عصر ایران؛ مهرداد خدیر- برای انتخابات مجلس بعدی در اسفندماه و تا اینجا 4 سناریو متصور است:
در سناریوی اول به قصد افزایش نرخ مشارکت و تضمین امنیت و باطل کردن سودای براندازی، فضای سیاسی به شکل غافلگیر کنندهای باز میشود. قاعدتا قایلان به این سناریو در میان تصمیمگیران بسیار اندکاند چون برای رسیدن به نقطه کنونی هزینه فراوانی پرداخت شده و با آنچه به تعبیر علی لاریجانی «خالص سازی» خوانده شده منطبق نیست.
توجیه آن در سطوح تصمیم گیری نه الزاما قبول منطق دموکراسی بلکه اهمیت اصل مشارکت مردم به منزله نفی براندازی یا حتی گزینۀ رفراندوم است و نگران نتیجه هم نیستند چرا که به فرض اگر مجلسی مانند مجلس ششم ( اصلاحات- 78) و با درجاتی به مراتب پایینتر مجلس دهم (امید - 94) هم تشکیل شود با دولتی با مختصات و مشخصات دولت کنونی و در محاصره انواع شوراهای عالی موازی و وتوهای شورای نگهبان زمینگیر میشود و نمیتواند حرکت خاصی علیه تمامیتخواهان انجام دهد.
در سناریوی دوم رقابت درون اردوگاه اصولگرایی رخ میدهد. اختلافاتی که میان چهار ضلع راست سنتی (لاریجانی، باهنر)، راست نو (قالیباف)، راست رادیکال و پایداری با نماد سعید جلیلی و سرانجام طیف احمدینژاد سرباز کرده مجال این رقابت را میدهد و در صورت تحقق این سناریو رییس فعلی مجلس آماج حملات قرار میگیرد و جای خود را به سعید جلیلی میسپارد. این که چنین رقابتی برای حامیان جذاب است یا نه محل تردید است و به عکس بیم آن دارند یک پارچگی و تبعیت از بین برود. در اردوگاه اصولگرایی اصل بر تبعیت است.
در سومین سناریو هیچ ریسکی پذیرفته نخواهد شد و به جای "مشارکت حداکثری با نتیجه نامعلوم" تجربه "مشارکت حداقلی با نتیجه معلوم و از پیش تعیین شده" در دو انتخابات 1398 مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری 1400 تکرار خواهد شد. این گزینه هم باب میل جبهه پایداری است اما چالش اصلی آن کاهش نرخ مشارکت است که دیگر نه میتوان به همه گیری کووید نسبت داد و نه به عملکرد دولت دوم روحانی پس از خروج ترامپ از برجام. منتها اگر این سناریو مد نظر باشد با تشویق و تبلیغ روزهای اخیر صدا و سیما برای پیش ثبت نام به قصد کاندیداتوری سازگار نیست.
زیرا در این حالت انتخابات باید چراغ خاموش برگزار شود و حساسیتها را برنینگیزند. در تاریخ معاصر ایران هم نسلهای قبل به خاطر ندارند برای مجالس فرمایشی عصر پهلوی دوم بعد از 28 مرداد تبلیغ خاصی صورت پذیرفته باشد و اساسا بسیاری از مردم نمایندگان خود را نمیشناختند. امام خمینی در نطق 12 بهمن 1357 به این موضوع اشاره کرد و گفت اگر دست این نماینده ها را بگیریم وبه حوزه های انتخابیه شان ببریم مردم آنها را نمی شناسند.
چهارمین سناریو یا حدس اما این است که جبهه اصلاحات ایران بر سر مشارکت در انتخابات یا کناره جویی دچار اختلاف شود و تنها احزابی چون کارگزاران یا خانه کارگر مشارکت کنند.
در این سناریو اصلاحطلبان دیگر نمیتوانند بگویند شرکت نکردیم چرا که حضور کارگزاران یا تشکلهای دیگر در بوق خواهد شد و پس از انتخابات از داخل و خارج هم انتقاد خواهند شنید و کیهان هم خواهد نوشت: شرکت کردید و رأی نیاوردید. ایده آل کیهان حضور حداقلی و نمادین اصلاحطلبان لایه های 2 و 3 و نه اصلی است تا هم تنور را داغ کنند و هم تحقیر شوند.
از سخنان سید محمد خاتمی در روز یک شنبه اما برمیآید که با این سناریوها آشناست و در پی آن است که تنها اگر واقعا روزنی گشوده بود پا بگذارد و اگر نه، نه و در حال حاضر هیچ روزنی را گشوده نمیبیند.
بدین ترتیب سناریوی دوم محتملتر است البته با سه تردید. اول این که با احمدینژاد یا دست کم احمدینژادیها چه کنند که در جبهه پایداری هم نفوذ دارند. دوم این که به حذف باقر قالیباف و نشستن سعید جلیلی بر کرسی ریاست مجلس هم بینجامد یا نه. سوم هم این که به کاهش فاحش نرخ مشارکت میارزد یا نه.