عصر ایران؛ سجاد بهزادی - قربانیان اعترافات تلخ، از مظلوم ترین انسان های تاریخ بوده اند. کسانی که یک روز به خاطر بدیهی ترین اشتباهات نظام حکم رانی زمانه خود، جان یا آبروی خود را از دست داده اند.
گالیله قرن ها پیش گفته بود که خورشید به گرد زمین نمیچرخد. رد مدل زمینمرکزی کلیسا، که صدها سال همچون سخنی آسمانی تلقی میشد، به محکومشدن گالیله در دادگاه تفتیش عقاید انجامید؛ و اگر توبه نکرده بود، چهبسا زنده در آتش سوزانده میشد. گالیله تا آستانه اعدام رفت، اما بعد ها معلوم شد و تاریخ اعتراف کرد که حرف گالیله درست بوده است.
اگر ما درک درستی از تاریخ نداشته باشیم و از دل تاریخ، نتوانیم به اشتباهات خود اعتراف کنیم ، چطور میتوانیم فردای خود را بهتر کنیم؟! حالا ما در جایی ایستاده ایم که علیرغم همه مونولوگ هایی که وجود دارد، نظام حکم رانی با اختیار یا بی اختیار به برخی اشتباهات خود اعتراف می کند؛ اما گویی هنوز نمی خواهد برگردد و از این اشتباهات درس بگیرد.
این یادداشت به همین اعترافات تلخ می پردازد. کسانی که در نظام حکم رانی یا همچنان تصمیم گیر هستند ویا قالب فکری آنها همچنان در همین چارچوب است به برخی اشتباهات اعتراف می کنند اما این تنها گام کوچکی است که نیازمند فراگرفتن درس هایی بزرگ از آن است.
• بارها گفته شد صداو سیما، آنچنانی که بودجه های کشور را در اختیار دارد، کارآمد نیست و مخاطبانش روز به روز کم تر می شود. دنیا با هوش مصنوعی به میدان آمده است و ما همچنان به دنبال فیلترینگ هستیم.
گفته شد این حرف دشمن است تا اینکه وزیر ارشاد دولت فعلی اعتراف کرد" صداوسیما در حال از دست دادن مرجعیت خود است. بر فیلمهایی که در گوشیها همه میبینند هیچ نظارتی نیست؛ نمیدانیم چه کار باید کنیم؟ هوش مصنوعی در تمام حوزههای بشری خود را به عنوان تحولی مهم نشان می دهد و به عنوان انقلاب جدید همچون انقلاب صنعتی و ارتباطی، مقولهای با تاثیرات و دامنه بالای تأثیرگذاری در تمام حوزههای بشری است. نظام سنتی حکمرانی فرهنگی ما به شدت دچار چالش شده است. تحولات اخیر نظام سنتی حکمرانی فرهنگی ما را به شدت دچار چالش کرده است. آیا باید تنظیم گری را رها کرد یا با شیوه دیگر نظارت و تنظیم کرد؟ تازه اینها سوالات امروز ماست که هنوز هوش مصنوعی وارد نشده است. نمی توان منفعل بود."
• تنها صداوسیما نیست که مرجعیت خود را از دست داده است. حتی آیت الله علیرضا اعرافی مدیر حوزههای علمیه کشور می گوید" حوزه نیز بسیاری از سنگرهایش را از دست داده است. نمی دانیم نیازهای روز دنیا چیست . باید بدانیم نیازهای روز چیست. بسیاری از ما نمی دانیم که نیازهای امروز و معادلات این دنیا چیست. پاسخگویی و کنشگری با واقعیت های حوزه ما متفاوت است. امروز بسیاری از سنگرها را از دست دادیم و در بسیاری از مسایل دچار تفرق شده ایم."
• بارها گفته شد خودسری های عده ای برای نظام هزینه دارد و نمی توان نظاره گر برخوردهای خشونت آمیز و خودسر عده ای اندک در جامعه بود. تا اینکه روزنامه جوان به شدت از نیروهایی که آنان را «خودسر» نامیده است انتقاد کرد و از دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی خواست با آنان برخورد کند.
این روزنامه نوشت " این خودسریها البته برای نظام هزینهزا خواهد بود. امروز دیگر در دهه 70 به سر نمیبریم که عدهای با استفاده از خلأهای امنیتی بتوانند به اماکن فرهنگی و اجتماعی یورش برده و موجب تهیه خوراک رسانهای برای بیگانگان شوند."
• بارها گفته شد این نوع بی تدبیری ها کشور ما را در جهان تنهاتر می کند. جغرافیای ایران پر از جاذبه های توریستی است و چرا ما سهمی از درآمد آن نداریم؟ حالا رئیس جامعه تورگردانان می گوید "دیر بجنبیم ایران حذف میشود. بسیاری از توراپراتورهای خارجی، ایران را از فهرست مقاصد سفر خارج کردهاند. اگر این رویه طولانی شود، دیگر نامی از ایران در بین مقاصد سفر آورده نمی شود. امیدواریم با گردهمایی توراپراتورهای جهان، رفتوآمدها را دوباره از سر بگیریم."
• تازه دو سال از عمر دولت سیزدهم گذشته است، اما اعتراف به شکست برخی برنامه های دولت و ناامیدی در جامعه می شود.
جلیل رحیمی جهانآبادی، نماینده مجلس می گوید" مردم از مجلس و دولت ناامید شدهاند. ما به آقای رئیسی کمک کردیم تا امید مردم ناامید نشوند اما اینکه بیایید یک نظامی را وزیر کشور بگذارید، یک نظامی را معاون سیاسی بگذارید، در استان ما خراسان هم یک نظامی را استاندار کردند خدا وکیلی شبیه پادگان شده است و ما نمیدانیم درد ملت را به چه کسی بگوییم؟"
• هزینه ها زیادی بر جای ماند وفرصت های فراوانی سوخت، تا امروز علیاکبر صالحی که سالها در هسته قدرت و تصمیم گیری نظام حکم رانی بوده اعتراف کند: "آغاز «گفتوگوی سیاسی با آمریکا»، مناسبترین راه باقی مانده است. چینی ها به ما میگفتند رابطهتان را با آمریکا تنظیم کنید تا ما بتوانیم به راحتی با شما تعامل داشته باشیم.روس ها هم این را به ما گفتهاند."
• بارها گفته شد تحریم ها کمر شکن شده است و باید این حقیقت را باور کرد. حالا محسن هاشمی رئیس سابق شورای شهر تهران می گوید "تحریمها کشور را در منگنه قرار داده است. در واقع از اواخر 89 و 90 که هفت قطعنامه تحریمی آمده بود و همان فردی که میگفت تحریمها کاغذپاره است هم فهمید اینطور نیست.
در آن زمان تحت تاثیر تحریمها دلار از هزار تومان به چهار هزار تومان رسید، آن فرد بعد تلاش کرد که مشکل را حل کند که نشد و روحانی هم میخواست حل کند، اما با وجود تصویب برجام نتوانست مشکل را حل کند. چون درست است که تحریم های بینالمللی با برجام حل شده است، اما گستره تحریمها آنقدر زیاد است که با وجود بینالمللی نبون تحریمها، مشکلات تحریمی ما همچنان وجود دارد.
• بارها گفته شد که همه حقیقت و چهره واقعی جامعه این نیست که از صدا وسیما شنیده می شود. تا اینکه روزنامه جوان که بخشی از نظام حکم رانی را نمایندگی می کند نوشت "ظاهراً دستاندرکاران از آنچه در زیر پوست شهر میگذرد، اطلاعی ندارند. دولت صرفاً به آمار دادن و اعلام کاهش نرخ بیکاری به زیر 9 درصد بسنده نکند؛ سری هم به سطح بازار بزند. مرگ خاموش کسبوکارها زیاد مورد توجه قرار نگرفته است."
• بارها گفته شد تورم، سرسام آور است اما عده ای در مجلس انقلابی نمی خواستند آن را باور کنند. حالا یک نماینده از همین مجلس انقلابی گفته است "مسئولان مدام میگویند تورم 40 درصد است، این در حالی است که میبینیم تورم 120 درصد است، پس چطور میگویند تورم 40 درصد است. واقعیت امر همان است که در عمل اتفاق میافتد و بازی کردن با این اعداد و رقمها چیزی نیست که بر مردم پوشیده باشد، چراکه مردم هر روز خرید میکنند و روزانه این مسائل را میبینند».
• در مورد فقر در جامعه امروز ایران و رفاه در دیگر کشورهای عالم، اعتراف تلخ دیگری هم در رسانه ها از سوی حجت الاسلام عابدینی منتشر شد: "من زمانی که در کانادا حضور داشتم، یک سالی فطریه ها جمع آوری شد و پیگیری کردیم و نیازمندی در کانادا نبود که فطریه به آن تعلق بگیرد به همین دلیل تصمیم گرفتم، این مبالغ به ایران فرستاده شود تا اگر در منطقه ای نیازمندی هست به او پرداخت شود.
با شخصی در ایران در این باره مشورت کردم، گفت همه پول ها را دریافت می کنیم تا به تعدادی از نیازمندان کمک کنیم! متاسفانه جامعه ای ساختیم که فقر در آن بیداد می کند. کاری کردیم که نصف جامعه مان حداقل ها را ندارند و زیر خط فقر هستند."
• امروز در مورد حجاب هم اعترافات تلخی را شاهد هستیم. بارها گفته شد که ایدئولوژی و نظام فکری راهکار حجاب نیست اما شنیده نشد. چه هزینه هایی که همچنان به خاطر این پدیده در جامعه جاری است.
حالا روزنامه رسالت نزدیک به حاکمیت می نویسد از دست قوانین کار اصلی بر نمی آید: "سالها تلاش فرهنگی صورت گرفت تا ما به جامعه امروز برسیم. برای رسیدن به جامعهای مطلوب نیز باید تلاش شود تا ریلهای جامعه عوض شود. از دست قوانین، بخواهیم یا نخواهیم، کار اصلی بر نمیآید."
برخی دیگر هم اعتقاد دارند، "حجاب در جمهوری اسلامی در مسیر همسرنوشت شدن با ممنوعیت ماهواره و فیلترشکن و دهها قانون دیگری حرکت میکند که مردم ایران دیگر حاضر نیستند به آنها تن دهند."
یک پژوهشگر دینی هم به تازگی گفته است" قویا معتقدم سیاست حجاب اشتباه بود و زنان محجبه باید با عزت در خیابان راه بروند در حالی که وضعیت کنونی چنین نیست."
اعتراف چهره معروف اصولگرا به اشتباه در خصوص محدود کردن مدل حجاب هم در نوع خودش جالب است. حسن رحیمپور ازغدی میگوید: «ما اشتباه کردیم حجاب را بین صفر و صد محدود کردیم. چادر حجاب برتر است اما حجاب فقط چادر نیست. اسلام در مورد مدل حجاب و رنگ و پوشش هیچ دستوری ندارد."
اعترافات تلخ بیش تری هست که از آنها عبور می کنم؛ اما واقعا چرا ما برای رسیدن به توسعه از این اعترافات درس نمی گیریم. این اعترافات و صاحبان آن که در جبهه دشمن نیستند. همه خودی های درجه یک نظام هستند. چرا در همچنان بر همان پاشنه ای می چرخد که اشتباهات زیادی بر روی آن قرار گرفته است و حتی خودی ها نیز به آن اشتباهات اعتراف می کنند.
به قول فرشاد مومنی، اقتصاد دان برجسته کشور "باید اعتراف کنیم که با رویکرد فعلی قادر به حل بسیاری از مشکلات نیستیم. مثلا یکی از برنامه هایی که قرار است مشکلات و موانع توسعه را برطرف کند" برنامه هفتم توسعه است. برنامه هفتم توسعه در حد شوخی است؛ نمی دانیم بخندیم یا بگرییم! منافع مشهود مافیا و بانک های خصوصی را می بینیم. هشدار می دهم این سند بی کیفیت، قادر به حل هیچ یک از مشکلات حاد کنونی نیست!"
دست و سرتان درد نکند که گاهی دانسته و یا نادانسته به ضعف هایتان اعتراف می کنید؛ اما عده زیادی هم روزانه قربانی این اعترافات تلخ شما هستند. عده ای به خاطر همین اشتباهات بدیهی دیروز شما، امروز در فقر دست و پا می زنند و اگر چه هیچ نسبت و جایگاهی در نظام حکم رانی ندارند، با همان فهم ناقص شان می گویند " نگفتیم این ره که تو می روی به ترکستان است..؟"
اعتراف به اشتباه باید غرورمان را هم قلقلک دهد و سبب شود تا بدانیم که بهتر است راه های نرفته را هم امتحان کنیم. چه اشکالی دارد افکار و ایدئولوژیی را که سال ها در ذهن داریم یک بار برای همیشه بازخوانی کنیم.
اصول توسعه یافتگی در تمام جهان یکی است. نخبگان جهان پس از اشتباهات فراوان و اعتراف به اشتباه، به یک اصول مشخص در مورد توسعه پایبند هستند. مسیر توسعه عریان است و ما نمی توانیم مدام در حال تکرار اشتباه باشیم.
ما یک روز از این همه اشتباهات مکرر و بدیهی برای همیشه عبور خواهیم کرد. اما تا آن روز، انسان ها و نسل های شریفی قربانی اشتباهات ما خواهند شد. هنر نظام حکم رانی اینست که این فاصله را کاهش دهد.