ماهان شبکه ایرانیان

فروشگاه مجازی یا حقیقی؟ مسئله این است!

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که به بازار موبایل، کامپیوتر، لباس، مبل، خودرو و … بروید و کاسبان دور تان را بگیرند و شروع کنند به آسمان و ریسمان بافتن! این ها جملات آشنایی ست: ما فقط این جنس را داریم، ارزانتر از ما کسی نمی دهد، کسی که ارزان تر می فروشد حتما جنسش یه مشکلی داره، آن جنسش با مال ما فرق داره، اگر برید و برگردید دیگه این قیمت نمی دم، همین یک عدد برایم مانده که این قیمت می دم، و …

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که به بازار موبایل، کامپیوتر، لباس، مبل، خودرو و … بروید و کاسبان دور تان را بگیرند و شروع کنند به آسمان و ریسمان بافتن! این ها جملات آشنایی ست: ما فقط این جنس را داریم، ارزانتر از ما کسی نمی دهد، کسی که ارزان تر می فروشد حتما جنسش یه مشکلی داره، آن جنسش با مال ما فرق داره، اگر برید و برگردید دیگه این قیمت نمی دم، همین یک عدد برایم مانده که این قیمت می دم، و …

به گزارش تابناک اقتصادی، در این مواقع شاید بسیاری از ما که هنوز به آدم ها بدون عینک بدبینی نگاه می کنیم، اعتماد کردن به حرف فروشنده آسان باشد و بتوانیم جنس را همان لحظه از فروشنده بخریم. اما با توجه به اینکه در عصر حاضر با پیشرفت تکنولوژی به دست آوردن مدل و قیمت کالا و نمایندگی های معتبر کارای چندان سختی نیست، شاید بهتر باشد که قبل از خرید کمی درنگ کنیم.

امروزه خیلی راحت می توانید تنها با فشردن چند دکمه، کالای مورد نظر خود را در فروشگاه های الکترونیکی بیابید و از قیمت و مدل های مختلف آن مطلع شوید. البته باید گفت که فروشگاه های اینترنتی تمام آن چیزی نیست که خریدار به آن احتیاج دارد. مثلاً یکی از کاستی های خرید اینترنتی آین است که خریدار نمی تواند جنس مورد نظر را از نزدیک لمس کند. همچنین، تعداد فروشگاه های اینترنتی به گستردگی فروشگاه های حقیقی (در مقابل مجازی) نیست و شاید این امر موجب شود که در قیمت فروش رقابت چندانی شکل نگیرد. اما در مقابل عدم پرداخت اجاره و نداشتن مغازه و جنبه واسطه گری می تواند از جمله عواملی باشد که قیمت تمام شده را برای فروشگاه های اینترنتی ارزان تر می کند. همچنین شما در فروشگاه های اینترنتی معتبر، به اطلاعات دقیقتری در مورد کالای مورد نظرتان دسترسی دارید و حدود تقریبی قیمت دستتان می آید.

باید گفت که رد نهایت انتخاب با شما ست، اما بهتر آن است که قبل از خرید، کمی درنگ کنید و در مورد کالای مورد نظر پرس و جو نمایید تا به مشکل این مخاطب تابناک اقتصادی که برای ما نامه نوشته است دچار نشوید. در ادامه نوشته ای را می خوانید از یکی از مخاطبان ما که با شتاب در انتخاب، مبلغ قابل توجهی ضرر کرده است:


اگر اشتباه کنیم، جرئتش را داریم معذرت بخواهیم؟ اگر آن اشتباه عمدی باشد چه؟ اگر چیزی را خیلی گران‌تر از قیمت واقعی‌اش به کسی بفروشیم یا به اصطلاح تَلَکه‌اش کنیم؟ اگر طرف حسابمان بعد از مدت‌ها با درامد کم، پس‌انداز کمتر و مقداری قرض آمده باشد تا، از ما که به نظرش شریف آمده‌ ایم، چیزی بخرد چه؟ انسانیت در خرید و فروش مثل پلاسکو ست. ریخته و آوار شده و عده‌ای هم فدا شده‌اند. امّا نه اسمش رویش است و نه صدایش جایی شنیده می‌شود. می‌روی و کاتالوگ رنگ‌ به ‌رنگ پیش رویت می‌گذارند، چشمت را گرفته و می‌خری و اگر کسی بهت بگوید دول اپهنا برات حساب کرده‌اند تازه شستت خبردار می‌شود. بلایی که سر من آمده و دستم به نوشتن در موردش نمی‌رفت.

 به فروشنده زنگ زده‌ام و مشخصات لپ‌تاپ را برایش خوانده‌ام، به امید اینکه بگوید«ببخشید حق با شماست». فروشنده صداش را می‌برد بالا و من هاج‌ و واج ازش می‌پرسم«دارید داد می‌زنید چون 300تومن از من زیاد گرفتید؟» بعد از خریدن دیده بودم فاکتور توی جعبه نیست و چون نقد هم حساب کرده ام و کارت نکشیده‌ام، قابل پیگیری نیست (اگر قرار بود پیگیری کنم). فروشنده چند تا اسم خارجی ردیف می‌کند و من می‌گذارم مشخصاتی که دارد به انگلیسی می‌گوید تمام شود، روبرویم هم سایتی که قیمت‌ها را گذاشته باز است. 

جدای از آن انگلیسی می‌دانم. بهش می‌گویم کاری ندارم که تلفظ تان غلط است اینهایی که می‌گویید چیزی به قیمت لپ‌تاپ اضافه نمی‌کند. گُلد است! باشد. من یک کیبورد می‌خواستم که بنویسم و چون نویسنده‌ها کلمه‌ای هم حتی پول نمی‌گیرند و خرج‌ودخلشان بهم نمی‌خورد ذره‌ذره جمعش کرده‌ام. اگر هم جیب چاقی داشتم حاضر نمی‌شدم اینطور حاتم‌بخشی کنم. 

به فروشنده می‌گویم وظیفه انسانی من این بود که اطلاع دهم که از صنف پیگیری می‌کنم، به خیال اینکه شما اشتباه کرده باشید. فروشنده پشت تلفن خمیازه می‌کشد. منظورش این است که صنفی در کار نیست؟ یا زهی خیال باطل یا هر چی. بعد می‌گوید به قیمتی که توی سایت زده برای من یکی بخرید، پولش را جیرینگی می‌دهم. من از پاسخ می‌مانم. از بلاهت خودم بیش‌تر. منظورم از انسانیت دقیقاً چه بود؟ اینکه زنگ بزنم بگویم متشکرم که از من سیصدهزار تومن اضافه گرفتید! چرا جرئت می‌کنیم پول ناحق دربیاوریم؟ یا خرج زندگیمان را از جیب کسی برداریم. جیب‌بر بودن مثل آب خوردن شده و خمیازه فروشنده گویای آن است. بماند که راه به جایی می‌برد یا نه این پیگیری‌ها، اما چقدر همه به این جمله نزدیکیم که  «انسان گرگ انسان است». سر هم کلاه نگذاریم، جیب هم را نزنیم و اگر اشتباه کرده‌ایم یا می‌ترسیم پول ناحق حلقوممان را بگیرد، جرئت داشته باشیم و بگوییم«معذرت می‌خواهم»!
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان