یک کمدی در تلویزیون میتواند برای افراد مختلف تعاریف متفاوتی داشته باشد. بعضی این ژانر را در پایهایترین شکل خود درمییابند: برنامهای که ما را بخنداند. دیگران تعریف آن را گسترش دادهاند تا ترکیبیهای درام-کمدی را که حدود نیم ساعت باشند را هم شامل شوند. بااینحال، همچنان افرادی کمدی را در طنز تاریک یا سریالهای شبانه که پای تماشای آنها مینشینیم میدانند.
اما در دهههای گذشته، آنچه باعث خوب بودن یک کمدی تلویزیونی میشود تغییر کرده است، همانطور که خود این ژانر تغییر کرده است. ما همهچیز را دیدهایم، بااینوجود بازهم چیزهای جدید در راه است. پس پیش از آنکه زیادی دور شویم، نگاهی به بهترینهایی که در گسترهی دائماً در حال تغییر تلویزیون دیدهایم بی اندازیم:
10. Will & Grace
سریال کمدی «ویل و گریس» ساختهشده با تکنیک چند-دوربینی اثر دیوید کوهان David Kohan و مکس موچنیک Max Mutchnick در حالی وارد رتبههای برتر شبکهی انبیسی NBC شد که جمع پنجشنبهشب آنها همچنان یک برنامهی تلویزیونی دیدنی بود — و به شعار خود جامهی عمل پوشاند. دوستان رسمی با بازی دبرا میسینگ Debra Messing و اریک مککورمک Eric McCormack نصف عوامل بازیگری موفق این سریال را تشکیل میدهند، درحالیکه شان هایس Sean Hayes و مگان مولالی Megan Mullally چنان کار شخصیتپردازی برجستهای را ارائه دادند، جای تعجب ندارد که مردم هنوز آنها را به چشم جک مکفارلند Jack McFarland و کارن واکر Karen Walker (شخصیتهای سریال) میبینند. شاید الن Ellen با اعلام عمومی تمایلات خود در تلویزیون تاریخساز باشد، اما «ویل و گریس» ذهنهای بیشتری ازآنچه تصور کنیم را بازکرده و خندههایی بیش از آنکه کسی بتواند بشمرد به مردم هدیه داده است.
9. Scrubs
درحالیکه این کمدی پزشکی پر از مسخرهبازی به اوج دیوانگی و گاهگاهی فانتزی کارتونی رسید، به طنز آن نباید به چشم بیرنگ و آب و بیروح نگاه کرد. درواقع، اینیکی از برنامههایی بود که دائماً احساسات ما را قلقلک میداد، مخصوصاً به لطف ایفای نقش کاریزماتیک جی. دی. J.D. با بازی زک برف Zach Braff بهعنوان یک شخصیت اصلی جدی و درعینحال معصوم و تسلط کارگردان بیل لارنس Bill Lawrence… دیدگاه منحصربهفرد این سریال شاید به بهترین نحو در صدای آن، صدای پیوستهی راوی عجیبوغریب و موسیقی فوقالعاده پیاده شده است. این سریال با یک قسمت موزیکال — با تمام موسیقیها و رقص آرایی محکم آن — جایگاه خود در میانبرترین سریالهای روزگارش را پیدا کرد.
8. You’re the Worst
تمرکز این کمدی شبکهی FX از زمان آغاز خود که ازخودراضی و به طرز کثیفی خندهدار است، بر بدترین تمایلات ما لذتبخش بود؛ اما در طول سه فصل اول خود، شروع به رشد و عمیق شدن به شکل دلنشینی کرده و به قهرمانهای توخالی ما چیزی بیشتر از برچسبی که دارند میدهد. پرداختن آن به افسردگی و آسیبهای روحی در اشکال مختلفش، قابلفهم، آگاهیبخش و توام باهمدردی بوده است. توانایی حرکت بهسوی گشایش مسیری جدید در قلمرو احساسات و خلق شرایط واقعی در روابط، آن را تبدیل به یکی از رمانتیکترین سریالها میکند.
7. Louie
این سریال شبکهی FX روایت نزدیکی از زندگی لوییز سی. کی Louis C.K. بهعنوان یک استندآپ کمدین تنها که تلاش میکند دو دخترش را در شهر نیویورک بزرگ کند که ترکیبی از ناراحتکننده و ناراحتکنندهتر است و گاهی اوقات بیشازحد میشود؛ اما این زیبایی کمدی درام است، مانند طنز خود سی. کی. C. K. این سریال هوشمندانه تمرکز را بر ماهیت طبیعی انسان میبرد اما آرامآرام در سایههای عجیبوغریب آنکه خلق میشوند رشد میکند. از این زاویهی دید دردناک، سریال بیننده را به راههای عجیب و گاهی شگفتانگیز میبرد تا حقیقت را کشف کند که پیوسته مجذوبکننده است.
6. It’s Always Sunny in Philadelphia
صادقانه بگوییم، «فیلادلفیا همیشه آفتابی است» It’s Always Sunny in Philadelphia از لحظهای که قسمت Kitten Mittens روی آنتن رفت، موقعیت خود در این لیست را محکم کرد — اما این دیدگاه کمی سادهانگارانه دربارهی سریالی است که تنها در ظاهر سرراست به نظر میرسد. میتوان منصفانه گفت هیچ محتوای رسانهای طنز دیگری آنقدری که راب مکالنی Rob McElhenney، چارلی دی Charlie Day و گلن هاوتون Glenn Howerton دربارهی صاحبان و کارمندان بار پدی Paddy داستان تعریف کردهاند، با موفقیت به افراد پست نپرداخته است. حتی «ساینفلد» Seinfeld در هشت فصل از دور کناره گرفت، درحالیکه «فیلادلفیا همیشه آفتابی است» دربارهی بدنامی وجدانی یک شهر با اشتیاق همیشگی و اصالت بیپایان است. مک، چارلی، دنیس، دی (کیتلین اولسون Kaitlin Olson) و فرانک (دنی دیویتو Danny DeVito) بد بودن را دوست دارند، خودشان را خوب میبینند و صرفنظر از اینکه خط قرمزهای کمرنگشان آنها را به کجا میکشاند، برای مخاطبان، قسمت پس از قسمت، خنده فراهم میکنند. فصل 12 یکی از بهترین فصلهای آنها بود و همچنان هیچ پایانی برای این سریال دیده نمیشود.
5. The Office
«اداره» The Office کاری را کرد که بسیاری نتوانستند: عملاً یک سریال موفق بریتانیایی را برای مخاطب آمریکایی بازآفرینی کرد و بهسرعت از بین نرفت. درواقع، این تکرار بیشتر از نسخهی قبلی خوددوام داشت و میتواند سریال بهتری از بین این دو باشد، توجهات را به خود جلب کرد و واقعاً سریالهای شبه مستند را مطرح کرد. درحالیکه بیروحی محیطهای آن ممکن است شبیه زندان یا تله به نظر برسد، برای بعضی از این شخصیتهای عجیبوغریب، محل امنی باهمکارانی بود که بهاندازهی آنها نا بهجا و شاید در مرز بیمصرفی بودند. همگی ما یک دوایت، یا جیم یا حتی یک مردیت (شخصیتهای سریال) در زندگی خود میشناسیم و این شخصیتهای قابلفهم به لطف بازیگران و فیلمنامهی فوقالعاده، ارتباطی ناگهانی را با مخاطبان به وجود آوردند. «اداره» به ما اجازه داد بهجایی پناه ببریم که بزرگترین مسائل خندههای تلخ بودند، اما بیشتر طنز و قلب را به شکلی باهم ترکیب کرد که بوی صادقانه میداد.
4. Arrested Development
ببینید، ما نمیدانیم Arrested Development درنهایت چه خواهد شد، اما میدانیم میچ هرویتز Mitch Hurwitz کمدی شبکهی تلویزیونی را با چنان شدتی دگرگون کرد که میلیونها طرفدار با سروصدای زیاد خواهان قسمتهای بیشتر، فصلهای بیشتر و چیزهای بیشتری از بلوث (شخصیت اصلی) شدند، به هر صورت آنها به مدت هفت سال آن را داشتند. فصل 4 تجربهی بزرگی با بالا و پایینهای زیاد بود، اما قسمتهای اصلی غیرقابلتصرف آن نمونههای بارز بسیاری بودند بهطوریکه عجیب به نظر میرسید — و آنها در این کار هم مهارت داشتند! از فرا کمدی در بهترین حالت آن گرفته تا پویایی خانوادگی در پیچیدهترین شرایط، «پرورش شکستخورده» طنز را در هر گوشهی این خانهی همواره در حال گسترش، پیدا کرد. ما همیشه منتظر خواهیم ماند تا ببینیم چه چیزهای جدیدی پیش میآیند.
3. VEEP
حتی پیش از آنکه سیستم سیاسی آمریکا با یک گلولهی آتشین منفجرشده و غرق آتشی با شعلههای نارنجی شود، «معاون رئیسجمهور» VEEP جایی برای تخلیهی احساسات و عصبانیت ما از واشنگتن دی. سی. بود. فیلمساز اسکاتلندی آرماندو لانوکی Armando Iannucci چنان دیدگاه خوبی بهعنوان یک غریبه با دنیای کاخ سفید، ارائه داد که میتوانستیم تصور کنیم او در کاخ سفید کار میکرده است و بازیگران این کار هم خود را برای به سلابه کشیدن ردیف سیاستمداران تشنهی قدرت حریص آماده نگهداشتهاند. وقتی لانوکی پس از فصل 4 این سریال را ترک کرد، بسیاری توقع داشتند «معاون رئیسجمهور» یکقدم به عقب بازگردد؛ اما عوامل فیلم و بازیگران (تحت مدیریت دیوید مندل David Mandel)، دقیقاً زمانی که نیاز بود، تلاشهای خود را دوچندان کردند. جولیا لویی-درایفوس Julia Louis-Dreyfus تنها بازیگری است که آنچنان قدرتمند است که حتی وقتی دنیا در آتش میسوزد میتواند ما را بخنداند.
2. Parks and Recreation
چیزی که بهعنوان ادامهی «اداره» شروع شد نهتنها خود تبدیل به غولی متفاوت شد، بلکه از عامل انگیزش خود هم فراتر رفت. کمدی الهام گرفته از سیاست مایکل شور Michael Schur و گرگ دنیلز Greg Daniels دربارهی گروه متنوعی از کارکنان دولتی یک شهر کوچک است با سایر چیزهای مشترک اندک در کنار یک علاقهی اصلی: شوق کمک به مردم. شخصیتهای کمی به شهرت فرهنگی دوستداشتنی لزلی نوپ Leslie Knope (با بازی ایمی پولر Amy Poehler) و ران سوانسن Ron Swanson (با بازی نیک آفرمن Nick Offerman) دستیافتهاند؛ آنقدر که این موضوع به کیفیت عالی کل بازیگران درمجموع بازمیگردد و انتخاب یک نفر غیرممکن به نظر میآید. این سریال یک کمدی محل کار نبود. «پارکها و تفریحات» داستانی در مورد انسان بود که اتفاقاً واقعاً خندهدار شد.
1٫ 30 Rock
«30 راک» 30Rock خزانهی استعداد است و میتواند یکلحظه مضحک و لحظهی بعد بهدقت بهروز باشد. درواقع این درست نیست. ترکیب هوشمندانهی تینا فی Tina Fey و رابرت کارلاک Robert Carlock از فرهنگ پاپ، طنز سیاسی و طنز سورئال با چنان سرعتی حرکت کرد که تغییرات آن باید در لحظه تعریف شود. “خندهدار ” برای این گروه زیادی آهسته بود، نبرد لیز لمون Liz Lemon برای “فتح همه ” — و تقابلهای همیشگی او با جک دونگی Jack Donaghy (با بازی الک بالدوین Alec Baldwin) — لنگر خوبی برای زندگی پشتصحنهاش در “تیجیاس با تریسی جردن “ TGS with Tracy Jordan برایش دستوپا کرد. این هجمهی طنز، کار را برای تقلیدکنندگان فراوان این سریال سخت کرد و همینطور آنچه نسل نتفلیکس Netflix از کمدیهای موردعلاقهاش توقع دارد را در یک قالب به ما نشان داد:
باید سریع باشند، باید خندهدار باشند و باید بتوان آنها را بارها و بارها تماشا کرد.
Post Views:
1