردم ایران بود. راهاندازی جنگ اطلاعاتی و شناختی با عاملیت نهادهای اطلاعاتی و نظامی مانند سیا، سایبرکام و سنتکام، امروز در خود آمریکا نیز هیاهو به راه انداخته است. بهطوریکه افشای بخش کوچکی از عملیات فریب سایبری گسترده آمریکا علیه افکار عمومی ملت ایران، باعث شد واکنشهای مقامات آمریکایی را برانگیزد و حتی پس از آن برخی رسانههای آمریکایی تلاش کردند تا برای درزگیری از رسوایی به وجود آمده برای دولت آمریکا از سطح و گستره عملیاتهای ننگین انجام شده بکاهند، البته خود میدانند که پرداختن بیشتر به این موضوع و افشای ابعاد بیشتر آن و نهایتا اعتراف به شکستهای تحمیل شده، هزینههای این سرویسها را بهشدت افزایش خواهد داد.
ردیابی، شناسایی، ضربه و افشای چند صد هزار حساب کاربری قلابی فارسی زبان که با توسل به اخبار جعلی و بزرگنمایی مشکلات و کوچکنمایی دستاوردها، بهطور ناشیانهای اقدام به تولید میلیونها پیام و محتوای گمراهکننده برای فریب مخاطبین فارسی زبان میکردند، ناکارآمدی توان عملیاتی دستاندرکاران این پروژهها را به کارفرمایان آمریکایی خود اثبات کرد. هدف پنهانی این کمپینها ترویج تنفر در جامعه ایرانی و ایجاد رفتارهای خشن قطبی بود. افزون براین، تامین مالی و شبکهسازی کنشگران اجارهای ضدانقلاب برای اجرای جنگ شناختی علیه مردم ایران از طریق آنچه که «مرکز تعامل جهانی» (GEC)نامیدهاند، نمونهای از فعالیتهای ضربه خورده دیگر آمریکا در این حوزه بوده که تحت اشراف قرار گرفته است.
3- حضور تیم سازمان سیا در مقر گروهکهای ضد انقلاب
در تاریخ 29/ 06/ 1401 تیمی از C. I. A با پوشش وزارت خارجه آمریکا، با حضور در مقر گروهک تجزیهطلب موسوم «به حزب دموکرات کردستان ایران» در شهر اربیل کردستان عراق با سرکرده آن گروهک بهنام مصطفی هجری دیدار و گفتوگو کرد. تیم سازمان جاسوسی آمریکا ضمن تقدیر از ادغام دو جناح گروهک، از آنها میخواهند که در اغتشاشات رخ داده در برخی شهرهای کردستان ایران، بیش از این ایفای نقش نمایند. در این نشست، طاهر محمودی، کمال کریمی، محمد نظیف قادری و محمد صالح قادری، سرکرده گروهک را همراهی میکردند. شایان ذکر است که در گذشته نیز سازمان سیا، مصطفی هجری و عبدالله مهتدی (سرکرده گروهک کومله) را به آمریکا فراخوانده و به آنها ابلاغ کرده بود که باید با یکدیگر ادغام شوند و الا کمکهای مالی و تسلیحاتی رژیم مافیایی آمریکا به هر دو گروهک قطع خواهد شد! در اجرای آن دستور و به عنوان گام اول، دو جناح انشعابی حزب منحله موسوم به دموکرات کردستان ایران در تابستان گذشته با یکدیگر ادغام شدند و در حال فراهم آوردن زمینه برای ادغام با گروهک کومله بودند که با افشاگری رسوا کننده وزارت اطلاعات پیرامون وابستگی کومله به رژیم کودککش صهیونیستی مواجه شدند (اطلاعیه پنجم مرداد ماه روابط عمومی وزارت اطلاعات و مستند «عملیات بزرگ» که اخیرا از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد) و لذا مجبور به تعویق برنامه دستوری ادغام دو گروهک خائن و وابسته به بیگانگان شدند.
4- دیدار تیم آمریکایی از مقر گروهک موسوم به پاک
در تاریخ 15/ 7/ 1401 هیات سازمان جاسوسی آمریکا بهصورت پنهان و در هتل دیوان اربیل با سرکرده گروهک پاک بهنام حسین یزدانپناه ملاقات و به بررسی آخرین وضعیت گروهک پس از موشکباران مقر آن توسط دلاورمردان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پرداختند. آنها به وی قول کمکهای بیشتر و امید دادند تا زودتر اوضاع گروهک را ترمیم و به صحنه مبارزه با نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران برگرداند. سپس تیم C. I. A برای دادن روحیه به گروهکِ درهم پاشیده، به همراه حسین یزدانپناه و همسرش (هامِنو) از زخمیهای موشکباران فوقالاشاره در بیمارستانی در اربیل عیادت کردند. همچنین کارشناسان نظامی همراه هیات آمریکایی از محل اصابت موشکهای رزمندگان اسلام در مقرهای مختلف ضدانقلاب بازدید کردند تا توان و دقت تخریب موشکهای سپاهِ مقتدر اسلام را ارزیابی کنند.
5- شبکههای ماهوارهای سفارشیکار
جنگ رسانهای و تبلیغاتی که از قدیم یکی از مهمترین ابزارهای استکبار جهانی برای استعمار و غارتگری و جنگ روانی و تحریف واقعیتهای جهان به نفع غارتگران و علیه ملل ستمدیده بود، از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و با پیوستن بازماندگان رژیم ساقط شده پهلوی و فراریان گروهکهای تروریستی چپ و راست و منافق و فرقههای منحرف و سایر فراریان سابقهدار به جریان مسلط رسانهای صهیونیستی، صورت و سیرتی دیگر پیدا کرد. جریان سلطه ضمن فراهم آوردن بهروزترین امکانات و تکنولوژی رسانهای (البته بههزینه گاو شیرده سعودی و امثالهم) و اِعمال فرماندهی واحد رسانهای بر آنها، به خطدهی آمرانه و بهرهبرداری استعمارگرانه از این نارسانهها پرداخت.
اگرچه جمهوری اسلامی ایران در طول تاریخ پرافتخار خود و بهویژه در مقاطع بروز برخی رویدادهای سالهای گذشته همیشه با آوازهگریهای مزوّرانه این نارسانهها مواجه و با شیوههای آنها آشنا بوده است؛ اما بیشک در جریان اغتشاشات اخیر، «بزرگترین عملیات تاثیرگذاری» و به عبارت دیگر «جنگ جهانی رسانهای» علیه ملت سرافراز ایران طراحی و اجرا شد. علاوه بر سوژهسازی از هر پدیده طبیعی و مصنوعی و آوازهگری همنوای شبکههای مُزدور فارسی زبان، موجسواری روی نارضایتی و خلق نارضایتیهای سفارشی با جعل و روایتسازی دروغین از رویدادها، تبدیل نارضایتی به اعتراضات اجتماعی، دیگرگون کردن اعتراضات اجتماعی به سیاسی، تغییر جهت آنها به اعتراضات ساختاری و در نهایت تبدیل جملگی آنها به اغتشاش و شورش و جنگ خیابانی و... این همان دستورالعملی است که شبکههای مذکور در اغتشاشات اخیر دنبال کردند. طرفه آنکه شبکهای همچون بیبیسی که از قدمتی دیرینه برخوردار است و قاعدتا پیرامون شئون حرفهای خویش باید حساس باشد، با چرخشی گسترده و تغییر کامل برنامههای عادی و روزانه خود و گذشتن از دیگر اخبار مهم جهانی، عملا به مرتبه «صحنهگردانی عملیاتی اغتشاشگران خیابانی» تبدیل شد. همچنین است رسوایی شبکه همتای آن، اینترنشنال سعودی که علاوه بر موضوع پیشگفته، رسما به خط تجزیه ایران مقتدر و یکپارچه روی آورد و در نهایتِ صراحت، از تجزیهطلبی و تجزیهطلبان حمایت کرد.
چنین چرخشی در شبکههای مزدور و چنین هزینه حیثیتی بالایی نمیتواند صرفا ناشی از یک ارزیابی اشتباه از موقعیت توسط آن شبکهها باشد، بلکه قطعا مبتنی بر «یک راهبرد تازه، یک طرح بزرگ و یک بسته اطلاعاتی- عملیاتی» است که در سطوح بالای رژیمهای آمریکا و انگلیس اتخاذ شده و به این نوکرانِ سفارشیکار ابلاغ شده است. در وقایع اخیر سناریوهای نخنمای «کشتهسازی» و ادبیات تکراری اعتراف اجباری و خشونت سیستماتیک و نیز عوض کردن جای جلاد و شهید و دهها شگرد شناخته شده دیگر، با شیوهای یکسان اما با حجمی صدها برابر بیش از وقایع گذشته، نه تنها حیثیتِ نداشته شیپورهای انگلیسی، آمریکایی و گاوان شیرده آنها را بر باد داد، بلکه کلیه موازین حرفهای و بینالمللی را نیز درنوردید و سابقه مبتذلی بر سوابق سیاه آنها افزوده شد؛ که پیگرد حقوقی آنها و پیاده نظام فراری نارسانههای یادشده در دستور کار قرار دارد.
بخش سوم) مرحله پسا آشوب
در یک ماه و نیم گذشته، دشمن آمریکایی و همپیمانان خبیث و پیاده نظام مزدور و نارسانههای سفارشیکار آنها، یقینا با کل توان خویش وارد عرصه جنگ ترکیبی تمام عیار و بزرگترین عملیات تاثیرگذاری با نظام مقدس جمهوری اسلامی شدند. برای جامعه اطلاعاتی پرافتخار کشور که شبانهروزی و لحظه به لحظه تحرکات ائتلاف شیطان بزرگ را تعقیب میکردند، کمترین تردیدی وجود ندارد که حریف کلّ سناریوهای جنگ نرم و ترکیبی و عملیات تاثیرگذاری خویش را با همه توانمندیهای قشون خود و همپیمانان، وارد صحنه نبرد با ملت مقاوم و سرافراز ایران اسلامی کرد. اذعان داریم که دشمن مزاحمت ایجاد کرد، خسارت وارد کرد، تعدادی از جوانان این مرز و بوم را به خاک و خون کشید، اما با اتقان کامل میگوییم او نتوانست به هیچیک از اهداف اصلی از پیش تعیین شده خود دست یابد.
این ارزیابی مستدل و قطعی ماست که از قضای روزگار، دشمن آمریکایی و انگلیس خبیث نیز بدان اذعان دارند اما جرأت و جسارت اعتراف آشکار به آن را ندارند. جامعه اطلاعاتی کشور، با الطاف الهی و عنایات اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) به ارزیابی داخلی سازمانهای جاسوسی آمریکا و انگلیس دسترسی یافته است که صریحا دربردارنده آن اعترافات، هم در پیرامون شکست سناریوهای مجمع شیاطین و هم در باب اذعان به ریشهدار بودن «درخت تناور ایران اسلامی» و در قبول اقتدار غیرقابل انکار «ایران قوی» میباشند. امروز مصالح اطلاعاتی و امنیتی به ما اجازه نمیدهند که عین ارزیابیهای اردوگاه سلطه را افشا کنیم. اما شاید در آینده، محذورهای کنونی رفع و امکان برملاکردن آن گزارشها فراهم شود؛ که در آن صورت طبل رسوایی دشمنان آمریکایی، انگلیسی، صهیونیستی از بام فلک بر زمین خواهد افتاد.