دکتر پروانه صفایی مقدم - روانشناس بالینی
تحریریه زندگی آنلاین : صحبتهای مراجعه کننده:«من دختری 25 ساله هستم، در حال حاضر با پسری 25 ساله نامزد هستم و در یک ماه آینده قرار است که سر خونه زندگیمون بریم و به طور کامل ایشان همسر بنده باشند. من دختری در ظاهر معمولی و ساده هستم و نامزدم هم همینطور. اصلاً یک دلیل انتخاب همدیگر سادگیمان بود. من یک سال قبل از نامزدی با ایشان دوست بودم. زمانی که من با ایشان دوست بودم محیط کاری ایشان کاملاً مردانه بود. یکی از علتهای مهمی که باعث شد از ایشان خوشم بیاید سر به زیر بودن ایشان و اینکه خیلی با دخترها گرم نمیگرفت و خیلی رسمی و جدی برخورد میکرد. در حال حاضر ما هردو کارمند شرکتی هستیم. ایشان با روابط من با همکارانم مشکلی ندارند ولی من با همکاران خانم ایشان مشکل دارم. در واحد ایشان بیشتر آدمهایی که با ایشان سر و کار دارند خانم هستند و خانمهایی که حتی با حضور همسرانشان خیلی روابط آزاد و راحتی دارند که این موضوع مرا میرنجاند و سبب سردی من میشود. بارها هم سر این موضوع بحث کردهایم و ایشان میگویند که با کسی رابطه خاصی ندارد و در حد یک صحبت همکارانه است و نه بیشتر، ولی من قانع نمیشم، احساس میکنم که اون خانمها چیزی دارند که من ندارم و این باعث میشود که نامزدم با آنها صمیمی باشد. بارها به مراسم دورهمی دعوتشدهایم که به خاطر من به اون مراسم نمیرویم چون من از اون خانمها خوشم نمیآید. خیلی واضحتر بگویم که من همیشه نگران این هستم که کسی همسر من را بخواهد از من بگیرد و همسرم شریک زندگی دیگری بخواهد داشته باشد. هر چقدر که پیش میرویم میبینم که از قبل رفتار همسرم با خانمها تغییر کرده و راحتتر با آنها صحبت میکند و شوخی و شیطنت دارد . چگونه شوهرم را ازدوستانش دورکنم؟»
ابتدا در رابطه با مسئله رفیقبازی همسرتان، چند موضوع باید بررسی شود. همسرتان چه مدتی را با دوستانش سپری میکند؟ دلایلی که از نظر همسرتان باعث میشود زمان خود را بیشتر با دوستانش بگذراند چیست؟ نگرانی شما از ارتباط داشتن همسرتان با دوستانش چیست؟ آیا از ابتدای ازدواج و یا پیش از آن نیز ارتباط همسرتان با دوستانش زیاد بوده است؟ و یا مدتی است که ارتباط بیشتر شده است؟ درصورتی که شغل همسرتان با دوستانش مشترک است این ارتباط را نمیتوان به راحتی قطع کرد چرا که همسرتان خواسته یا ناخواسته با دوستانش ارتباط خواهد داشت.
بیشتربخوانید:
دوست همسرتان باشید
با همسرتان صحبت کنید، ذکاوت بیشتری به خرج دهید و لذتهایی را که با دوستانش تجربه میکند شناسایی کنید. چه بسا شما بتوانید آن شرایط را فراهم کنید. آنچه تفریح را لذتبخش میکند، احساس رهایی از مشکلات روزمره و افکار نگران کننده است. در صورتی که تفریح شما و همسرتان این گونه نیست، هوشیار باشید.
موانع را بشناسید
مهارت ایجاد تعادل بین تمامی امور زندگی موضوعی است که همه افراد به آن نیاز دارند و شما و همسرتان نیز از این امر مستثنا نخواهید بود. البته حضور شما نیز در کنار همسرتان و همراهی وی در این امور، دارای اهمیت ویژهای است؛ چرا که زمانی که شما و همسرتان زندگی مشترکی را شروع کردید این تعهد را دادید در هر مرحله، در کنار یکدیگر باشید؛ بنابراین مشکلات زمانی حل خواهد شد که شما همراه همسرتان باشید و نه در مقابل وی
بیشتربخوانید:
برای اینکه تعادل را در زندگی خود برقرار کنید چه باید بکنید؟
1. ابتدا وضعیت فعلی خود را بررسی کنید: آنچه را که تاکنون انجام دادهاید بررسی کنید و جاهایی را که به قول معروف از خط تعادل خارج شدهاید شناسایی کنید.
2. اهدافتان را مشخص کنید: برای این منظور فهرستی از اهدافتان را بنویسید و بر اساس اولویت دستیابی، آنها را مرتب کنید. به طور دقیق و واضح هر هدف را توضیح دهید.
3. دوباره برنامهریزی کنید: حال وقت آن رسیده، با توجه به اولویتها و با توجه به آنچه تاکنون انجام دادهاید، برنامهای مناسب را تهیه کنید. کمی وسواس به خرج دهید و جزءبهجزء امور را مشخص کنید.
4. جنبههای مختلف زندگیتان را بشناسید: علایق، مسئولیتها، توانمندیها و نیازمندیهای خود را بشناسید و نگذارید آنها کنترل شما را در دست بگیرند. با شناسایی آنها میتوانید در مواقع لزوم به آنها، بپردازید. با رفیقبازی همسر چه باید کرد؟ رفیق بازی در گذشته در مردان بیش از زنان رسم بود و هنوز هم هست. اما اکنون به دلیل نقش و حضور اجتماعی که زنان در جامعه دارند، باعث شده تا آنها هم به رفیقبازی روی آورند.
بیشتربخوانید:
دلایل رفیقبازی همسران
یک علت رفیقبازی برمیگردد به نوع و روش زندگی که افراد از دوران مجردی خود به دنیای تأهل وارد میکنند. اینها در دوران مجردی وابسته به دوستان و گروههایی بودند که در آنها عضو بودند و نیازهای عاطفی، روانشناختی و تعاملات اجتماعیشان را از راه ارتباط با آنها تأمین میکردند. چنین افرادی پس از ازدواج هم این روال را وارد دنیای تأهل میکنند و همچنان با دوستان سابق خود در ارتباط هستند و تعاملاتشان را حفظ میکنند. علت بعدی ناشی از عقدههای سرکوب شده دوران مجردی است. یعنی تعاملات اجتماعی فرد رفیقباز در مجردی با دیگران کم یا ضعیف بود و زمانیکه وارد زندگی مشترک میشود و عرصه را برای خودنمایی آزاد میبیند، آرامآرام با دیگران ارتباط برقرار کرده و دوست میشوند. نکته سوم، داشتن پدر و مادرهای سختگیر و کنترلکننده است. افرادی که در گذشته والدینشان روی آنها نظارت و کنترل بیمارگونهای داشتند، وقتی پس از ازدواج وارد زندگی مشترک میشوند، تصمیم میگیرند نیازهای روان شناختی را که در گذشته به آنها پاسخی ندادهاند، با دوستیابی و رفیقبازی تأمین کنند. گاهی وقتها افراد میبینند که همسرشان در زندگی مشترک نمیتواند نیازهای روانی و عاطفی او را تأمین کند؛ غر میشنود، کنترل میشود، تهدید میشود، آرامش در زندگیاش ندارد، برای هر کاری که انجام میدهد بازخواست میشود، این مشکلات برای هر یک از زوجین که رخ دهد باعث میشود او با عضو شدن در گروههای ورزشی، کوهنوردی، سازمانهای مختلف و.. آرامشی را که در محیط خانه پیدا نکرده بیابد. افراد رفیقباز کسانی هستند که نیازها و احساسات دوست یا دوستان خود را مقدم بر همسر خود میدانند و با اینکه میدانند همسرشان به کمک و حمایت آنها نیاز دارند، اما این توجه را معطوف دوست خود میکنند. نگاه اینها به دنیای رفیقبازی ناشی از رسم، طرز تفکر و نگرشی است که آنها به دوست خود دارند و احساس میکنند رفیقبازی یعنی بامرام بودن، یعنی اینکه هوای دوستم را داشته باشم. نوع دیگری از رفیقبازی هم وجود دارد که فرد در آن نیازها را اولویتبندی میکند. یعنی در عین اینکه برای دوستش احترام زیادی قائل است و نیازهای روانشناختیاش را تأمین میکند، اما نیازهای روانشناختی خانواده را مقدم بر او میداند و خود را فدای دوست نمیکند. رفیقبازی چون با بیتوجهی به فرد یا خانواده و تأمین نیازهای آنان همراه است، سبب بروز اختلاف در زندگی مشترک شده و حتی ممکن است منجر به خیانت و جدایی میان زوجین شود. برای جلوگیری از بروز این مشکل چند توصیه داریم؛ اول اینکه افراد تا جاییکه میتوانند نیازهای روانی و عاطفی و احساسی همسر خود را تأمین کنند. اگر با این راهکار مرد یا زن به زندگی مشترک برنگشت، بهتر است به سمت عضویت در گروههایی بروند که کمترین میزان آسیب را به همراه دارد و سبب زیر سؤال رفتن اصالت خانواده یا بروز خیانت نشود. اگر فرد تمام این قدمها را برداشت و باز هم جواب نداد، بهتر است به روانشناس مراجعه و با حضور زن و شوهر در جلسات مشاوره، نسبت به حل مشکل اقدام کنند.
بیشتربخوانید:
وقتی مردی متوجه شک همسرش به خودش شد، چگونه باید رفتار کند؟
– باید به صورت پلکانی عمل کند. ابتدا بهتر است به جای دلیلتراشی و توجیه، سیاست صبر، تحمل همراه با سازگاری را پیش بگیرد. دلیلتراشی را کنار بگذارد یعنی یکدفعه قصد متقاعد کردن همسر را نداشته باشد. زیرا ممکن است شک از نوع هذیانی باشد و با دلیل و منطق از بین نرود و همه دلیلها و منطقها را باعث تثبیت هذیان در ذهن کند یعنی فرد فکر کند با این توجیهات حتماً کاسهای زیر نیمکاسه است. فرد باید به مرور زمان با رفتار خودش نشان دهد که شکها بیدلیل است. خشونت، پرخاشگری و قهر کردنهای بیمورد را کنار بگذارد و با رفتار خود طرف مقابل را هدایت کند اما گاهی این روشها جواب نمیدهد و لازم است صحبت کردن علنیتر، مستقیمتر و شفافتر صورت گیرد و به صورت رودررو باشد. اگر این روش نیز جواب نداد باید از بزرگان فامیل یا افرادی که مهارت بیشتری دارند کمک گرفته شود مانند مراکز مشاوره، روانشناسان یا روانپزشکان. اگر همه مراحل قبلی بیفایده بود بدترین نوع شک مطرح میشود که به صورت هذیان حسادت است. این مرحله حتماً نیاز به یک متخصص روانپزشک و درمانهای خاصی دارد زیرا اگر درمان نشود میتواند طرف مقابل را دچار خطرات احتمالی بکند یعنی صدمات جسمی و روحی. معمولاً درمانهای روانپزشکی خوب جواب میدهند و میتوانند هر دو طرف را به زندگی عادی بازگردانند. درصد کوچکی از این بیماران ممکن است به درمان پاسخ ندهند و تصمیمگیریهای بعدی از طرفین و با اختیار خودشان و با کمک مشاوران انجام شود.
بیشتربخوانید: