آیا این موضوع آشنا به نظر میرسد؟ شاید در ظاهر چنین سناریویی ایدهآل به نظر نرسد، اما داشتن رئیسی با مهارتها و دانشهای مختلف اما کم تجربه میتواند هیجانانگیز و ارزشمند باشد. سه دلیل وجود دارد که باعث میشود بیش از هر زمان دیگری، خود را در حال کار کردن برای کسی ببینیم که احتمالا تجربه کمتری دارد.
اول، ما برای مدت بیشتری کار میکنیم، بهطوری که دراکثر شرکتهای بزرگ تا پنج نسل در کنار هم کار میکنند.کار انعطافپذیر، تنوع سنی بیشتر، و تغییر اهداف و آرزوهای شغلی باعث میشود کارکنانی که تجربه بیشتری دارند با مدیرانی با تجربه کمتر همراه شوند. دوم، عادیسازی کار از راه دور به این معنی است که احتمالا شما و مدیرتان زمان کمتری را صرف کار با هم روی موارد مشابه میکنید، که باعث کاهش نگرش مدیرتان و مواجهه مستقیم او با چیزهایی میشود که روی آنها کار میکنید. سوم، اخراجهای افراد عالیرتبه،لایههای میانی مدیریت را هدف قرار میدهند تا مسوولیتپذیری فردی و بهرهوری را افزایش دهند.
این به آن معناست که تعداد زیادی از کارمندان ممکن است از خواب بیدار شوند و متوجه شوند که مدیر جدید آنها تجربه چندانی در حوزه تخصص آنها ندارد. همانطور که استیو جابز میگوید: «اینکه افراد باهوش را استخدام کنیم و به آنها بگوییم چه کاری انجام دهند، منطقی نیست. ما افراد باهوش را استخدام میکنیم تا به ما بگویند چه کار کنیم.» مدیران به دلایل مختلف و با مهارتهای متفاوت منصوب میشوند. با وجود عناصر مناسب در جایگاه مناسب، داشتن رئیسی با تجربه کمتر در حوزه تخصص ما شاید بتواند خلاقیت و نوآوری ما را افزایش دهد و ما را در رسیدن به اهدافمان یاری دهد. در اینجا چهار نکته برای موفقیت آن وجود دارد.
گرایش به تفاوتها: داشتن مدیری که مجموعه مهارتها و پیشینه متفاوتی را به همراه میآورد، سرمایهای برای نوآوری و عملکرد در نقش شما محسوب میشود. تفاوتها این فرصت را برای شما فراهم میکند تا اطلاعات را مبادله و فرصتها را از منظر دیگری مشاهده کنید که میتواند برای خلاقیت و عملکرد عالی باشد. البته فاصله سنی بین شما و مدیرتان میتواند آن را بیش از پیش افزایش دهد.گرایش به تفاوتها همچنین به معنی قرار داشتن در برابر چالش است. برخی تعارضات با مدیری که مهارتها و تجربههای متفاوتی را به همراه میآورد، میتواند موجب تحریک خلاقیت شود. تفاوتها همچنین فرصتی را برای به اشتراک گذاشتن تخصص و دانش ما با کسی که سرمایهگذاری کرده است، فراهم و به ایجاد دانش و عملکردمان کمک میکند.
درخواست مشاوره: پیشرفت اهداف مستلزم نگاه به آینده و بازخورد معنادار در مورد اینکه عملکرد امروز ما کجاست خواهد بود. با اینحال، هر چه زمان بیشتری را در همان سازمان یا شغل بگذرانیم، وقتی نوبت به دریافت بازخورد از دیگران میرسد، کمتررفتار غیرمنفعلانه خواهیم داشت. به عبارت دیگر، تخصص ما میتواند مانعی برای جستوجوی دیدگاههای جدید، بهویژه از سوی کسانی که دانش کمتری دارند، باشد. سعی کنید از رئیس جدید که تجربه یا درک کمتر در حوزه تخصصی شما دارد، مشاوره بخواهید. درخواست مشاوره باعث ایجاد اعتماد میشود و گفتوگو را به سمت اهداف آینده و دیدگاههای جدید و ارزشمند باز میکند. این به این دلیل است که بهترین توصیهها همیشه از سوی کسانی که مرتبطترین مهارتها و تجربهها را دارند، ارائه نمیشود.
کنجکاوی را اشاعه دهید: یک دلیل اساسی برای همه ما وجود دارد که کنجکاوی را در کار اشاعه دهیم. کنجکاوی، نوآوری تیم را افزایش، خطاها را کاهش و ارتباطات و عملکرد را بهبود میبخشد. از نظر فردی، کنجکاوی برای انطباق با تغییرات و چالشهای شغلی و پشتکار در رسیدن به اهداف اهمیت بسزایی دارد. تصور میشود که کنجکاوی یک ویژگی کلیدی در موفقیت استثنایی کارآفرینانی مانند ایلان ماسک، استیو جابز و جف بزوس بوده باشد.هنگام کار با مدیری با سابقه و تخصص متفاوت، کنجکاوی اجتماعی در مورد اینکه «آنها چه کسی هستند» و «چگونه فکر میکنند» باعث ایجاد اعتماد و ارتباط میشود.کنجکاوی به ما کمک میکند تا روابط محکمتری بسازیم و زمینههای مشترکی را ایجاد کنیم که از طریق آن همکاری و نوآوری میتواند رشد کند.
کار را به صورت مشترک انجام دهید: تغییرات کوچک در شغل ما میتواند تفاوت بزرگی در نحوه تجربه و عملکرد ما در نقشمان ایجاد کند. داشتن یک مدیر جدید فرصتی ایدهآل برای ماست تا بتوانیم به طور مشترک نقش خود را در جهت کاری که بیشترین تاثیر، جذاب و معنادارتر میدانیم، تنظیم کنیم. این ترفندها ممکن است روابط را گسترش دهند یا اجازه دهند زمان بیشتری به پروژههای خاص اختصاص داده شود. همکاری با یک مدیر جدید اهداف مشترکی را ایجاد میکند و میتواند شما را خلاق و با انگیزه نگه دارد و به شما کمک کند در نقش خود بهتر عمل کنید.
همچنین کارمشترک میتواند مسیر شغلی شما را شکل دهد و به شما استقلال بیشتری بدهد، بهخصوص در زمینههایی که ممکن است بیش از آنچه که لازم است واجد شرایط باشید. حالا بیش از هر زمان دیگری، ممکن است صلاحیتها، تجربهها و مهارتهای تخصصی بیشتری نسبت به مدیران خود داشته باشیم. با این حال، مدیران به مهارتها و دانشهای متفاوتی نسبت به اعضای تیمشان نیاز دارند. در بیشتر موارد، داشتن رئیسی که کمتر از شما میداند، فرصتی ایدهال را برای دیدگاههای جدید، افزایش نوآوری و گامهایی در جهت انجام بیشتر کارهایی را که از نظر شما معنادارتر است، فراهم میکند.
منبع: FASTCOMPANY