گروه جهاد و مقاومت مشرق - یار پسندید، ارباب خریدار شد، راه آسمان باز شد... حاج اکبر صباغیان، مهیای قربانی شد، سوی حسین رفت، با چهره خونین...
از 9 آبان 96 تا امروز، شش سال شد که خادم حرم ماندی.
حاجی از یک روضه کوچک در خانه، از یک کلمن کوچک شربت، از خادم شهدا بودن در کمترین کار برای شهدا قدم برداشت ولی هیچ وقت به پشت سرش برنگشت نگاه کند چقدر کار کرده.
او فقط به جلو نگاه میکرد که چقدر کار انجام نشده هست و چقدر میشود کار کرد.
مهمتر از همه اینکه معطل هیچ امکانات و نیرویی نمی ماند.
به قول خودش مثل تانک از روی همه رد میشد.
میگفت من نیروی زیرخاکی هستم. هروقت بهم احتیاج داشته باشند بلند میشوم و هروقت کار تمام شود دوباره برمیگردم زیرخاک.
او اینها را میگفت و دستهایش همراه کلامش بالا و پایین میرفت.
این روزها روح بزرگت همچنان در کنارمان حاضر هست و دستگیر.
به امید روزی که در زمره یاوران امام عصر عجل الله فرجه الشریف، رجعت کنی و یاور باشی.
هنوز لباسهای رزمت آماده هست، منتظرت هستیم و منتظر شهادت.
هدیه به روح شهدا و خادم الشهدا، خادم حرم، #حاج_اکبر_صباغیان صلوات...