در " دیپلمات" مجموعه هیجان آمیز و سیاسی تازه نتفلیکس "کری راسل" بازیگر نقش یک دیپلمات حرفهای امریکایی به نام "کیت وایلر" را ایفا میکند که در حال انجام ماموریت چالش برانگیز بعدی خود در افغانستان است. با این وجود، زمانی که کاخ سفید به دنبال حمله مرگباری به ناو نیروی دریایی بریتانیا تصمیم میگیرد که وایلر در بریتانیا مورد نیاز است، از او انتظار میرود در حالی که لباسی منطبق با مُد پوشیده و در مقابل دوربین عکاسان نشریه مُد وُگ قرار گرفته مقام تازه اش به عنوان سفیر تازه امریکا در لندن را دوست داشته باشد.
وایلر زمانی که شوهر و همکارانش به او پیشنهاد میکنند برای یک مراسم رسمی لباسی پر زرق و برق بپوشد میگوید: "من سیندرلا نیستم. من برای 30 مراسم تشییع جنازه اینجا هستم".
به گزارش فرارو به نقل از فارین پالسی، او در دیالوگی میگوید: "من یک کت و شلوار مشکی دارم و یک کت و شلوار مشکی دیگر دارم. لباسی را نمیپوشم تا یک مجله زنان از من بپرسد چه لباسی میپوشم و چه توصیهای به دختران کوچک دارم".
تصویری کاریکاتوری از زن شاغل در واشنگتن به عنوان فردی بدون جنسیت با یک کت و شلوار تیره از دهه 1990 میلادی به این سو در فیلمها و سریالهای تلویزیونی ثابت باقی مانده است. شخصیت اصلی این مجموعه باور دارد که مُد یک سرگرمی بیهوده است و جایی در برنامه پرمشغله کاری اش ندارد.
شاید هیچ دیپلماتی به اندازه "مادلین آلبرایت" وزیر امور خارجه سابق ایالات متحده به این نکته اشاره نکرده باشد. استفاده او از سنجاق بر روی لباس هایش مشهور بود. آلبرایت از برخی از آن گیرههای سنجاق مانند بر روی لباسش به عنوان شیوه بیان تهاجمی جذاب و از برخی دیگر به منظور سرزنش ظریف دشمنانش استفاده میکرد.
بیش از 200 عدد از این قطعات متعلق به او اکنون در نمایشگاهی در موزه ملی دیپلماسی امریکایی در واشنگتن به نمایش گذاشته شده اند اگرچه ذهن شخص آلبرایت مدتها درگیر این موضوع بود که آیا میخواهد مردم پس از دوره درخشان فعالیت اش به عنوان اولین وزیر خارجه زن امریکا او را به خاطر جواهرات و گیرههای لباس اش به خاطر آورند یا خیر.
سرپرست موزه میگوید: "ما میخواهیم به خاطر واقعی بودن، جدی بودن، باهوش بودن شناخته شویم. با این وجود، او به طور مداوم متوجه شده بود که مردم واقعا به سنجاقها و داستان پشت آن واکنش نشان میدهند. اینجا فرصتی برای نمایش مُد به شیوهای بسیار جدی است".
آلبرایت در کتاب خود تحت عنوان "داستانهایی از جعبه جواهر یک دیپلمات" توضیح میدهد که اگر صدام حسین دیکتاتور سابق عراق نبود ظاهر خاص او نیز خلق نمیشد.
آلبرایت در زمان ریاست جمهوری "بیل کلینتون" به عنوان نماینده ایالات متحده در سازمان ملل متحد خدمت میکرد. در آن زمان سازمان ملل از رژیم صدام خواسته بود تا از بازرسیهای برنامههای تسلیحاتی خود تبعیت کند.
صدام از پذیرش این خواسته خودداری ورزید و آلبرایت پاسخ داد و رگباری از پاسخها در مطبوعات عراق با لحنی همراه با شعر ادامه یافت و برای اشاره به آلبرایت از عباراتی، چون "هیاهوساز بی بدیل" و "مار بی نظیر" استفاده شد.
اندکی بعد، آلبرایت با مقامهای عراقی ملاقات کرد و از یک سنجاق طلایی به شکل یک مار که به دور شاخه درخت پیچیده شده بود استفاده کرد. پس از آن که یک خبرنگار پیام آلبرایت را درک کرد سنجاقها به بِرَند او تبدیل شدند و با آن شناخته میشد.
اعضای جوان دستگاه دیپلماسی امریکا هنوز هم با استفاده از جواهرات و اکسسوریها برای بیان پیامهای ظریف در برخوردهای دیپلماتیک خود از کتاب آلبرایت درس میآموزند.
برای مثال، "ارین کلنسی" که اخیرا پس از کار در سوریه، اردن و سازمان ملل وزارت خارجه را ترک کرد حین حضور مقابل دوربینها یا در جریان مذاکرات پشت درهای بسته اغلب در پوشش خود از یک انگشتر نقره یا یک گردنبند از سنگ سیترین زرد رنگ که در غوطه شرقی سوریه برداشته بود استفاده میکرد به این امید که یادآور ملموس مردم سوریه و مصیبت آنان باشد.
کلنسی میگوید: "من از همه چیز استفاده میکردم تا یک بحث عاطفی ایجاد کنم و سعی میکردم از هر چیزی که میتوانم استفاده کنم. این کار را برای جلب توجه افراد حاضر در جلسه انجام میدادم تا پیام را به پایتختهای شان انتقال دهند".
"الیزابت فیتزسیمونز" سفیر ایالات متحده در توگو، در کشوری در قلب یک تجارت قوی نساجی قرار دارد و تلاش میکند تا پارچه آفریقایی را در لباسهای خود مورد استفاده قرار دهد همزمان مراقب است که از خط قرمز تملک فرهنگی آن لباس که از آن مردم توگو است عبور نکند.
او میگوید: "همواره با استقبال خوبی مواجه میشوم به ویژه از سوی مردم در غرب آفریقا. آنان به این تاریخ نساجی به ویژه در توگو بسیار افتخار میکنند، زیرا این زنان بودند که تجارت منسوجات را در آغاز کردند. مشاهده یک سفیر زن که آن لباس را پوشیده برای شان اهمیت بسیار زیادی دارد".
افرادی که در وزارت خارجه امریکا مشغول به کار هستند به این نکته اشاره میکنند که برخلاف شخصیت راسل در مجموعه دیپلمات در دنیای واقعی هیچ کس در داخل سفارتخانه یا کنسولگری درباره نوع لباس آنان تصمیم گیری نکرده و یا توصیهای را ارائه نمیکند.
"راچنا کورهونن" سفیر ایالات متحده در مالی میگوید: " زمانی که میخواهد گفتگوی جدی داشته باشد از لباس مشکی استفاده میکند، زیرا در آن زمان لباس موضوع گفتگو نیست و مسائل مربوط به سیاست هستند."
کورهونن بر خلاف همکاران سفیدپوستش در وزارت خارجه میگوید میراث قومیتی اش گاهی اوقات تصمیم او را برای ترکیب لباسهای محلی در کمد لباس اش در خارج از کشور پیچیده میکند.
او دختری از خانوادهای مهاجر و هندی تبار و بومی نیوجرسی بود و ماموریتهایی در هند، کویت، عراق، عربستان سعودی، سریلانکا و مالی داشته است.
فیتزسیمونز، اما میگوید برای انتخاب نوع لباس و رنگ آن باید دانش فرهنگی خود را گسترش دهید. برای مثال، او در خریدی تازه متوجه شد که الگوی پارچهای خاص نشان میدهد که فرد به دنبال شوهر است. در واقع، الگو یا رنگ اشتباه نه تنها ممکن است پیامی در مورد زندگی شخصی فرد ارسال کند بلکه میتواند به طور تصادفی نشان دهنده همدلی یا سوگیری به سوی یک جریان سیاسی، گروه قومیتی یا جنبش اجتماعی خاص نیز باشد.
در این باره "مارتین مک داول" که از سال 2004 تا 2007 میلادی از روسای یکی از بخشهای سفارت امریکا در مولداوی بوده از صحبتهایی میگوید که در آن زمان در سفارت در مورد استفاده از رنگ نارنجی در جلسات رسمی در جریان انقلاب نارنجی در اوکراین صورت گرفته بود.
او میگوید:"باید حواس مان باشد که اگر وظیفهای رسمی را انجام میدهیم و این رنگها را انتخاب میکنید اساسا در حال ارسال پیام هستید". لباس مک داول باعث باز شدن باب گفتگو شد. انتخابهای جسورانهاش در عرصه مد توجه اینفلوئنسرها در تلگرام روسی زبان را به خود جلب کرد و به او لقب "عزیز ناز" را دادند.
مک داول میگوید:" بعضی از مردم در مولداوی و خارج از پایتخت به من نزدیک میشوند و میخواهند با من صحبت کنند، زیرا مرا میشناسند. اگر این (استفاده از نوع پوشش و مد) به ما کمک میکند تا شهرت خود را تقویت کرده و مردم را تشویق به تعامل با خود کنیم عاملی بسیار مهم است".
گاهی اوقات دیپلماتها از رنگ و نوع لباس برای تلطیف فضا استفاده میکنند و برخی اوقات بالعکس برای تقویت نمایش قدرت نظامی کشورشان استفاده بعمل میآورند. برای مثال، "کاندولیزا رایس" وزیر خارجه وقت امریکا حین بازدید از فرودگاه نظامی ویسبادن در آلمان برای دیدار با سربازان امریکایی با یک کت مشکی با دکمههای طلایی و یک جفت چکمه مشکی تا زانو با یک پاشنه بلند باریک ظاهر شد تا قدرت نظامی و قدرت زنانه را در هم آمیزد و به نمایش بگذارد.
در پایان ایپزود اول دیپلمات به نظر میرسد وایلر در نهایت با ناراحتی و دلخوری این درس را آموخته که دیپلماسی مد و لباس اهمیت دارد. در یکی از سکانسها او با لباس شیک 1600 دلاریای که پوشیده میگوید:"حتی جیب هم ندارد"! و یکی از کارکنان خانه اش میگوید:"به او نگاه کن درست مثل یک شاهدخت است".