مدارا نقش بسیار سازندهای در زندگی خانوادگی و اجتماعی انسان دارد. زنـدگـى پر از ناگواریهایى است که انسان با آن رو برو مىشود. اگر انسان بنا را بر مدارا کردن با مردم نگذارد و در مشکلات و ناهمواریها، با دیگران به تندى و خشونت رفتار کند، هـم بـه اعـتـبـار اجـتـمـاعـى و هـم بـه سلامت دینى و اخلاقى خود لطمه خواهد زد.
یکی از اصولی که در بهبود و رشد روابط انسان با دیگران، تأثیر شگرفی دارد، مدارا و تحمل دیگران است. با این که به نظر برخی صاحب نظران، روابط اجتماعی همواره در حال تغییر و دگرگونی است و هر موقعیت اجتماعی، یک واکنشی ویژه طلب می کند اما می توان مدارا را یک روش عمومی پیشنهاد کرد که در هر حال، ایجاد روابط متعادل را آسان تر می کند. بعضی از جوانان در عین برخورداری از رشد جسمی و ذهنی، روحیه ی جنگندگی دارند و کمتر از خود مدارا و انعطاف و نرمش نشان می دهند ولی انتظار دارند دیگران با آنان با ملایمت برخورد کنند، در حالی که راه زندگی همیشه هموار نیست و سنگلاخ هایی نیز در آن وجود دارد که تنها با مدارا کردن می توان از آن ها عبور کرد.
معنای مدارا
مدارا در لغت به معنای ملاطفت و نرمی و ملایمت و احتیاط کردن آمده است. (مجمع البحرین، ماده ی دری)
در کتاب های اخلاقی می خوانیم: رفق، صفتی است پسندیده که در برابر عنف و شدت است و عنف نتیجه ی خشم و غضب است. رفق و لینت، از آثار خوش خلقی و سلامت جان می باشد. (المحجه البیضاء، ج5، ص 322)
در پاره ای از موارد، مدارا به معنای حلم و بردباری و تغافل است. مدارا 165507با افراد تندخو و بداخلاق یا تقیه در مقابل مخالفان و افراد زیان رسان، به این معناست. (محمدتقی فلسفی، شرح و تفسیر دعای مکارم الاخلاق، ج1، ص 372)
اهمیت رفق و مدارا در تعالیم اسلام
در دعوت به حق باید اصول و شیوههاى درستى انتخاب شود و از همان آغاز با خشونت و سختگیرى شروع نشود که طرف مقابل فرار مىکند و به سخن حق گوش نمىدهد، ولى اگر با نرمى و ملایمت باشد، طرف آمادگى مىیابد که مطالب را بشنود و درباره آن بیندیشد
در اهمیت رفق و مدارا همین بس که از صفات خدای بزرگ خوانده میشود: امام باقر (علیه السلام) فرمود: خداى عز و جل ملایم است و ملایمت را دوست دارد، و پاداشى که به ملایمت میدهد به خشونت و سختگیرى نمیدهد. [3]
امام علی (علیه السلام) خطاب به فرزندش محمد حنفیه میفرماید بدانکه بعد از ایمان به خدا، مدارا کردن با مردم حیاتیترین جزء عقل است. [4]
امام علی (علیه السلام) در بیان دیگر میفرماید: «ثَمَرَةُ الْعَقْلِ مُدَارَاةُ النَّاسِ»؛[5] نتیجه خردورزی مدارا کردن با مردم است.
آثار و برکات مدارا
مدارا نقش بسیار سازندهای در زندگی خانوادگی و اجتماعی انسان دارد. زنـدگـى پر از ناگواریهایى است که انسان با آن رو برو مىشود. اگر انسان بنا را بر مدارا کردن با مردم نگذارد و در مشکلات و ناهمواریها، با دیگران به تندى و خشونت رفتار کند، هـم بـه اعـتـبـار اجـتـمـاعـى و هـم بـه سلامت دینى و اخلاقى خود لطمه خواهد زد.
این مسئله تا آنجا اهمیت دارد که خداوند به فرستادگانش حضرت موسی و هارون (علیهما السلام) در مواجهه با فرعون میفرماید با او از در مدارا و ملاطفت وارد شوید، شاید به خود آید و پند گیرد و یا بترسد؛ یعنى از ترس اینکه خطرى او را تهدید مى کند مطلب را بپذیرد: «فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشى».[6]
اینکه به موسى و هارون امر شدند تا با فرعون به نرمى سخن بگویند، براى آن است که در دعوت به حق باید اصول و شیوههاى درستى انتخاب شود و از همان آغاز با خشونت و سختگیرى شروع نشود که طرف مقابل فرار مىکند و به سخن حق گوش نمىدهد، ولى اگر با نرمى و ملایمت باشد، طرف آمادگى مىیابد که مطالب را بشنود و درباره آن بیندیشد.[7]
سخن نرم براى سرکشان و طاغیان درس عملى است. تا بداند که طغیان او عملى است نابجا. گاه همین سخن نرم اساس طغیان را منهدم مىسازد و طغیانگر درمىیابد که براى تحقق اهدافش راه دیگرى هم وجود دارد.[8]
در این قمست به برخی از آثار و برکات مدارا کردن با مردم می پردازیم:
1ـ تقویت پیوندهای اجتماعی: یکی از آثار مدارا، رفع کدورت و اختلاف و تقویت انسجام و وحدت ملی است، زیرا ریشه ی بسیاری از کشمکش ها و درگیری ها را می توان در حساسیت های نابجا و عدم وجود روحیه ی رفق و مدارا در جامعه، جست. قوام بقای اجتماع به عواملی مانند میزان مدارای افراد در برابر خطاهای دیگران و روحیه ی همکاری، وابسته است.
2ـ ایمنی دین و دنیا: امام علی (علیه السلام) فرمود: «سَلامَةُ الدّینِ وَالدُّنْیا فى مُداراةِ النّاسِ»؛ [9] سلامت دین و دنیا در مداراى با مردم است.
2. برقراری صمیمیت و دوستى: علی (علیه السلام) صمیمیت و دوستى را از آثار رفق دانسته و فرمود: «بِالرِّفْقِ تَدُومُ الصُّحْبَهُ»؛[10] با رفق و مهربانى، دوستى پایدار خواهد شد.
3. خیر و برکت: پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: در نرمى، زیادى و برکت است و هر کس از نرمى محروم شد از خیر محروم گشت. [11]
خوش خلقی و نرمخوئی از آن جهت حافظ ایمان است که هر کس در تعامل با مردم نرمى و ملاطفت را از دست دهد و تندی و خشونت در پیش گیرد، ناچار به اعمالى دست میزند که ایمانش از دست میرود.
4. از بین رفتن کینه و دشمنی: با مردم مدارا کن تا به برادری ایشان بهرهیابى. و با مردم به گشادهرویی برخورد کن تا کینههاى ایشان از بین برود. [12]
منظور روایت این است که هر گاه با مردم مدارا کنى آنان نیز با تو برادرى و دوستى برقرار میکنند، و تو از آن بهرهمند میشوی، و هر گاه با آنان با حسن خلق رفتار کنی کینههایشان از بین میرود و در پى آزار و اذیت تو برنمیآیند.
5. پوشیده ماندن عیوب: هر کس با مردم آشتى کند عیبهایش پوشیده شود. [13] منظور تشویق و ترغیب به این است که انسان با همه مردم آشتى باشد و با کسى نزاع و درگیری نداشته باشد، و این باعث مىشود که عیبهاى او پوشیده شود؛ زیرا کسى که چنین باشد، دیگران نیز با او کارى ندارند و در صدد افشای عیبهاى او برنمیآیند در نتیجه عیوب او پنهان میماند، برخلاف کسى که با مردم عداوت و دشمنى کند، که دشمنان جویاى عیوب او میگردند و امکان ندارد که عیوب با تفحّص و تجسّس آنان ظاهر نگردد و انسان رسوا نشود.
6. تداوم حیات: امام صادق (علیه السلام) فرمود: گروهى از قریش نسبت به مردم کم لطف بودند و با آنها کم مدارا میکردند، نتیجهاش آن شد که از قریش رانده شدند، در صورتى که به خدا سوگند که از نظر خانوادگى عیبى نداشتند. و گروهى از غیر قریش با مردم خوشرفتارى نمودند و به خاندان عالى و بلند پیوستند. سپس فرمود: هر کس دستش را از مردم دریغ دارد، او از آنها یک دست دریغ داشته، ولى مردم از او دستها دریغ دارند. [14]
7. مدار نصف ایمان و رفق نصف زندگی: امام صادق (علیه السلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و اله) نقل فرمود: مدارا کردن با مردم نصف ایمان است و نرمى با آنها نصف زندگى است. [15]
8. حفظ ایمان: امام باقر (علیه السلام) فرمود: براى هر چیزى قفلى است (که حافظ آن باشد) و قفل ایمان نرمى و ملاطفت است. [16] به هر حال خوش خلقی و نرمخوئی از آن جهت حافظ ایمان است که هر کس در تعامل با مردم نرمى و ملاطفت را از دست دهد و تندی و خشونت در پیش گیرد، ناچار به اعمالى دست میزند که ایمانش از دست میرود.
پی نوشتها:
[1]. واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق، مصحح، شیری، علی، ج 13، ص 167، واژه رفق
[2]. مجلسى، محمد باقر، محقق، مصحح، رسولى محلاتى، هاشم، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج 8، ص 233
[3]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 119
[4]. احمدى میانجى، على، مکاتیب الأئمة علیهم السلام، محقق، مصحح، فرجى، مجتبى، ج 2، ص 208
[5]. لیثی واسطی، علی، محقق، مصحح، حسنی بیرجندی، حسین، ص 209. قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1376ش.
[6] طه، 44.
[7]. جعفری، یعقوب، کوثر، ج 6، ص 570، بیجا، بیتا.
[8]. مدرسی، سید محمدتقی، تفسیر هدایت، گروه مترجمان، ج 7، ص 142
[9]. عیون الحکم و المواعظ، ص 285.
[10]. همان، ص 186.
[11]. همان.
[12]. تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، محقق، مصحح، درایتی، مصطفی، ص 445
[13]. عیون الحکم و المواعظ، ص 445.
[14]. شیخ صدوق، الخصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 17
[15]. کافی، ج 2، ص 117.
[16]. همان2، ص 118.
منابع:
سایت راسخون
فرآوری: آمنه اسفندیاری
منبع : سایت اسلام کوئیست