تحریریه زندگی آنلاین : روزِ دوستداران شعر و ادب فارسی با این متن یلدا ابتهاج، دختر هوشنگ ابتهاج تیره و تار شد. سایه، یکی از بزرگترین غزلسرایان شعر معاصر فارسی از یکماه پیش در شهر کلن آلمان در بستر بیماری بود. پیر پرنیاناندیش حدود پنجماه پس از درگذشت همسرش، آلما مایکیال، دوری او را تاب نیاورد و به او پیوست. خبر رفتن سایه، دوستداران شعر و ادب فارسی را اندوهگین کرد. هوشنگ ابتهاج متولد 6 اسفند 1306 بود و در بامداد 19 مرداد 1401 چشم از جهان فروبست.
سایهای که میشناختیم
پدرش آقاخان ابتهاج، از مردان سرشناس رشت بود و مادرش، فاطمه رفعت. هوشنگ ابتهاج تحصیلات ابتدایی را در رشت گذراند و در تهران به دبیرستان رفت. او در همین دوران بود که اولین دفتر شعر خود به نام «نخستین نغمهها» را منتشر کرد که نشان از جسارت او در ورود به دنیای شعر و ادبیات در سنین جوانی داشت. سایه از سال 1350 تا 1356 مدیر برنامه «گلها» در رادیو بود. او پس از کشتار مردم در 17 شهریور 57 از کار در رادیو استعفا کرد.
ابتهاج با اینکه در خانوادهای مرفه متولدشده بود، اما همفکر تودهایها شد. هرچند که بعدها خودش در مصاحبه با مهرنامه گفت هرگز به عضویت حزب توده درنیامده است. اشعاری مانند کاغذ زر امیرهوشنگ ابتهاج از درخشانترین شاعران غزلسرای معاصر است. او با اینکه در هر دو شیوه شعر کلاسیک و شعر نو طبعآزمایی کرده، اما غزلهایش از سرودههایش در قالب شعر نو پیشی گرفته است؛ چراکه در غزلسرایی نوآوریهایی در عاطفه، خیال و زبان شعر داشته است. استاد محمدرضا شفیعی کدکنی در مقدمه کتاب «آینه در آینه»(برگزیده شعر سایه به انتخاب شفیعی کدکنی) مینویسد: «از دیرباز با شعر سایه انس و الفت داشتهام و نمیدانم چگونه شکر این نعمت را باید گزارد که حشرونشر بسیار نزدیک با او نیز یکی از خجستگیهای زندگی من در این سالها بوده است.
بیشتربخوانید:
همین دوستی نزدیک، مرا گستاخ کرد که یک شب در بهار 1369 در شهر کلن در کشور آلمان، در حضور او گاه از حافظه و زمانی با مراجعه به مجموعههای شعری او این انتخاب را روی چند برگ کاغذ انجام دادم و او با بزرگواری، ولی بیهیچ اعمال سلیقهای پذیرفت که عیناً چاپ شود و این است حاصل آن گزینش، گزینشی یکشبه و حداقل سیوپنجساله. سایه، در انواع سخن، شعر خوب و شعر درخشان بسیار دارد. اگر میخواستم این انتخاب را بر محور اصلی شاهکارهای او - که در آن اکثریت با غزلهاست - استوار کنم، شاید برای بعضی از گونهها و نمونههای دیگر کمتر مجال تجلی حاصل میشد. اما در این گزینش، مقصود اصلی، ارائه نموداری از مراحل مختلف خلاقیت هنری او و نمونههایی از تجارب گوناگون وی در عالم شعر و شاعری بوده است.
به همین دلیل شعرهایی از مجموعه سراب که از نخستین آثار دوره جوانی اوست و در تحول شعر غنایی جدید پارسی بیش و کم نقشی داشته است، جای چندین نمونه از غزلهای ممتاز دوران پختگی و کمال هنری او را گرفته است، و این به هیچ روی، نقض غرض نیست، به ویژه که غالب دیوانهای او هر کدام بارها و بارها چاپشده است و مانند کاغذ زر در میان عاشقان شعر فصیح پارسی دست به دست گشته است و کمتر حافظه فرهیختهای است که شعری از روزگار ما به یاد داشته باشد و در میان ذخایرش نمونههایی از شعر و غزل سایه نباشد. من این نکته را در این لحظه یکی از مهمترین نشانههای توفیق یک شاعر میشمارم».
بیشتربخوانید:
ماجرای شعر سایه درباره واقعه کربلا
یکی از آثاری که به خوبی مخاطب را با حال و هوای زندگی سایه آشنا میکند، کتاب «پیر پرنیاناندیش»، حاصل گفتوگوی میلاد عظیمی و عاطفه طیه با اوست. در بخشی از این کتاب که چاپ بیستم را هم پشت سر گذاشته، میخوانیم: «هشتم محرم بود و عصر به خانه سایه رفتیم. سایه مغموم بود و از چشمهایش معلوم بود گریه کرده. عاطفه گفت: «بازم شیطونی کردین؟» سایه خندید. پرسیدم «اتفاقی افتاده»؟ نه! شما میدونین که تلویزیون همیشه جلوم روشنه. هر کانالی هم که میزنم داره روضه و نوحه نشون میده. من هم گوش میکنم و خب گریهام میگیره. میشینم با اینها گریه میکنم. پس از چند دقیقه گپ و گفت، سایه میگوید: «سالها پیش یک شعری گفتم به اسم «اربعین» که تمومش نکردم». با تعجب اصرار میکنم شعر را بخواند و میخواند: یا حسین بن علی/ خون گرم تو هنوز/ از زمین میجوشد/ هرکجا باغ گل سرخی هست /آب از این چشمه خون مینوشد/ کربلایی است دلم».
بیشتربخوانید:
از شعرهای جعلی تا تصنیفهای خاطرهساز
هوشنگ ابتهاج یکی از شاعرانی است که اشعار جعلی متعددی در فضای مجازی به او نسبت داده میشود. تا جایی که یکی از این اشعار جعلی به آلبوم «افسانه چشمهایت» همایون شجریان و علیرضا قربانی هم راه پیدا کرد. یلدا ابتهاج در واکنش به این شعر جعلی نوشت: «دوستان عزیز در خصوص سایه باید گفت او کمشعرترین شاعر دوران ماست و تنها سه کتاب از او موجود است: سیاه مشق (شعر کلاسیک)، تاسیان (شعر نو) و بانگ نی (منظومه مثنوی). به کتابها مراجعه کنیم». اما آنها که خیلی اهل خواندن کتاب شعر نیستند، تعدادی از غزلها و اشعار نیمایی سایه را با صدای خوانندههای بزرگی چون محمدرضا شجریان و شهرام ناظری شنیدهاند و با آنها خاطره دارند.
دو تصنیف خاطرهانگیز «توای پری کجایی» و «ایران ای سرای امید» از سرودههای ابتهاج است. تصنیف «ارغوان» نیز که از شعرهای مشهور نیمایی سایه است، با اجرای علیرضا قربانی به گوش مخاطبان آشناست:
ارغوان؛
شاخۀ همخون جداماندۀ من
آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابی است هوا؟
یا گرفته است هنوز؟
من در این گوشه که از دنیا بیرون است
آسمانی به سرم نیست
از بهاران خبرم نیست
آنچه میبینم دیوار است
آه این سخت سیاه
آن چنان نزدیک است
که چو برمیکشم از سینه نفس
نفسم را برمیگرداند