رضا غبیشاوی ؛ عصرایران - "چارلز سوم" پادشاه 74 ساله بریتانیا شنبه گذشته بعد از 8 ماه سلطنت، تاجگذاری کرد.
مراسم تاجگذاری در کلیسا برگزار شد و "اسقف اعظم کانتربری" عالی ترین مقام روحانی کلیسای رسمی انگلیس، در مراسمی مذهبی و همراه با خواندن ورد و دعا، تاج را بر سر چارلز سوم و همسرش کامیلا قرار داد. حاضران شعار دادند "زنده باد پادشاه". تاجی که در بالای آن، بالاتر از هر الماس و طلا و جواهری، نشان صلیب قرار دارد.
اسقف کلیسا تاج را بر سر پادشاه قرار داد تا ویژگی دینی/شرعی/خدایی را به حکمرانی پادشاه اضافه کند و به نوعی به حاکمیت پادشاه مشروعیت فرازمینی و آسمانی دهد. در انگلیس، پادشاه همزمان با رئیس کشور، رئیس کلیسا هم هست و به همین دلیل جایگاه و موقعیت مذهبی نیز دارد.
تاجگذاری قبلی دقیقا 70 سال قبل انجام شد. "الیزابت دوم" در سن 25 سالگی (یک سال بعد از مرگ پدر و آغاز سلطنت) تاجگذاری کرد. اکثریت مردم جهان و بریتانیا تاجگذاری 70 سال قبل را ندیده اند برخلاف اکنون که دیده اند. جمعیت جهان در آن سال 2.5 میلیارد نفر بود و امسال بیش از 8 میلیارد نفر.
نسبت به 70 سال قبل، این بار جمعیت کمتری از مردم بریتانیا، خدایی بودن یا ارتباط پادشاه با خواست و اراده خدا را باور می کنند. برخلاف 70 سال قبل، هم اکنون جمعیت کمتری، معتقدند خدا خواسته است چارلز سوم پادشاه انگیس باشد یا پادشاهی او، تحقق اراده الهی است یا حاکمیت چارلز سوم، امتداد حاکمیت الهی است یا دستورات چارلز سوم، دستورات و امر و نهی خداست یا سرپیچی و مخالفت با چارلز سوم و جنگ با او به معنی سرپیچی و مخالفت و جنگ با خداوند است.
انگلیس برخلاف آمریکا و فرانسه، دین رسمی دارد و آن مسیحیت است. در آذر ماه گذشته سرشماری در بریتانیا نشان داد برای نخستین بار در تاریخ، مسیحیان در انگلیس و ولز، به اقلیت تبدیل شده اند و اکثریت، مسیحی نیستند.
براساس نظرسنجی، کمتر از نصف یعنی 46.2 درصد از مردم انگلیس و ولز پیرو مسیحیت هستند. این عدد یک دهه قبل حدود 60 درصد بود. 37 درصد هم گفته اند پیرو هیچ دینی نیستند و بی دین اند. این رقم هم یک دهه قبل، 25 درصد بود. می توان پیش بینی کرد در دهه های آینده پیروان مسیحیت کمتر و کمتر و به افراد بی دین افزوده شود.
اصولا کسانی که خود را مسیحی نمی دانند به تاج گذاری در کلیسا و گذاشتن تاج بر سر پادشاه به دستان مبارک روحانی اعظم هم هیچ توجهی نمی کنند و برای آنها اهمیتی هم ندارد. درمیان مسیحیان هم بسیاری، دیگر اعتقادی به آسمانی بودن پادشاه ندارند.
به همین دلیل در مراسم کلیسایی تاجگذاری امسال و برخلاف تاجگذاری 70 سال قبل، علاوه بر اسقف پروتستان، دیگر روحانیون مسیحی از مذاهب کاتولیک و ارتدوکس هم حضور داشتند. به همین دلیل رهبران دینی اسلامی و یهودی و سیک هم دعوت شدند. به همین دلیل رهبران جوامع اقلیت و جامعه مدنی یعنی سندیکاها و انجمن ها و سازمان های غیردولتی، حضوری پررنگ داشتند.
این در حالی است که چند هزار سال پادشاهی پادشاهان، بر پایه اعتقاد و باور واقعی و قلبی انسان ها به فرازمینی و خدایی بودن پادشاهان بود.
شاید در ایران هیچ مثالی به اندازه اشاره مظفرالدین شاه قاجار در این باب گویا نیست. او در 127 سال قبل (سال 1275 شمسی) در قدیمی ترین فایل صوتی موجود، خطاب به نخست وزیر (امیراتابک/امین السلطان) می گوید: "این خدماتی که به من میکنید و به مملکت ایران میکنید البته خداوند او را بی عوض نخواهد گذاشت، انشاءالله عوض او را هم خدا و هم سایهٔ خدا که خودمان باشیم به شما خواهم داد".
صدای مظفرالدین شاه قاجار در سال 1275 شمسی
منظورش همان لقب "ظل الله" پادشاهان است. یعنی سایه خدا در زمین. یعنی اگر انسان ها می خواهند زیرسایه خدا باشند باید تحت فرمان پادشاه بروند. عجب ادعایی داشتند پادشاهان. "قبله عالم" هم نشانه دیگری است از ترکیب دین و شاهی.
در این زمانه هم "عبدالله دوم" پادشاه اردن عنوان "شریف" دارد. از فرزندان "شریف حسین" حاکم مکه و بزرگ خانواده هاشمی قریشی. شریف همان سید در شیعه است. یعنی از نسل پیامبر اسلام. البته تعداد شرفا به مراتب از تعداد سادات کمترند.
"بزرگ خانواده هاشمی قریشی" هم جایگاه اعلامی پادشاه اردن است. هاشمی قریشی همان خانواده پیامبراسلام است.
دیگر لقب او "عمید آل البیت" است یعنی بزرگ آل البیت. آل البیت همان اهل بیت است.
در آخرین نقطه از ممالک اسلامی، در ساحل اقیانوس اطلس و تنگه جبل طارق، چند کیلومتر مانده تا اسپانیا، پادشاه مراکش (مغرب) هم همین ادعا را دارد. "محمد ششم" خود را "شریف" و "امیرالمومنین" می خواند زیرا از سلاله علویان است. سلسله علویان خود را از نسل "امام حسن (ع)" فرزند "امام علی(ع)" می دانند. علویان از سال 1666 میلادی حکومت می کنند یعنی از 357 سال قبل تاکنون.
دیدار محمد ششم پادشاه مراکش (راست) و عبدالله دوم پادشاه اردن - شهر رباط پایتخت مراکش (مغرب) / در پشت سر، شجره نامه محمد ششم پادشاه مراکش دیده می شود که به حضرت محمد پیامبراسلام می رسد
دیدار سیدعمار حکیم روحانی شیعه برجسته عراقی و عبدالله دوم پادشاه اردن - شهر امان
اساسا پادشاهی برانسان ها و سرزمین ها براساس باور حسی مردم به پادشاه شکل می گیرد. باوری ناشی از سه گانه سنت و دین و احترام.
اگر باور ناشی از دین از میان برود یا تضعیف شود کارآمدی و کارکرد می تواند تا حدود زیادی جایگزین شود اما اگر احترام هم از میان برود دیگر تنها بر پایه سنت نمی توان حکم راند. می شود آنچه که در سال 57 شد وقتی محمدرضا پهلوی نه پایه دینی داشت و نه احترام. پس مجبور به ترک دیار شد و برای اولین بار و برخلاف عصر زندیه یا مشروطیت، ولیعهد و شاهزاده ای جایگزین نشد بلکه طومار شاه و شاهی را پیچیدند و جمهوری نوشتند یعنی حاکمیت مردم بر مردم.
پادشاهان ایران هم مثل دیگر پادشاهان جهان، بُعد مشروعیت دینی و ارتباط آسمانی خود را بروز می دادند. از پادشاهان صفویه به بعد، همیشه بر "تنها پادشاه شیعه جهان" بودن خود تاکید می کردند. نشان پادشاهان فلات ایران در 500 سال اخیر، "شیر و خورشید" بود نمادی از "امام علی اسد الله الغالب".
محمدرضا پهلوی و اعضای خانواده اش در کنار سفره هفت سین در تهران
در نشان و پرچم خانواده پادشاهی پهلوی هم در کنار دو شیر شمشیر به دست و یک شیروخورشید، "ذوالفقار علی" نقاشی شده بود. محمدرضا پهلوی آخرین شاه ایران هم در سفره هفت سین، کنار سبزه و سمنو، سیر و سرکه و سکه، قاب عکس بزرگی از امام علی قرار می داد تا ارتباط خود را با مولای شیعیان به رخ بکشد. اصولا همین ارتباط باعث شد در کودتای 28 مرداد 1332 همه مراجع تقلید در برابر کودتا، سکوت یا حمایت کنند و شاه را بر مصدق، مقدم بدارند.
دو روز بعد از کودتا هم محمدرضا پهلوی که از ایران فرار کرده بود به تهران برگشت و 14 سال بعد، تاج گذاری کرد. شاه در سال 1346 مراسم تاج گذاری را نه در مسجد بلکه در کاخ برگزار کرد. تاج را هم نه یک روحانی که خودش بر سرش خودش گذاشت تا 11 سال بعد وقتی شعار "مرگ بر شاه" را از نرده های باغ کاخ نیاوران شنید و مجبور به رفتن شد نه تنها هیچ روحانی و مسجدی مانع نشد بلکه روحانیت یکی از خطوط پررنگ انقلاب ضدشاهنشاهی شدند.
Twitter @RezaGhbeishawi
reza.ghobeishawi@gmail.com