آرون وقتی وارد شرکت AMC شد، این کسب و کار سینمایی را کاملا دگرگون کرد. اما درست زمانی که همه او را به این خاطر تحسین میکردند، پاندمی کرونا آمد و قرنطینههای اجباری، AMC را وادار به تعطیلی همه سینماها کرد. به این ترتیب، شرکت در آستانه ورشکستگی قرار گرفت. اما از قدیم گفتهاند که «شانس، دنبال آدمهای موفق است.»
آرون تا مدتها یک سلبریتی نبود و عموم مردم او را نمیشناختند. تا اینکه در بحبوحه کرونا، پدیدهای به نام «سهام میم» رواج یافت.
سهام میم به سهام شرکتهایی گفته میشد که ارزششان، تحتتاثیر میمها و گفتوگوهای شبکههای اجتماعی بهویژه در وبسایت ردیت، به شدت بالا و پایین میرفتند. سهام AMC نیز با کمک میمها به اوجی باورنکردنی رسید و به یکی از محبوبترین سهمها تبدیل شد.
حالا به سادگی میتوان فهمید که چرا آرون در میان این جماعت، محبوبیت دارد. این مدیر عجیب و غریب اخیرا اعلام کرده که قصد ندارد در سال 2023، حقوقهای مدیران ارشد را افزایش دهد.
چند روز قبل از سال نو، همزمان با تلاش شرکت برای احیای سینماها از قرنطینههای کرونا، او توییت زد که همراه با تیم رهبریاش، تصمیم دارند حقوقهایشان را ثابت نگه دارند.
او نوشته بود: «هیچ افزایش حقوقی برای مدیران ارشد در کار نخواهد بود. کار درست این است.»
صحبتهای او، نقطه پایانی بود بر یک سال طولانی که طی آن، بسیاری از مدیرانارشد بهخاطر انجام «همان کار درست» مورد حملات شدید قرار گرفته بودند. اما در حال حاضر، کار درست چیست؟ «میلتون فریدمن»، اقتصاددان آمریکایی بارها تاکید کرده که وظیفه اجتماعی کسب و کارها، افزایش سوددهی است.
او معتقد بود که طمع، خوب است و هر شرکتی باید تمام تمرکزش را روی بازگرداندن سرمایه به سهامداران معطوف کند. اما همانطور که میدانیم، طی سالهای اخیر، انتظارات مردم از شرکتها تغییر کرده.
مردم حالا از کسب و کارها انتظار دارند که در برابر معضلات اجتماعی- سیاسی، موضع بگیرند و نسبت به پایداری و محیطزیست، حساس باشند. اینکه رهبران شرکتها، مردم و حفظ سیاره زمین را در اولویت داشته باشند و همزمان برای رشد سود نیز تلاش کنند، یک باور غیرقابل انکار است.
با این وجود، همزمان با بحران اقتصادی، منتقدانی هستند که تلاش شرکتها در راستای پایداری، حفاظت از محیطزیست، سهیمسازی جنسیتها، نژادها و تفکرات مختلف و در کل، حرکت به سوی اخلاقیات را محکوم میکنند و اینها را مصداق تفکر متعصبانه «ووک» (woke) میدانند که مانع از نوآوری، رشد و کارآفرینی میشوند.
چند سال است که معیار سرمایهگذاران آیندهنگر برای انتخاب و حمایت از شرکتها، میزان پیشرفت آن شرکتها در حوزههای«زیستمحیطی، اجتماعی و حکمرانی» یا همان سهگانه ESG است. اما تابستان گذشته، نشریه اکونومیست اعلام کرد که این سهگانه، یک «گندکاری» است که دستاویزی شده برای حل مشکلات پیچیده اجتماعی.
ویراستار مجله اینطور نتیجهگیری کرده که این رویکرد، برای شرکتها ریسک دارد؛ ریسک تعیین اهداف متناقض، حذف فعالان و انحراف از وظیفه اصلی که همان تغییرات آب و هوایی است. ایلان ماسک این سهگانه را یک کلاهبرداری نامیده بود که جنگجویان فریبکار عدالت اجتماعی از آن به عنوان سلاح استفاده میکنند.
«پیتر تیل» رفیق قدیمیاش در پیپل نیز با او موافق است و چندی پیش به تاسیس یک شرکت مدیریت دارایی ضد ESG کمک مالی کرده بود. نام شرکت، استرایو و کارش، سرمایهگذاری در شرکتهای سوختهای فسیلی بود. این شرکت بهدنبال مقابله با بلکراک است، نه از نظر ابعاد بلکه از نظر چشمانداز فلسفی (چون بلکراک 8تریلیون دلار دارایی را تحت مدیریت دارد و رقابت با او سخت است).
مدیر ارشد بلکراک، «لریفینک»از جمله افرادی است که ادعا میکند خودش، تفکر «سرمایهداری آگاهانه و توجه به حقوق ذینفعان» را در میان مدیران عامل ترویج کرده. سال 2018، او در نامه غافلگیرکنندهای به مدیران شرکتهایی که بلکراک در آنها سرمایهگذاری کرده، نوشت که شرکتها باید نه تنها به دنبال منافع «سهامداران» بلکه به دنبال منافع «ذینفعان» باشند، از جمله کارکنان، مشتریان و جوامعی که در آنها فعالیت میکنند.
او در ادامه نوشته بود: «برای شکوفایی و موفقیت به مرور زمان، هر شرکت نه تنها باید عملکرد مالی ارائه دهد بلکه باید نشان دهد که چه نقش مثبتی در جامعه ایفا میکند.» حالا فینک نیز هدف حملات است. در نوامبر پارسال، ایالت فلوریدا اعلام کرد که به دلیل مخالفتش با رویکرد بلکراک در رابطه با ESG، قصد دارد 2میلیارد دلار از داراییهایش را که تحت مدیریت بلکراک بوده، از این شرکت بیرون بکشد.
ویرجینیایغربی، میزوری، و لوئیزیانا نیز از جمله ایالاتی هستند که پولشان را از بلکراک بیرون کشیدهاند. یکی از سرمایهگذاران فعال نیز از فینک خواسته که استعفا دهد. او حمایت فینک از ESG را یک حرکت ریاکارانه خوانده است.
هفتهها و ماههای آینده قطعا دوران سختی خواهد بود، البته برای آن دسته از افرادی که هنوز فکر میکنند اگر شرکتها به چیزی فراتر از بازگشت سرمایه اهمیت دهند، دنیا جای بهتری خواهد شد. تقریبا همه مدیران عامل در حال برنامهریزی برای مواجهه با یک رکود اقتصادی قریبالوقوع هستند و فشارها برای کاهش هزینهها و انتقادهای فزاینده ضد ESG نهایتا پاسخ این سوال را مشخص خواهند کرد که آیا رهبران کسب و کار، کماکان به ترویج ارزشهای نوظهورشان ادامه خواهند داد یا نه؟
«کلاوس شوآب» مدیر برنامه و بنیانگذار مجمع جهانی اقتصاد میگوید عقبنشینی بیش از حد از این مواضع، خطرناک است، بهخصوص اگر شرکتها از نسل میلنیال (Y) و نسل زد انتظار داشته باشند برایشان کار کنند و حاضر باشند بابت موبایلهایهزار دلاری و اتومبیلهای لوکسشان، پول دهند.
شوآب در مصاحبه اخیرش با نشریه تایم گفته: «این نسل از شرکتها انتظار دارد که نه فقط به سهامداران خدمت کنند بلکه هوای مردم و سیاره زمین را نیز داشته باشند. شرکتی که این نکته را در خاطر داشته باشد، در آینده به استعدادهای بسیار بهتری دسترسی خواهد یافت و برای مشتریان نیز، بسیار بسیار جذابتر خواهد بود.»
علاوه بر اینها، به زودی نامه لری فینک به مدیران عامل نیز منتشر خواهد شد که در آن، احتمالا بررسی خواهد کرد که ESG و این شکل جدید و ملایمتر سرمایهداری از زمان سخنرانی او در سال 2018، چه روندی را طی کرده و دستخوش چه تحولاتی شده است.
اعتراف میکنم حتی اگر ایمان و اعتقاد عمیق به این صحبتها داشته باشید، باز هم به سختی میتوانید به این صحبتها کاملا اعتماد کنید. در واقع سخت است که در این برهه از زمان، به ادعاهای مدیران عامل، به دیده شک نگاه نکنیم. در سال 2022، شاهد افزایش فاحش قیمتها از سوی بسیاری از شرکتهای بینالمللی بودیم. افزایشها در چند دهه اخیر، واقعا بیسابقه بود. همزمان، بسیاری از شرکتها از ترس رکود یا برای کاهش هزینهها دست به تعدیل نیروی گسترده زدند، یا استخدامها را متوقف کردند یا مانع از فعالیتهای جنبشهای اتحادیهای شدند. از سوی دیگر، سهام شرکتهای سهامی عام، قریب به اتفاق سقوط کردند و مردم با زیانهای فاجعهباری مواجه شدند. بعضیهایمان سعی کردیم با سرمایهگذاری در بازار رمزارزها و سایر داراییهای نوظهور، کمی از ضرر را جبران کنیم که این تلاشها هم به طرز غمانگیزی با شکست روبهرو شدند چون صرافی FTX ورشکست شد و بنیانگذارش، «سم بنکمن فراید» نیز به کلاهبرداری متهم شد.
بعضیهایمان تصمیم گرفتیم برای فرار از این مخمصه و فراموشی اوضاع، سراغ سرگرمی محبوبمان برویم: تماشای فیلم و سریال. اما آنجا هم شانس نیاوردیم. چند تا از فیلمهای اخیر شبکههای معروف، مثل اپل تیوی پلاس و شوتایم و هولو، در حال پخش فیلمهایی هستند که کاراکتر اصلیشان، مدیران نابغه شرکتهای بزرگند و داستان فیلم، اعمال و رفتارهای ناشایست آنها را به تصویر میکشد؛ درست همان چیزی که میخواستیم از دستش فرار کنیم.
داستان آدام نیومن (همبنیانگذار وی ورک)، الیزابتهولمز (بنیانگذار ترانوس)، و تراویس کالانیک (همبنیانگذار) اخیرا به شکل فیلم سینمایی درآمده. سرگرمی دارای ارزش است و در این شکی نیست اما این فیلمها کمکی به فلسفه «سرمایهداری آگاهانه» نکرده. به هر حال، هر یک از این رهبران سازمانی نکوهششده از جمله بنکمن فراید، فعالیتهای سیاه خود را پشت این نقاب خیرخواهی پنهان کرده بودند که نهایتا، دستشان رو شد.
من از حرفهای توخالی، اغراقآمیز و عوامفریبانه خسته شدهام و فکر میکنم اغلب «ذینفعان» جهان نیز مثل من خستهاند. همزمان با بغرنجتر شدن وضعیت اقتصاد جهانی، وقت آن رسیده که رهبران کسبوکارها با اعمالشان نشان دهند که خود و شرکتشان، پای چه چیزهایی ایستادهاند. از اواخر سال 2019، بیش از 250 مدیرعامل از بزرگترین شرکتهای جهان، «بیانیه بازتعریف هدف شرکتی» را که توسط میزگرد کسب و کار تنظیم شده بود، امضا کردند و علاوه بر یکسری وعدهها، قول دادند که در کارکنان سرمایهگذاری کنند، تنوع نیروهای کار را افزایش دهند، کارکنان از اقشار، نژادها و تفکرات مختلف را در امور سهیم کنند، با همه عادلانه و اخلاقی برخورد کنند، به کسب و کارهای دیگر مانند یک شریک خوب خدمترسانی کنند و از طریق اجرای طرحهای پایداری، از محیطزیست حفاظت کنند. بسیاری از امضاکنندگان، نتوانستهاند به تعهدات خود عمل کنند. ما به دو چیز نیاز داریم: رهبران سازمانی که شبیه آدام آرون باشند و شرکتهایی که به سادگی، کار درست و صحیح را انجام میدهند.