براساس گزارشی از شبکه تلویزیونی آمریکایی مخصوص کودکان پیبیاس کیدز، روشهای تربیتی منتخب والدین در هر خانواده کاملا اختصاصی است و درواقع نمیتوان یک الگوی 100 درصد مشابه را مثال زد.
به گزارش تا شش ، شماری از آنها معتقدند که گفتوگو بهترین روش حل مشکلات کودکان، اصلاح رفتاری و تشویق آنها به انجام کارهای درست است. در مقابل دسته ای دیگر استراتژیهای تربیتی به شدت قانونمند و یا گاها تنبیه فیزیکی را ترجیح میدهند. اما به نظر شما کدام رویکرد صحیح است؟ آیا تنبیه فیزیکی میتواند در امر تغییرات رفتاری و گفتاری فرزندانمان اثرگذاری مطلوبی را به نمایش بگذارد؟
نکاتی علمی که تمامی والدین به آن احتیاج خواهند داشت
بر اساس مقاله ای که به تازگی توسط روزنامه دیجیتال مدیکال دیلی منتشر شده است، در حالی که تاکتیک های فرزند پروری مثبت و به دور از ایجاد تشنج در بسیاری از موارد نتیجه دهی مطلوبی دارند اما تنبیهات دیگر مانند استفاده از تکنیک گوشه نشانی نیز کارکرد خاص خود را خواهند داشت و به راستی در مواقعی خاص ضروری هستند. در مقابل بهندرت میتوان یک رفرنس علمی معتبر را یافت که تنبیه فیزیکی را برای کودکان مفید بداند و والدین را به استفاده از آن تشویق کند!
به گفته دکتر Robert Larzelereاستاد دانشگاه ایالتی اکلاهما که بخش مهمی از مطالعات خودرا به تاثیرگذاری روشهای تربیتی سختگیرانه و تنبیهات فیزیکی برسطح سازگاری کودکان خردسال اختصاص داده است، برخورد فیزیکی با فرزند نهتنها هیچ جایگاه تربیتی مفیدی در زندگی وی نخواهد داشت بلکه به مرور زمان با توسعه رفتارهای پرخاشگرایانه و افزایش اضطراب کودک او را در معرض تخریب شخصیتی ناخواسته قرار میدهد.
پس از تجزیهوتحلیل دقیق واکنشهای مادران به عملکردهای نادرست کودکان، محققان اثربخش ترتیب تکنیک نظمدهی به فرزندان را در قالب برنامه زیر ارائه دادهاند.
سازش: همانطور که از گزارش جمعبندی برنامه تلویزیونی واقع نمای Supernanny انگلستان بهدست میآید، موفقترین والدین در برخورد با چالشهای رفتاری و گفتاری فرزندان همان خانوادههایی هستند که تحت هر شرایطی صرفنظر از شدت بد خلقی راه سازش را باکودک خود پیش میگیرند. در واقع اگر میخواهید همچون پدرومادری خردمند وارد عمل شوید، پیش از هر کاری باید به آرامسازی جو موجود کمک کرده و با فرزندتان سازش کنید.
استدلال: باتوجه به گزارشی از وب سایت تخصصی A Fine Parent، مرحله دوم یعنی استدلال برای آن دسته از کودکانی مناسب خواهد بود که مرتکب رفتارهای آزار دهنده جزئی مانند غرزدنهای مکرر میشوند. ازاینرو دلیلآوری منطقی و گفتوگو بر پایه استدلال با کودکان بیسرپرست، بدسرپرست و همینطور آنهایی که اقدام به کتکزدن دوستان خود در مدرسه میکنند، به هیچ عنوان موثر نیست و والدین باید از مسیرهای جایگزین که در ادامه اشاره میشوند استفاده کنند.
گوشه نشانی و یا حذف یک سری از امتیازات ویژه: شاید متعجب شوید اما گوشه نشانی یکی از بهترین روشهایی است که میتواند در مواقع جدی به فریاد والدین برسد. این مفهوم به معنای جداکردن موقتی کودک از محیطی است که در آن رفتار نامناسب رخ داده است که معمولا در قالب دستور نشستن به مدت محدود مانند 15 دقیقه انجام میشود و فرد در اینبازه به هیچ یک از ابزارهای سرگرمی معمول خود دسترسی نخواهد داشت.
متعادلترین تکنیک مورداستفاده که نتیجه مطلوبی را دربازه زمانی طولانیتر به نمایش میگذارد، استدلالآوری بوده است. یعنی این روش باید بهعنوان نوعی روش پایهای در پس زمینه تمامی واکنشهای والدین درنظر گرفته شود.
برای مثال حتی اگر رفتاربد کودک نیازمند بهکارگیری استراتژی گوشه نشانی و یا حذف برخی از امتیازات موردعلاقه فرزند برای مدتی مشخص است، باز هم بهتر است والدین باارائه دلایل محکم و منطقی این کار را انجام دهند. با وجود آن که تاثیر شگفتانگیز گوشه نشانی از نظر علمیبه اثبات رسیده است، اما نباید مکررا امتحان شود و طبق مطالعات گسترده توسط محققین دانشگاه جانزهاپکینز توصیه میشود تنها در 16درصد از موارد ضروری عملی شود.
عوارض تنبیه فیزیکی کودکان
باتوجه به پژوهشی که در سال 2008 انجام گرفته و اطلاعات کامل آن از طریق شبکه اجتماعی علمیریسرچ گیت قابل دسترسی است، درصد کمیاز والدین (حدودا 17 درصد) فرزندان خود را با برخوردهای فیزیکی تنبیه میکنند. در همین مطالعه توضیح داده میشود که این دسته از کودکان رفتارهای تهاجمی بیشتری از خود نشان میدهند و بهتدریج ویژگیهای شخصیتی پرخاش جویانهای را مانند برداشتن اسباببازیهای دوستان بدون اجازه، کتککاری در محیطهای عمومی مانند مدرسه، دروغگویی و دزدی توسعه میدهند.
براساس مطالعهای دیگر از مرکز ملی اطلاعات زیست فناوری آمریکا در سال 2007، 85 درصد از کودکان آمریکایی برای حداقل یکبار در دوران خردسالی و یا نوجوانی خود تجربه تنبیه فیزیکی را داشته اند. باوجود آن که آمار این نوع از برخوردهای تربیتی بهخصوص در دنیای امروزی و با افزایش سطح آگاهی والدین بسیار کاهش یافته، اما هیچگاه به صفر نرسیده است.
این در حالی است که محققان معتقد هستند استفاده از چنین رویکردهای مخربی، منجر به تضعیف شدید اعتمادبهنفس در فرزندان، تمایل آنها به انجام کارهای پرخطر در آینده و همینطور ایجاد اختلال در مسیر موفقیتهای اجتماعی خواهد شد. در مقالهای از انتشارات سیج یافتههایی کاملا علمی دیده میشوند که عوارض مذکور را بلندمدت و در بسیاری از موارد غیرقابل جبران معرفی کردهاند.
رکسانا دانیالی