عصرایران؛مصطفی داننده- خانم «منصوره معصومی» به تلویزیون آمد و گفت که «مملکت برای حزباللهیهاست». این حرف ناحسابی، صدای همه جریانها را درآورد و بیشتر از همه همانهایی که در جامعه آنها را به حزباللهی بودن میشناسیم به این سخن اعتراض کردند.
به طور مثال دو مداح معروف پایتخت یعنی محمود کریمی و میثم مطیعی به منصوره معصومی تاختند. محمود کریمی که میگویند جلسه او شلوغترین جلسه محرم در تهران است گفت:« برخلاف نگرش برخی ها که فکر می کنند حزب اللهی یا انقلابی کسی است که باید ریش بلند یا جای مهر روی پیشانی داشته باشد و یقه اش بسته و تسبیح دستش باشد و هر کس نقد کند به طرفش حمله کند، این حزب اللهی نیست. اگر تعریف آنها از حزب اللهی چنین شخصی با این شرایط باشد نه من حزب اللهی نیستم.»
مطیعی هم در توییتر به دیداری که با این خانم در گذشته داشته اشاره کرد و نوشت:« او را بسیار سطحی و کم عمق یافتم.»
از آن سو بسیاری از چهرههای اجتماعی هم این سخنان را بیپایه دانستند و گفتند ایران برای همه ماست. این هم زبانی در این ماجرا یک نشانه خوب است. اینکه همه بر سر ایران و ایرانیها توافق داریم و معتقد هستیم با هر اندیشهای ایران برای ماست و این یک ستاره روشن در آسمان تیره این روزهاست.
این هم صدایی یک مبارزه روشن با کسانی است که میخواهند با انحصار همه چیز را برای خود کنند. به طور مثال یک حرکت مثبت در مسیر هم زبانی این است که اجازه بدهیم مثل ماجرای غزه همه جریانهای سیاسی و فکری به صداوسیما بیایند و حرفهای خود را بزنند. همانگونه که در آستانه انتخابات به دخترانی که آنها را بد حجاب و شل حجاب میخوانید، تریبون میدهید در دیگر روزها هم آنها را جدی بگیرید و حرفشان را بشنوید.
هم زبانی یعنی اینکه اجاره ندهیم به خاطر اینکه فقط خودمان باشیم و دیگران نباشند، باقی را متهم به هراز اتهام بزرگ و کوچک نکنیم.
از رویاهایمان حرف نمیزنیم بلکه از خاطراتمان میگویم. دهه 70 و 80 و حتی اوایل دهه 90 را فراموش نکردهایم که با وجود تمام اختلافات، انحصاری اینچنین وجود نداشت و مردم به دنبال صدایشان از تلویزیون و صندوق رای بودند.
از زمانی که پای انحصار طلبان به سپهر سیاست ایران باز شد، خودی و غیر خودی وارد فرهنگمان شد. وقتی اینها به صحنه آمدند این جرات پیدا شد که بگویند ایران برای ماست و اگر دوست ندارید بروید!
میشود دوباره به آن روزها برگشت اگر فکر نکنیم که کشور فقط برای حزباللهیها و انقلابیهاست. به جای اینکه شرط انتخابمان تخصص و شایستگی باشد به دنبال انقلابیها باشید حتی اگر کاری بلد نیستند، نمیتوان به هم زبانی مردم امیدوار بود، چون آنها حس میکنند تبعیضی در جامعه حکم فرماست که قرار است همه چیز به آنهایی برسد که شعار میدهند و تخصصی ندارند.