سایت «د نشنال» نزدیک به رویکرد دولت امارات متحده عربی در گزارشی با پرداختن به رویکرد جدید ایران در قبال دولتهای عرب خلیج فارس نوشت: تغییر محوری در سیاست خارجی ایران تحقق یافته است و نشان میدهد که تحولی عمیق در استراتژی کلان تهران در قبال روابط با کشورهای عربی خلیج فارس در حال انجام است.«راغده درغام» موسس و رئیس اجرایی موسسه بیروت و ستوننویس The National در یادداشتی به تاریخ 20 اوت نوشت: دولت بایدن با کنار گذاشتن سیاست دولتهای گذشته ایالات متحده مبنی بر نادیده گرفتن کشورهای عرب خلیج فارس از فرآیند مذاکرات هستهای ایران و آمریکا، چهرهای قابل توجه نشان داده است.
واشنگتن اکنون از نزدیک شدن ایران و عربستان به دلیل همسویی با منافع آمریکا استقبال میکند و این بهبود روابط را فرصتی برای ایجاد یک کانال ارتباطی بیشتر با تهران با هدف دور کردن ایران از روسیه پس از درگیریها در اوکراین میبیند. با این حال، مانع اصلی هر امیدی برای دیدن یک ایران جدید در تضاد بین ایدئولوژی و عملگرایی انتقالی آن نهفته است. حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران، در سفر اخیر خود به ریاض که با هدف احیای روابط دیپلماتیک و هموار کردن راه برای سفر در آینده نزدیک ابراهیم رئیسی رئیس جمهور ایران به پایتخت عربستان سعودی انجام شد، احساسات قانعکنندهای را بیان کرد. وی با تاکید بر حمایت تهران از دستیابی به امنیت و هماهنگی در منطقه، گفت: ایران میتواند با عربستان سعودی برای حل فوری مسائل منطقه همکاری کند. این اظهارات در انتظار تطبیق در عمل هستند، با وجود این چند سوال مطرح میشود. ارکان رهبری ایران، در کجای این نزدیکی قرار دارند؟ سپاه پاسداران که نقش مهمی در سیاست خارجی ایران دارد چه تقاضاهایی دارد؟ اسرائیل چگونه وارد معادله میشود؟ چه نتایجی برای لبنان به دنبال خواهد داشت؟ به نظر میرسد چنین موضوعات پیچیدهای در حال حاضر کنار گذاشته شده است، زیرا ریاض و تهران در «سبد اول» گفتوگوهای خود بر مسائل دوجانبه و همچنین امنیت خلیجفارس تمرکز کردهاند، در حالی که نقشهای منطقهای حزبالله را در «سبد دوم» قرار دادهاند. این رویکرد به دلیل این نگرانی است که آوردن فعالیتهای حزبالله به میز مذاکره میتواند مذاکرات را به خطر بیندازد.
با این حال، مساله چنین رویکردی این است که متضمن تمایل بالقوه برای اعطای استثنائات به ایران در منطقه است. به هر حال واقعیت میدانی نشان میدهد که ثبات منطقهای بدون پرداختن به فعالیتهای منطقهای محقق نمیشود. با وجود این، به نظر میرسد که دولت بایدن مخالف تمرکز بر «سبد اول» نیست. در صورتی که این درک ضمنی وجود داشته باشد که هیچ رویارویی نظامی نیابتی ایران و اسرائیل وجود نخواهد داشت - صرف نظر از موضعگیری عمومی که در هر دو طرف دیده میشود- امکان به تعویق انداختن بحثها در مورد موضوعات حساس از جمله تسلط حزبالله در لبنان وجود دارد. اولویت دولت بایدن این است که از تمایل ایران برای تغییر موضع و رفتار خود در خلیج فارس به سمت ایالات متحده سرمایهگذاری کند. همچنین امیدوار است بتواند در مقابله با نفوذ روسیه در منطقه نقشی ایفا کند. اگر تهران مایل به پذیرش حسن نیت آمریکا باشد، واشنگتن ممکن است آماده ارائه مشوقهایی مشابه معاملهای باشد که منجر به آزادی بازداشتشدگان و زندانیان آمریکایی در ازای آزادی 6 میلیارد دلار از داراییهای ایران در کره جنوبی شد. ایران کاملا درک میکند که اگر میخواهد به بازارهای جهانی بازگردد و زیرساختهای نفتی و فناوری خود را توسعه دهد و همچنین به حالت عادی بازگردد، به کمک آمریکا نیاز دارد. مسکو محدودیتهایی در حمایت از ایران به دلیل جنگ در اوکراین دارد. در همین حال، چین تصمیمی را بر ایران تحمیل نمیکند که با پکن یا با ایالات متحده همسو شود و دولت بایدن هم این کار را نمیکند. البته، ایران در مورد ایدئولوژی خود مصالحه نمیکند. در عوض، تغییراتی در آن ایجاد میکند و رویکردی معتدلتر برای تطبیق با واقعیتهای جدید اتخاذ میکند. این استراتژی برای حفظ خود طراحی شده است. تهران به دنبال احترام منطقهای و احیای منزلت خود است.
همچنین حزبالله مصمم است حضور خود را در لبنان تقویت کند. زیرا تا این مرحله، از حمایت قابل توجهی از سوی اعضای بانفوذ در ایران برخوردار بوده است. اگرچه این نتیجه ممکن است منطقی به نظر برسد، اما به جای بازتاب یک سیاست تثبیتشده، یک احتمال صرف باقی میماند. خطر ذاتی و اشتباه محاسباتی در اینجا نهفته است. میتوان استدلال کرد که مشکل در لبنان در طبقه سیاسی و اتحادهای فرصتطلبانه آن در میان احزاب مختلف سیاسی نهفته است. به همین ترتیب، میتوان استدلال کرد که سقوط اقتصادی لبنان عمدتا بر عهده دولت، احزاب، نمایندگان و مردم است. با این حال این حقایق، این تصور را که تا زمانی که حزبالله حضور خود را در لبنان حفظ کند (حتی با کاهش فعالیتهای منطقهای خود) مبهم باقی خواهد ماند، بیاعتبار نمیکند.
شاهزاده فیصل بن فرحان، وزیر امور خارجه عربستان سعودی گفت که احیای روابط دیپلماتیک کشورش با ایران مقطعی مهم برای امنیت منطقه است. این موضع معتبر است. وی همچنین بر آرزوی عربستان سعودی برای تقویت روابط دوجانبه با تهران تاکید کرد و تمایل صادقانه و جدیای را برای ایجاد اعتماد متقابل نشان داد. با توجه به اینکه امنیت منطقهای وجه جداییناپذیر روابط دوجانبه را تشکیل میدهد، این موضع نیز قابل توجه است.
با وجود این، این فرآیند هنوز به مرحله اعتماد کامل نرسیده است. بلکه نشاندهنده یک دوره آزمایشی مبتنی بر نیت خوب است که فراتر از پویاییهای صرف دوجانبه است. سایر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس نیز برای بهبود روابط با ایران تلاش میکنند. برخی در دستیابی به روابط نزدیکتر بین واشنگتن و تهران، از جمله در مورد مسائل مربوط به برنامه تسلیحات هستهای ایران و حذف تدریجی تحریمهای آمریکا علیه ایران، به عنوان جایگزینی برای توافق جامع هستهای، نقش دارند. این توافق جامع پیش از این به دلیل تصمیمات ایران، آمریکا و اروپا با توافق چین و روسیه، کشورهای حوزه خلیج فارس را مستثنی کرده بود. زمان تغییر کرده است و شرایط تاریخی به دلیل جنگ در اوکراین و گسترش متعاقب ناتو در داخل و خارج از اروپا منجر به تغییر غیرقابل پیشبینی شده است. هدف دولت بایدن افزایش انزوای روسیه با تلاش برای جدا کردن تهران از مسکو است. گفته میشود، توافقهای جاری آمریکا و ایران شامل عناصری از یک توافق جامعتر است که فراتر از کاهش تنشها میان واشنگتن و تهران است. در صورت تحقق، این معامله استراتژیک شبیه به یک «معامله بزرگ» خواهد بود. همانطور که گفته شده، اما چالش اصلی در جزئیات است.