ماهان شبکه ایرانیان

رانندگی حین مکالمۀ تلفنی؛ از تحکم پلیس تا تحلیل نوربرت الیاس

نوربرت الیاس (۱۹۹۰-۱۸۹۷)، جامعه‌شناس آلمانی-بریتانیایی، معتقد بود یکی از علل بالا بودن آمار تصادفات رانندگی در کشورهای جهان سوم، سطح تمدنی پایینِ این کشورهاست. مطابق تحلیل او، هر چه سطح تمدنی افراد بالاتر باشد، قدرت به تاخیر انداختن میل در آن‌ها بالاتر است.

  عصر ایران؛ احمد فرتاش - در خبرها آمده بود که سرهنگ احسان مؤمنی معاون آموزش و فرهنگ ترافیک پلیس راهور تهران بزرگ در برنامه تلویزیونی «شهر امن» از اجرای طرح برخورد با نبستن کمربند ایمنی و استفاده از تلفن همراه در پایتخت خبر داده و گفته است: از امروز شنبه 8 مهرماه 1402 طرح تشدید برخورد با عدم استفاده از کمربند ایمنی توسط راننده و سرنشین و استفاده از تلفن همراه اجرا می‌شود.»

  جناب سرهنگ ضمنا افزوده است: «با بررسی‌های انجام‌شده مشخص شد که 51 درصد از وقوع تصادفات در شهر تهران به دلیل عدم توجه به جلو از سوی رانندگان بوده است که استفاده از تلفن همراه حین رانندگی یکی از دلایل آن است.»

  قطعا این تصمیم نیکویی است و احتمالا نتایج مثبتی هم در پی خواهد داشت ولی اینکه سخت‌گیری پلیس چقدر تاثیرگذار خواهد بود، به ویژه در قبال ممنوعیت استفاده از موبایل حین رانندگی، در عمل معلوم خواهد شد.

  قبلا هم پلیس مدتی نسبت به بستن کمربند ایمنی حساسیت به خرج می‌داد اما به نظر می‌رسد تهران شبیه توکیو نشد که 100 درصد رانندگانش هنگام رانندگی، کمربند ایمنی‌شان را ببندند. حتی شاید بتوان گفت اکثر رانندگان تهرانی و غیر تهرانی، دست کم موقع رانندگی در شهر، کمربند ایمنی را نمی‌بندند. اگر هم اکثر نباشند، کثیرند.

  ولی استفاده از موبایل حین رانندگی، به عنوان پدیده‌ای که تمرکز راننده را مختل می‌کند، به این راحتی از سر مردم نخواهد افتاد چراکه الان هر کسی می‌تواند موبایلش را بدون اینکه در دستش بگیرد، روی اسپیکر بگذارد یا حتی به ضبط صوت ماشین‌اش متصل کند و حین رانندگی، تلفنی هم حرف بزند. آیا این نحوۀ استفاده از موبایل هم ممنوع است؟

  اگر هدف پلیس این باشد که راننده فقط رانندگی کند، قاعدتا کسی که در حال رانندگی است، نباید به هیچ وجه از موبایل استفاده کند؛ ولو اینکه موبایلش در دستش نباشد و هر دو دستش به فرمان باشد. اما بعید است که پلیس بتواند مانع مکالمات تلفنی رانندگانی شود که حین رانندگی، موبایلشان در دستشان نیست.

  اما اگر در سطح شهر با ماشین تردد کنیم، چه در خیابان‌ها و حتی در بزرگراهها، موتورسوارانی را می‌بینیم که یک دستشان به فرمان موتور است و با دست دیگرشان مشغول پیامک فرستادن یا پیامک خواندن هستند! تایپ کردن یک پیامک در حال رانندگی، آن هم با موتور، آن هم در بزرگراه، آن هم در حالی که با سرعت 60 کیلومتر بر ساعت یا بیشتر، در حال راندن هستی، حقیقتا کار دشوار و خطیری است.

  پلیس چطور می‌خواهد موتورسواری را که مشغول چنین استفاده‌ای از موبایلش است، به گوشۀ بزرگراه بکشاند و جریمه کند؟ همین هم کار دشواری است! بسیاری از پیک‌موتوری‌ها موقع رانندگی با موتور، از تلفن همراه‌شان استفاده می‌کنند. خلاصه اینکه، پلیس برای اصلاح فرهنگ رانندگی در این کشور، کار سختی در پیش دارد و نیروهایی فراتر از پلیس هم باید در این زمینه فعال باشند.

  اما یکی از دلایل این طرز رانندگی ما ایرانیان، بی‌ارزش یا کم‌ارزش بودن جان و زندگی نزد ماست. بسیاری از ایرانیانی که در اثر سرطان می‌میرند، علت اصلی مرگ‌شان مراجعۀ دیرهنگام به پزشک است. این نکته را پزشکان در صداوسیما هم گفته‌اند و حدس شخصی بنده نیست.

  اگر ما واقعا برای این فرصت کوتاهی که نامش زندگی است، ارزش قائل باشیم، دست کم به موقع به پزشک مراجعه می‌کنیم. همان روحیه‌ای که موجب سهل‌انگاری ما در مراجعه به پزشک می‌شود، در رانندگی ما هم نمود دارد. چنین روحیه‌ای، یکی از دلایل بی‌اعتنایی بسیاری از ما به مراقبت‌های بهداشتی لازم در دوران کرونا بود.

  همه به یاد داریم که در آن یکی دو سالی که کرونا کشور را فرا گرفته بود، بسیاری از مردم در هر تعطیلاتی راهی شمال و جنوب و ولایت خودشان می‌شدند و برایشان مهم نبود که این کارشان احتمال ابتلایشان به ویروس کرونا را بیشتر می‌کند و یا ممکن است دیگران را آلوده کنند. بخش قابل توجهی از مردم هم که راهی عتبات عالیات یا هیئات عزاداری می‌شدند و مدعی بودند ویروس کرونا در این اماکن کارگر نیست!

  فرهنگی که حق حیات را چندان مهم نمی‌داند و آن را ذیل عناوین پرطمطراق خوار می‌شمارد، حتی اگر اساسا زادۀ ملت ایران نبوده باشد، هر سال و هر روز توسط خود ما بازتولید می‌شود. به همین دلیل باید گفت تزریق سکولاریسم به این فرهنگ، از نان شب واجب‌تر است؛ چراکه سکولاریسم یعنی جدی‌گرفتن دنیا؛ و یکی از نمودهای جدی‌گرفتن دنیا، بها دادن به حق حیات خودمان و دیگران است.

  حق حیات ما، همیشه در جنگ‌ یا در جریان انقلاب و شورش و اعتراض پایمال نمی‌شود. فرهنگ شخصی و عمومی خودمان نیز در اینکه حق حیات خودمان یا دیگران را پامال کنیم، تاثیر درخوری دارد.

  نوربرت الیاس (1990-1897)، جامعه‌شناس آلمانی-بریتانیایی، معتقد بود یکی از علل بالا بودن آمار تصادفات رانندگی در کشورهای جهان سوم، سطح تمدنیِ پایینِ این کشورهاست. مطابق تحلیل او، هر چه سطح تمدنی افراد بالاتر باشد، قدرت به تاخیر انداختن میل در آن‌ها بالاتر است.

   مثلا کسی میل دارد که تلفن همراهش را بردارد و با دوستش یا همسرش صحبت کند ولی چون در حال رانندگی است، میلش را به تاخیر می‌اندازد تا رانندگی‌اش به بهای جان خودش یا دیگران تمام نشود. یا میل دارد که سبقت بگیرد ولی چون در آن قسمت جاده حق سبقت‌گرفتن ندارد، میلش را به تاخیر می‌اندازد.

از نظر نوربرت الیاس، مردم کشورهای جهان سوم، به علت سطح تمدنیی پایین‌ترشان، غالبا قدرت کمتری برای به تاخیرانداختن میل خود دارند و همین ویژگی، علت شمار بالای تصادفات رانندگی در این کشورهاست.

 ما ایرانیان اگرچه به سطح تمدنیِ بالای اجدادمان در ایران باستان مفتخریم، ولی خودمان شباهت چندانی به اجدادمان نداریم؛ بنابراین حین رانندگی، کمربند ایمنی را نمی‌بندیم و تلفن همراهمان را کنار نمی‌گذاریم.

 کمربند ایمنی را نمی‌بندیم چون میل داریم راحت‌تر باشیم موقع رانندگی. و یا پس از توقف، سریع‌تر از ماشین پیاده شویم. موبایل را هم کنار نمی‌گذاریم چون میل داریم آن یکساعت یا چند ساعتی که در سطح شهر یا در جاده مشغول رانندگی هستیم، با این و آن گپ بزنیم تا حوصله‌‌مان سر نرود.

 ناتوانی در به تاخیر انداختن میل، دقیقا یعنی همین رفتارها. و تا چنین است، وضع ما همین است. که از قدیم گفته‌اند: آن را که خانه نئین است، بازی نه این است.

  اگرچه بسیاری از ما این قواعد را رعایت می‌کنیم ولی همین که اکثر ما یا کثیری از ما ایرانیان مراعیِ این مقررات نیستیم، یعنی اصول رانندگی هنوز در تار و پود فرهنگ ما تنیده نشده. امر فرهنگیِ نهادینه را اکثریت قریب به اتفاق مردم یک جامعه رعایت می‌کنند.  

 

  

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان