سرویس سیاست مشرق - در این سالها حوادث میتوانست به گونهای رقم بخورد که کودکان، زنان و سالخوردگان ایرانی هر روز با وحشت از صدای آژیر خطر، فرار به پناهگاه، اصابت موشکهای مهیب، آوارگی و بیخانمان شدن و کوچ اجباری روز را به شب برسانند. روزها با عزیزان خود که مدرسه یا محل کار میروند خداحافظی کنند اما اطمینان نداشته باشند که در انتهای روز با جنازه آنها روبرو نشوند. اما اینطور نشد!
تورق تحولات سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دوران رهبری آیتالله خامنهای گویای یک واقعیت کمتر بیان شده است و آن اینکه مقام معظم رهبری با درایت مانع تحمیل یک جنگ جدید بر کشور شد. اما چگونه؟
- دلسوزی برای صدام ممنوع!
پس از شکست صدام در جنگ تحمیلی بر جمهوری اسلامی، رژیم بعث عراق برای جبران این شکست و نجات از خفگی ژئوپلتیک، به کشور کویت –که در طول با جنگ با ایران بسیار به صدام کمک کرده بود- حمله کرد. در واکنش به این حمله و اشغال کویت توسط عراق، ائتلافی به رهبری آمریکا به عراق حمله کرد. در همین اثنای گروهی در مجلس سوم خواستار حمایت از صدام حسین شدند.
مرحوم شیخ صادق خلخالی از طرفداران کمک به صدام در جنگ اول خلیج فارس، معتقد بود که این جنگ یک جنگ صلیبی علیه مسلمانها است. او خطاب به رهبر انقلاب گفت: "ای آیتالله، رهبر عالیقدر زمان، آقای خامنهای، «سلّمکم الله تعالی»، دستور بفرمایید، همانطور که گفتید جهاد است، کشته شدن در راه اسلام است... ما باید در اینجا آمریکا و بوش و فهد و دولتهای انگلی مانند حسنی مبارک و اوزال را در سنگرها بهنابودی بکشانیم، غرق خون کنیم تا اینها بدانند حریم اسلام حریم بزرگی است".
مرحوم سید علیاکبر محتشمیپور نیز با تشبیه صدام به «خالدبن ولید» اظهار کرد: "حوادث و بحران اخیر یادآور رویارویی و صفآرایی خالدبن ولید در برابر ابرقدرتهای صدر اسلام است. او که عمری در صف کفر، شمشیر بهروی پیامبر(ص) و مسلمانان کشید، ولی در نهایت فاتح بزرگی برای مسلمانان گشت". با این حال شورایعالی امنیت ملی 29 دی ماه 69 در حضور رهبر معظم انقلاب تشکیل جلسه داد. در این جلسه، بررسی جامعی از اوضاع متشنج منطقه بهعمل آمد و با درایت رهبری، سیاست جمهوری اسلامی ایران مبنی بر بیطرفی در درگیری و عدم به ورود به جنگ خلیج فارس مورد تأیید قرار گرفت.
- وارد این دام نمیشویم!
در حادثه دیگری، مرداد ماه سال 1377، گروهی به کنسولگری ایران در مزار شریف حمله کردند و در جریان آن 10 ایرانی از جمله 9 دیپلمات و یک خبرنگار به شهادت رسیدند. ابتدا تصور میشد این حمله، از طرف طالبان که در آن زمان بر کابل و شهرهای افغانستان سیطره یافته بودند، طراحی شده است، اما بعدها شواهدی مطرح شد مبنی بر اینکه این حمله از طرف طالبان نبود و با طرحریزی پاکستان و پشتیبانی آمریکا، انجام شده بود. در اینجا نیز برخی تأکید داشتند که بایستی با قدرت سخت طالبان را گوشمالی دهیم.
علی ربیعی مسئول اجرایی وقت دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی نیز به ماجرای مخالفت رهبری برای شروع جنگ مستقیم با حکومت طالبان در افغانستان میگوید: "یک دیدگاه این بود که باید به افغانستان کمک کنیم و به نیروهای احمد شاه مسعود یا جاهای دیگر کمک کنیم که اینها بتوانند بازپسگیری کنند و لازمه این بود که بخشهای حمایتی در داخل خاک هم صورت گیرد ولی من یاد دارم که وقتی جمعبندیها رفت تصمیم بسیار هوشمندانهای بود که ابلاغ شد ما وارد این باتلاق نخواهیم شد. بله، من ساعت 1 یا 2 نصفشب بود، جمعبندی را امضا کردم و فرستادم و صبح زود سر کار آمدم، نماز خواندم و به سر کار رفتم. 7 صبح نامه روی میز من بود، ظاهراً (ساعت) 5 نوشته شده بود که «ما وارد این دام نمیشویم».
ابوالفضل ظهرهوند سفیر اسبق ایران در افغانستان در این ارتباط عنوان میکند: «تحلیل ما این بود که آمریکاییها بهدنبال این هستند که ما را با طالبان درگیر کنند؛ در آن مقطع دریافت بنده این بود که ایران متقاعد شده که نباید درگیر شود اما طیفی بودند که این درگیری را بهانگیزههای مختلف میخواستند. در آن مقطع حضرت آقا بهعنوان فرماندهکل قوا به این نظر رسیدند که درگیری بهصلاح نیست و در نهایت ایشان بودند که جلوی درگیری را گرفتند».
هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود نقل میکند که «آقای [محمد] امامی کاشانی، [عضو فقهای شورای نگهبان] آمد. از احتمال شروع جنگ با طالبان، اظهار نگرانی کرد. گفتم، رهبری و رییسجمهور، مخالفاند و جنگی نخواهد شد و اثر مانور نظامی و تهدید، این شده که نیروهای طالبان، در غرب افغانستان متمرکز شوند و فشار از روی شیعه و مخالفان دیگر کم شود».
- هر چه میتوانید روی موشک کار کنید!
رفع سایه جنگ از کشور فقط از طریق اقدامات سلبی مانند پرهیز از ورود به جنگ خلیج فارس و یا عدم حمله به افغانستان نبود، در طی این سالها رهبر معظم انقلاب علیرغم فشار برخی جریانهای سیاسی همواره از توان موشکی کشور حمایت و پشتیبانی کردند. چنانکه مرحوم هاشمی رفسنجانی در سالهای پایانی عمرش با انتشار پستی در فضای مجازی نوشت: "دنیای فردا دنیای گفتمانهاست نه موشکها"، به نظر میرسید آقای رفسنجانی با انتشار این توئیت معتقد بود که باید تاسیسات موشکی و دفاعی خود را تعطیل کنیم و برای حل مشکلات کشور به دنبال گفت وگو با غرب باشیم، سیاستی که در دولت یازدهم و دوازدهم به نوعی از سوی دولت پیگیری شد. اما رهبر انقلاب نگاه دیگری داشتند و در پاسخ به این نگرش فرمودند:
«اینکه بعضیها بیایند بگویند "فردای دنیا، فردای مذاکره است، فردای موشک نیست"، این حرف اگر از روی ناآگاهی گفته شده باشد، خب ناآگاهی است، اگر از روی آگاهی گفته شده باشد، خیانت است. چطور [چنین چیزی] ممکن است؟ اگرچنانچه نظام جمهوری اسلامی دنبال علم برود، دنبال فنّاوری برود، دنبال مذاکرهی سیاسی برود، دنبال کارهای گوناگون تجاری و اقتصادی برود - که همهی اینها لازم است - امّا قدرت دفاعی نداشته باشد، توانایی دفاع کردن نداشته باشد، هر بیسَروپایی و [هر] دولت فزرتی کذائیای او را تهدید میکند که اگر فلان کار را نکردید، ما موشک میزنیم؛ خب اگر شما امکان دفاع نداشته باشید، مجبورید عقبنشینی کنید.
قدرتهای دنیا که شما میبینید با صدای کلفت حرف میزنند، زور میگویند، غلط میکنند، حرفهای بد میزنند و زورگویی میکنند، بیشتر از همه به استناد همان سلاحهایی است که دارند؛ آنوقت ما در مقابل اینها بیاییم دست خودمان را خالی کنیم؟ سپاه که پیشرفتهای موشکی خودش را نشان میدهد، نه فقط مایهی افتخار و مباهات ایرانیها [است، بلکه] وقتی این موشکهای سپاه با این دقّت و با این زیبایی آزمایش میشود، خیلی از ملّتهای آزادیخواهِ دُوروبَر ما که دلشان از آمریکا و از رژیم صهیونیستی خون است، خوشحال میشوند. وقتی اینها انجام میگیرد، ما بیاییم اینها را بکوبیم و بگوییم آقا! امروز دیگر روز موشک گذشته! نه، روز موشک نگذشته. دشمن دائم در حال بهروز کردن خود و آماده کردن خود است، [بعد] ما اینجا سادهلوحانه خودمان را عقب بکشیم و بگوییم نه. مثل اوّل انقلاب که همین افچهاردههای ما را میخواستند بفروشند و میخواستند پس بدهند و بنده نگذاشتم» (11/1/1395).
رهبر معظم انقلاب 14/4/1396 خطاب به مسئولین موشکی سپاه فرمودند: «هرچه میتوانید روی موشک کار کنید؛ ببینید دشمن چقدر روی موشک حسّاس است، پس بدانید که چقدر کارتان مهم است. ... همگی میتوانید و تا میتوانید و امکان دارید کار کنید؛ دشمن باید سیلی بخورد.»
- منتظر ورود داعش به کشور نباشید
پس از تشکیل داعش با حمایت محور غربی، عبری و عربی، دولت خودخوانده داعش با شروع یک جنگ وحشیانه علیه ملتهای منطقه به سرعت خود را به مرزهای غربی کشور ایران نزدیک میکرد. در این بین برخی جریانهای سیاسی پیشنهاد کردند که در مقابل این فرقه خونریز بایستی سیاست مذاکره و گفتگو را در پیش بگیریم.
به طور مثال مصطفی تاجزاده از چهرههای رادیکال جریان اصلاحات آبان 95 در گفتوگو با مجله روبهرو خواستار مذاکره با داعش شد و ادعا نمود که نمیتوان بهطریق نظامی بر داعش غلبه کرد بلکه باید اسد با آنها به مذاکره بنشیند: "مثل برجام رفتار کنیم، با قدرتها بنشینیم و به توافق برسیم که این داستان، فاتح نظامی ندارد. اسد نمیتواند مخالفان مسلح خود را نابود کند. آنها نیز نمیتوانند اسد را بهزیر بکشند، پس باید مذاکره کنند که چگونه میتوانند به توافقی برسند که حداقل خواستهای همه را پوشش دهد... داعش یک فکر و گرایش است و حالاحالاها خواهد بود."
غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران هم با بیان دیگری همین گزاره را در جریان انتخابات ریاستجمهوری تکرار کرد و گفت: «آقاجان، ما هم دلمان میخواهد در سوریه و لبنان و یمن و همه اینجا صلح برقرار شود، دفاع از مظلوم شود، شیعیان آنجا تقویت بشوند ولی، آیا این کار فقط با پول دادن و اسلحه خریدن و کشتن و زدن اینها حاصل میشود؟ این دولت با غیرت دینی میگوید که "بذارید ما از توان دیپلماسی برای حل مسائل منطقه استفاده کنیم". توان دیپلماسی بزرگان دیپلماسی که شش تا ابرقدرت را جلوی خودش بنشاند و بزرگترین مسئله تحریم که شورای امنیت بوده را حل بکنه میتواند با توان دیپلماسی بیاید این مسائل را حل کند. مگر ما این جوانهای عزیز را از سر راه آوردیم همینطوری بفرستیم تا شهید شوند. ما دلمان میسوزه که جوانهایمان چرا باید شهید بشوند. چرا مردم باید کشته بشوند".
در مقابل این طرحهای سادهاندیشانه و البته مضحک، رهبر انقلاب فرمودند: «ملّت ایران و جمهوریاسلامی نشان داده است که ارادهاش قوی است؛ در هر زمینهای، در هر مسئلهای که بهطور جدّی جمهوریاسلامیایران وارد شد، نشان داد که ارادهاش قوی است، عزمش راسخ است، میتواند کار کند... ما وقتی وارد بشویم، همانطور که امیرالمؤمنین فرمود که ما رعد و برق نخواهیم داشت، مگر آنوقتی که بارانی به دنبال آن باشد» (29/11/1393).
ایشان در تجلیل از شهدای مدافع حرم نیز بدون اشاره به تدبیر خود در مواجهه با داعش در منطقه، فرمودند: «اگر شهیدان مدافع حرم نبودند، امروز باید با «عناصرِ فتنهگر، خبیث و دشمن اهلبیت(ع)» در شهرهای ایران میجنگیدیم، زیرا آنان قصد داشتند از مرزهای عراق وارد ایران شوند اما جلوی آنها گرفته شد و تار و مار شدند و اکنون نیز در عراق و سوریه بهطور کامل در حال ریشهکن شدن هستند» (28/3/1396).
در نهایت ذکر این نکته قابل تأمل است که در این سالها فشار برای ورود به جنگ یا خلع سلاح کشور و یا درخواست مذاکره با داعش همواره از سوی جریانی طرح شده است که امروز مدعی هستند آنها سایه جنگ را از کشور رفع کردهاند! اما در واقع با پیشنهاد سیاستهای عجیب و در عین حال خام کشور را در معرض جنگ قرار میدادند. اگر رهبری در مقابل این مطالبات نابجا ایستادگی و مقاومت نمیکردند، شاید کشور همچنان در باتلاق یک جنگ خانمانسوز در منطقه گیر کرده بود!