ماهان شبکه ایرانیان

طلب حلال و اجتناب از حرام‏

از آنجا که بر پایه معارف الهیه، و تجربه حیات ثابت شده است که مال حلال آثار مثبتى در باطن وجود انسان و در فضاى زندگى او دارد، و برعکس آن، مال حرام آثار زیانبارى در باطن و در معنویت و در وضع خانوادگى و اجتماعى آدمى دارد، اسلام به شدت از همه امت مى‌خواهد که به هر صورت ممکن در طلب حلال و اجتناب از تحصیل حرام بکوشند، و در این مسئله خیر دنیا و آخرت خود ...

از آنجا که بر پایه معارف الهیه، و تجربه حیات ثابت شده است که مال حلال آثار مثبتى در باطن وجود انسان و در فضاى زندگى او دارد، و برعکس آن، مال حرام آثار زیانبارى در باطن و در معنویت و در وضع خانوادگى و اجتماعى آدمى دارد، اسلام به شدت از همه امت مى‏خواهد که به هر صورت ممکن در طلب حلال و اجتناب از تحصیل حرام بکوشند، و در این مسئله خیر دنیا و آخرت خود و زن و فرزندانشان را مورد توجه قرار دهند، و بدانند که طلب حلال و دورى کردن از کسب‏هاى حرام از اعظم عبادات است.
طلب حلال و اجتناب از حرام‏   

 

از آنجا که بر پایه معارف الهیه، و تجربه حیات ثابت شده است که مال حلال آثار مثبتى در باطن وجود انسان و در فضاى زندگى او دارد، و برعکس آن، مال حرام آثار زیانبارى در باطن و در معنویت و در وضع خانوادگى و اجتماعى آدمى دارد، اسلام به شدت از همه امت مى‌خواهد که به هر صورت ممکن در طلب حلال و اجتناب از تحصیل حرام بکوشند، و در این مسئله خیر دنیا و آخرت خود و زن و فرزندانشان را مورد توجه قرار دهند، و بدانند که طلب حلال و دورى کردن از کسب‌هاى حرام از اعظم عبادات است.

خداى مهربان روزى انسان را از طریق حلال طیب مقرر فرموده و راه به دست آوردن آن را کسب مشروع و فعالیت مثبت قلمداد نموده است، و براى زندگى چند روزه هیچ نیازى به تأمین معیشت از راه ربا، غصب، رشوه، دزدى، بردن مال مردم، خوردن ارث وارثان به ناحق، غارت کردن بیت‌المال، خیانت در امانت، خوردن مال یتیم، و پایمال کردن حقوق مردم نیست.

بدون تردید نتیجه خوردن لقمه حلال طیب قیام به بندگى و طاعت از حق و اجتناب از گام‌هاى شیطان و دور ماندن از معاصى و گناهان است، و شکى نیست که عمل صالح میوه شیرین لقمه طیب و غذاى حلال است.

یقیناً طلب حلال به وسیله کسب مشروع از اخلاق و روش انبیا و سنت پاک پیامبران است.

انسان هنگامى که به تجارت، یا زراعت، یا حرفه‌هاى مشروع برمى‌خیزد، به سرمایه پاکش اضافه مى‌شود، و با اضافه کسب و سود تجارتش مى‌تواند به‌ کارهاى خیر اقدام نماید، و مشکل دیگران را حل کند، علاوه بر این که قرار گرفتن در کار مثبت، عمر را از ضایع شدن و هدر رفتن حفظ مى‌کند، و آدمى را از لغو و لهو نگاه مى‌دارد، و از فقر و تهیدستى که سیاه‌روئى در دنیا و آخرت است در امان میبرد، و آن که براى تأمین معیشت اهل و عیالش به زحمت مى‌افتد بدون شک زحمتش به عنوان عبادت به حساب مى‌آید، و فرشتگان از دعاى خیر بى‌نصیبش نمى‌گذراند، و کوشش در این راه ذخیره قیامت و نور فرداى محشرش مى‌شود، و از این طریق به تحصیل رضاى حق و بدست آوردن جنت، و حفظ آبرویش در دنیا و آخرت موفق گشت و شرف و کرامتش پایدار مى‌ماند.

آیات قرآن مجید و روایات مردم را به انواع کسب مشروع و کار مثبت براى به دست آوردن رزق حلال فرمان مى‌دهند، و از انسان مى‌خواهند در این گردونه که زمینه رویش برکات حق است قدم بگذراند و هرگز از تجارت و صناعت و زراعت و فنون پاک خسته و کسل نشوند:

وَ جَعَلْنَا النَّهارَ مَعاشاً: «1»

و ما روز را براى شما زمینه کسب معاش و اداره امور زندگى قرار دادیم.

لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّکُمْ‌ «2»

بر شما گناهى نیست که در ایام حج از پروردگارتان به وسیله تجارت و داد و ستد رزق و روزى و منافع مادى بطلبید.

فَإِذا قُضِیَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ‌

چون نماز جمعه به پایان رسد، در زمین پراکنده شوید و از فضل و رزق خدا جویا گردید.

در این زمینه از رسول خدا (علیهما السلام) روایات بسیار مهمى نقل شده است.

«من الذنوب ذنوب لا یکفرها الا الهم فى طلب المعیشة:» «3»

از گناهان گناهانى است، که آن را جز اندیشه در طلب معیشت به گذشت و بخشش نمى‌رساند.

«التاجر الصدوق یحشر یوم القیامة مع الصدیقین و الشهداء»

تاجرى که در تجارت و کسب و کارش اهل صدق و صداقت است، در قیامت با صدیقین و شهداء محشور مى‌شد.

«من طلب الدنیا حلالا تعففا عن المسأله، و توسیعاً على عیاله و تعطفاً على جاره لقى الله و وجهه کالقمر لیلة البدر» «4»

کسى که دنیا را از طریق حلال دنبال کند، براى این که از گدائى بپرهیزد، و بر اهل و عیالش وسعت دهد، و با همسایه‌اش همدردى نماید، خدا را در حالى که صورتش چون ماه شب چهاردهم است ملاقات نماید.

روزى رسول خدا با اصحابش نشسته بود، به جوانى پر قدرت و قوت نظر کرد که صبح زود به سعى و کوشش براى تامین معاش برخاسته، اصحاب گفتند: خدا از او بگذرد، اى کاش جوانى و قدرتش در راه خدا هزینه مى‌شد!

حضرت فرمود، این سخن را نگوئید، اگر کوشش و سعیش در این صبح زود براى این باشد که او را از گدائى باز دارد، و از مردم بى‌نیاز گردد یقیناً کارش فى سبیل الله است، و اگر کوشش براى پدر و مادر پیر یا فرزندان ناتوان باشد که آنان را بى‌نیاز کند و امورشان را کفایت نماید باز کارش فى سبیل الله است، و اگر کارش براى فخر فروشى و جمع کردن ثروت باشد، قدم در راه شیطان گذاشته است. «5» عیسى (ع) مردى را دید به او گفت: چه مى‌کنى؟ گفت عبادت مى‌کنم، فرمود چه کسى هزینه زندگى‌ات را مى‌دهد؟ گفت: برادرم، فرمود: برادرت از تو عابدتر است!

رسول خدا فرمود:

«الاسواق موائد الله فمن اتاها اصاب منها:» «6»

بازارها سفره‌هاى خدا هستند، کسى که به جانب آن بازارها برود به سفره‌هاى خدا مى‌رسد.

حضرت باقر (ع) روایت بسیار مهمى از رسول خدا نقل مى‌کند، که اگر در باب کسب و تجارت روایتى جز این در کتاب‌هاى معتبر نبود براى همگان بس بود، متن روایت بنا به نقل کتاب با عظمت کافى در بخش فروع این است:

«قال رسول الله فى حجة الوداع: الا ان الروح الامین نفث فى روعى انه لا تموت نفس حتى تستکمل رزقها فاتقوا الله عزوجل و اجملوا فى الطلب، و لا یحملنکم استبطاء شیئ من الرزق ان تطلبوه بشى‌ء من معصیة الله جل و عز، فان الله تبارک و تعالى قسم الارزاق بین خلقه حلالًا و لم یقسمها حراما فمن اتقى الله عزوجل و صبر اتاه الله برزقه منه حله و من هتک حجاب الستر و عجل فاخذ من غیر حله قص به من رزقه الحلال و حوسب علیه یوم القیامة:» «7»

پیامبر خدا در حجة الوداع فرمود: بدانید روح الامین در قلبم دمید که احدى از دنیا نمى‌رود مگر این که رزق خود را به طور کامل دریافت کند، از خداى عزوجل پروا کنید، و خود را براى طلب رزق به زحمت سنگین و کار طاقت فرسا نیندازید، و تأخیر و دیر کردن چیزى از رزق شما را وادار نکند که آن را با معصیت خداى عزوجل به دست آورید، بى‌تردید خداوند تبارک و تعالى ارزاق را میان بندگانش به صورت حلال تقسیم کرده و به شکل حرام قسمت ننموده، پس کسى که از خدا پروا کند و در برابر معصیت استقامت ورزد خدا رزقش را از حلال به او مى‌رساند، و کسى که پرده درى نماید و شتاب ورزد تا از غیر حلال روزى خود را تأمین نماید به همان اندازه از رزق حلالش قیچى مى‌کند، و از او در قیامت نسبت به آن حرام محاسبه مى‌شود.

رسول خدا فرمود:

«ملعون من القى کله على الناس:» «8»

از رحمت خدا دور است، کسى که بار معیشت خود را بر دوش مردم قرار دهد.

از امیرمؤمنان (ع) روایت شده است که:

آن حضرت درباره‌ى شخصى سئوال کرد که در چه وضعى به سر میبرد؟ عرض شد:

«اصابته الحاجة قال: فما یصنع الیوم، قیل فى البیت یعبد ربه فقال: فمن این قوته؟ قیل: من عند بعض اخوانه فقال (ع) و الله، الذى یقوته اشد عبادة منه.» «8»

نیازمندى و تهیدستى به او رسیده، فرمود: امروز در چه کارى است، کسى گفت در خانه مشغول عبادت و بندگى است، فرمود معیشتش از کجا تأمین مى‌شود، گفته شد از جانب برخى از برادران دینى‌اش فرمود: و الله کسى که او را اداره مى‌کند از او عابدتر است.

فیض کاشانى مى‌فرماید: از روایات اهل بیت افضل بودن کسب و تجارت به طور مطلق، حتى براى عابدان، عالمان و صاحبان مقام استفاده مى‌شود. «9» حضرت صادق (ع) پرسید عمر بن مسلم در چه کارى است، پاسخ دادند روى به عبادت آورده و تجارت و کسب را ترک کرده! حضرت فرمود: خدا از او بگذرد آیا ندانست که دعاى رها کننده کسب و تجارت به اجابت نمى‌رسد!

با توجه به آیات و روایاتى که در سطور بالا گذشت، ارزش و فضیلت کار مشورع و فعالیت مثبت و تجارت و صناعت و زراعت روشن شد، اکنون به آیات و روایاتى که حلال و حرام کسبى را مورد توجه قرار داده‌اند اشاره مى‌کنم.

وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ وَ تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُکَّامِ لِتَأْکُلُوا فَرِیقاً مِنْ أَمْوالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ: «10»

و اموالتان را میان خود به باطل و ناحق مخورید، و آن را به عنوان رشوه به سوى حاکمان و قاضیان سرازیر نکنید تا بخشى از اموال مردم را با تکیه بر قدرتمندان ظالم به گناه و معصیت بخورید در حالى که از زشتى کارتان آگاه هستید.

إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامى‌ ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعِیراً: «11»

بى‌تردید کسانى که اموال یتیمان را به ستم مى‌خورند، فقط در شکم‌هاى خود آتش مى‌خورند، و به زودى در آتش فروزان درآیند.

«لهم فى الدنیا خزى و لهم فى الآخرة عذاب عظیم سماعون للکذب اکالون للسحت ...» «12»

براى آنان که دستبرد به دین و حقوق مردم مى‌زنند، در دنیا خوارى و رسوائى و در آخرت عذابى بزرگ است آنان با آن که مى‌دانند بسیارى از سخنان و شایعات دروغ است فوق‌العاده شنواى آن هستند، و به شدت خورنده مال حرام‌اند.

در رابطه با گناه بسیار بزرگ ربا خوارى در آیات اواخر سوره بقره به خواست خدا بحث مشروحى خواهد آمد.

از رسول خدا و امامان درباره به دست آوردن حلال و اجتناب از حرام روایات بسیار مهمى در کتاب‌هاى معتبر وارد شده است که بخشى از آن روایات به این مضمون است:

اما روایات رسیده از رسول خدا (ص):

«طلب الحلال فریضة على کل مسلم:» «13»

دنبال حلال رفتن فریضه‌الهى بر عهده هر مسلمانى است.

«من سعى على عیاله من حله فهو کالمجاهد فى سبیل الله و من طلب الدنیا حلالا فى عفاف کان فى درجة الشهداء:» «14»

کسى که براى معیشت خانواده‌اش از طریق حلال بکوشد، چون جهادگر در راه خداست.

و کسى که با حفظ عفت نفس دنیا را از راه حلال دنبال کند، در مرتبه شهداست.

«من اکل الحلال اربعین یوماً نور الله قلبه، و اجرى ینابیع الحکمة من قلبه على لسانه:» «15»

کسى که چهل روز حلال مصرف کند، خداوند دلش را نورانى مى‌کند، و چشمه‌هاى حکمت را از دلش بر زبانش جارى مى‌کند.

«ان سعداً سأل رسول الله ان یجعله مجاب الدعوة فقال له: اطب طعمتک، تستجب دعوتک:» «16»

سعد که یکى از اصحاب رسول خداست از حضرت درخواست کرد که زمینه مستجاب الدعوه شدن او را فراهم آورد، حضرت به او فرمود غذایت را پاکیزه و حلال کن، دعایت مستجاب مى‌شود.

هنگامى که نزد پیامبر سخن از حریص بر دنیا به میان آمد فرمود:

«رب اشعث اغبر مشرد فى الاسفار مطعمه حرام و ملبسه حرام و غذى بالحرام یرفع یدیه فیقول: یارب یارب فانى یستجاب لذلک؟» «17»

چه بسا پریشان موى غبار آلود دربدر در سفرها که محل غذاخورى‌اش حرام و لباسش حرام و تغذیه‌اش حرام است و او به درگاه خدا دو دست برمى‌دارد و یا رب یا رب مى‌گوید، چگونه دعاى چنین کسى به اجابت برسد؟!

«من اشترى ثوباً بعشرة دراهم و فى ثمنه درهم حرام لم یقبل الله تعالى صلاته مادام علیه منه شیئ:» «18»

کسى که لباسى را به ده درهم بخرد، و در ثمن آن لباس درهمى از حرام باشد، تا زمانى که چیزى از آن حرام در آن لباس است خدا نماز نمازگزار درآن لباس را نمى‌پذیرد.

«کل لحم نبت من حرام فالنار اولى به:» «19»

هر گوشتى که از حرام روئیده شود، آتش به آن گوشت سزاوارتر است.

«من اصاب مالا من مأثم فوصل به رحما او تصدق به او انفقه فى سبیل الله جمع الله له ذلک جمیعاً ثم قذفه فى النار:» «20»

کسى که از طریق گناه و کسب غیر مشروع به مالى برسد، و با آن مال صله رحم به جاى آورد، یا صدقه بپردازد، یا در راه خدا انفاق نماید، خدا همه آن امور را براى وى جمع کرده سپس او را به آتش دورخ پرتاب کند.

حضرت باقر (ع) از رسول خدا روایت مى‌کند:

«العبادة سبعون جزءً افضلها طلب الحلال:» «21»

عبادت و بندگى در پیشگاه حق هفتاد جزء است برترین جزء آن دنبال حلال رفتن است.

و نیز حضرت صادق (ع) از پیامبر روایت کرده:

«ان اخوف ما اخاف على امتى من بعدى هذه المکاسب الحرام و الشهوة الخفیته و الربا:» «22»

ترسناک‌ترین چیزى که پس از خود بر امتم از آن مى‌ترسم این کسب‌هاى حرام، و شهوت پنهانى و ربا است.

امام صادق (ع) مى‌فرماید:

«اذا کتسب الرجل ما لا من غیر حله ثم حج فلى؟؟ نودى لا لبیک و لا سعدیک، و ان کان من حله نودى لبیک و سعدیک:» «23»

هنگامى که مرد ثروتى را از طریق غیر حلال به دست آورد سپس به حج رود و تلبیه بگوید، به او پاسخ دهند لا لبیک و لا سعیدیک، و اگر حج را با مال حلال انجام داد در پاسخ تلبیه‌اش گویند: لبیک و سعدیک.

شبى از بخش اخبار علمى رسانه‌هاى خبرى شنیدم که دانشمندان ثابت کرده‌اند معتادان به مشروبات الکلى تا هفت نسل خود را در معرض آثار منفى الکل قرار مى‌دهند، با شنیدن این خبر به روایت زیر که در کتاب شریف کافى از حضرت صادق نقل شده و نشانگرمعجزه علمى امام ششم است بیش از پیش یقین پیدا کرده و برایم شگفت آور و نسبت به حرام خواران به طور جدى اعلام خطرى سنگین به نظر رسید:

«کسب الحرام یبین فى الذریه:» «24»

به دست آوردن مال حرام و لقمه غیر مشروع، و خوردن آنچه که ممنوع و غیر مجاز است، آثارش را در نسل آن آشکار مى‌کند.

غزالى از ابن عباس درباره آثار حرام روایت مى‌کند که ابن عباس فرموده:

«لا یقبل الله صلاة امرى فى جوفه حرام:» «25»

خداوند نماز کسى که در شکمش حرام باشد قبول نمى‌کند.

از سهل بن عبدالله شوشترى روایت شده:

«لا یبلغ العبد حقیقة الایمان حتى یکون فیه اربع خصال:

اداء الفرائض بالسنة، واکل الحلال بالورع، واجتناب النهى فى الظاهر و الباطن و الصبر على ذلک الى الموت:» «26»

عبد به حقیقت ایمان نمى‌رسد مگر به چهار خصلت آراسته شود:

فرائض را هماهنگ با سنت رسول الهى به جاى آورد، و با حفظ پارسائى از مال حلال استفاده کند، و در آشکار و نهان از حرام بپرهیزد، و بر این امور تا لحظه مرگ پایدارى کند.

به خواست حق در آیه 173 سوره بقره که به برخى از محرمات اشاره شده در رابطه با خوردن حرام‌ها و آثار شومش در جسم و جان و این که سبب محرومیت از سعادت دنیا و آخرت است بحث مفصلى خواهد آمد.

در زمینه اجتناب از حرام و بلکه احتیاط از شبهه، و بالاتر از آن قناعت به قدر ضرورت از حلال، باید از زندگى اولیاء الهى و عارفان آگاه، و صدیقین درس و پند گرفت.

 

حکایت شگفت‌انگیز على بن معبد

على بن معبد مى‌گوید در خانه شخصى به نام بکر نشسته بودم، کاغذى با مرکب روان و سیاه نوشتم، خواستم خاک نرمى از دیوار خانه برگیرم و روى نوشته بپاشم تا خشک شود، پیش خود گفتم: دیوار مال من نیست و تصرف در آن جایز نمى‌باشد، سپس گفتم خاک دیوار مگر چقدر است و چه ارزشى دارد؟ به اندازه نیاز از دیوار خاک گرفتم و روى نوشته ریختم، چون به خواب رفتم شخصى را دیدم ایستاده مى‌گوید: فردا گفتار خود را گفتید خاک دیوار چقدر است و چه ارزشى دارد خواهید دانست! «27»

 

ابن عمر و کار با ارزش او

از ابراهیم بن هاشم به سند صحیح روایت شده که محمد بن عمیر مردى بزاز بود، بر اثر حوادث روزگار ثروتش نابود شد و دچار تهیدستى شدید گشت.

در عین تهیدستى ده هزار درهم از شخصى طلب داشت، مدیون خانه‌اش را به همان قیمت فروخت و پول خانه فروخته شده را درب خانه محمد بن ابى عمیر آورد، محمد بن ابى عمیر از خانه بیرون آمد و گفت: آنچه آورده‌اى‌ چیست؟ مدیون گفت: این طلبى است که از من دارى به او گفت: این مال از طریق ارث به تو رسیده مدیون گفت نه محمد بن ابى عمیر گفت:

به تو بخشیده‌اند گفت: نه این پول خانه من است که آن را فروخته و بابت طلب تو برایت آورده‌ام تا از مدیونى درآیم محمد بن ابى عمیر گفت: ذریح محاربى از حضرت صادق (ع) برایم روایت کرد که انسان به خاطر قرضى که به مردم دارد نباید خانه مسکونى خود را از دست بدهد، پول‌ها را بردار و برو من به چنین پولى نیاز ندارم سوگند به خدا در این زمان به یک درهم نیازمندم ولى یک درهم از این پول را که مورد رضاى خدا و امام معصوم نیست نمى‌پذیرم! «28»

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- نبأ 11.

(2)- بقره 198.

(3)- محجة البیضاء ج 3 ص 139.

(4)- کافى ج 5 ص 78.

(5)- محجة البیضاء ج 3 ص 140.

(6)-

(7)- کافى ج 5 ص 80.

(8)- کافى ج 5 ص 72

(8)- کافى ج 5 ص 78.

(9)- محجة البیضاء ج 3، ص 146.

(10)- بقره 188.

(11)- نساء 10.

(21)- مائده 41- 42.

(31)- مجمع الزوائد ج 10، ص 291.

(41)- محجة البیضاء ج 3، ص 203.

(15)- محجة البیضاء ج 3، ص 204.

(16)- الدر المنثور ج 1، ص 167.

(17)- الترغیب و الرهیب ج 2، ص 546.

(18)- محجة البیضاء ج 3، ص 204.

(19)- محجة البیضاء ج 3، ص 204.

(20)- الترغیب و الرهیب 2، ص 548.

(21)- کافى ج 5، ص 78.

(22)- کافى ج 5، ص 124.

(23)- محجة البیضاء ج 3، 206.

(24)- کافى ج 5، ص 124.

(25)- محجة البیضاء ج 3، ص 207.

(26)- محجة البیضاء ج 3، ص 207.

(27)- محجة الیضاء ج 3، ص 214.

(28)- من لایحضره الفقیه 262.

 

مطالب فوق برگرفته شده از:
کتاب  :
تفسیر حکیم جلد پنجم
نوشته :
استاد حسین انصاریان



قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان