به گزارش مشرق، نشست بررسی کتاب «شاهرخنامه»، روایتی از زندگی کشتیگیر شهید، شاهرخ ضرغام، با حضور اعضای مرکز مستندنگاری فدراسیون کشتی جمهوری اسلامی ایران، محمد قاسمیپور (منتقد ادبی و ناظر محتوایی کتاب)، دانیال قاسمیپور (نویسنده) و جمعی از اهالی کتاب و رسانه در کافه لید برگزار شد.
*معصومه جواهری: نویسنده «شاهرخ» را مقدس نکرده است
در این نشست، ابتدا معصومه جواهری، مدیر مرکز مستندنگاری فدراسیون کشتی درباره کتاب شاهرخنامه گفت: وقتی که کتاب را برای اولین بار روی رایانه شخصیام باز کردم، آنقدر جذاب بود که پرینت گرفتم و شروع به مطالعه کردم. چیزی که باعث شد خواندن کتاب را ادامه بدهم، نام فصلها و کششی بود که نویسنده برای داستانش در مسیر پیدا کردن شاهرخ ترسیم کرده بود.
وی افزود: من قصه شاهرخ را میدانستم و هر چه که در کتاب پیش میرفتم، میدیدم چقدر شاهرخ این کتاب، از روایتهای رسمی دور است و با واقعیت تطبیق دارد. نویسنده در این کتاب شاهرخ را با همه زیستبوم و ویژگیهای شخصیتیاش نمایش داده و شاهرخ را تا لحظه شهادت هم به فردی مقدس، تبدیل نکرده است. ما با شاهرخی روبرو هستیم که در خاطرات رفقای نزدیکش بیان شده است. مثلا آنها حتی در منطقه آبادان هم برای اولین بار که به نماز جماعت میایستند، خیلیهایشان نماز بلد نبودند و فقط در طول نماز، صلوات میفرستادند.
جواهری خاطرنشان کرد: گذر زمان باعث شده شهید شاهرخ خودش دانیال قاسمیپور را برای نوشتن کتابش انتخاب کند. نویسنده هم تلاش کرده به دور از اغراق و زیادهگوییها ما را با یک شخصیت واقعی آشنا کند و در نهایت هم به هدف خود رسیده است. همین ویژگیها بود که حیفمان آمد کتاب را با کیفیت معمول چاپ کنیم و تلاش کردهایم کتاب را با طرح جلد جدید چاپ کرده و به بازار نشر ارائه کنیم.
این نویسنده ادامه داد: سالن اصلی همایشها و آمفیتئاتر فدراسیون کشتی به نام شهید شاهرخ ضرغام نامگذاری شده و در حال افتتاح است و ما به عنوان شهید شاخص کشتی کشور بنا داریم کتاب را به بهترین نحو چاپ و منتشر کنیم. امیدواربم در آینده هم به کمک نویسنده جوان کشورمان آقای دانیال قاسمیپور بتوانیم فیلمنامه شاهرخ را هم نهایی کنیم، چون آقا دانیال تجربه کارهای نمایشی هم داشته و همین باعث شده کتاب، از نظر دیالوگنویسی بسیار قوی باشد.
جواهری تصریح کرد: آقا دانیال در این کتاب با توجه به تلاشش برای انعکاس ادبیات خاص دهه چهل در تهران، نشان داده و ثابت کرده که به خوبی میتواند با پیشکسوتان کشتی که ادبیات خاصی دارند ارتباط بهتری برقرار کند و امیدواریم کتابهای جدیدی در حوزه کشتیگیران و به قلم ایشان داشته باشیم. وقتی گفتگوهای آقادانیال قاسمیپور در مراسم رونمایی کتاب در فدراسیون کشتی پخش شد، بازتابهای بسیار خوبی به همراه داشت و مخاطبان ما را تحسین میکردند که به قلمهای جوان، فضای کار دادهایم و از نویسندگانی استفاده کردهایم که قلم خوبی داشتند اما کارهایشان فرصت دیدن پیدا نکرده بود.
مدیر مرکز مستندنگاری فدراسیون کشتی در پایان گفت: کتاب «نخساییها» در چاپ هشتم است و کتاب «دو بنده خاکی» هم چهار بار تجدید چاپ شده و این دو کتاب جزو کتابهای شاخص تولید شده در مرکز مستندنگاری فدراسیون کشتی هستند اما کتاب شاهرخنامه هم به زودی به این موفقیتها دست پیدا میکند.
*دانیال قاسمیپور: در نقشه تهران غرق شدم
دانیال قاسمیپور، نویسنده کتاب شاهرخنامه نیز در خلال این نشست گفت: اگر برای نوشتن کتاب، فرصت کافی داشتم حتما در روند تحقیقات کتاب، سراغ افراد دیگری هم میرفتم. مثلا در روز رونمایی کتاب با آقایی به نام هاشمی آشنا شدیم که متاسفانه از خاطرات ایشان استفاده نکردهایم. من تلاش کردم از همه منابع موجود درباره شهید شاهرخ استفاده کنم و مستندهای ساخته شده را هم دیدم.
وی افزود: من پیش از این هم کارهایی در حوزه روایت مستند و در قالب داستانی نوشتهام و مثلا یکی از کتابهایم درباره 19 بهمن 1357 و نقش نیروی هوایی در انقلاب است. کارهایی که مینویسم عموما در زمانهای دورتر اتفاق افتاده و عمدتا در زمانهایی است که موبایل وجود نداشته چون گوشیهای همراه ما را بیقصه کرده است! من درباره جغرافیای قدیم خیلی کار کردهام و همین چند روز پیش یکی از قدیمیترین نقشههای تهران را پیدا کردم که حتی نام مالکان خانهها را هم نوشته است.
قاسمیپور ادامه داد:من در خیابان شهید مصطفی خمینی فقط دیوارنگاره شاهرخ را دیده بودم و وقتی پیشنهاد این کتاب را گرفتم، ابعاد شخصیتی و حضور تاریخیاش برایم جذاب شد. من برای این کار جغرافیای خاص شاهرخ را در ذهنم ساختم و سعی کردم در نقشه تهران غرق بشوم.
*محمد قاسمیپور: به جوانها ایمان دارم
محمد قاسمیپور، منتقد ادبی و ناظر محتوایی کتاب شاهرخنامه که پدر نویسنده است نیز در بخشی از این نشست گفت: دانیال از کودکی و نوجوانی با فضای کاری من و کتابها همراه بود و خواننده اولیه کتابهایی بود که من برای بررسی و تأیید، آنها را میخواندم. روش تربیتی من البته این نبود که اجبار و القا کنم که حتما کتاب بخواند اما با این فضا، همراه شد. دانیال از کودکی جستجوگر بود و مدام سئوال میپرسید و همین باعث شد نسبت به اتفاقات پیرامونش حساس باشد. وقتی من در موسسه روایت فتح بودم، همراه من به محل کارم میآمد و در فضای فعالیتهای فرهنگی قرار میگرفت.
وی افزود: من از ابتدا عزمم روی کار جوانها جزم بو و اعتقاد داشتم که اگر کاری انجام بشود مخصوصا در تحقیق و پژوهش و نوشتن، از جوانها برمیآید. به جوانها ایمان دارم و داشتم و میگفتم جوانی جرم نیست؛ وقتی که با پرخوانی و مشاهده، جبران شده باشد. مثل کسی که 18 سال دارد اما به اندازه 180 سال خوانده است. من همیشه به دانیال میگفتم که از بازی و سرگرمیاش کم کند و بیشتر بخواند. به نظر من هر چیز مهم خواندنی را باید تا قبل از 25 سالگی خواند چون بعدش دیگر حافظه آن کارایی را ندارد.
این استاد مستندنگاری درباره ویژگیهای فرزندش افزود: دانیال حتی در کودکی که هنوز سواد نداشت، قصههایش را میگفت و میخواست که من برایش بنویسم. کارتونی آن وقتها پخش میشد درباره لکلکها که تأثیرزیادی روی دانیال گذاشته بود. دانیال متخصص خوداشتغالی بود و چون من و مادرش هر دو شاغل بودیم، خودش از مدرسه میآمد، غذایش را میخورد و مشغول بازی میشد؛ به این جهت، اصلا برای ما اذیتی نداشت. البته ظروف شکستنی خانهمان امان نداشتند و در بازیهایش در بازسازی جنگهایی که دربارهشان میخواند، همه را میشکاند!