به باور نگارنده، سنگال یک نمونه خوب و باثبات در غرب آفریقاست؛ جایی که بیشتر کشورهای آن از بی ثباتی، کودتا، تروریسم، ناآرامی و خشونت توان پرداختن به اقتصاد و توسعه را ندارند. برخی تا مرز ویژگی دولت فروپاشیده و ورشکسته پیش رفتهاند. عوامل مختلف توان کشورها را ازپرداختن به توسعه اقتصادی بازداشتهاند و حتی در ابعاد منطقهای هم اغلب طرحهای منطقهگرایی شکست خورده یا تضعیف شده است و کارآیی لازم را ندارد.
این یادداشت در پی یافتن این پرسش است که سنگال چگونه در میان امواج کشورهای ناآرام غرب آفریقا از امنیت نسبی در پیگیری برنامههای توسعه برخوردار شده است؟ مولفههای تاریخی، سیاسی، مذهبی، فرهنگی و اجتماعی چگونه توان دولت مرکزی را حفظ کرده است و کشور در سختترین شرایط در کشورهای مشابه مانند کنیا، پس از بحران کووید-19 توانست از رشد اقتصادی لازم برخوردار شود، برخی نوع نظام فعلی را پاتریمونیالی میدانند که به شکلی اقتدارگرایانه وضعیت را مدیریت کرده است؛ اما بهنظر میرسد موضوع فراتر از این است و ریشه در نوع نگاه مذهبی و نگاه به جهان دارد. دراینجاست که باید از الهیات توسعه مدد گرفت و مولفههای ساخت مذهبی جامعه درونی سنگال را در این قالب مطالعه کرد، انتخاب سنگال یک مورد مطالعه خاص است و ممکن است الگوی آن قابل تعمیم به سایر جاها نباشد؛ اما فرصتی تاریخی برای کشور-ملت پدید آورده است تا حداقل از ثبات سیاسی و حرکتی گرچه ابتدایی به سمت توسعه برخوردار باشد، همه به ثبات این کشور افتخار میکنند و آن را نمونه دموکراسی خوب در غرب آفریقا میدانند؛ اما نگارنده با احتیاط و سختی از دموکراسی آن نظر میدهد؛ چون بیشتر همان ویژگیهای پاتریمونیال را دارد و رئیسجمهور فعلی قدرت را به سختی حتی با تغییر قانون اساسی حفظ کرده است. البته اینجا مراد از توسعه تلاشی است که سنگال در حد و اندازه خود آن را به پیش میبرد. بنابراین این یادداشت در پی پاسخ به پرسشهای مطرحشده است. سعی شده است نمونه سنگال از منظر تئوری حصارهای وینیستون دیویس در مکتب نوسازی مورد مطالعه قراربگیرد که نمونهای از آن درکتاب تغییر و توسعه در دو شکل تطبیقی ماکس وبر و وینستون دیویس در ژاپن و با توجه به ساختار کنفوسیوس مطالعه شده و در شمار تئوریهای جالب در زمینه رابطه بین سنت و توسعه است.
محیط جغرافیایی با مزیت و دولت
جمهوری سنگال به پایتختی داکار با 196722 کیلومتر مربع مساحت در آفریقای غربی و در حاشیه اقیانوس اطلس، میان گینه بیسائو و موریتانی واقع شده است. کل جمعیت سنگال 17923036تن است که 2/ 47درصد جمعیت شهری و 8/ 52درصد جمعیت روستایی است و تمرکز جمعیت عمدتا در داکار و غرب سرزمین است. براساس آمار سال2019 گروههای قومی شامل ولف 7/ 39درصد پولار 5/ 27درصد، سرر 16درصد، ماندینکا 9/ 4درصد، جولا 2/ 4درصد، سونینکه 4/ 2درصد و دیگر 4/ 5درصد(شامل اروپاییها و افراد لبنانی) هستند. اما آنچه برای سنگال اهمیت راهبردی دارد، دسترسی به اقیانوس است. دسترسی داکار به اقیانوس از منظر تاریخی مرکز ورود تجار و بازرگانان است و از ابتدا اعراب مسلمان در آفریقا به منطقه ورود کردند و اسلام را ترویج دادند. سپس فرانسویها نخستینبار در سال1659 در سنگال بندرگاهی به نام سنلوئی ساختند. فرانسویها توانستند در سال1895 مالکیت سنگال را بهعنوان یکی از مستعمرات غرب آفریقا از آن خود کنند.
سنگال در 4آوریل1960 از فرانسه اعلام استقلال کرد و در 20ژوئن1960 بهعنوان یک جمهوری مستقل با مالی فدراسیونی تشکیل داد که بهعنوان «فدراسیون سنگال و مالی» شناخته شد. این فدراسیون چندان دوام نیاورد و چند ماه بعد در 20اوت1960 منحل شد. سنگال در سال1982 با پیوستن به گامبیا، «کنفدراسیون سنگامبیا» را تشکیل داد. این اتحادیه نیز هفتسال بعد در سال1989 منحل شد. این کشور در سال1960 از زیر سلطه فرانسه خارج شد و از آن زمان تاکنون بهصورت جمهوری دموکراتیک -البته ساختار پاتریمونیالی-اداره میشود. با این حال اغلب سیستمهای اداری این کشور هنوز هم به شیوه فرانسوی اداره میشوند. در سنگال رئیسجمهور قدرت زیادی دارد. برای انتخاب رئیسجمهور انتخابات عمومی برگزار میشود و رای مردم رئیس جمهور را تعیین میکند.
نخستوزیر در سنگال رئیس کابینه است و وزیران را تعیین میکند و ازسوی رئیسجمهورمنصوب میشود. سنگال بیش از 80حزب دارد. مجلس این کشور 150کرسی دارد که نمایندگان 90کرسی آن با رای مستقیم مردم تعیین میشوند. رئیسجمهور ماکیسال است که از 2آوریل2012 تاکنون، با وجود اپوزیسیون حضور دارد. رئیس دولت نخستوزیر آمادوبا است که از 17سپتامبر2022 تصدی دولت را دارد. انتخابات آخرین بار در 24فوریه2019 برگزار شد و انتخابات بعدی در فوریه2024 برگزار خواهد شد. دراین بحث مهمترین مزیت دولت که در قانون اساسی نیز به آن تصریح شده، نگرش لائیسیته به جامعه است. دولت با پیروی از سیستم سیاسی فرانسه ساختاری لائیسیته دارد. براین مبنا ابتدا تئوری حصارها و سپس کاربست آن در رژیم سیاسی سنگال تطبیق داده میشود.
تئوری حصارها
ماکس وبر در بررسی مطالعات نوسازی به رابطه پیچیده بین مذهب و توسعه در نوسازی به نمونه ژاپن پرداخت و نظریه پرش از موانع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را مطرح کرد که در آن اقتدار سلطانی و اقتصاد خویشاوندی و سایر مولفهها سرانجام موجب تشکیل سازمان اداری و عقلانی و نهادهای حقوقی میشود. یکی از نقدهای دیویس به وبر در رابطه بین مذهب و توسعه این بود که برخی روحیات مذهبی هیچگاه نمیتوانند دنیوی شوند و حتی دچار تقدس بیشتر میشوند. او با نقدها بر تئوری پرش موانع، تئوری نظریه حصارهای خود را ارائه داد. او پاسخ داد که چگونه جوامع سنتی برای دفاع از خود در مقابل پیشرفتهای گسستآور ارزشهای سرمایهداری به برپاکردن حصارها میپردازند و آنچه جوامع سنتی را بیمناک میکند، پیشرفت نیست، آشفتگی اجتماعی و فساد اخلاقی در نتیجه مبادله و تجارت آزاد است. الگوی جامعه سنتی از منظر وینستون دیویس به شرح زیر است:
از نظر دیویس حلقه میانی به لحاظ مفهومی از نهادهای تدافعی تشکیل شده است که وظیفه آنها تحت کنترل قرار دادن اقتصاد است. این حلقه میانی به شیوهای نظیر همان اقتصاد محصورشده پولانی عمل میکند که از طریق تشریفات و آداب و رسوم سنتی، حیطه عمل بازار را محدود و عملکرد آن را در درون چارچوبهای تنگ موجود تضمین میکند. طبق الگوی حصارها تحقق توسعه اقتصادی تنها منحصر به زمانی نیست که یک دشمن (یعنی عامل نوسازی و توسعه) با فتح خاکریزها به آخرین پناهگاههای جامعه حملهور میشود، بلکه توسعه میتواند در حالتی که خود این موانع فرسوده و خسته و سست میشوند و رو به اضمحلال میگذارند یا هنگاهی که مدافعان آنها مایوس و تسلیم میشوند نیز رخ دهد. البته دیویس مثالی از روابط کاتولیکی-پروتستانی ارائه میدهد و جامعه ژاپن را با توجه به مذهب کنفوسیوس واکاوی میکند. در ژاپن بعد از کنفوسیوس پس از 1980 تنها بخش کوچکی از حصارهایی که سنتگرایی را حفظ میکردند، باقی مانده بود.
اینک اقتصاد به جای محصور ماندن در جامعه به مرحله سنتی به گسترش ابعاد خود پرداخته و مسوولیت جامعه پیشرفته را به عهده گرفته بود. امروزه این صنعت است که به دنبال ایمن نگه داشتن خود از جامعه است و حصارهای جدیدی برپا میشوند تا حوزه اقتصاد را از دخالت نابجای جامعه حفظ کنند. از منظر دیویس برخی حصارهای جدید عبارتند از: مبلغان لائیک، انجیل ثروت، اصلاحات ریگانی، اصلاحات اداری و نظریه ژاپنی. با این حال در کنار آنها میتوان مبلغان غیررسمی و روحانیون عالیرتبه مذاهب سنتی و جدید را مشاهده کرد که اکنون دعای خیر خود را نثار همان نهادهایی میکنند که زمانی آنها را لعن میکردند. دیویس مدلی را ارائه میکند که مذهب چگونه جامعه را تطهیر و تقدیس میکند و اقتصاد چگونه دنیوی میشود. بنابراین مذهب میتواند به حیات خود ادامه دهد و با نهادهای جامعه نیز همکاری پیشرفته کند.
ساختار دینی سنگال
درون مایه بحث توسعه سنگال با ساختار دینی به علاوه هویت سنتی مرتبط است. به احتمال قوی ساختار دینی سنگال را میتوان اولین مولفه اجرای ثباث در غرب آفریقا و سپس جهتگیری کلی توسعه تلقی کرد. مسلمانان 2/ 97درصد (بیشتر به یکی از چهار برادری اصلی صوفیان پایبند هستند) و مسیحیان 7/ 2درصد (عمدتا کاتولیک رومی) و سایرین ساختار دینی را تشکیل میدهد. مذهب بخشی جداییناپذیر از زندگی مردم است. گستردگی مساجد و پخش اذان در سنگال شایع است. لکن تساهل مذهبی یک ویژگی و هنجار ملی است. ازدواج بین مسیحیان و مسلمانان، جشن گرفتن جشنهای ادیان دیگر و تزئین درختهای کریسمس در کشوری با اکثریت مسلمان رایج است. نظام لائیسیته سنگالی به هر دو طبقه غیرمذهبی و مذهبی اجازه میدهد در کنار یکدیگر زندگی کنند. اما مهمترین وجه دینی مسلمانان نگرش صوفیانه عرفانی است. مسلمانان صوفی سنگال بهدلیل گشادهرویی و پذیرش تنوع شهرت دارند. رهبران مذهبی و «خانوادههای» مذهبی سنگال بهعنوان بازیگران سیاسی حیاتی دیده میشوند؛ اما عموما این نقشها را به روشهای غیررسمی انجام میدهند.
مدارس کاتولیک، از همه سنتها مورد احترام هستند. سیستم آموزشی سنگال در حال حاضر بین یک سیستم عمومی سکولار خودآگاه و یک مجموعه اسلامی، غیرمتمرکز و متنوع از مدارس تقسیم شده است. سنگال مرکز شبکه اخوانالمسلمین صوفی است که از داکار تا خارطوم امتداد دارد. در میان گفتمانهای بنیادگرایی خاورمیانه و آفریقا از سیدقطب و حسن البنا تا راشدالغنوشی شاید بتوان به احتمال نوع گفتمان سیاسی اسلام در این کشور را شبیه به تفکر حسن الترابی دانست. از منظر الترابی نقش دولت به وضع قواعدی برای اداره جامعه محدود میشود، پس دولت باید به جامعه که نهاد مهمی در اسلام است اجازه دهد تا آزادانه منافعش را تعقیب کند. او نیز مانند حسن البنا معتقد است که شریعت و فقها نقش دولت را محدود میکنند و دست جامعه را برای اداره امور باز میگذارند؛ مثلا امر به معروف و نهی از منکر به جامعه واگذار شده نه به دولت. کثرتگرایی برای غربال بهترین آرا برای جامعه ضروری میشود.
او تفسیرهای تقریبا دموکراتیکی از آزادی و اجماع و شورا و محکومیت سرکوب آزادی عقیده میکند. جبهه سیاسی او در سودان بخشهای زیادی از جنبشهای صوفی تا سیاسی را دربرمیگرفت. احتمالا این نوع تفسیر در سنگال غالب است. اسلام صوفیانه غرب آفریقا بهخاطر عرفان، کیش مقدسان و تساهل مذهبیاش شناخته شده است. این مساله بهعنوان اسلام بیخطر به تحقیری برای گروههای جهادی مانند بوکوحرام در نیجریه منجر شده است. داکار نسبت به نفوذ احتمالی اسلام جهادی ابراز نگرانی کرده است. سنگال یکی از کشورهای با اکثریت مسلمان است که ممنوعیت برقع را در نظر گرفته است. مخالفت کمی با ممنوعیت آن در سنگال وجود دارد. براین مبنا سنگال در دموکراسی با ثبات در منطقهای قرار گرفته است که گرفتار کودتاهای نظامی، جنگهای داخلی و درگیریهای قومی است. این یک «استثنا» در غرب آفریقاست. نشانههای این ثبات از زمان استقلال سنگال از فرانسه در سال1960 قابل مشاهده بوده است.
انتقال قدرت مسالمتآمیز و دموکراتیک از حکومت استعماری صورت گرفت و لئوپولد سدار سنگور، اولین رئیسجمهور سنگال، پایههای دموکراتیک محکمی را ایجاد کرد. او پس از 20سال حکومت بهطور داوطلبانه استعفا کرد. از آن زمان سنگال دارای انتخابات آزاد، انتقال مسالمتآمیز قدرت و حکومت غیرنظامی بوده است. در مواجهه با فشارهای سیاسی فزاینده، حاکمان دولت تکحزبی در سنگال تصمیم گرفتهاند با تبدیل شدن به دموکراتهای پاتریمونیال از خشونت سیاسی و سرکوب نظامی اجتناب کنند. آنها با کنترل میزان و اعمال اصلاحات دموکراتیک از طریق روابط پدری خود به این امر دست مییابند. دموکراتهای پاتریمونیال سنگال با دستکاری در روند انتخابات موفق شدند از تناوب و تغییر سیاسی جلوگیری کنند؛ اما با این کار مشروعیت نتایج انتخابات و در نتیجه خود رژیم را تضعیف کردند. نظام لائیسیته منطبق با نگاه به دین از نظام فرانسه اتخاذ شده است.
روابط دولت سنگال با ایالات متحده خوب است و سنگال کمکهای مالی از آن میگیرد. در روابط خارجی ترکیه تلاش زیادی را برای نزدیکی به سنگال انجام داده است. دیدگاههای ترکیه در سنگال ترکیبی از گسترش روابط اقتصادی و حمایت از نظام لائیسیته سنگال در برابر اسلامگرایان است. دولت فعلی اکنون گرفتار تبعات ناشی از بحران کرونا شده و به مسائلی نظیر سوءاستفاده مالی و عدم شفافیت در توزیع اقلام غذایی متهم شده است، در اواخر سال2022 تظاهرات بزرگی در اعتراض به ناتوانی دولت در داکار برگزار شد که از سوی 12سازمان مدنی سازمان یافت. ماکیسال، رئیسجمهور سنگال بیشترین تاکید دولت خود را بر خصوصیسازی و جذب سرمایهگذاری خارجی گذاشته است . احساسات ضد فرانسوی در میان مردم سنگال به لحاظ نابرابری اقتصادی بین فرانسه و سنگال بهشدت گسترده است. دولت از منظر احساسات ضدفرانسوی در مواقع آشوب و بحران تحت فشار است. در نگاه اول ممکن است به نظر برسد که سنتهای اجرایی و هویتهای فرهنگی یکپارچه تلقی شود یا هویتی یکسان و مشترک در زبان و فرهنگ کشور باشد.
اما در مسائل هویتی به احتمال زیاد با سنتها و باورهای مختلف مواجه هستیم. از منظر هویتی کاربرد زبانهای مختلف زیاد است. ارائه سبکهای رقص، موسیقی و صنایع دستی متفاوتند. این تجربیات نشاندهنده پیچیدگی رابطه بین هویتهای قومی سنگال و سنتهای عامیانه است. تصور سادهگرایانه قبیله میتواند دیدگاههای مربوط به فرهنگ و هویت سنگالی را گمراهکننده جلوه دهد. اما افراد هویت فرهنگی خود را در یک مجموعه ازمحیط اجتماعی متشکل از گروههای تعریف شده مانند روابط خویشاوندی، اعتقاد مذهبی، کمک متقابل و تولید اقتصادی گسترش دادهاند. مردم وولوف بزرگترین گروه قومی هستندکه بر بسیاری از سنتهای عملی سنگال تاثیر گذاشتهاند. مساله بعدی هویتی ورود استعمار فرانسه است که در کشور اساسا ساختاری سنگالی-فرانسوی ایجاد کرد. حضور فرانسه برای مردم سنگال یک واقعیت روزمره است؛ زیرا نیروهای فرانسوی به وضوح در پایتخت مستقر هستند؛ پایتختی که بزرگترین سفارت فرانسه در جنوب صحرای آفریقا نیز در آن قرار دارد. این کشور هنوز از واحد پول فرانک CFA در دوران استعمار استفاده میکند و زبان فرانسه را بهعنوان زبان رسمی حفظ کرده است.
سنگال در عمل یک کشور فرانسوی- آفریقایی است. برخی از منتقدان میگویند «Franceafrique» ریشه نارضایتی ضد فرانسویها است؛ زیرا به نفع فرانسه و به ضرر سنگال است؛ جایی که نزدیک به 40درصد از جمعیت آن در فقر زندگی میکنند. درشرایط بد اقتصادی مردم سنگال وضعیت خود را با فرانسه مقایسه میکنند و بهشدت احساسات ضد فرانسوی رشد میکند و معمولا در آشوبها و ناآرامیها کسبوکارهای فرانسوی شامل پمپبنزینهای توتال، باجههای تلفن همراه نارنجی، دروازههای عوارض ایفاژ و 21 سوپرمارکت اوشون در داکار مورد هدف قرار میگیرند که همگی از بخش فرانسوی هستند که 25درصد از تولید ناخالص داخلی سنگال را تشکیل میدهند. فرانسه سرمایهگذار پیشرو در سنگال و شریک تجاری شماره یک آن است.
با وجود این احساسات، روسای جمهور مختلف سنگال همواره از روابط نزدیک و بیعیب و نقصی با پاریس برخوردار بودهاند. نارضایتیهای استعماری و سوءظن تبانی نخبگان با فرانسه در سالهای اخیر تشدید شده است؛ زیرا نسل جوان با درک نابرابری شدید در این کشور وارد خشونت سیاسی میشود. با وجود اسلامگرایی، برخی محققان اسلام صوفیانه (مریدیه) را برای توضیح پایه و اساس ثبات سنگال را بهعنوان نظریه «قرارداد اجتماعی» مطرح کردند. مریدیه در پایان قرن19 توسط احمدو بامبو، متکلم، فقیه و معرفیکننده خود بهعنوان قطب و وارث پیامبر که هر 100سال ظهور میکند، در سنگال بنیان نهاده شد. آموزه او بر چهار اصل اساسی مبتنی است: ایمان به خدا، تقلید از حضرت محمد(ص) پیامبر، یادگیری کتاب و عشق به کار. پس ازاو 8خلیفه جانشین شدند که آخرین آنها منتخه مباکه است که از 2018 منصب خلافت را دارد. کار و فعالیت نزد مریدیه بر خلاف برخی آموزههای صوفیانه مرگاندیش، اهمیت فراوانی دارد. خلافای مریدیه معمولا از رهبران سیاسی سنگال در مقاطع مختلف حمایت کردهاند و خودشان بیشتر به کار کشاورزی و امور خیریه مشغولند.
مفاهیمی مانند توسل و برکت یا متبرک کردن در تعالیم آنها رایج است. برخی اندیشههای مهدویت نیز در جریانات مذهبی جریان دارد. گفته میشود قرارداد بین مراد (رهبر اسلامی صوفی) و مرید، سبب ثباتسازی دولت بوده است و بهعنوان پادزهر اسلام سیاسی عمل میکند. مامادو دیوف، مورخ سنگالی، این تز را در سال 2013مطرح کرد. او اسلام صوفیانه را بهعنوان «پادزهر اسلام سیاسی» معرفی کرد. دیوف استدلال کرد که این بهویژه درباره مدل سنگالی کثرتگرایی، همکاری، همزیستی و مدارا صادق است. جان گلاور در کتاب تحقیقی و ارزشمند خود تحت عنوان صوفیسم و جهاد در سنگال مدرن مینویسد: «در درون گفتمان مرید برچسبهای قهرمانانه زیادی ارائه شده است که مریدها به دنبال جذب برای خود بودهاند.
«فداکار»، «شجاع»، «پرهیزکار»«قانونی» و «با استقامت» همگی برچسبهای رایجی هستند که مطرح شدهاند. مریدها با نظم و تاکید در گفتمان آنها یعنی تعلیم و تربیت اسلامی و توجه شدید به شریعت مشخص میشوند که آنها را از سایر اقوام یا شاخههای این نظام متمایز میکند. مدرنسازی بیشترین تاثیر را بر نظم مریدیه گذاشت، اصلاحات اسلامی، تصوف و فرانسه به نوسازی این جریان کمک کرد. کار فرهنگی -کشاورزی و مطالعات اسلامی عمدهترین فعالیتهایی است که منعکسکننده رسالت مرید در اصلاح و عرفان است.
فعالیتهایی مانند خدمت سربازی، نیروی کار، تولید محصول نقدی و تعامل با دولت برای مریدها در بحث نوسازی مطرح شده است. هویت رسالت مرید در اصلاحات و تصوف به مکانهایی مانند میلان و نیویورک گسترش یافته است که به سرعت در حال تبدیل شدن به بخشی از یک چشمانداز تاریخی قابل تشخیص مریدیه هستند. هویت چندوجهی در هر دو سطح فردی و جمعی وجود دارد که به دو دسته جهانی و محلی تقسیم شده است. مردمشناسان و دانشمندان علوم سیاسی اشاره کردهاند که چگونه جوامع آفریقایی کالاهای مادی را جذب کردهاند. از قارههای دیگر وارد فرهنگهایشان شده و به آنها حسهای جدیدی از معنا و ارزش بومی داده است. مریدها نیز همین کار را با چیزهایی مانندچاههای مکانیزه و خانههای بلوک سیمانی در پس این مبادلات و در هویت تاریخی خود جذب کردهاند.
موضوعات به ظاهر متفاوتی مانند جنگ جهانی اول و اقتصاد بازار جهانی قرن بیستم در روایت تاریخی مرید آمیخته شد و معنایی بومی یافته است. مریدها مدیریت، استخدام نظامی، مالیات و گسترش مدرنیزاسیون فرانسه را درداخل کشور تطبیق دادند. در این مرحله بود که دیگر افراد برجسته مرید نیز به این روند کمک کردند. نویسندگان کتاب تحقیقی دورنمای اسلام جدید در سنگال مطالبی قابل توجه ارائه دادهاند که نکات قابل توجه و تعمقی است، از جمله آمده است: «در انتخابات ریاستجمهوری در سال2000، بیش از چهلوپنج حزب در مبارزات انتخاباتی شرکت کردند و ائتلاف عبدالله واد به تنهایی چهل و یک گروه سیاسی را گرد هم آورد. در همین زمان، تعداد انجمنهای اسلامی بهطور قابل توجهی افزایش یافته است.
مریدها سعی کردهاند خود را در عرصه سیاست قرار دهند. با وجود گفتمان قوی دینی اصلاحطلبان در اواخر دهه1980، مذهب به موضوع اصلی تبدیل نشده است. شرایط حاکی از ساختن ساختارها و شرایط جدید اسلام در سنگال از طریق شکلگیریهای متکثر و متغیر هویتهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و فکری آنهاست. اسلام در سنگال تحت تاثیر فضاهای جدید وابستگی، جنبش، ایده، زبانها، مدها و ساختمانها قرار گرفته است. عوامل متعدد مرتبط با شرایط مدرنیته، جهانی شدن روزافزون اقتصاد، تشدید کالایی شدن و مصرفگرایی، رشد مهاجرت و تاثیر قدرتمند فناوری جدید اطلاعات و ارتباطات جغرافیای اسلام را در سنگال دگرگون کرده است.
هویت اسلامی در انتخابهای آموزشی از دیرباز در بحث گفتمانی و اعتراض عملی درباره معنای مسلمان بودن مطرح بوده است. در دهه1880، تنها یک گزینه برای آموزش کودکان مسلمان در سنگامبیا وجود داشت که نظام دارا بود. برای پانصد سال یا بیشتر، دارا تنها راه آموزش ادبی و دینی بود. هویت اجتماعی پیرامون آموزش قرآن بود و سپس تحصیل در مدرسه با حضور معلمان جدید بسیار حیاتی شد. حکومت استعماری شرایط جدید و انتخابهای جدیدی را در حوزههای اجتماعی و سیاسی قدیمی به ارمغان آورد. شرایط بهطور چشمگیری با فتح فرانسه دگرگون شد. ساختارهای قدرت برخی از مردم سنگامبی را از اسلام دور نگه میداشت. لکن آموزش و پرورش بهطور غیرقابل برگشتی متحول شد.
اما حکومت استعماری قدرت روحانیون را بیش از هر زمان دیگری جذاب کرد. روحانیون توانستند خود را در خلأ قدرت موقتی که در اثر فروپاشی پادشاهیهای قدیمی به وجود آمده بود، وارد جریان تربیتی کنند. فرانسویها خواسته و ناخواسته به ایجاد یک فضای اجتماعی کمک کردند و نتیجه انقلاب آموزشی تقریبا کاملا بر خلاف میل آنها بود. مدرنیته غربی آنها با ایجاد فضا برای هر دو به این معضل روح و بدن پاسخ دادند. سنگالیها فرزندان خود را در سنین پایینتر به دارا میفرستادند. سپس مدرسه فرانسوی آنها را میپذیرفت. چنین سازشهایی برای انطباق با مدرسه جدید بدون هزینه نبود. نظم اجتماعی و سیاسی جدید درک دوشاخهای از آموزش ایجاد کرد. برای بسیاری از مسلمانان سنگالی، مدرسه فرانسوی به دانشآموزان آموزش میداد تا برای زندگی آماده شوند. مدرسههای قرآنی و مکتب عربی بهشدت آموزش جدید را به چالش کشیدهاند؛ اما نه تجسمهای غربی و مدرنیته و نه اسلامی شکست نخوردند. مریدیان یک جنبش اصلاحی اسلامی و همچنین یک جریان صوفیانه بودند و نشان میدهد چگونه در مدرنیته جذب شدند.
از منظر اصلاحات، دستور مرید بخشی جداییناپذیر از تاریخ طولانی اصلاحات اسلامی بود. منطقه و ایدئولوژی اساسی اصلاحات با جنبشهای قبلی مشترک بود. اما اصلاحات مرید از نظر استراتژیک و تاکتیکی با آن جنبشها متفاوت بود. مریدها در رد جهاد مسلحانه و پیامدهای آن و تاسیس دولت رسمی اسلامی از نهضتهای پیشین متمایز بودند. این تمایزها همچنین به سازگاری آنها با محیط استعماری جدید و گسترش آنها در آن محیط کمک کرد. فرانسویها نتوانستند مانع این شرایط شوند. جوامع مرید به جای اینکه قربانی مدرنیته استعمارگر شوند از این مدرنیته متناوب غربی بهرهبرداری کردند و آن را در خود جذب کردند. درک مدرنیته مرید بهعنوان یک فرآیند تغییر تاریخی انجام شد. تعبیر مرید از تصوف نیز حس تداوم و آگاهی از ازلی را برای شاگردان خود فراهم میکرد. تشخیص آن مرید مهم است، مفاهیم ابدی را نمیتوان صرفا بهعنوان محافظهکارانه یا تاریخی درک کرد. جهان اسلام به صوفیان این فرصت را داده است تا خود را با تغییر شرایط سخت خود وفق دهند و بر آن تاثیر بگذارند.
در مفهوم سازمانی، ماهیت بخشی بودن دستورات صوفیانه همچنین توان نامحدودی از سازگاری را در دنیای مدرن فراهم میکرد. بهعنوان بخشی از دنیای مدرن، نظم صوفیانه معمولا به جایگاه یک آناکرونیسم تاریخی ناتوان از تغییر و ذاتا یک ضد مدرن دیگر در مقابل، مدرنیته مرید تنزل یافته است. شلدون گیلار درکتاب دموکراسی در سنگال، تحلیلی توکویلی در آفریقا به نکاتی جالب توجه اشاره کرده که لازم است به آن توجه شود: «بسیار بعید است که سنگال تبدیل به یک کشور دینسالار شود؛ زیرا رهبران مذهبی سنگال به هنجارهای خوب شهروندی متعهد هستند، صلح اجتماعی همگی نویدبخش آینده دموکراسی در سنگال است. آزادی مطبوعات از اواسط دهه1970 بهطور پیوسته در سنگال پیشرفت کرده است. این روند با افزایش روزانه و هفتگی همراه بوده است. نقش در ترویج فرهنگ دموکراتیک در سنگال با تاکید بر حقوق شهروندی، بحث عمومی و شفافیت در عملیات دولت و ارائه آمار بخشهای مختلف جامعه سنگال دریچه ای برای بیان آزادانه دیدگاههای خود رشد و توسعه داشته است. در سنگال برخی رهبران مذهبی مسلمان تلاش میکنند تا اسلام را از طریق شمشیر تحمیل کنند. در دوران استعمار، مسیحیان و مسلمانان در کنار هم زندگی میکردند.
خشونت در میان مسلمانان نادر بود. اگرچه گهگاه در طول تب و تاب مبارزات انتخاباتی مطرح میشود؛ اما مذهب موضوع مهمی نیست. بعد از استقلال عبدو دیوف، اولین رئیسجمهور مسلمان سنگال بود که تلاش برای حفظ روابط خوب با اخوانالمسلمین و صوفیه داشت؛ ضمن اینکه گرایشهای اصلاحطلب و ارتدوکس مورد حمایت را نیز به رسمیت میشناخت. تلاشهای عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی بهعنوان اسلامگرایان رادیکال برای تحریک مسلمانان شکست خورد. مدارا و همزیستی مسالمتآمیز باوجود تنها یک اقلیت کوچک مسیحی، تعطیلات مسیحی حفظ و جشن گرفته میشود. یک شوخطبعی سنگالیها تایید میکند که سنگال چنین است: 95درصد مسلمان، 5درصد مسیحی و 100درصد آنیمیست!. تساهل مذهبی تا دهه اول هزاره جدید ادامه یافت. رهبران مسلمان سنگال بهطور مداوم تاکید کردهاند که اسلام دین صلح است و قویا از تلاشهای صلح حمایت میکنند. پس از حمله 11سپتامبر2001 به آمریکا توسط القاعده، مقامات مذهبی مسلمان سنگال اقدامات تروریستی به نام اسلام را محکوم کردند و آن را مغایر با روح اسلام دانستند.
رهبران مذهبی سنگال در موارد بسیاری سمینارهای ملی و شرکت در کنفرانسهای بین المللی با تاکید برنقش دین در تقویت صلح و آشتی و در نتیجه تقویت آن را سازماندهی کردهاند و سنگال برای تساهل مذهبی مشهور است. فدراسیون انجمنهای اسلامی سنگال تایید کردهاند که مذاهب اساسا صنعتگران صلح بودند و باید در برابر تلاشهایی که تحت سلطه قرار گیرند، مقاومت کنند. تعریف دولت سنگال از سکولار (laicité) به معنای خصومت یا حتی بیتفاوتی نسبت به دین نیست، صرفا به این معنا بود که سنگال با همه ادیان یکسان رفتار میکند و یک دین خاص را بر مردمش تحمیل نمیکند. در اواخر دهه1970 و 1980، اسلامگرایان سنگالی تلاش کردند که سنگال به یک کشور شریعتمحور تبدیل شود و شرع در همه امور جاری شود و سران اخوان صوفیه خواستار آن بودند که دادگاههای مسلمان مستقل درباره مسائل خانوادگی بر اساس آن تصمیم بگیرند.
در قانون اساسی2001 عبارت قانون اساسی قبلی را حفظ کردند که سنگال را بهعنوان یک کشور سکولار و دموکراتیک تعریف کند. بار دیگر در سال 2003 زمانی که ائتلاف گستردهای از رهبران اسلامی خواستار این شد تجدید نظر در قانون خانواده1972 برای بازگرداندن دادگاههای مسلمانان و بهطور رسمی شریعت را بهعنوان منبع اصلی قانون خانواده برای مسلمانان شناسایی کند. اما رئیسجمهور وقت اعلام کرد که او هرگز هیچ تجدیدنظری را در مطابقت با قوانین اسلامی نمیپذیرد.
فهرستی از برخی از تاثیرات خارجی موثر بر جامعه سنگال اینها هستند: 1- دسترسی بیشتر و ادغام با شبکه جهانی حقوق بشر و سازمانهای مدنی ترویج دموکراسی و حکمرانی خوب. سنگالیها اکنون از نزدیک با سازمانهای بین المللی مانند عفو بینالملل، شفافیت بینالمللی و تعداد زیادی از دیگر سازمانهای حرفهای پان آفریقایی و بینالمللی مرتبط هستند. 2- ارتباط بیشتر با جهان اسلام در خارج از آفریقا. 3- اهمیت و نفوذ فزاینده مهاجران سنگالی دیاسپورا که نقش مهمی در انجمنهای توسعه جامعه از طریق حمایت مالی و ارتباط با موسسات کشور میزبان خود و اهداکنندگان بینالمللی ایفا میکنند که همچنین به دنبال ایفای نقش فعالتر و مترقیتر در سیاست سنگال در ترویج اصلاحات سیاسی دموکراتیک هستند.
منابع آنها کمتر به احزاب سیاسی و صاحبان قدرت وابسته هستند. بنابراین احتمال کمتری دارد که در ماشینهای سیاسی مشتریگرا ادغام شوند و بیشتر احتمال دارد که خود به واسطههای سیاسی با توانایی تبدیل شوند و مردم را در جوامع محلی خود بسیج کنند. 4- حرکت به سوی تبادلات فرهنگی و هنری بیشتر. دانشپژوهان سنگالی در دانشگاههای اروپا و آمریکای شمالی تدریس میکنند. تاثیرات فرهنگی مردمی آمریکا بر جامعه سنگال تاثیر میگذارد؛ بهویژه فرهنگ جوانان آنکه رپ و هیپهاپ را با سنگالی تطبیق داده است. مبانی آینده دموکراسی در سنگال امیدوارکنندهتر به نظر میرسد. امروزه دموکراسی در سنگال دیگر در انحصار یک کشور کوچک نیست. اقلیتی از نخبگان شهرنشین فرانسوی زبان تحصیلکرده غربی و دموکراتیک ارزشها را در سراسر جامعه سنگال گسترش دادهاند. آنها همچنین موفق به ترکیب و ادغام سنتی مذهبی و ارزشهای فرهنگی بر مدارا شده و بر همزیستی و میهماننوازی با مفاهیم سبک غربی دموکراسی و مفاهیم بومی دموکراسی تاکید میکنند. چهره سنگال امروز از منظر ادراکی چند پژوهشگر مطرحشده نشان میدهد که ساختار دوگانه تربیت اسلامی مرید محور و فرانسوی محور نسلی جذب شده در مدرنیته را ایجاد کرده است که نتیجهاش همزیستی مسالمتآمیز بین مردم است.
این شکل از هویت در مجموعه آفریقا تقریبا استثناست. وقتی از اسلام در جوامع مختلف سخن گفته میشود، اولین پرسش این است کدام اسلام؟ کدام تفسیر؟ کدام دیدگاه؟ شاید مطالعه موردی سنگال قابل تطبیق با تئوری وینستون دیویس به شکل کامل نباشد؛ اما میتوان به بخشی از آن استناد کرد و بخشی از سایر مولفهها مانند کدام اسلام را به آن افزود که ریشه تربیتی تاریخی دارد. بیگمان در الهیات توسعه در تاریخ اسلام و در بین مهاجران تبلیغکننده اسلام باید بررسی شود کدام مسلمان و با چه دیدگاهی از اسلام وارد یک منطقه شده است. اگر مهاجر یا همراهان او صوفیمسلک و نگاه عارفانه و عاشقانه به خداوند، پیامبرش با الگوی محبت و جهان و مخلوقات داشتهاند، اسلام مدارا و صلح و با عاطفه شکل گرفته است، اگر نگاه دیگر محور بوده، باز شکل دیگری رایج شده است.
این مولفه در بررسی روند تاریخ اسلامگرایی بهویژه در سنگال به نظر بسیار مهم و حیاتی است. به عقیده خالدابوالفضل مسلمانان نامتساهل تصور میکنند که اسلام تنها شیوه زندگی است و باید بدون توجه به تاثیر آن بر حقوق و سعادت دیگران مورد پیروی قرار بگیرد. البته نگارنده براین باور است که مسلمانان بر اساس آموزههای صریح کتاب مقدس قرآن باید به این درک قرآنی برسند که پیامبر صرفا بشیر و نذیر، دنیا محل تکثر، فراوانی سلیقهها، عقیدهها و مکان صبر و انتظار مومنان و آخرت محل داوری و قضاوت الهی است.
کاربست تئوری دیویس در سنگال
کاربست جامعه سنگال در درون و چارچوب تئوری دیویس به نوعی متناقضنماست. بر این مبنا که میتوان برخی از مولفهها را از نتیجه گفتار دیویس اقتباس کرد و برخی را به متغیرهای دیگری نسبت داد. اولین مطلب اینکه اگر اسلام را بهعنوان عنصر سنت سیاسی قدرتمند در سنگال تلقی کنیم، این سنت دچار استحاله یا سستی و فرآیند تدافعی نشده است، بلکه از ابتدا تلقی صوفی-عرفانی از اسلام چهرهای تساهلگرا و تطبیقگرا با حیات دنیوی داده است. اصولا ارتباط بین تصوف و توسعه نوعی حیات مرگاندیشانه مبتنی بر فقر و فنا، صبر و رضا و انزوا به فردیت یا جامعه گروهی منطبق بر آن القا میکند.
این درونمایه صوفیانه تضادها را ضعیف و ثانوی میکند و به جریان همبستگی روحی غیر یکپارچه دامن میزند. جامعه سیاسی سنگال یکپارچه نیست، بلکه همبسته ملی است. دین و سنت دچار فرسایش تاریخی نشده است، بلکه از ابتدا ادراک دینی منطبق با تئوری صلح و آرامش و همزیستی در حوزه انسانی بوده است. کار شرافتمندانه و حیات طیبه بهویژه کشاورزی و دامداری از اصول این ادراک است که به زندگیها شادی و تنوع میبخشد. دین اسلام یا مسیحیت هیچگاه به تضاد در جامعه سیاسی سنگال دامن نزده، بلکه به نوعی همزیستی با مدرنیته رسیده و علاوه بر حفظ تقدس خود امور دنیوی و سیاسی را به نهادهای ذیربط برابر تئوری دیویس واگذار کرده است. بر این مبنا تفسیر اسلام نوع جهادی و مسلحانه نه بین مردم و نه در دولت جایگاه و ساختاری ندارد و قادر به تغییر الگوی ادراکی مردم نیست. شاید به احتمال این فرضیه را وارد موضوع کنیم که حیات و ساختار دینی سنگال در مقاطعی وارد بازی تضاد انتخاب نوع اسلام (بنیادگرا یا تساهلگرا) شده است؛ اما این تضاد به سرانجام برتری بنیادگرایی منجر نشده است؛ زیرا ذهنیت توسعه در هر جامعه فراتر از هر عاملی محصول «بازیهای تمایز و تضاد بزرگ» رخداده در تاریخ حیات آن جامعه است.
بر همین اساس و مثال، تاریخ ذهنیت توسعه در غرب را بیش از همه، فرآورده پنج بازی تمایز و تضادِ «یونانی/ غیریونانی»، «مسیحی/ غیرمسیحی»، «پیشامدرن/ مدرن»، «ارتدوکس/ رادیکال» و«مدرن/ پستمدرن» دانست، اما این بازی در سنگال متوقف ماند. شاید به احتمال بتوان گفت سنگال از منظر توسعه شانس و فرصتی تاریخی داشته است که قرائت صلحآمیز و تساهلگرای گسترده همراه با کار توسط صوفیان رشد و گسترش یافته است. سنتها و کارگزاران سنت نه لزوما موافق و یا مخالف توسعه نهادی هستند، این شرایط و نوع تفسیر و دگرگونیهای اجتماعی و سیاسی است که وضعیت هر کشور را متفاوت میکند. آنچه در سنگال جریان دارد توجه به احساسات ضدفرانسوی بهدلیل بحثهای نابرابری و شکاف طبقاتی بین فرانسه سنگال و فرانسه واقعی است. در هیچیک از این احساسات مسائل دینی و مذهبی جایگاهی ندارد، به علاوه نوع نگاه صوفیانه در اسلام مردم را از توسعه گریزان نکرده، بلکه شرایط اجتماعی را برای معاشرتها و روابط اجتماعی با یکدیگر بازتر کرده است. بیشترین تعداد مساجد و برگزاری نمازها در سنگال وجود دارد؛ اما هیچ یک مجالی برای تضادهای اجتماعی گسستآور ایجاد نکرده و پذیرش همه اقوام در سرنوشت و توسعه ملی واقتصادی موتور حرکت کشور است.
این نوع قرائت از اسلام اخلاقگرای منطبق با توسعه که مقبولیت عام مردمی نیز دارد، تقریبا درمنطقه آفریقا بینظیر است. شاید درجه تساهل مذهبی با بتوان با کشوری مانند بلژیک که بالاترین معیار همزیستی و تساهل را دارد، مقایسه کرد. در برخی جاها یا رهبران کشورهای منطقه یا گروههای اسلامگرای ایدئولوژیک محور مروج تشکیل دولتهای اسلامی ضدمدرنیته و شریعتمحور هستند یا رهبران از پذیرش این دیدگاه بهشدت اجتناب میکنند مردم یا بخشی از مردم آن را پیگیری میکنند. بنابراین اسلام نوع سنگال نزد مردم اسلامی طریقتی است که نه مردم و نه دولت تلاشی برای تغییر وضع موجود ندارند و در وضعیت موجود رضایت دارند.
بنابراین بعید است این ذائقه تساهلگرایی به سرعت تغییر کند؛ زیرا امری همگانی است و پذیرش عام دارد. بنابراین جامعه سیاسی (دولت) همراه با اسلام صوفیانه مبتنی بر پارادایم صلح و همزیستی و تساهل و حس ناسیونالیسم سنگالی در ترکیب با یکدیگر توسعه اقتصادی کشور را پیش میبرند و در این شرایط دولت نیز تلاش دارد تا بازترین نوع اقتصاد از منظر تسهیلات و رابطه با تمام کشورها را برای جذب سرمایه خارجی فراهم کند و احتمالا آینده سنگال در غرب آفریقا شکوفاتر از همسایگانش خواهدبود. گمان میکنم رهبران سنگال و مردمش به این فهم تاریخی رسیدهاند که در جهان امروز بدون همکاری و روابط مسالمتآمیز هیچ کاری پیش نمیرود؛ گرچه از درون همین ساخت مسالمتآمیز است که پیامهای الهی در حوزههای مختلف بازتولید میشود و مخاطبان خود را مییابد. نمودار زیر نتیجه این کاربست با تغییراتی در تئوری وینستون دیویس است:
*دکترای مطالعات منطقهای
پینوشت:
1-Theory of Barricades
2-پیوند تئوری دیویس با جامعه سنگال در بحث مطالعات نوسازی را مرهون راهنمایی شایسته دکتر سجاد ستاری، استادیار محترم دانشگاه تهران(مدرس جامعهشناسی سیاسی ) هستم.
3-Republic of Senegal
4 -https:/ / economic. mfa. ir/ portal/ EcFormView/ 194/ GeneralInformationOfCountry
5 -Wolof, Pular, Jola, Mandinka, Serer, Soninke
6-http:/ / hajij. com/ fa/ islamic-countries-and-sects/ islamic-countries/ item/ 2120-1393-05-18-04-12-28
7 - تغییر اجتماعی و توسعه؛ (مروری بر نظریات نوسازی وابستگی و نظام جهانی) آلوین ی سو. مترجم :محمود حبیبی. 1397
8-https:/ / www. cia. gov/ the-world-factbook/ countries/ senegal/
9-خاستگاه فکری لائیستیه و سکولارسیم دارای یک منشأ رنسانسی ضدکلیسایی ناشی از تبدیل سازمانهای دینی به جمهوری بود که نتایج متفاوتی در فرانسه و ایالات متحده داشته است، لائیسیته دین و مذهب را از دخالت سیاست برکنار میکند، آزادی مذاهب، ادیان و باورها را محترم میشمارد و خواستار همزیستی با ادیان است و دولت لائیک برای هیچ دستگاه دینی ارجحیت قائل نیست و به آنان امتیاز مادی، معنوی، حقوقی، قانونی و کمک مالی و غیرمالی نمیدهد، اما در سکولاریسم جامعه دینی تابع عرف جامعه میشود، دولت سیاسی از آن جداست، اما ممکن است دین تاثیر عمیقی برکارکردهای مقامات و حکومت داشته باشد؛ بهعنوان مثال نظام سیاسی ایالات متحده سکولار است، اما عمیقترین جنبههای ایمان مسیحی و سوگند به کتاب انجیل در آن هست. بنابراین (با احتیاط)شاید جدایی دین از سیاست در مفهوم سکولاریسم کارکرد و تاثیر کمتری داشته باشد. البته هر دو در شرایط جوامع متفاوت عمل میکنند. اختلاف بین دو مفهوم باعث جدال کلامی هم شده است. بهعنوان مثال مجله سیاست خارجی درباره غیرلیبرالی بودن سکولاریسم فرانسه و مجادلات کلامی در منبع زیر مطلبی منتشر کرده است:
https:/ / foreignpolicy. com/ 2021/ 04/ 07/ french-secularism-isnt-illiberal/
در فرانسه قانون اساسی جمهوری چهارم برای اولینبار واژه لائیک را درج کرد،تامین آموزش عمومی،آزاد و لائیک در همه سطوح وظیفه دولت خوانده شده است؛ درصورتیکه خواهان بررسی دقیق پژوهشی تاریخ لائیسیته در فرانسه هستید،به منبع زیر رجوع نمایید:کشمکشهای ایدئولوژیک و نهادینگی لائیسیته در فرانسه مدرن. نویسندگان:حمید احمدی، برهان سلیمی در فصلنامه سیاست دانشگاه تهران دوره 52، شماره1 . فروردین . 1401 در آدرس:
10-https:/ / jpq. ut. ac. ir/ article_88343_3e64faae7ea30158194a394ba83e31cc. pdf
- https:/ / berkleycenter. georgetown. edu/ posts/ senegal-through-a-religious-lens
11-گفتمانهای بنیاد گرایی جدید در مورد جامعه مدنی،کثرتگرایی و مردمسالاری، احمدمصلی در دموکراسی و جامعه مدنی در خاورمیانه،پژوهش و ترجمه محمد تقی دلفروز. انتشارات سلام. 1380
12 - https:/ / www. cfr. org/ blog/ new-us-defense-cooperation-agreement-senegal
13 -https:/ / theconversation. com/ the-exception-behind-senegals-history-of-stability-113198
14 - Senegal’s “Patrimonial Democrats”: Incremental Reform and the Obstacles to the Consolidation of Democracy
October 2013Canadian Journal of African Studies DOI:10. 1080/ 00083968. 1997. 10751103. Author:Linda J. Beck
15- در آخرین دیدار آنتونی جی. بلینکن، وزیر امور خارجه با ماکی سال، رئیسجمهور سنگال در اجلاس سران آمریکا و آفریقا در واشنگتن در دسامبر 2022راههای تعمیق همکاری در زمینه تغییرات آب و هوایی را مورد بحث و بررسی قرار دادند و بر لزوم تداوم رهبری سنگال برای تقویت امنیت، رفاه و حکومت دموکراتیک در منطقه توافق کردند:
https:/ / www. state. gov/ secretary-blinkens-meeting-with-senegalese-president-sall-2/
16 - حجم تجارت ترکیه و سنگال در سال 2021 در مقایسه یک مقایسه با یک سال قبل از آن با 42درصد افزایش از 380 میلیون دلار به 540 میلیون دلار رسیده است. اردوغان اکنون اهداف جدیدی برای خود تعیین کرده که در کوتاهترین مدت ممکنه این رقم را به یک میلیارد دلار افزایش دهد ، وی در دیدار با رئیس جمهور سنگال موضوع مبارزه با سازمان تروریستی فتو را نیز مورد بررسی قرار داد :
https:/ / www. trt. net. tr/ persian/ trkhyh-1/ 2022/ 12/ 21/ dydr-ry-ys-jmhwr-sngl-z-trkhyh-1922003
17- https:/ / punchng. com/ protest-in-senegal-over-alleged-covid-funds-misuse/
18 - او در سال دسامبر سال 2022 حدود 500میلیون فرانکCFA را برای احیای راه آهن با ساخت بندر خشک و ایستگاه وسایل نقلیه سنگین کالا در تامباکوندا، ساخت دانشگاه سنگال شرقی، ساخت بیمارستانها و بازسازی و نوسازی فرودگاههای تامباکوندا، سیمنتی و باکل و توسعه فعالیتهای دامداری و کشاورزی - دامداری، پیشبینی ایجاد آگروپلیس شرقی و حوزه کشاورزی جامعه (DAC) در کومپنتوم، تشدید صنعتیسازی منطقه، حفظ منابع جنگلی و اکوسیستمها از جمله پارک ،یک ساختار بومشناختی و توریستی و توسعه بهینه منابع معدنی تا سال 2025 پیشبینی کرد.
19- https:/ / www. journalducameroun. com/ en/ cfa500b-earmarked-for-senegals-eastern-region/
20- دونالد رایت با رعایت سنتهای شفاهی میگوید:در کنار هم نگه داشتن ماندینکا [ماندینگ]، سرر، وولوف،و فولبه درجامعه و وام دادن وحدت به منطقه اجتماعی و فرهنگی وسیعتر سنگامبیا بود که ساختار اجتماعی سه جانبه و روابط خویشاوندی قوی و آزاد، ایجاد کرد. متحد کردن افراد در بخشهای مختلف سنگامبیا، به افراد چارچوبی برای هویت خود را، و ارائه معیاری ازاحساس وحدت داد که اقوام مختلف را به هم پیوند میدهد. اعضای گروههای مختلف قومی در مقیاس وسیعی ازدواج کردند و این ازدواجها در ترکیب بعدی گروههای قومی تاثیر گذاشت. این امر عنصر کلیدی در توسعه و ثبات بلندمدت نهادهای سیاسی در منطقه بوده است.
21- Eiffage
22-Auchan
23-ندونگو سیلا، اقتصاددان در شعبه داکار بنیاد رزا لوکزامبورگ، اظهار کرده که تعداد زیادی از مشاغل کلیدی فرانسوی در سرتاسر پایتخت، آنها را به هدفی آسان برای غارتگران تبدیل کرده است و اگر در سنگال خرابکاری کنید، احتمال خرابکاری در اموال و تجارت فرانسه زیاد است زیرا ما یک کشور فرانسوی- آفریقایی هستیم.
24 - دانشمند سیاسی فقید ایرلندی، دونال کروز اوبراین
25- Ahmadou Bamba
26-Serigne Mountakha Mbacké
27-https:/ / fr. wikipedia. org/ wiki/ Mouridisme
28-https:/ / theconversation. com/ the-exception-behind-senegals-history-of-stability-113198
29- SUFISM AND JIHAD IN MODERN SENEGAL. john Glover. First published 2007. University of Rochester Press
30- new Perspectives on Islam in Senegal. Conversion, Migration, Wealth, Power, and Femininity. Edited by Mamadou Diouf and Mara A. Leichtman. Palgrave Macmillan2009
31- Democracy in Senegal. Tocquevillian Analytics in Africa. Sheldon Gellar. First published in 2005 by PALGRAVE MACMILLAN
32-محدودیتهای تساهل،عبیدالله جان. در تساهل در اسلام. خالدابوالفضل. مترجم محمدتقی دلفروز. نشر کویر 1383
33 -تاریخ ذهنیت توسعه در غرب ( فهمی نو از یونان باستان تا روزگار آستان) سجاد ستاری،استادیار علوم سیاسی دانشگاه تهران درفصلنامه سیاستگذاری عمومی نشریه علمی ، پژوهشی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران. دوره 2، شماره 1 - شماره پیاپی 1. خرداد 1395. صفحه 139-163
34 -درنشست مجازی وزرای خارجه «بریکس پلاس BRICS PLUS» در 1401 از وزرای خارجه عربستان، امارات، کویت، قزاقستان، تایلند، مصر، آرژانتین و سنگال دعوت شده بود. دعوت از سنگال بهعنوان یکی از اقتصادهای در حال ظهور در آفریقا و نیز رئیس دورهای اتحادیه افریقا در سال2022 میتواند حاکی از ثبات سیاسی و روند رو به رشد توسعه اقتصادی این کشور در میان کشورهای قاره باشد؛ بهگونهایکه بتواند درآینده با بریکس پلاس تعامل سازنده داشته باشد. منبع زیر:
https:/ / economic. mfa. ir/ portal/ newsview/ 682015