سرویس فرهنگ و هنر مشرق - هفتم دی امسال از حجتالاسلام «محمدرضا میرتاجالدینی» نایبرئیسکمیسیون برنامه و بودجه مجلس گفتوگویی منتشر شد که توجه افکار عمومی و رسانهها را به خود جلب کرد. او در این مصاحبه گفت: «در مقابل رسانههای استکباری و دیکتاتوری رسانهای که علیه انقلاب اسلامی شکل گرفته، لازم است رسانههای داخلی از جمله صداوسیما را تقویت کنیم که در دو دهه گذشته فیلم فاخری تولید نشده و شاهد آن نبودهایم. بعد از سریال «امام علی(ع)» و «مختارنامه» یا سریالی درباره امام رضا(ع)- «ولایت عشق»- از این نوع سریالهای فاخر کم داریم. سریالهایی که الف ویژه و فاخرند و هزینهها و اعتبارات سنگینی را میطلبد.»
او در ادامه اشاره کرد: «البته باید تشکر کنیم از صداوسیما که دو سالی است سریال فاخرِ «سلمان فارسی» را آغاز کرده و سناریویِ «حضرت موسی(ع)» را هم پیش میبرد. بالأخره هرکدام از این سریالها، دو هزار میلیارد بودجه میخواهند. سالی هزار میلیارد باید تزریق بشود تا اینها راه بیفتند. با بودجههای محدود صداوسیما به جایی نمیرسند و ما باید به دنبال منابع جدید برای حمایت از این کارهای بزرگ، نوسازی تجهیزات رسانه ملّی و آنتنهایی که دارند؛ ماهوارههایی که قرارداد میبندند و بخشهای خصوصی و تحریمهایی که ایجاد میشود.»
وی در ادامه اشاره کرد: «دفاع فرهنگی از انقلاب اسلامی همچون دفاع نظامی انقلاب و بحث امنیت کشور، نیازمند اعتبارات است. برای دفاع از امنیت فرهنگی کشور باید بودجه کافی بگذاریم و همه دستگاهها و بخشهای فرهنگی خصوصاً صداوسیما، پیشنهاد داریم بخشی از این را در تهاتر نفت ببینیم. یعنی در واقع درآمد آن از طریق گردش خزانه به صداوسیما اختصاص پیدا کند و بخشی از هزینههای رسانه ملّی، ارزی است که باید مورد توجه قرار بگیرد و سایر موارد هم در برنامه هفتم توسعه و همچنین بودجه 1402 ویژه خواهیم دید.»
این اظهارات نایبرئیسکمیسیون فرهنگی و توجه به تقویت ساخت سریالهای صدا و سیما از جهت تغییر رویکردهای استراتژیک مجلس شورای اسلامی در ریلگذاریها و تقویت تولیدات استراتژیک سیما با تمجید از عملکرد فرهنگی مجلس انقلابی مواجه میشد.
میرتاجالدینی از تقویت دو سریال در دست تولید صدا و سیما خبر داد؛ سلمان فارسی و حضرت موسی(ع). با اعلام این خبر حواشی آن متوجه سریال سلمان نشد. چند روز بعد در تاریخ 20 دی 1410 خبرآنلاین گزارشی تحلیلی را درباره تولید این سریال منتشر کرد و با کنار هم قرار دادن برآوردهای اولیه سریال و استناد به مصاحبه فرزند مرحوم سلحشور با روزنامه کیهان و موج تورمی، این استنتاج را مندرج کرد که بودجه دو سریال تاریخی «سلمان فارسی» و «موسی» روی هم 4 هزار میلیارد تومان است و تخمینزده میشود این رقم دستکم برای سریال «موسی» به ده هزار میلیارد تومان هم برسد.
این برآورد در سایر رسانهها تبدیل به خبر شد و در فضای مجازی عملیات رسانهای برای پرهیز از تولید سریال موسی(ع) آغاز شد. این کنشگری و موج سازی در شرایطی شکل گرفت که هیچ انتقادی درباره سریال «سلمان فارسی» مطرح نشده و عمده انتقادات متمرکز روی سریال «موسی» بود. موجی از انتقادات در توئیتر و در زیر پستهای صفحات تهیهکننده این سریال منتشر شد و کانالهای خبری و صفحات مجازی به صورت گستردهای با اشاره به شرایط اقتصادی، اهمیت و ضرورت ساخت این را به چالش کشیدند.
چرا باید پروژه موسی ساخته شود؟
دلایل این حملات به سریال موسی ریشه در گذشته دارد. سریال پرمخاطب و موفق «یوسفپیامبر» مرحوم سلحشور در وسعتی منطقهای درخشید. با امکان دسترسی و تماشای یوتیوب تمامی قسمتهای سریال در کانالهای مختلف و متعددی با عنوان عربی «یوسف الصدیق» منتشر شد. تعداد دفعات مشاهده شدن هر قسمت از سریال در هر کانالی که این مجموعه بارگذاری شده، بیش از 300 هزار تا بیش از دو میلیون نوسان داشت. اگر جمع همه بازدیدها را در همه کانالها محاسبه کنیم، این سریال بیش از 200 میلیون بار فقط از طریق شبکه یوتیوب به زبان عربی مشاهده شد و شبکههای ماهوارهای فراوانی در مصر و بقیه کشورهای عربی برای پخش فیلم با هم رقابت میکردند.
در تالارهای گفتوگو و شبکههای اجتماعی مختلف هم ساعات پخش سریال با اشتیاق فراوان سؤال و طرح و دست به دست میشد. در میان شبکههای عربی که بیش از 5 بار این مجموعه را به صورت کامل پخش کردند، میتوان به المنار(لبنان)، دراما المصریه(مصر)،اوسکار دراما(مصر)،شبکه میلودی(مصر)،شبکه تایم میکس (مصر)،کاریو دراما(مصر)،دنیا الفضائیه(سوریه)،نسمه تی فی (تونس)،الفرات(عراق)،دیالی(عراق)،عراق المستقبل(عراق) و... اشاره کرد.
برای سریال در زمان پخش به زبان عربی چندین صفحه در شبکههای اجتماعی ایجاد شد که مهمترین آنها صفحه مجازی «مسلسل النبی یوسف الصدیق» بود. این صفحه در زمان تاسیسش 42 هزار و 328 نفر دنبالکننده داشت و تا سال 2011 عکسها و قطعاتی از «یوسف پیامبر» را منتشر میکرد.
تولید این سریال قرآنی موجب شد که مجموعه «مردان آنجلس» توسط هواداران سریال یوسف پیامبر در جهان عرب شناخته شود و مرحوم سلحشور به شناختهشدهترین فیلمساز ایرانی در جهان عرب و کشورهای خاورمیانه تبدیل شود. این کارگردان فقید بارها در گفتوگوهای مختلفی وقتی از دلایل موفقیت سریالش در جهان عرب پرسیده میشد عمدتا چنین پاسخ میداد که این از توانایی من نیست، من یک سریال قرآنی ساختم و به همین دلیل مورد استقبال قرار گرفت.
آن مرحوم پس از آنکه تصمیم گرفت سریال موسی(ع) را تولید کند با هجمههای گسترده رسانهای مواجه شد و این هجمهها متاسفانه با شکایات قضایی مختلفی هم مواجه شد و این پروندهها با مرگ مشکوک این کارگردان بسته شد. جایگزین مرحوم سلحشور برای هدایت این سریال موقعیت مشابهی با ایشان پیدا کرد.
جمال شورجه برای یک اظهار نظر ساده درباره تلاشهای سیاسی خانه سینما در دوران دولت دهم با پروندههای قضائی متعددی مواجه شد و متاسفانه هر فیلمساز معتبر و مشهوری اندکی به پروژه موسی(ع) نزدیک میشد با حواشی از این دست مواجه میشد. شورجه نیز ناگهان در نهایت تندرستی با قبول پروژه موسی(ع) به سرعت بیمار شد تا این پروژه همچنان در اولویت تولید قرار نگیرد.
کارشکنیها داخلی است یا خارجی؟
مصاحبه حجتالاسلام محمدرضا میرتاجالدینی و حمایت او از سریال موسی از این جهت مورد توجه است که در طول سالیان اخیر هیچکدام از مسئولان فرهنگی صراحتا اقدام به مصاحبه و حمایت علنی از این سریال نکردهاند اما همین مقدار حمایت علنی از این سریال با حاشیه سازی گستردهای مواجه میشود.
یک نکته در محاسبات رسانهای درباره پروژه موسی درنظر گرفته نمیشود که این مجموعه به مثابه سریال «یوسف پیامبر» یک اثر قرآنی است و با هر کیفیتی ساخته شود، قطعا با اقبال منطقهای مواجه خواهد شد و همین مسئله بهشدت سران رژیم صهیونیستی را آزرده خواهد کرد.
پرداختن به قدمت پروژه صهیونیسم و جریان انحرافی در بنیاسرائیل
انحراف در بنیاسرائیل، ریشههای تاریخی دارد و از زمان عبادت چهل روزه حضرت موسی(ع) در وادی کوه سینا و دریافت فرمان 10 مادهای خداوند آغاز میشود. موسی(ع) پس از بازگشت با انحراف گسترده در قوم خود و گوسالهپرستی به صورت رایج مواجه شد و رایج شدن بتپرستی در قوم و تشکیل شاخههای انحرافی و فرقههای عرفانی با گرایش شیطانپرستانه در تاریخ بنیاسرائیل کاملا مشهود است و جمیع این رخدادها به شکل گیری جنبش صهیون منجر شد.
عمده چالش صهیونیسم با مسلمانان ریشه در صراحت قرآن در بیان تاریخ بنیاسرائیل دارد و تبدیل به سریال شدن این روایت قرآنی آنقدر جنبههای دراماتیکی خواهد داشت که هر مخاطبی در جهان با هر عقیدهای آنرا دنبال خواهد کرد. بیان قرآنی تاریخ بنی اسرائیل در نسبت با روایت حضرت موسی(ع) اثرات سیاسی شگرفی در تاریخ تولید فیلم و سریال خواهد داشت.
موسی جهانی خواهد شد؟
پیشبینیها در مورد سریال موسی کمی متفاوت است. زمانی که سریال «یوسف پیامبر» ساخته شد به صورت قاچاق و با دوبلههای زیرزمینی عربی و زیرنویسهای نه چندان صحیح دست به دست میشد تا اینکه شبکه الکوثر اقدام به پخش رسمی این سریال با دوبله با کیفیتی کرد. این پیشبینی صحیح است که این سریال به صورت رسمی در جهان عرب و در میان پیروان واقعی حضرت موسی در سراسر جهان گسترش پیدا خواهد کرد و در تقابلی رسمی دستاوردهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بزرگی را در پی خواهد داشت.
عدهای که با هدف تخریب صدا و سیما و تسویه حسابهای سیاسی با دستاویز قرار دادن محاسبات غیرواقعی، پروژه حمله به سریال را کلید زدهاند، به نظر خودشان اهرمهای بازدارندهای هستند که میتوانند در تعلل مقطعی مدیران فرهنگی تاثیر بگذارند اما تولید حاشیه درباره سریال موسی بیفایده است،چراکه عزم راسخی برای ساختن وجود دارد که با تولید این حواشی روندهای تولید را تسریع خواهد کرد.
تسویه حسابهای سیاسی
بررسی توئیتهای منتشر شده در مخالفت با ساخت سریال موسی ردپای یک تسویهحساب سیاسی بهشدت مشهود را آشکار میکند. اغلب انتقادات درباره ساخت این سریال متوجه تهیهکننده مجموعه است و حتی کوچکترین انتقادی متوجه حضور ابراهیم حاتمیکیا در مقام کارگردان نیست. این مسئله از این جنبه پرسش برانگیز است و هر روزنامهنگار تحقیقی را با چالشهای جدیدی مواجه میکند.
«سید محمود رضوی» اگر یک تهیهکننده معمولی مثل سایر همتایان حقالعملکار فعال خود در چهل و چهار سال اخیر بود شاید این میزان از هجمه علیه او درباره تولید سریال موسی شکل نمیگرفت. برای تحقیق برای اهداف هجمه علیه سریال موسی و تهیهکننده آن کافی است کارنامه اخیر تهیهکننده را مرور کنیم.
دشمنی جبهه ملی با لایحه قصاص از 25 خرداد 1360 کلید خورد اما مواجهه با این حکم در سینما امتداد یافت و در دولت نهم و دهم فیلمهای فراوانی با موضوعیت به چالش کشیدن لایحه قصاص ساخته شد. در کارنامه رضوی دو فیلم «دهلیز» و «خانهای در خیابان چهل و یکم» ثبت شده است که نگاهی متفاوت، معقولانه و کاملا قرآنی به این لایحه دارد.
اما این میزان فعالیت مستعد این مقدار از حملات مجازی نیست. او سازنده فیلم «سیانور» با مهمترین و شناختهشدهترین چهرههای سینما درباره تاریخ توحش در فرقه منافقین خلق است.
سیانور از جنبههای متفاوتی یک ضربه کارساز اساسی به این سازمان محسوب میشود. همزمان با ساخت این فیلم، فرقه نفاق با حمایتهای مالی – امنیتی مثلث جان بولتون،مایک پنس، مایک پومپئو سعی در احیای تبلیغاتی خود داشت.
جستوجوی تاریخ توحش فرقه با دوگانه «ماجرای نیمروز» ادامه پیدا کرد و حساسیتها درباره این آثار همزمان با موفقیتهای سینماییاش امتداد یافت.در برخی موارد حساسیتها جنبه قابل توجهی پیدامیکند. «سیانور» از مهمترین فیلمهای ساخته شده درباره فرقه قاتل، در آخرین روز جشنواره فیلم فجر نمایش داده شد و از حیث مضمونی شبیه امکان مینا بود و کیفیت بهتری نسبت به آن داشت اما برخلاف فیلم کمال تبریزی در هیچ رشتهای کاندیدا نشد.
به هر حال هیچگاه از سینمای متوسط ایران انتظار نمیرفت آثار اثرگذاری را درباره فرقه نفاق تولید کند و با افزایش توفیقات این تهیهکننده او در یک محاصره نامحسوس اقتصادی – معنوی قرار گرفت تا مجبور به ترک عرصه فعالیت در سینما شود.
رضوی اگر پروژههایی که حساسیت سیاسی تولید نمیکردند را دست نمیگرفت، میتوانست مسیر سینمایی خود را بدون کمترین حاشیهای دنبال کند. اما جاهطلبیهای انقلابی او به پاشنه آشیلش تبدیل شد. مهمترین جرم این تهیهکننده ساختن فیلم درباره ترورهای کور و سازماندهی شده سازمان مجاهدین خلق است و از طرفی نسبت به سایر همتایانش فیلمهای باکیفیتتری میساخت.
فضا برای رضوی به تدریج تنگتر شد و دیگر امیدی به بازگشت او در عرصه تولید نبود تا اینکه با انتشار توئیتی خبر خداحافظی از عرصه سینما را داد تا اینکه برای تولید موسی با عزمی انقلابی فراخوانده شد.
با انتشار گفتوگوی حجتالاسلام محمدرضا میرتاجالدینی حملات رسانهای درباره این تهیهکننده اوج گرفت اما ابعاد حمله دامنه گستردهای دارد. چون رضوی دیگر تهیهکننده آثاری درباره فرقه جلاد رجوی نیست، او از معدود تهیهکنندگان سینما و تلویزیون است که در آشوبها و اغتشاشات اخیر اعلام موضع رسمی کرده و حالا قرار است تهیهکننده سریالی باشد که رژیم صهیونیستی از ساخت آن بهشدت وحشت داد.
اعلام موضع سینماگران در مواجهه با آشوبگران از چند جنبه اهمیت فراوانی دارد. در حالیکه حقالعملکاران در قالب پروژههای سینمایی کاملا بهرهمند بودهاند اما حاضر به انتشار یک پست حمایتی از نظام حین آشوبهای اخیر نبودهاند و بسیاری از آنان چراغ خاموش حرکت میکنند مبادا با کوچکترین آسیبی مواجه شوند. یکی از نکاتی که باید مد توجه قرار داد این است که نظام جمهوری اسلامی یاران حقیقی را در فتنههایی که از سر گذرانده پیدا میکند.