روزنامه هفت صبح نوشت: نگران بودیم سروش صحت بعد از سه فصل موفق از سریال متفاوت «لیسانسهها» و ساخت چند مجموعه پرمخاطب دیگر، این بار چگونه میخواهد یک اثر کمدی تحویل مخاطب دهد که آن خاطرات خوش مخدوش نشود.
قسمت اول «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» نهتنها آن نگرانیها را از بین برد که میتوان اطمینان داشت ماجراجویی صحت در کمدیسازی این بار نیز فرجامی خوش خواهد داشت.
مورد اول؛ داستان
قسمت اول سریال چیزی نزدیک به یک ساعت زمان دارد و مخاطب با تماشای آن در حال و هوای قصه قرار میگیرد. قهرمان سریال جوانی است به نام نیما که به همراه خواهر و پسرعمو زیر یک سقف زندگی میکنند. نامزدش آزیتا دختری مغرور، خودخواه، بینظم و زورگور! است. نیما طی اتفاقی با دختری دیگر آشنا میشود و میخواهد با او ازدواج کند. این همه قصه نیست و ماجراهای دیگر هم سهمی پررنگ از قسمت اول دارند و به همین خاطر مخاطب بیش از هر چیزی، با یک داستان پر ملات مواجه است.
مورد دوم؛ شخصیتها
سریال «لیسانسهها» را دوست داشتید؟ آدمهای «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» هم به شخصیتهای آن سریال تنه میزنند؛ همانطور که «لیسانسهها» رنگی از سریال قبلی صحت یعنی «شمعدونی» داشت. دنیایی که این بار ایمان صفایی و سروش صحت در مقام نویسنده طراحی کردهاند، در عین حال رنگ و بویی منحصر بهفرد دارد.
شاخصترین شخصیت قسمت اول، نیما است؛ جوانی خوشخیال و احساساتی! که بعد از دلخوری از نامزدش، عاشق دختری دیگر شده. کاراکتر آنقدر خوب نوشته شده و اجرایی درست داشته که پس از چند لحظه میتوان با او همراه شد و به رفتار و گفتارش خندید. این اتفاق حاصل تجربیات صفایی و صحت است که میدانند چطور منظور خود را در قالب شخصیتها منتقل کنند.
نیما در سریال «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» در عین برخورداری از هویتی مستقل، بخشی از خصلتهای حبیب و مسعود سریال «لیسانسهها» را یادآور میشود. اجازه دهید درباره بقیه کاراکترها بعدا بنویسیم؛ مثل گلی، دو پیرمرد خاص، بهرام و دیگران که در قسمت یک به طور کامل فرصت بروز و ظهور ویژگی کامل آنها فراهم نشد.
مورد سوم؛ بازیها
مشخصه ثابت آثار سروش صحت، بازیهای خوب و متفاوت است. کسانی مثل بهنام تشکر، محمد نادری و هوتن شکیبا با سریالهای او به شهرت رسیدند و بازیگرانی مثل بیژن بنفشهخواه، امیرحسین رستمی، کاظم سیاحی و … رویی دیگر از توانایی خود را با آثار صحت بروز دادند. «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» هم از این قاعده مستثنا نیست و شاهد عملکرد خوب بازیگران بودیم.
کاظم سیاحی وارد جلدی تازه رفته و آناهیتا افشار پس از مدتها دروی از عرصه سریال، تواناییاش را با اثری کمدی محک زده است. در همین گام نخست، مجید یوسفی در نقش نیما جای خود را باز کرده و نقطه عطفی مهم در کارنامهاش رقم خورده. فارغالتحصیل کارشناسی طراحی صحنه از دانشگاه سوره پیشتر روی صحنه درخشیده بود و در فیلم «تمارض» عملکردی تحسینآمیز داشت. «مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» جدیترین تجربه بازیگری اوست و بهخوبی توانسته شمایل یک جوان رویاپرداز را نشان دهد.
مورد چهارم؛ شوخیها
سروش صحت و ایمان صفایی در سریال جدید از همان سبک معروف آثار پیشین خود، با لحاظ تفاوتهایی بهره میبرند. این سبک مبتنی بر توجه به جزئیات رفتاری و گفتاری است که شاید خیلیها در زندگی روزمره ساده از کنارشان عبور میکنند. این دو اما نگاهی جزئینگر دارند و با برجسته کردن این موارد از مخاطب خنده میگیرند.
یکی از نمونههایش در قسمت اول، استفاده از اصطلاح «مصداق بارز بیتوجهی» است که در چند نقطه داستان تاثیری حیاتی داشت! رقص خوشحالی نیما، صحنه درگیری با زورگیر، قرار رستوران و …. هم از مواردی هستند که باعث «کمدی موقعیت» شدهاند و هم متن و هم اجرایی استاندارد دارند که منجر به قهقهه میشوند.
مورد پنجم؛ کارگردانی
سروش صحت طی سالها فعالیت، علاوه بر بازیگری، نویسندگی و اجرا بارها پشت دوربین کارگردانی ایستاده که حاصلش شده سریالهای «چارخونه»، «ساختمان پزشکان»، «پژمان»، « شمعدونی» و مجموعه سه فصلی« لیسانسهها». همه این سریالها پرمخاطب هستند اما صحت از «شمعدونی» تغییر مسیر داد و نوعی متفاوت از کمدیسازی را تجربه کرد.
«مگه تموم عمر چند تا بهاره؟» شکل کامل شده تجربیات اخیر است که در آن جزئیترین عناصر مهم هستند و هر کدام معنا و مفهومی دارند؛ از نوع قاببندیهایی که به اقتضای هر سکانس و هر شخصیت تغییر میکند تا آدمهای خاص اما آشنا که خلق و خو و درونیاتشان آشنا، متفاوت و دوستداشتنی است.