به گزارش «انتخاب» در این مطلب آمده است: «پس از 17 ماه از شروع روند دیپلماتیک، برجام رو به نابودی، همچنان بهترین گزینه برای پایان دادن به بحران است و با این حال، احیای آن بعید است.»در بخش دیگری از این یادداشت به تغییر وضعیت از سپتامبر (شهریور ماه) در قبال ایران پرداخته شده و به 9 دور تحریم به دلیل برخورد با اعتراضات داخلی در ایران، پیچیده شدن وضعیت سیاسی ایران بعد از بحث تحویل پهپادها به روسیه و گزارش گروسی به پارلمان اروپا درباره در اختیار داشتن 70 کیلوگرم اورانیوم غنیشده تا 60درصد و 1000 کیلوگرم دیگر اورانیوم غنیشده تا 20درصد اشاره شده است.
آخرین میخ بر تابوت برجام؟
همچنین در این شرایط اعضای برجام در اتحادیه اروپا این گزینه را دارند که با استفاده از مکانیزم ماشه تحریمهای قبلی سازمان ملل علیه ایران را برگردانند، تحریمهای تسلیحاتی سازمان ملل را شامل ممنوعیت واردات یا صادرات انواع خاصی از موشکها و پهپادها دوباره اعمال کنند. در حالی که این امر نشاندهنده جدیت غرب در مورد نقض توافق از سوی ایران است، اما تاثیر آن تا حد زیادی نمادین خواهد بود، زیرا تاثیرات تحریمهای تجدیدشده در مقایسه با تحریمهای اولیه و ثانویه ایالات متحده در حال حاضر ناچیز است. هر گونه اقدام یا تهدیدی باید به دقت تنظیم شود تا بر ایران برای تعامل دیپلماتیک تاثیر بگذارد. بدون راهبردی برای خروج از این بنبست، تحریم دوباره میتواند آخرین میخ را بر تابوت برجام بزند و ازسرگیری مذاکرات را دشوارتر کند. همچنین ممکن است به فهرست خواستههای آینده ایران اضافه کند. اعمال مجدد تحریمها بسیار آسانتر از بازسازی یک برنامه هستهای است، بنابراین ایران احتمالا خواستار آن است که توافق جدید، این واقعیت را در خود داشته باشد. در صورتی که همه تلاشهای دیپلماتیک با شکست مواجه شوند، مکانیزم ماشه باید آخرین راهحل باشد.
توافق موقت چگونه میتواند باشد؟
اما ساموئل هیکی در این گزارش به گزینه توافق موقت نیز پرداخته و مدعی شده است که اکنون ایران میتواند مواد شکافتپذیر برای یک سلاح هستهای را در کمتر از یک هفته جمعآوری کند. در تئوری، ایران میتواند این کار را در فاصله بین بازدیدهای بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی انجام دهد، سناریویی کابوسوار که برجام برای اجتناب از آن ساخته شد.
منافع توافق موقت برای غرب
اندیشکده کوئینسی در ادامه تاکید میکند که توافق موقت احتمالی برای طرفین برجامی برخی منافع را در پی دارد که از جمله میتوان به این موارد اشاره کرد: محدودیت خلوص غنیسازی اورانیوم و ذخیره آن. بعید است ایران بخش بزرگی از اورانیومی را که انبار کرده به خارج ارسال کند، زیرا این ذخایر را به عنوان اهرمی برای یک معامله بزرگتر میداند، اما مسدود کردن رشد آن میتواند معیاری قابل اندازهگیری برای ایجاد اعتماد باشد. محدودیت تعداد و نوع سانتریفیوژها. باز هم، بعید است که با یک توافق موقت به سطح برجام بازگردیم، اما مسدود کردن توانایی ایران برای تحقیق و توسعه سانتریفیوژهای پیشرفته، پیشرفت برنامه غنیسازی را متوقف میکند.برقراری دسترسی بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی در سطح برجام؛ هرچند این بلندپروازانهترین درخواست است، اما انجام آن ضروریترین مورد است، زیرا این اطمینان را به شدت افزایش میدهد که ایران نمیتواند هیچ مادهای را برای فعالیتهای اعلام نشده استفاده کند. ایران باید تشویق شود تا ثابت کند آنچه میگوید را انجام میدهد و اطمینان حاصل کند که هیچ دلیلی برای یک کشور با هدف انجام یک عملیات ضداشاعه پیشگیرانه علیه برنامه چند میلیارد دلاریاش وجود ندارد.
توافق موقت برای ایران چه دارد؟
البته مابهازای این اقدامات برای ایران نیز بیان شده است؛ از جمله اینکه ایران باید فورا احساس آرامش اقتصادی کند، زیرا اقدامات متقابل هستهای میتواند فورا تحتتاثیر قرار گیرد. یکی از گزینهها این است که گروه 1+5 معافیتهای نفتی را به برخی کشورها -مانند کشورهایی که از از دست دادن نفت روسیه متاثر شدهاند - بدهد تا نفت خام ایران را وارد کنند. گزینه دیگر لغو انسداد داراییهای ایران است که در بانکهای خارج از کشور مانند کرهجنوبی و ژاپن نگهداری میشود.مسلما، چنین ترتیبات موقتی بسیار شبیه برجام اولیه است. امروز، ایالات متحده در عمل کمپین فشار حداکثری دولت ترامپ را حفظ کرده، اما با یک تفاوت اساسی: در صورتی که ایران برنامه هستهای خود را مهار کند، راهحل واضحی برای کاهش بخشی از این فشار وجود دارد.
این گزارش در نهایت آورده است: «ایران تاکنون نشانهای از تغییر موضع نشان نداده است. ایالات متحده هم بهجز حمایت از جنبش اعتراضی کار چندانی برای فشار به اقتصاد ایران نمیتواند انجام دهد. برای جلوگیری از خروج شرایط از کنترل سیاسی، ممکن است زمان آن فرا رسیده باشد که به فکر یک توافق موقت باشیم و گزینههای خلاقانهای را میتوان از دل برجام به دست آورد.»
سرنوشت پرانتزهای باز پیشنویس بورل
گزارش اندیشکده کوئینسی درباره منافع احتمالی توافق موقت برای ایران و غرب، این پرسش را به میان میکشد که آیا توافق میتواند منافع ایران را با وجود باقی ماندن برخی پرانتزها تامین کند. پیشنویس بورل چند پرانتز داشت؛ یکی در ارتباط با مسائل باقیمانده با آژانس و چگونگی رفع آن؛ دیگری چگونگی ارائه تضمین به شرکتهای ثالث برای کار در ایران و دیگری معافیت به بازیگرانی که با شرکتهای طرف قرارداد با قرارگاه خاتم و بانک تعاون سپاه همکاری میکنند.اکنون این پرسش از سوی برخی کارشناسان مطرح است که آیا رفع این پرانتزها راهکار معقولتری نسبت به توافق موقت است؟ باید توجه داشت که هزینه توافق نهایی که به رفع این پرانتزها منجر میشود امروز نسبت به 7، 8 ماه پیش بسیار افزایش یافته است. هرچند در این بین اقداماتی چون تبادل زندانیان نیز از این پتانسیل برخوردار است که هزینه توافق نهایی را کاهش دهد. اما به هر حال باید به توافق موقت به عنوان یکی از راهکارهای کاهش هزینه توافق نهایی فکر کرد. همچنین بهجز مواردی که اشاره شد توافق موقت از چند جهت دیگر در شرایط فعلی که طرفین نمیتوانند فعلا به سمت توافق نهایی گام بردارند، میتواند تاحدودی فضای پیچیده احیای مذاکرات برجامی را بهبود بخشد و حتی راه را برای طرفین با هدف رسیدن به یک توافق نهایی هموار کند. امروز به دلیل برخی مسائلی که بعد از سپتامبر شاهد بودیم، مانند ناآرامیها در ایران و آثار آن درعرصه بینالملل، مطرح شدن بحث استفاده از پهپادهای ایرانی در جنگ روسیه علیه اوکراین و پیچیدهتر شدن مذاکرات احیای برجام، توافق بر سر متن پیشنویس 35صفحهای جوزپ بورل، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا که مرداد ماه به ایران و آمریکا ارائه کرد، دشوارتر است و به همین دلیل فعلا بستن پرانتزهای باز این پیشنویس دشوار و پرهزینه است. هم طرف غربی و هم ایران در حال حاضر این گمانه را دارند که در هر مذاکراتی میتوانند از یکدیگر امتیازات بیشتری بگیرند.بنابراین توافق موقت میتواند پلی برای کاهش هزینه توافق نهایی باشد و نمیتوان آن را به مثابه تله برای ایران تصور کرد. یعنی اگر در ازای تعلیق غنیسازی 20 و 60 درآمدهای نفتی بازگردد، یک سود دوجانبه اما کوتاهمدت حاصل خواهد شد. اما مساله دیگر این است که توافق موقت میتواند جنبه عملیاتی و اجرایی بیشتری نیز داشته باشد. زیرا طرفین وقتی وارد توافق موقت میشوند به ابزارهایشان دسترسی سریعتری دارند. به عنوان مثال آمریکا تحریمهای نفتی را تعلیق نمیکند بلکه تحریمها هست و معافیت تحریمی میدهد. ایران هم به عنوان مثال فعالیت غنیسازی بالای 20 و 60 را تعلیق میکند و به کاهش یا مهروموم سانتریفیوژها تن نمیدهد. همچنین ذخیره سوخت از ایران خارج نمیشود بلکه معافیت تحریمی به تناسب تعلیق غنیسازی در خلوص بالا عملیاتی خواهد شد. بنابراین در این معادله، اگر هر زمان توافق برهم خورد و طرفین برای مرحله بعدی به توافق نرسند، به ابزارهای فشارشان دسترسی سریع و فوری دارند. ایران نیز به همین صورت میتواند بلافاصله سانتریفیوژهای سرعت بالا را راه بیندازد. ضمن اینکه ایران به نقطه گریز همچنان نزدیک است. با این حال هنوز توافق موقت در حد یک بحث کارشناسی است و مشخص نیست به وقوع بپیوندد اما با توجه به موارد ذکر شده بلاموضوع نیست. زیرا از یکسو هزینه توافق را کاهش میدهد و راه را برای رسیدن به توافق نهایی هموار میکند و از سوی دیگر رای کنگره را نمیخواهد و قابلیت اجرایی شدن دارد. در نهایت اعتمادسازی هم ایجاد میشود. بنابراین اگر شرایط برای یک توافق نهایی مهیا شود بعد از آن شاید طرفین بتوانند به سمت پذیرش پیشنویس 35 صفحهای بورل با موانع کمتری حرکت کنند.