اگرچه حالا و با ظهور بحرانی جدید، چالشهای متداول پیشین اکوسیستم وزن خود را از دست دادهاند، اما تیم «تکراسا» (رسانه تکنولوژی و استارتآپی ایران)تصمیم گرفته تا گزارش جامعی را که پیشتر با صرف انرژی و زمانی قابلتوجه در تحلیل اکوسیستم استارتآپی کشور تهیه کرده است، منتشر کند. در بخش ابتدایی این گزارش تاکید شده است که این پژوهش به استناد دادههای نیمه اول سال 1399 اکوسیستم تهیه شده و نتایج آن تا پایان نیمه اول سال 1400 صادق است. در نتیجه ممکن است برای زمان حال چندان دقیق و معتبر نباشند؛ اما به هر حال نتایج این پروژه تحقیقاتی میتواند به عنوان جدیدترین پیمایش انجام شده به حصول درک بهتر از وضعیت اکوسیستم استارتآپی کشور کمک کند.
کاهش نرخ تولد استارتآپی
یکی از بخشهای قابلتوجه گزارش اخیر تکراسا، آمارهایی است که از وضعیت اکوسیستمها استارتآپی کشور شامل تعداد شرکتهای فعال و ارزش این اکوسیستم حاصل شده است. طبق آمارهای ارائه شده، تا زمان نگارش این گزارش بین 500 تا 660 استارتآپ در مراحل پایان بذری تا یونیکورن شدن در ایران فعالیت دارند. از این تعداد، بین 5 تا 10 استارتآپ در مرحله پایان بذری و یونیکورن، 25 تا 50 استارتآپ در مرحله رشد، 120 تا 150 استارتآپ در مرحله میانی و 350 تا 450 استارتآپ نیز در مرحله پایان بذری قرار گرفتهاند. نگارندگان این گزارش تاکید کردهاند که به دلیل دشواری بررسی استارتآپها در مراحل پیشبذری و بذری - به دلیل نبود اطلاعات کافی و همچنین نیاز به صرف زمان و انرژی زیاد برای بررسی، این دسته از استارتآپها در محاسبات لحاظ نشدهاند.
برآورد این پژوهش نشان داده است که به دلیل شرایط نامناسب سیاسی، تحریمها و بسته بودن فضای اقتصاد ایران، کارآفرینان چشمانداز روشنی برای راهاندازی استارتآپ نمیبینند و همین موضوع نرخ تولد استارتآپهای تازه را کاهش داده است. از سوی دیگر نیز شرایط بازدهی برخی حوزههای سرمایهگذاری دیگر، گاهی سرمایهگذاران را به مشارکت در این کسبوکارهای نوپا بیمیل میکند.
درسالهای1395 تا1397 به دلیل خروج آمریکا از برجام و عدمثبات سیاسی و اقتصادی کشور، سرمایهگذاری در مرحله پایانبذری متوقف شد. این موضوع موجب کاهش تعداد استارتآپهای پایان بذری درسالهای گذشته و کاهش تعداد استارتآپهای میانی درسال اخیر شده است. در مجموع اکنون با توجه به آنکه تعداد استارتآپهای باکیفیت در مرحله پایان بذری در حال کاهش است، رقابت میان سرمایهگذاران برای سرمایهگذاری روی آنها در حال افزایش است.
«اسنپ» ارزشمندترین استارتآپ اکوسیستم
بخشی از نتایج گزارش اخیر که حاصل بیش از 2 هزار نفرساعت مستندسازی، تحقیق و تحلیل است، به ارزشگذاری تقریبی استارتآپهای شاخص حوزه و شناسایی ارزشمندترین در میان آنها اختصاص یافته است. در این پژوهش 64 استارتآپ از صنایع «سفر و گردشگری»، «سلامت»، «اشتغال»، «رسانه، ارتباطات و سرگرمی»، «خدمات سازمانی»، «آموزش»، «خردهفروشی»، «تبلیغات» و «فناوریهای مالی» مورد بررسی قرار گرفتهاند. طبق برآوردهای انجام شده، «اسنپ» با ارزش برآوردی بین 15 تا 19 هزار میلیارد تومان، به عنوان ارزشمندترین کسبوکار اکوسیستم استارتآپی کشور شناخته شده و دیجیکالا با ارزش برآوردی بین 10 تا 14 هزار میلیارد تومان و دیوار با ارزش برآوردی 4 تا 5 هزار میلیارد تومان، در ردههای دوم و سوم قرار گرفتهاند. مجموعههای کافهبازار، فیلیمو، آپارات، تپسی، علیبابا، شیپور و ابرآروان نیز به ترتیب در ردههای چهارم تا دهم ارزشمندترین شرکتهای اکوسیستم جای گرفتهاند. طبق نمودار ارائه شده در این گزارش، به نظر میرسد ارزش ابرآروان که دهمین شرکت ارزشمند و قعرنشین این فهرست است، چیزی حدود 1200 میلیارد تومان و شرکت تپسی نیز - که اخیرا به بازار سرمایه راه یافته- نیز نزدیک به 2 هزار میلیارد تومان است که با ارزشگذاری انجام شده در زمان پذیرش آن تطابق نسبی دارد. همچنین در این پژوهش تاکید شده است که ارقام ارزشگذاریهای ذکر شده بر اساس میانگین وزنی و نظر شهودی متخصصان برای ابتدای سال 1400 است؛ به همین دلیل این اعداد ارزش واقعی این کسبوکارها در زمان حال را منعکس نمیکنند.
با فرض آنکه ارزش استارتآپهای یونیکورن و آنهایی که در مراحل پایانی قرار دارند چیزی حدود 70 درصد ارزش کل اکوسیستم باشد، میتوان چنین برآورد کرد که ارزش تخمینی اکوسیستم استارتآپی ایران چیزی بین 55 تا 70 هزار میلیارد تومان است. یکی از دلایل اصلی ارزشگذاری پایین استارتآپهای ایرانی نسبت به استارتآپهای بینالمللی، عدم دسترسی آنها به بازار منطقه و جهانی و همچنین کاهش ارزش ریال است.
بحرانهای پیدرپی
اکوسیستم استارتآپی کشور اکنون در حالی با بحران جدید محدودیتهای اینترنتی مواجه شده که هنوز با بحرانهای پیشین دست و پنجه نرم میکند. اکنون در شرایط تحریمهای بینالمللی گسترده و خروج سرمایهگذاران خارجی از کشور به سر میبریم: همزمان با این مشکل، کشور در آستانه بحران اقتصادی قرار گرفت که نتیجه آن تورم، رکود و کاهش مداوم ارزش پول ملی کشور بود. هنوز زخم این مشکلات التیام نیفتاده بود که همهگیری بیماری کرونا از راه رسید و با محدود کردن فعالیتهای اجتماعی، ضربه دیگری بر پیکر استارتآپهای ایرانی وارد کرد. تکراسا بخشی از گزارش خود را به تحلیل این مشکلات اختصاص داده و اثرات این عوامل را در کنار مشکل دیرینه سیاستگذاری این حوزه که منجر به ایجاد موانع قانونی متعدد و دشواری فضای کسبوکار شده بود بررسی کرده است. طبق آنچه از مصاحبههای انجام شده در این پژوهش با مدیران استارتآپهای مختلف اکوسیستم حاصل شده، نتایج این بحرانها در مواردی مانند خروج سرمایهگذاران خارجی، ناامیدی و بیانگیزگی تمام اکوسیستم، مهاجرت گسترده کارآفرینان و نیروهای متخصص و عدمامکان برنامهریزی و تصمیمگیری در بازه زمانی میانمدت و بلندمدت جمعبندی شده است.
از سوی دیگر محدودیتهای موجود در تامین برخی تجهیزات و زیرساختهای فنی، فعالیتهای تخصصی این کسبوکارها را روزبهروز دشوارتر کرد تا جایی که این فشارها برای اعضای تیمها ملموس بود و نشاط و امید اعضا را میبلعید و آنان را ناچار به ترک تیم و مهاجرت میکرد. مسدود شدن مسیر انتقال دانش و تجربه بینالمللی و مشکل شدن جذب و نگهداشت نیروی متخصص، به مرور باعث شد اکوسیستم استارتآپی کشور منزوی و کوچک شود و از دور رقابت با کشورهای همجوار خارج شود.
عدمتوازن دخل و خرج
یکی از مشکلاتی که برای استارتآپها بسیار گران تمام شد آن بود که همزمان با خروج سرمایهگذار خارجی، توسعه چندانی نیز در فرهنگ سرمایهگذاری جسورانه کشور اتفاق نیفتاد و همین امر تامین برخی طرحهای توسعه را برای کسبوکارهای این حوزه با مشکل مواجه کرد. همزمان، اتخاذ سیاستهای انقباضی باعث شد تا تمرکز استارتآپها از «رشد و توسعه» به زنده ماندن و سوددهی تغییر کند. از سوی دیگر به دلیل تورم قابلملاحظه، درآمد استارتآپها رشد کاذبی را تجربه کند که حتی همین درآمد به ظاهر رشد یافته نیز به دلیل تورم با هزینهها تناسب درستی نداشت و در نهایت منجر به کاهش سودآوری این کسبوکارها شد. بررسیهای این گزارش نشان میدهد که در این مدت، هزینه استفاده از سرویسها و خرید تجهیزات خارجی افزایشی 10 برابری و تامین هزینههای عملیاتی و نیروی انسانی نیز افزایش دو برابری را تجربه کرده است. در کنار این اثرات منفی، بحرانهای ذکر شده اثرات مثبتی را نیز برای اکوسیستم به ارمغان آوردند که اگرچه وزن آنها در مقابل مشکلات ایجاد شده اندک است، اما نمیتوان به سادگی هم از کنار آنها عبور کرد. طبق نتایج ذکر شده، فعالان استارتآپی اجماعنظر دارند که همهگیری کرونا با تمام مشکلاتی که ایجاد کرد، به ترویج فرهنگ دورکاری و استفاده از خدمات آنلاین کمک شایانی کرد و باعث شد که کشور در این مسیر چند سال جلو بیفتد. کارشناسان بارها تاکید کردهاند که اجرای سیاستهای دورکاری میتواند تا حدی هزینههای عملیاتی شرکتها را کاهش و انگیزه متخصصان برای همکاری با شرکتها را افزایش دهد.
در کنار این مورد، محدودیتها در دسترسی به فناوریهای بینالمللی اگرچه در برخی بخشها پیشرفت پروژهها را کند کرد، اما باعث شد تا شرکتهای داخلی در برخی زمینهها به خودکفایی برسند که این مورد نیز به دلیل ارزش پایین ریال در برابر دلار، از فشار هزینههای خارجی کاست. همچنین با محدود شدن فعالیت شرکتهای خارجی و حذف رقبای جدی بینالمللی، برخی استارتآپها توانستند رشد چشمگیری را تجربه کرده و به یونیکورن تبدیل شوند؛ چیزی که شاید در حضور رقبای بزرگ ممکن نبود.
نیاز 12 هزار میلیارد تومانی برای تحول
فراهم بودن زمینه برای سوداگری و کسب بازدههای چشمگیر از بازارهای مختلفی مانند مسکن، ارز، طلا، خودرو، باعث شده سرمایهگذاری در استارتآپها، گزینه چندان جذابی برای سرمایهگذاران نباشد و ترجیح دهند داراییهای خود را تا جای ممکن از این اکوسیستم دور نگه دارند؛ خصوصا آنکه تا همین اواخر، مسیر ورود استارتآپها به بازار سرمایه نیز مسدود بود و بستری برای خروج سرمایهگذاران (اگزیت) فراهم نمیشد. ارقام ارائه شده از وضعیت سرمایهگذاری خطرپذیر در ایران، به خوبی گواه عدمجذابیت این حوزه برای سرمایهگذاران است. اگرچه انجمن سرمایهگذاری خطرپذیر ایران، ارزش سرمایهگذاریهای خطرپذیر در سالهای 98 و 99 را بیش از هزار میلیارد تومان اعلام کرده، اما بررسیهای تکراسا -با استناد به مدارک موجود- نشان داده که این رقم در دو سال مذکور چیزی حدود 600 میلیارد تومان بوده است. با فرض دلار 18 هزار تومانی و دو رقم اعلام شده از سوی انجمن و این گزارش، ارزش دلاری سرمایهگذاری خطرپذیر کشور بین 36 تا 60 میلیون دلار برآورد میشود.
اما سوال این است که حقیقتا اکوسیستم استارتآپی کشور به چه میزان سرمایه نیاز دارد تا شاهد تحولی اساسی و رشد چشمگیری باشد؟ این سوالی است که پژوهشگران این گزارش به بررسی آن پرداختهاند. مجموع نظر مصاحبهشوندگان، رقم سرمایهگذاری موردنیاز برای ایجاد این تحول را بین 10 تا 12 هزار میلیارد تومان اعلام کردهاند. این رقم برای حالتی که هدف صرفا حفظ وضع فعلی و تداوم توسعه اکوسیستم با نرخ رشد متوسط باشد، چیزی حدود 2 هزار میلیارد تومان برآورد شده که باید 80 درصد مبلغ به استارتآپهای در مراحل رشد پایانی و یونیکورنها تخصیص یابد و20 درصد نیز در استارتآپهای مرحله پایان بذری و میانی سرمایهگذاری شود؛ همانطور که مشخص است، حتی همین رقم نیز با حقیقت آنچه در اکوسیستم استارتآپی کشور در حال وقوع است اختلاف قابلتوجهی دارد و بیدلیل نیست که فعالیت و دوام آوردن در این اکوسیستم تا این اندازه دشوار شده است.
فرصتهایی که خریدار ندارند
در مجموع اگرچه شرایط ویژه و بازار بسته ایران، فرصتهای خاصی را پیش روی برخی استارتآپها قرار داد که شاید در شرایط عادی برایشان ممکن نمیشد، اما نباید از تهدیدهایی که هر روزه این کسبوکارهای جوان را تهدید میکند چشمپوشی کرد. تحلیلهای کارشناسان از وضعیت بازار فناوری کشور حاکی از آن است که ایران با داشتن 85 میلیون نفر جمعیت و نرخ بالای نفوذ اینترنت و گوشی در میان مردم، بازار بکر و جذابی برای هر کسبوکار اینترنتی به حساب میآید و فرصت رشد قابل توجهی در حوزههای فینتک، سلامت، آموزش، خردهفروشی، پخش محتوای ویدئویی و ... دارد؛ از سویی دیگر نیز با ارزشگذاری پایینی که استارتآپها میشوند، میتواند فرصت مناسبی برای سرمایهگذاری به حساب آید و امکان راهاندازی کسبوکارهای پلتفرمی با هزینه عملیاتی و منابع انسانی پایین و امکان صادرات محصولات به کشورهای همسایه، میتواند از نظر تئوریک برای هر کارآفرینی جذاب باشد. اما علت این عدماقبال طرفین برای گسترش فعالیتهایشان در این اکوسیستم چیست؟
طبق آنچه از برآورد نظر فعالان این حوزه به دست آمده، ریسک بالای سرمایهگذاری در استارتآپها در مقایسه با بازارهایی مانند مسکن و طلا، باعث شده جذابیت این حوزه برای سرمایهگذاران کم شود.
از سوی دیگر، دخالتهای غیرمتخصصانه سیاستگذاران و چالشهای قانونگذاری و رگولاتوری در بخشهای مختلف کسبوکارهای این حوزه، به یکی دیگر از چالشهای جدی اکوسیستم استارتآپی تبدیل شده و امکان برنامهریزی برای آینده شرکتها را دشوار کرده است. اگرچه این بازار بسته، استارتآپهای ایرانی را در برابر رقبای جهانی مصون نگه داشته، اما به همان اندازه نیز فرصت دسترسی به تجارب، دانش و فناوریهای روز را نیز از آنان سلب کرده و گاهی تامین زیرساختهای اساسی کسبوکار به یکی از بحرانهای جاری شرکت تبدیل میشود. همزمان با تمام اینها، فرسودگی ناشی از تلاشهای بینتیجه و جدالهای بیپایان اجتماعی، ناامیدی قابلتوجهی ایجاد کرده و در سالهای اخیر بسیاری از متخصصان بار سفر را بسته و به کشورهای خارجی مهاجرت کردهاند و مدیران را با چالش نیروی انسانی متخصص مواجه کردهاند. تمام این موارد، تنها اندکی از چندین دافعهای است که اکوسیستم استارتآپی کشور برای جذب سرمایهگذاران خارجی دارد و حالا با قطعی گسترده اینترنت و پاسخگو نبودن متولیان بخش ارتباطی کشور درباره پیامدهای احتمالی آن، شرایط روزبهروز پیچیدهتر میشود.