تسنیم نوشت: مهدی فرجی تهیهکننده در واکنش به فضاسازیها درباره دستمزد سعید آقاخانی و بودجه سریال «نونخ4» توضیحاتی ارائه کرد و بازیگران سریال هم از ناآرامیها گفتند، تهدید شدند که چرا در تلویزیون کار میکنید.
مجتبی برزگر - فصل چهارم مجموعه «نونخ» روزهای پایانی پخش خود را میگذراند؛ سریالی که توانست بار دیگر عنوان پرمخاطبترین سریالِ تلویزیون را به خودش اختصاص دهد. سعید آقاخانی کارگردان این سریال تجربه ساخت سریال و بازی در مجموعههای تلویزیونی نوروزی و رمضانی را دارد.
حضور او مخاطب را امیدوارتر میکند که پایِ تلویزیون بنشیند و سریالِ نوروزی ببیند. اگرچه سریالِ مجتبی راعی در شبکه سه سیما هم حال و هوای خوبی دارد؛ اما به هر حال طنز همیشه برای مخاطب تلویزیون چیز دیگری بوده است. یکی از اتفاقات جالب این سریال حضور دوباره حمیدرضا آذرنگ و هومن حاجیعبداللهی بود و البته بیژن بنفشهخواه که برای اولین بار پا به «نونخ» میگذارد.
در روزهایی که تلویزیون هم از فقدان طنز رنج میبرد و هم چالش ساخت سریالهای جذاب پربیننده را دارد. آخرین نظرسنجی سازمان صداوسیما هم نشان میداد پربینندهترین سریالِ تلویزیون که «گیلدخت» شبکه یک سیما بود درصدِ بینندگانش به 38 درصد میرسید. حالا این آمار با حضور «نونخ» به بیش از 80 درصد رسیده است.
شاید در این مسیر «زیرخاکی» و «نونخ» توانستند طوری این مسیر را بروند که ماهیت و هویتِ اصلی محتوای سریال را از بین نبرند. ثابت بودن نویسنده و کارگردان در این مسیر بسیار کمککننده بوده است. زیرا بسیاری از فصلهای دوم و سوم برخی از سریالها به دلیل فقدان نویسنده و کارگردان فصل نخست خود، مخاطبشان را از دست دادهاند و از هویت اصلی سریال هم دور شدهاند.
وقتی به امتیازات، روندِ شکلگیری و ساختاری این نوع آثار توجه کنیم این نکته به دست میآید «نونخ» را فیلمنامه، پیرنگها و زیرلایههای داستانیِ هوشمندانه پیش برده و برخلاف برخی از کارهای چند فصله دیگر، این سریال چند قدم هم رو به جلو رفته است.
یکی از امتیازات این سریال، توجه به موضوعات استراتژیکی همچون موضوع فرزندآوری و پیریِ جمعیت است. بارها مسئولان ارشد به مدیران فرهنگی کشور این توصیه را داشتند که به ضرورت فرزندآوری و جوانی و افزایش جمعیت توجه جدّی داشته باشند حتی چند برنامهای برای آن تولید شد.
سعید آقاخانی دوباره با داستانهای جدید نورالدین خانزاده و اهالی روستای فرضی کردستان را گردهم آورده و مثل سه فصل قبلی حرفهای مهم دیگری را بر زبان میآورد.
روزی درباره خانواده و اقوام، روزی ازدواج و کرونا و این بار با جلوگیری از مهاجرت، افزایش کارآفرینی در روستا، میدان دادن به جوانان و فرزندآوری به آنتن سیما آمده است. عمده بینندگان تلویزیون منتظرند شبها این سریال را از شبکه یک سیما تماشا کنند و به همین خاطر تاکنون از رقبا فاصله جدّی دارد.
یک تمهید جالب دیگر در فیلمنامهنویسی مجموعه این است که به تناوب، شخصیتهای مختلف را وارد داستان کرده و بر آنها تمرکز کرده و دوباره بر مسیر اصلی باز میگردد. اگر در شخصیت نورالدین خانزاده مردی با قلبی پاک، امیدوار، صادق و معصوم (خصوصیت بسیاری از کُردها) همچنان در ادامه همان سه فصل قبلی عمل میکند.
برخلاف برخی از فیلمها به دنبال ایجاد یأس و ناامیدیاند و خانوادههایی را روایت میکنند که در اقلیّت هم نیستند. در این مجموعه تلویزیونی همواره خانواده رکنِ اساسی و امیدآفرینی قدمِ رو به جلوی توجه کارگردان بوده است.
اما تمایز بزرگ این فصل استفاده از صحنههای شلوغ و تعداد زیاد بازیگران درگیر در صحنه است که هر کدام هم نقش و دیالوگی دارند که در آوردن چنین صحنههایی اصلا آسان نیست.
با مهدی فرجی تهیهکننده، سیروس سپهری در نقش ادریس و کاظم نوربخش در نقش سلمان گفتوگویی داشتیم که میتوانید در قالب ویدئو آن را تماشا کنید و همچنین متن آن را در ادامه بخوانید:
سختیها زیاد بود اما رضایتمندی مردم ما را امیدوار کرد
*بگذارید گفتوگو را با آقای فرجی آغاز کنیم. خیلی سریال به خاطر اتفاقات مختلف از اغتشاشات و ناآرامیهای پاییز گرفته که آن روزها «نونخ4» در حال تصویربرداری بود تا مشکلات دیگری همچون بودجه و ... شروع کنیم. سریالی که به تعبیر کارشناسان پختهتر از فصلهای قبلی و اصطلاحاً چند قدم رو به جلوتر پیش رفت. چطور این اتفاق افتاد؟
مهدی فرجی: همانطور که اشاره کردید زمانی که ما سریال را کلید زدیم با شرایط دشواری مواجه شدیم؛ از بحرانها و شرایط فرهنگی، سیاسی و اجتماعی که کشور با آن مواجه شد که کار را واقعاً برای ما سخت کرد خصوصاً گروهی که 90 درصد آن از اقلیمهای مختلف کردنشین بودند. این عامل خودش دشواری کار را برای ما افزایش داده بود. اما وقتی به مخاطبی که چشمانتظار تماشای این سریال پرطرفدار و محبوب است توجه میکردیم فضا برای ما امیدبخش پیش میرفت.
این فضا باعث میشد بچهها شرایط را تحمل کنند و به امید روزهای بهتر که انشاءالله سریال قرار است پخش شود جلوی دوربین قرار میگرفتند. اما به جز این شرایط و مسائل، گرفتاری دیگری هم داشتیم که آن هم کار را برای ما سخت کرده بود. ما این سریال را وقتی برآورد کردیم که رئیس سازمان صداوسیما در اسفندماه سال 1400 دستور ساخت فصل چهارم سریال را دادند و آماده کردن شرایط تولید سریال رسماً از همان زمان آغاز شد.
بنابراین در فروردین 1401 یک بودجهای پیشبینی شد و کار تولیدمان را آغاز کردیم. اما شما میدانید به لحاظ تورم و افزایش قیمتها چه اتفاقات عجیب و غریبی در طول همین مدت یک سال اخیر افتاد؛ به گونهای که در دوره 5 ماهه تولید سریال واقعاً نوسانات قیمت به قدری بالا بود که ما امید به اینکه بتوانیم سریال را به یک جایی برسانیم را واقعاً نداشتیم.
میرفتیم یک بطری آب میخریدیم 1500 تومان، 20 روز بعد آن بطری آب به قیمت 3 هزار تومان به فروش میرسید. این افزایش قیمت همینطور در غذا، لباس، حمل و نقل و همه دستمزدها تأثیر گذاشته بود و باعثِ افزایشهای عجیب و غریبی شد که کشور تجربه نکرده بود.
بحمدالله با این شرایط سخت و دشوار و با همت عوامل که پشت کار ایستادند، سختیها را تحمل کردند و کنار آمدند توانستیم کار را به یک سرانجامی برسانیم که به پخش برسد. در رأس همه عوامل و همکاران، همت، توان و تدبیر و تلاشهای سعید آقاخانی بود که ما را امیدوار میکرد «نونخ4» بهتر از سریهای قبل به پخش خواهد رسید و مردم خواهند دید.
خوشبختانه این روزها از جاهای مختلف تماس میگیرند، پیام میدهند و کامنت میگذارند رضایت خودشان را اعلام میکنند. براساس اعلام مرکز تحقیقات صداوسیما، آمارهای تلوبیون و پیامهای متعدد بینندگان و مخاطبان، «نونخ» پربینندهترین سریال تلویزیون شده و این اتفاق مایه خوشحالی و دلگرمی است.
مردم همیشه بخشِ پرانگیزه کارهای ما بودهاند و هستند؛ اینکه کار را بپسندند و رضایت داشته باشند، خوشبختانه این اتفاق افتاده و مثلِ این است که ما بالأخره پاداشمان را از مردم دریافت کردیم.
ماجرای فضاسازیها علیه «نونخ5» و سعید آقاخانی
* جای سعید آقاخانی در میزگردِ ما خالی است. نکتههای متعددی درباره کارگردان سریال «نونخ» مطرح میشود یکی از آنها این است که وقتی شما اعلام کردید رئیس سازمان صداوسیما ساخت فصل پنجم این مجموعه تلویزیونی را سفارش داده و قرار است «نونخ» فصل دیگری داشته باشد کامنتها و وایرالهای کاربران اجتماعی این نکته را نشان میدهد مخاطب از این خبر خوشحال شدهاند. اما گروهی که مشخص نیست انگیزههایشان از این فضاسازیها و شائبهسازیها چیست، مطرح کردهاند سعید آقاخانی احتمالاً کار نکند و موارد دیگر که مطرح میشود. بفرمایید «نونخ5» قرار است از چه زمانی آغاز شود؟
مهدی فرجی: واقعاً صداوسیما باید قدر داشتههای خودش و برنامههای پربیننده و پرجاذبهاش را بداند؛ در واقع دو دست دارد دو دست هم قرض کند. واقعاً مراقبت کند کما اینکه رویه آقای جبلی همین است، در مورد همه کارهایی که بینندگان خوبی داشته و مورد توجه بوده همتشان این بوده که ادامه پیدا کند. بعضی از این کارها به جایی نرسیده دلایل دیگری داشته، تمایل صداوسیما این بوده که اتفاق بیفتد.
اما بگذارید پاسخِ شما را درباره سعید آقاخانی و فضاسازی برای ادامه ندادنِ سریالهایی مثل «نونخ» را اینگونه بدهم؛ من سال 1389-1390 سفری به پاریس رفته بودم و مأموریت اداری داشتم؛ آنجا رفتم یک رستورانی غذا بخوریم، به من گفتند که یک پسر جوانی با شما کار دارد؛ من رفتم از میز فاصله گرفتم و دیدم یک آقای جوانی گفت شما آقای فرجی هستید، آن موقع مدیر شبکه یک بودم. گفت که من فلانی هستم، ایرانی هستم و مادرم هم فلانی است. اتفاقاً مادرشان در کارهای هنری بود من را میشناختند؛ فکر میکنم مادرشان کارمند شبکه یک سیما بودند و بازنشسته شده بودند.
به من گفت ناچار شدم با یکی از رسانههای تازه متولد شده فارسیزبان که علیه ایران کار میکند، کار کنم. (جالب است بدانید آن زمان یکی از برنامههای پربیننده شبکه دو در معرض تعطیلی قرار گرفته بود و میگفتند برنامه باید تعطیل شود.) این فرد به من گفت از وقتی خبرِ تعطیل شدن برنامه فیتیلهایها مطرح شده اینجا پشت صحنه این رسانه، لحظه شماری میکنند این برنامه تعطیل شود.
چرا که این رسانهها، دو مأموریت دارند؛ یکی اینکه میگویند ما یک چیزهایی بسازیم که برنامههای تلویزیون ایران نتوانند بسازند و بینندگانشان را جذب کند و نکته دوم اینکه برنامه پربیننده صداوسیمای ایران تعطیل شود برای اینکه بینندههایش ریزش پیدا کند. آن فرد از من خواست تو رو خدا نگذارید این اتفاق بیفتد و خوشبختانه این اتفاق نیفتاد.
واقعیت این است ما بالأخره راجع به نفوذ صحبت میکنیم باید همه ابعاد رسانهای آن را در نظر بگیریم که اتفاقاً یکی از مهمترین نوع نفوذ است. نمیخواهم در مورد «نونخ» بگویم که ما یک سریالی داریم چه و چه، بالأخره سریال پخش میشود مردم میبینند قضاوت هم میکنند. من حرفم کلی است میگویم اساساً تلویزیون ارزش داشتههای خودش را بداند و قدرشان را بداند و مراقبت کند.
اگر یک جایی فکر میکنیم این داشتهها و یا برندهایمان دچار ضعف شدند مرتفع کنیم و اینها شدنی است. بعضی از این حرفها هم که اینطرف و آنطرف میزنند را هم متوجه میشوم. بالأخره رسانهها دنبالِ یکسری جذابیتهایی هم هستند و برخی سایتهای خبری که به دنبال خبرهای زردند. میخواهند به هر طریقی فضاسازی کنند یا شائبه درست کنند اما وقتی وارد کل موضوع میشویم میبینیم واقعیت ندارد.
حقیقت قصه این است که پیش از سال جدید (1402) به همراه سعید آقاخانی، خدمت آقای جبلی رئیس صداوسیما رسیدیم آنجا در مورد «نونخ4» صحبت کریم از شرایط گفتیم و خیلی اتفاقات دیگر، ایشان خیلی محبت و حمایت کردند. در واقع به ما انگیزه دادند و همانجا گفتند از همین حالا برای «نونخ5» فکر کنید، طرح بدهید و کار را جلو ببرید.
همینطور پس از آن که با رئیس سیمافیلم (آقای نقویان)، معاون سیما (آقای برمهانی) دیدار داشتیم همه آنها توصیهشان همین بود که «نونخ5» را شروع کنید و جلو ببرید. اما درباره اینکه چه زمانی تولید فصل پنجم این سریال آغاز میشود آقای آقاخانی سفری رفتهاند برگردند ببینیم شرایط چطور میشود بتوانیم کار را چگونه جلو ببریم.
* فکر میکنید میتوانیم برای نوروز سال آینده منتظر فصل پنجم «نونخ» باشیم؟
مهدی فرجی: امیدوارم. «نونخ» یک مقدار شرایط خاصی دارد؛ از آنجایی که سال آینده هم ماه مبارک رمضان و عید نوروز در تقارن یکدیگر است یک مقدار ساخت 30 قسمت سریال کار سختی است. برای همین شاید مثلاً آقای آقاخانی بگویند «نونخ» 20 قسمت و نباید بیشتر افزایش پیدا کند. ببینیم شرایط چطور میشود اما هم آقای آقاخانی انگیزه دارند و هم بنده و گروه انگیزه داریم. به نظرمن «نونخ» ظرفیت ساخت فصلهای متمادی را دارد انشاءالله که بتواند ادامه پیدا کند.
محبوبیت نقشِ ادریس و روندِ شکلگیری شخصیتهای «نونخ»
* آقای سیروس سپهری واقعاً نقش ادریس خیلی موردنظر مخاطب است و این کاراکتر را دوست دارد. برای ما از «نونخ» و جذابیتش بگویید که چطور شد این نقش و سریال به اینجا رسید؟
سیروس سپهری: این روزها نمایش «معرکه در معرکه» را به کارگردانی سیاوش طهمورث روی صحنه دارم. اما درباره «نونخ» و نقش ادریس باید بگویم شخصیتها چگونه شکل گرفتند. ما در فصل اول، 20 درصد از بازیگران شناخته شده و برند حضور داشتند و 80 درصد بازیگران کمتر شناخته شده یا ناشناخته به گروه اضافه شدند.
در همان روزهای نخست نویسنده و کارگردان شناختِ زیادی از توان و استعدادهای این هنرمندان نداشتند و این یک امر معمولی بود؛ به عنوان جمعیتی آمدند که به تعبیری به روندِ داستان کمک کند تا قصه شکل بگیرد. در فصل دوم اعتمادها بیشتر شد و پله به پله کار جلو رفت تا به فصل چهارم رسیدیم.
با خودم میگویم چه اشتباهی کردم تک فرزندم!
سیروس سپهری: در این فصل بحثهای استراتژیکتری شکل گرفتند؛ این پیر شدن جامعه ما در آیندهای نه چندان دور اتفاق میافتد اگر کاری نکنیم و فرهنگسازی نداشته باشیم. به عنوان یک پدر تکفرزند که آن زمان بنا به مشکلات و بحث کار تئاتر که درآمدی نداشت فکر دومی و سومی و یا چهارمی نبودیم. الان با خودم میگویم چه اشتباهی کردیم. چون سختی کار همان 3 یا 4 سال اول است و بچهها که بزرگ شوند حامی و کمک حال خانواده میشوند. مثلاً خانوادهای از اقوام خودم که مثل همین شخصیت ادریس، فرزندانش از مدیران امروز کشورند؛ مثلِ شخصیت ادریس که فرزندان خود را به سختی بزرگ کرده و آینده و شغلهای خوبی دارند. این سیاست به سمت فرزند بیشتر در فیلمنامه ما لحاظ شد و بارِ آن هم بر روی دوشِ کاراکتر ادریس افتاد.
چون قصه به این سمت و سو رفت و من تمام تلاش خودم را کردم که بتوانم از عهده این پدری که صاحب 14 فرزند است و عاشق تک تک این فرزندان است برآیم.
میدانستیم «نونخ» ادامهدار خواهد شد
* گفتوگو را با آقای کاظم نوربخش ادامه دهیم. شما درباره «نونخ» و جذابیتهایش بگویید.
من صحبتهایم را با یک بیت شعر از شهید آوینی آغاز میکنم. هنر آنست که بمیری پیش از آنکه بمیرانندت و مبدأ و منشأ حیات آنانند که چنین مردهاند. خوشحالم 4 فصل در «نونخ» بودم. وقتی از فصل اول کار شروع شد و همه آنهایی که در این پروژه نقشی داشتند میدانستند که این کار ادامهدار خواهد بود.
چون فیلمنامه این سریال، آنقدر پتانسیل و ظرفیتِ بالایی دارد و از طرفی عوامل کار همدلانه و متحدانه در کنار هم هستند، چه از لحاظ نویسندگی و کارگردانی و تهیه کنندگی و چه بخشهای دیگر همه یک دست بودند. خوشبختانه هرچه جلوتر رفتیم کار پختهتر شد و مردم دوست داشتند و افتخار میکنم در این گروه هستم. تمام توانمان این است که بتوانیم دل مردم را شاد کنیم.
بانک تعطیل شد و همه خواستند با ادریس عکس بگیرند
* آقای سپهری؛ شنیدم بازتابها و واکنشهای مردم نسبت به جذابیت «نونخ» طوری بوده که حضور شما در ختم مادر آقای فرجی، فضا را به گونهای دیگر تغییر داده و همه توجهات را نسبت به شما جلب کرده است. معمولاً مردم در واکنشهایشان از شما چه میخواستند و چه میگفتند؟
خدا را شکر میکنم که مردم این سریال را دوست داشتند و ما را هم به خاطرِ جذابیت این سریال، تحسین میکنند. جالب است بدانید من 5 دقیقه سرِ خیابان بودم بخواهم دفترِ شما بیایم برای مصاحبه، جلوی عابر بانک، شارژ بگیرم دیدم کارمندان بانک از پشتِ شیشه مرا دیدند بیرون آمدند؛ به نوعی بانک تعطیل شد. اینها بازخورد «نونخ» است و خیلی از اتفاقات دیگر که هنرمندان دیگر روایت میکنند و جالباند.
من واقعاً 99 درصد بازخورد عالی گرفتم؛ یک درصد مخالفت هم وجود دارد که نسبت به هر کاری وجود دارد. امیدوارم غرضی نسبت به این انتقادها وجود نداشته باشد که رضایتمندی حداکثری نشان میدهد عمده مخاطبین با این کار ارتباط برقرار کردند.
سریال «نونخ» نگاه به کردها و کردستان را خیلی تغییر داد
* آقای نوربخش! مردم بیشتر از چه المان و پارامتری در سریال «نونخ» استقبال میکنند و همین عوامل باعث شده تا این سریال را دوست داشته باشند؟
کاظم نوربخش: به هر حال کار منطقهای و بومی است؛ مردم دوست دارند با آداب و رسوم اقوام و مناطق مختلف آشنا شوند و بدانند هر منطقهای چگونه است؛ واقعاً قبلاً اینطوری نبود حتماً آقای سپهری هم میدانند دید خوبی نسبت به کردستان نبود. اصلاً میگفتیم از کردستان هستیم، از ما میترسیدند که اینها کُردند.
سیروس سپهری: جالب است همسایهها فکر میکردند ما هر آن امکان دارد سراغشان برویم.
کاظم نوربخش: خداراشکر بعد از «نونخ» این اتفاق افتاد. هر کسی فامیلی از اقوام کرد داشت با افتخار میگفت آن طرف یک فامیل داریم خیلی خوب است. من در تهرانپارس زندگی میکنم هرکسی به من میرسد می گوید من در کردستان یا کرمانشاه و اطراف کردستان فامیلی دارم که کُردی حرف میزنند و اینها را با یک افتخاری میگویند و همه اینها به خاطر «نونخ» شد. مردم خیلی به ما لطف دارند بیشتر از آن چیزی که فکرش را میکردیم.
یک جای دیگر هم گفتم ما مثل یک درختی بودیم تازه جوانه زده بودیم آنقدر به ما نرسیده بودند برگهایمان میریخت. من سال 1367 در سینما بودم برای صداوسیما کار میکردم. بستری نبود که بیشتر از این رشد کنیم مثلاً در جشنواره فجر میآمدیم برمیگشتیم دوباره باید از صفر شروع میکردیم.
دستمزد سعید آقاخانی چقدر است؟
* آقای فرجی راجع به بودجه صحبت کردید. خیلی در رسانهها دیدم درباره سریالهای پربیننده و دنبالهداری مثل «نونخ» و «پایتخت» صحبت میکنند و اعتقاد دارند بودجههای هنگفتی به این سریالها اختصاص پیدا میکند. یا بارها نوشتند سعید آقاخانی دستمزدِ هنگفتی نسبت به بقیه دارد. یک مقداری درباره بودجه و دستمزد آقای آقاخانی صحبت کنید.
من خوشحال میشوم صداوسیما بودجه سریال «نونخ» را منتشر کند. چون محرمانه هست من اجاره ندارم بگویم اما سازمان مایل باشد من خیلی خوشحال میشوم. آن موقع مردم خواهند دید بودجه سریال «نونخ4» از برخی تولیداتی که همزمان با «نونخ» تولید میشود و کارهای سبکتری هست کمتر است.
آنچیزی که باعث تولید سریال «نونخ4» شد بودجه نبود واقعاً برآورد ما بسیار پایین و حداقلی است. آنچیزی که باعث ساخت «نونخ» میشود عشق عوامل و بازیگران است. علاقهمندی به کار مردم و خنداندن مردم هست و اینکه کاری کنند مردم به بهانه آن دوباره تلویزیون را روشن کنند. دوباره درباره فرهنگ اقوام و فرهنگ غنی، موسیقی، پوشش، لباس و جغرافیای کُردی صحبت کنند.
همه اینها به وحدت و یکپارچگی مردم کشور ما کمک میکند و واقعاً آخرین انگیزه برای ما انگیزه مالی است. واقعاً بودجه ما از فیلمهایی که همزمان با ما منتشر شده و سلبریتی هم نداشتند کمتر است. واقعاً چیزهایی که راجع به دستمزد سعید آقاخانی میگویند مطمئن باشید آنچیزی که در تلویزیون به ایشان پرداخت شده بسیار کمتر از آن چیزی است که در کارهای سینمایی و نمایشخانگی به آقاخانی پرداخته شده است.
طبیعتاً محدودیتهای تلویزیون روشن است و هنرمندان با دستمزد کمتر به تلویزیون میآیند به عشق دیده شدن و مخاطب که برای تماشای کار خوب، تلویزیون را به هر مدیوم دیگری ترجیح میدهد. مخاطبان چند ده میلیونی واقعاً یک انگیزه مهمی برای دیده شدن است و اینکه باعث میشود هنرمندان بیایند و کار کنند.
جمعیت، کارآفرینی و مهاجرت جزو موضوعات اصلی «نونخ» بود
* در فصل چهارم خیلی از موضوعات مهم کشور از کارآفرینی و جوانی جمعیت گرفته تا اتحاد اقوام و انتقادها و کنایهها به مشکلات اقتصادی، معیشتی و سیاسی؛ آقای فرجی شما در آن اتاق فکری قرار دارید که سعید آقاخانی (کارگردان) و امیر وفایی (نویسنده) فیلمنامه را شکل میدادند. درباره روند شکلگیری فیلمنامه بفرمایید که چقدر «نونخ4» توانست اهدافِ فیلمنامه را محقق کند آیا بخشهایی برای فصل پنجم باقی مانده است؟
مهدی فرجی: ببنید واقعیت قصه این است که ما سه موضوع محوری در «نونخ» داشتیم و تعدادی از موضوعات دیگری که همیشه در این سریال مطرحاند؛ مثل قصه اتحاد اقوام که پرداختن به فرهنگ قومیتها و همدلی در بحرانها و اتفاقات مختلف؛ این دغدغهای است که همیشه داشتهایم آدمها کنار هم باشند و به هم کمک کنند.
اینها موضوعاتی است که همیشه «نونخ» آنها را دنبال کرده، احترام به بزرگترها و والدین است. شما میبینید که چقدر بزرگترها و افراد سالخورده و میانسال در سریال «نونخ» احترام و جایگاه دارند. اما ما چند موضوع مهم و محوری در سریال داشتیم که من فکر میکنم اینها مسائل استراتژیک کشورند؛ یکی بحث جمعیت و فرزندآوری و پیریِ جمعیت، در واقع این کاهش نیروی کار جزو مسائلی است که کشور با آن دست و پنجه نرم میکند.
نکته دوم بحث اشتغالزایی و کارآفرینی که همه ساله در فرمایشات اولیه مقام معظم رهبر انقلاب است و اینکه بالأخره باید برای رفعِ آن تمهیدی کرد و اشتغال ایجاد شود و کارآفرینی اتفاق بیفتد. نباید هم منتظر باشیم که دولت حتماً کاری کند بعضی مواقع میتوانیم با فرهنگسازی درست، جامعه را به این سمت ببریم و هر فردی با ابتکار عمل اشتغالی ایجاد کند.
نکته سوم بحث مهاجرت است که شما بهتر از همه میدانید این روزها چقدر نیروهای نخبه از کشور خارج میشوند؛ بارها درباره این موضوعات مهم، بنده به همراه آقای آقاخانی و امیر وفایی بحث و گفتوگو داشتیم که چگونه بافته و در دلِ قصه تنیده شوند. بازتابها نشان میدهد چقدر افراد مختلف راجع به موضوع جمعیت حرف میزنند و بحث مهاجرت که خیلی خوب وایرال میشود. امیدوارم مسئولان عالی کشور فکری کنند چون این مسائل جزو دغدغههای جدّی مردم است. امیدوارم برای این مسائل بودجه بگذارند و سرمایهگذاری کنند تا اتفاق جدّی رقم بخورد.
باید از درونِ نقدهایمان دنبالِ امیدآفرینی باشیم/ نقدی که دنبال اصلاح باشد نه سیاهنمایی!
* بعضی از فیلمهایی هم که این روزها زیاد دربارهشان صحبت میشود موضوعات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را به صورتِ گلدرشت مطرح شد و تحلیل بسیاری از کارشناسان و کاربران اجتماعی بیرون آمد که بیشتر سمت و سوی ترویجِ سیاهنمایی و ناامیدی دارد. اما سعید آقاخانی و سریال «نونخ» در عینِ انتقادات تند و تیز، کورسویِ امیدی را به روی جامعه باز کرده، به خانواده اهمیت داده است و در نهایت امیدآفرینی را مطرح کرده است. چرا برخی از فیلمها برای انتقاد کردن، مدلِ سیاهنمایی را انتخاب میکنند و بنبست ناامیدی ایجاد میکنند و خود شما به عنوان تهیهکننده بفرمایید آن نگاهی که در اتاق فکر شکل میگرفت چطور به امیدآفرینی ختم شد؟
مهدی فرجی: ما همیشه در گفتوگوهایمان میگوییم به هر موضوعی میتوان پرداخت، آن را نقد کرد و حرفهای اساسی در حوزه مسائل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی مطرح کرد. ما در سریال «نونخ» انتقادات زیادی را مطرح میکنیم از سامانه ایرانخودرو تا دلار نیمایی و خیلی از موارد دیگر؛ چطوری نقد کردن خیلی مهم است. نقدی که دنبال اصلاح باشد یا سیاهنمایی!
گرگهایی که مسئلهشان در سریال مطرح شد همانهاییاند که مردم میدرند. این هشداری است که میخواستیم به مردم بدهیم، وقتی به جان هم میافتید این گرگها هستند شما را میدرند. هم اشاره به دشمن خارجی دارد و هم داخلیهایی که به فکر منافع خودشان هستند. ما در همان اتاق فکر و جریانِ شکلگیری فیلمنامه همیشه به این نکته توجه داریم انتقادها مطرح شود اما حرفهای امیدبخش بزنیم.
انتقاد میکنیم مشروط بر اینکه بالأخره باید این مشکلات حل بشود. افق روشن وجود دارد و وقتی این حرفها مطرح میشود ما دنبال امیدآفرینی هستیم از حل شدن و اصلاح امور حرف میزنیم نقدها به دل مینشیند و دیده میشود.
چرا نورالدین خانزاده فقط دختر دارد؟
* یکی دیگر از نکات سریال «نونخ»، این است نورالدین خانزاده فرزند پسر ندارد و سه دختری دارد که نسبتاً موفقاند. شوخیهایی که در این مسیر اتفاق میافتد نشاندهنده این است که زنستیز نیست. برخلاف نگاهی که نسبت به سریالهای تلویزیونی و برخی از آثار وجود دارد. چطور به این نگاه رسیدید و شکل گرفت؟
مهدی فرجی: دوستان دربارهاش صحبت کردند قبل از اینکه سریال پخش شود شاید اینطوری بود که چهرهای از هویت و قومیت کرد نشان داده میشد خشناند. اساساً عدهای تلاش میکردند هویتشان را اینطوری معرفی کنند؛ سعید آقاخانی خودش یک کُرد است و علاقهمند بود که وجه و شأن، مهربانی و لطافت این قومیت را نشان بدهد.
برای همین است که سعید آقاخانی (نورالدین خانزاده) سه دختر دارد و به دخترهایش عشق میورزد؛ همه زندگیاش و داشتههایش و ثروت و دارایی او دخترانش هستند. اتفاقاً همینها هویت کردها هستند. ارتباط و احترام متقابلی که به بزرگترها میگذارند؛ این عاشقانههای کاراکتر سلمان و احترامی که کیوان برای همسرش قائل است همهچیز دست به دست هم میدهد که این احترام و لطافتها و زیباییهای رفتاری کُردها را به تصویر بکشد.
ماجرای مسابقه فوتبال و طنابکشی در «نونخ» چیست؟
* نکتهای که در کامنتها زیاد دیدم در مورد اینکه چطور شد بحث رقابتهای اقتصادی را با قالبِ مسابقه فوتبال و طنابکشی روایت کردید. وقتی بچههای ادریس میآیند دهِ پایین پیروز میشود و کاربر اجتماعی نوشته بود که شاید غرضِ کارگردان نشان دادن آن همدلی و اتحاد آدمهاست. شما بفرمایید غرض نویسنده و کارگردان از نشان دادن رقابتهای اقتصادی در دلِ مسابقات فوتبال و طنابکشی چه بود؟
مهدی فرجی: هدفمان این بود که نشان دهیم جامعهای که از جوانها استفاده نمیکند جوانها را کنار میگذارد. این موضوع که بارها رهبر انقلاب اشاره کردند باید به جوانها میدان بدهید. جامعهای که به جوانهایمان میدان نمیدهد از آنها استفاده نمیکند همین محکوم به شکست است.
اتفاقاً ما این مسابقه فوتبال را قبل از بازیهای ایران و جامجهانی ضبط کردیم بعداً مشخص شد تقریباً پیرترین تیم ملی فوتبال بودیم که در جام جهانی شرکت کردیم و نتایج درخشانی حاصل نشد و میتوانست نتایج بهتری داشته باشد.
تیمی که از جوانان استفاده نمیکند نتیجهاش همان میشود که وقتی جوانها میآیند در مسابقه طنابکشی «نونخ» شرکت میکنند برنده میشوند. این هم بحثِ جمعیت را دارد و هم بحث توجه به جوانان و ظرفیتهای یک کشور که به نیروی جوان توجه دارد که ذخیره بسیار مهمی برای هر کشوری به حساب میآید. طبیعتاً اگر از نیروی جوان استفاده نشود، در همین مسابقه «طنابکشی» که میبینید شکست میخورند.
پاسخ به یک سؤال رسانهای؛ آیا به پیراهن تیم ملی توهین شده؟
* یک نکته دیگر که برخی از کانالها و سایتهای خبری به آن پرداختند. صحنههایی که از «فوتبال» در «نونخ» دیده میشود بعضیها نوشته بودند به پیراهن تیم ملی توهین شده است. نظر شما در این باره چیست؟
مهدی فرجی: نه اصلاً اینطور نیست. اگر مثلاً میگفتند باشگاهی شاید بیارتباط نباشد. واقعیت این است تبلیغات در ورزش، باید سامانی پیدا کند. بالأخره یکی از منابع درآمدی تیمهای ورزشی ما همین تبلیغات است. تیمملی برای همه بچههای نونخ و همه مردم بسیار قابل احترام است. هرگز چنین قصدی وجود نداشته و ما تیم ملی را روی چشممان میگذاریم. این در واقع نقدی بود مثل سایر نقدهای دیگر که میخواستیم بگوییم در حوزه تبلیغات، وقتی برنامه وجود نداشته باشد اینطوری میشود.
بعد از «نونخ» زندگیام سختتر شده اما خدا را شکر!!
* آقای نوربخش! «نونخ» چه تحولی را برای شما به عنوان یک بازیگر که عهدهدار یک کاراکتر محبوب به نام «سلمان» بودید، رقم زده است؟
کاظم نوربخش: بگذارید پاسخِ شما را با یک شوخی بدهم. قبلاً با خانواده همهجا میتوانستیم برویم اما بعد از بازی در سریال «نونخ» دیگر نمیتوانیم برویم. از هر لحاظ که شما به آن نگاه کنید اصلاً قبل از «نونخ» با بعد از آن قابل قیاس نیست. هم احترامها بیشتر شده و هم شما را زیر ذرهبین دارند.
از طرفی دیگر اگر قبلاً میتوانستیم کالایی را قسطی بخریم یا حساب دفتری داشته باشیم الان دیگر نمیشود. اگر هم بگوییم نداریم مثلاً یک موتور 125 دارم، روزی 125 بار به من میگویند چرا سوارِ این موتور هستید؟ خدا را شکر میکنم مردم خیلی به ما احترام میگذارند و باید مراقب باشیم بالأخره مسئولیتی روی دوش ما است.
* یکسری از فضاسازیهایی شد که خیلی از بازیگران در همان ایام اغتشاشات و ناآرامیها کار نکنند. مخصوصاً که شما کُرد هستید. آقای سپهری! ابتدا شما بفرمایید از شما خواستند که در این سریال بازی نکنید و با تلویزیون همکاری نداشته باشید؟
سیروس سپهری: ما از همین جامعه هستیم. کاستیها را میبینیم و خارج از این مردم نیستیم. تمام این مدت که این اتفاقات افتاده بود مسائلی در پشت صحنه ما اتفاق میافتاد و آقای فرجی با آرامش کنار ما بودند و کمک میکردند کار پیش برود. آقای آقاخانی میگفت ما به عنوان هنرمند رسالتی داریم اما هنرمند نباید بازیچه دست سیاسیون شود. در عین حال باید خودش سیاسی باشد و به این مسائل اشراف داشته باشد.
هنرمند باید دلش برای مسائل اقتصادی، مشکلات مردم و تهدیدات کشورش، بسوزد برای یکسری از مردمی که ناخواسته یکسری از رفتارها و کردارها را داشتند برای این مردم دلشکسته بودیم اما کار را ادامه دادیم چون مردم ما در ایام عید نوروز و ماه رمضان نیاز داشتند سریال خوب روی آنتن ببینند و چشمشان به این قاب تلویزیون است.
ماجرای حمله به ماشین بازیگر «نونخ»
* آقای نوربخش! به شما گفتند چرا با تلویزیون کار میکنید؟
کاظم نوربخش: همه ما تحت فشار بودیم. واقعاً آقای فرجی کنار ما بودند و به ما آرامش میدادند. یک بار با خانواده سوار ماشین بودیم و جایی میرفتیم جلویمان را گرفتند پیادهام کردند و میخواستند مرا بزنند. یکی دو بار هم گفتم به من میگفتند مگر تو کرد نیستی چرا با تلویزیون کار میکنید؟ تو چرا آبروی کردها را میبری؟
کار طنز بود و ما باید برای خنداندن مردم هرکاری میکردیم. البته سر صحنه هم اتفاقاتی افتاد که آقای فرجی خودشان فضا را آرام کردند و اهالی منطقهای که فیلمبرداری انجام میشد را دعوت به آرامش کردند. میدانستیم مردم قرار است نهایتاً پای سریال ما بنشینند و خنده به روی لبانشان بیاید و این باعث میشد کمفروشی نکنیم و تمام توانمان را بگذاریم تا کار خوبی روی آنتن تلویزیون برود.
سیروس سپهری: از طرفی هم همه صنوف به کارشان برگشتند و فقط یک عده به دنبال این بودند هنرمندان کار نکنند. همان مدیاها و بخشهایی که دنبال ترویج ناامیدی در جامعهاند.
کاظم نوربخش: ما همانهایی بودیم که در کرونا کار کردیم، جان خودمان را به خطر انداختیم و کرونا هم گرفتیم. به خاطر اینکه این مردم در خانه بنشینند و با خیال راحت «نونخ» نگاه کنند.
فضاسازیها علیه سعید آقاخانی
* آقای فرجی نظر شما در این باره چیست؟
مهدی فرجی: آرزو میکنم که هر تهیه کنندهای شانس این را داشته باشد یک بار هم شده با سعید آقاخانی کار کند و کار با او نتیجه خوبی دارد. البته از طرفی دیگر به آن دسته از تهیهکنندگانی که فقط به منافع مالی و مادی خودشان فکر میکنند، توصیه نمیکنم با سعید آقاخانی کار کنند، چون چیزی از برآورد را نمیگذارد بماند و همه را خرجِ کار میکند.
در مورد فضاسازیها در همان دوران ناآرامیها، باید بگویم همه فشارها به یک طرف اما فشار روی سعید آقاخانی بیش از بقیه گروه بود. بازیگری که سرشناس بود و به گونهای لیدرِ گروه به شمار میرفت هم در داخل و هم خارج فشار میآوردند. بالأخره نسبت به همشهریها و مردمِ خودش دلسوزیهایی داشت و پستهای اینستاگرامی میگذاشت اما اینکه کار نکنیم و کنار بکشیم راهکار اصلی نبود.
بالأخره نوروزی میآید و مردم میخواهند بنشینند و سریال ببینند و شاد باشند. توقع دارند این سریالها روی آنتن بیاید. تقریباً میتوان گفت بعد از پخشِ سریال کامنتهای منفی آنقدر ناچیز است و اصلاً وجود ندارند. پیامهای مردم نشان میدهد هنرمند ضمن اینکه بالأخره مسائل سیاسی پیرامونِ خودش را میفهمد و درک میکند و بایستی نسبت به آنها موضوع داشته باشد اما معنیاش این نیست که هنر خودش را کنار بگذارد، کار نکند و کارها را تعطیل کند.این راه در واقع درمان نیست و امروز داریم نتیجهاش را میبینیم.