وی ادامه داد: «یعنی اگر خودتان را به جای یک سیاستمدار ارشد غربیِ طرفدارِ احیای برجام بگذارید، خواهید دید که در آن زمان رقبای سیاسی و افکار عمومی شما را در موقعیتی قرار خواهند داد که مجبور شوید توضیح دهید «چرا میخواهید دست کشوری را که متهم به مشارکت در جنگ اوکراین است از نظر حقوقی باز بگذارید تا راحتتر به اقدامات خود ادامه دهد؟» بهطور طبیعی، برای هر سیاستمداری که ملاحظات انتخاباتی نیز دارد پاسخ دادن به این پرسش و قرار گرفتن در برابر احساسات عمومی (هر چند محصول اتهامات واهی باشد) بسیار دشوار خواهد بود؛ دستکم در محاسبات و فرآیند تصمیمگیری او تا حدود زیادی تاثیر خواهد داشت.»
نصری با اشاره به اینکه اصولا جریانهایی که از ابتدا اتهام مشارکت ایران در جنگ اوکراین را مطرح میکردند برای بهرهبرداری از آن در چنین روزهایی به این کار مبادرت کردند، توضیح داد: «از همان زمان نیز مدام به دولت ایران هشدار داده میشد که به صورت جدی و فعالانه مانع از این شود که این اتهام در افکار عمومی جهان به کرسی بنشیند. اما متاسفانه امروز اتهام مشارکت ایران در اوکراین برای کشور به یک مانع هزینهساز سیاسی تبدیل شده است.
از سوی دیگر، در خود «پرونده برجام» نیز دینامیک غالب میان طرفین از دو سال پیش تاکنون به یک دینامیک مبتنی بر «اهرمسازی» تبدیل شده است. یعنی غرب از یکسو تحریمها را تشدید میکند و ایران در ازای آن درصد غنیسازی را بالا میبرد!» وی ادامه داد: «در دینامیک اهرمسازی، طبیعی بود در نهایت عاقبت کار به جایی برسد که غرب ایران را به احیای قطعنامههای شورای امنیت تهدید کند و ایران نیز در مقابل بحث خروج از انپیتی را مطرح کند! برای رفع این مشکل ابتدا لازم است طرفین تصمیم بگیرند این دینامیک منفی فعلی را به یک دینامیک مثبت تبدیل کنند و با تعریف «اهداف مشترک» به حل و فصل موضوع بپردازند.»