سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
پیرامون انتظار مردم از روحانیت در هنگامه بروز مشکلات
حجتالاسلام محسن محمدی، عضو پژوهشگاه امام صادق(ع) اخیراً طی سخنانی که خبرگزاری رسا آنها را منتشر کرد با بیان اینکه تاریخ دینداری به ما می گوید هرگاه ایمان و عمل صالح در حیطه فردی باقی ماند و از حوزه بصیرت خارج شد، نظام دینداری فروپاشی میکند، گفت: حوزه علمیه باید متولی امر سیاست شود؛ انقلابی بودن به معنای صرف شور و در فضای انتخاباتی طرفداری از حزب خاصی نیست و بیان اسلام حداقلی و اسلام رحمانی برای دوری اسلام از سیاست عنوان میشود.[1]
*در باب اینکه "حوزه باید متولی امر سیاست شود" گفتنیها بسیار است و در این زمینه نیاز به اقتراح بیشتری داریم که باید بین نخبگان، روحانیون صاحب کارنامه و رجال اجرایی و سیاسی صورت پذیرد.
معالوصف باید این نکته را بیان کرد که در نظام حکومتی ولایت فقیه؛ تولیت سیاست با نماینده بزرگ حوزه یعنی ولی فقیه است و نیازی به ریلگذاری غیر ضروری در این زمینه نیست.
ضمن اینکه ما در نظام حکومتی ایران از پدیده عقلانی و مهم "شورای نگهبان" نیز برخورداریم که اسلامی بودن تصمیمات حکومت را تضمین میکند.
پس از این دقالباب فکری نسبت به مسئله تولیت روحانیت در سیاست اما باید به یک هشدار مهم دقت کرد و آن اینکه جامعه ایرانی انتظار دارد در هر حالتی اثر رفتار سیاسی روحانیت را بر زندگی خود لمس کند.
به این معنی که جامعه نباید با گرانی و ناکارآمدی یک تنها بماند و حوزه هم مشغول درس و بحث خود باشد.
اگرچه همه میدانند که روحانیت معزز و طلاب محترم در سطوح پایینی از معیشت قرار دارند لکن لباس پیامبر(ص) و درس امام صادق(ع) اقتضا دارد که اثر نقش ویژه روحانیت در امورات کشور و معیشت مردم دیده شود.
به بیان سادهتر، مردم هماکنون با مشکلات اقتصادی مهمی در قضایای مسکن، مواد غذایی، خودرو، ازدواج، اجارهبها و... مواجه هستند.
تأثیرگذاری روحانیت در این مشکلات کجاست؟
پیش از این و در جریان "وام کرونایی" در دولت روحانی شاهد بودیم که مرحوم آیتا... علویگرگانی با فتوای جالب خود؛ دریافت سود از این وام توسط دولت را حرام اعلام کردند و دولت هم مجبور به تبعیت از این حکم شد.[2]
و یا همینطور چندی قبل بود که شاهد بودیم آیتا... اعرافی، رئیس حوزههای علمیه کل کشور در نامهای سرگشاده به رئیسی؛ هشدار داد که اقساط طرح نهضت ملی مسکن؛ بالا و از توان پرداختی اکثر مردم متقاضی خارج است.[3]
با ذکر این مثالها به این نتیجه میرسیم که مردم میتوانند اثر روحانیت را در سیاست و اجرائیات خود لمس کنند بدون اینکه تئوری "تولیت سیاسی روحانیت" لزوما وارد ساز و کار شود.
***
بیش از 70 درصد داوطلبان نامزدی در انتخابات مجلس تأیید صلاحیت شدند
تأیید صلاحیت 70 درصدی؛ فغان ردّ صلاحیت 100 درصدی!
سید محمد تقی شاهچراغی، رئیس ستاد انتخابات کشور با اعلام پایان مهلت بررسی هیئت نظارت بر انتخابات در استانها پیرامون صلاحیت داوطلبان نامزدی در انتخابات مجلس امسال گفت: 24 هزار و 982 نفر داوطلب دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی با همه سلایق بودند که از این میان 14 درصد عدم تایید و 14 درصد عدم احراز شدند، البته عدم احراز و عدم تایید به معنای رد صلاحیت نیست.
به گزارش مشرق، وی افزود: از فردا(یکشنبه) به مدت 4 روز داوطلبانی که عدم احراز از هیات اجرایی گرفتند، می توانند به سامانه وزارت کشور مراجعه کنند و اعتراض خود را ثبت کنند. اعتراضات به هیات نظارت استانها برای رسیدگی ارسال میشود و داوطلبانی که مایل هستند دلایل عدم احراز را داشته باشند با مراجعه حضوری؛ به خودشان گفته و اسناد آن ارائه خواهد شد.
رئیس ستاد انتخابات کشور تصریح کرد: هیات های نظارت بر انتخابات استانی در طول 50 روز به شکایات رسیدگی می کنند و مجدداً اگر عدم احراز مطرح شود و کسی اعتراض داشته باشد؛ شورای نگهبان به آن رسیدگی میکند.[4]
*تأیید صلاحیت بیش از 70 درصد داوطلبان نامزدی در انتخابات مجلس دوازدهم در حالی است که عدهای به بهانه ردّ صلاحیت چند نماینده فعلی مجلس و چند چهره پر سر و صدا؛ برای جنجالسازی تقلا و طوری وانمود میکنند که انگار 100 درصد داوطلبان ردّ صلاحیت شدهاند!
مثلا محمدعلی ابطحی، رئیس دفتر رئیس دولت اصلاحات در همین رابطه با طعنه نوشته است که "خوب شد آدمهای معروف برای انتخابات ثبت نام نکردند... مردم و حاکمیت به یک نقطه مشترک رسیدهاند که مشارکت کیلو چند؟"
در برخی حسابها در شبکههای اجتماعی نیز برخی فعالان مدعی عدالتخواهی و اصلاحطلبی؛ اعتراضاتی را نسبت به ردّ صلاحیت تعدادی از چهرههای خاص مطرح کردهاند.
بدیهیست که تأیید صلاحیت بیش از 70 درصد از داوطلبان نامزدی در انتخابات مجلس؛ نشانهای آشکار مبنی بر غلط بودن ادعای اینان است.
جدای از این بایستی متوجه پروژه خیانتبار اصلاحطلبان برای "تحریم انتخابات" بود و از همین رهگذر است که معنی اظهارات کسانی مثل ابطحی بهتر فهمیده میشود.
به دیگر سخن اینکه اصلاحطلبان اساسا عزمی برای حضور در انتخابات نداشتند که اکنون خود را معترض ردّ صلاحیت اقلیت 30 درصدی (که هنوز هم امکان اعتراض به ردّ صلاحیت برایشان هست) نشان میدهند!
بماند که چهرههای ردّ صلاحیت شده نیز بعضا آدمهای کمحاشیهای نبودهاند و از مصادیق آن میتوان به آقای مسعود پزشکیان اشاره کرد که در جریان اغتشاشات مربوط به درگذشت تصادفی مرحومه مهسا امینی ادعا کرد که نمیشود کسی تصادفی بمیرد![5]
برخی فعالان غیر اصلاحطلب که خود را مدعی مسئله مشارکت یا عدالت جلوه میدهند و برای تأیید صلاحیت نشدن آن 30 درصد از داوطلبان فریاد واویلا سردادهاند نیز عملا مشغول رقصیدن به ساز "بانیان تحریم انتخابات" هستند وگرنه اولا 70 درصد از داوطلبان نامزدی تأیید صلاحیت شدهاند، ثانیا مسئله فساد سیستماتیک در نظارت بر صلاحیتها اثبات نشده است و ثالثا وقت مستوفی و مراجع متعدد برای اعتراض ردّ صلاحیت شدگان وجود دارد که یک ذهن عقلانی بایستی به آنها توجه داشته باشد.
***
دلتنگی ابطحی برای مساجد زمان شاه!
محمدعلی ابطحی، فعال چپ و از دستگیرشدگان فتنه 88 اخیراً در مصاحبه با ماهنامه خیمه پیرامون مساجد گفته است: حضور یک دستگاه مدیریتی برای مساجد آن هم مدیریتی که به حکومت وصل است و مدیون حکومت است و وفا دار به حکومت است خودش دلیل بزرگی میتواند باشد برای عدم حضور در این محافل و مساجد. مثلا وقتی که مسجد میخواهید بروید و بخشهایی از شعارهایتان باید شعارهای حکومت باشد یا پیشنماز آنجا یا نیروهای بسیج تحمیلهایی میکنند که ممکن است در زندگی روزمره مخالف آن تحمیلها نباشند اما ان تحمیلها باعث میشود که به امر اختیاری را خیلی مراجعه نشود. این تسلط سیستم حاکمیتی بر مساجد به نظر من خیلی تأثیرگذار است بر کم شدن جمعیت مساجد و خود همین باعث میشود که یک سری نوآوریها از بین بروند.
به گزارش شفقنا، او میافزاید: بارها به مسئولین امنیتی و مسئولین عقیدتی گفتهام که مساجد در ایران بالاخره هر کس در مسجد حضور پیدا کند به نوعی با دین پیوند برقرار کرده است. به همین دلیل نباید مساجد را خیلی محدود کرد. قبل از انقلاب مساجد هر کدامشان گرایش خاصی داشتند؛ آدمهای ویژههای در هر مسجد امامت میکرد. بالاخره هر کسی از اقشار متدین جامعه برای خودش یک مسجدی، پایگاهی پیدا میکرد که حضورش را نشان دهد. اما این یکدست شدن باعث شده که نه امام جماعت انگیزه فعالیت دارند نه اطرافیانشان انگیزه فعالیت دارند. نه کسانی که مسئول فعالیتهای مساجد هستند مثل بسیج. حوزه کار اینها حوزه کار مسجد است.
ابطحی تصریح میکند: من خیلی باور دارم که اگر همین الآن آدمهای مختلف فکری، روحانیون مختلف فکری هر کدامشان در یک مسجد نماز میخواندند نه از نظر امنیتی برای سیستم مشکلی پیدا میشد، حتی مخالفینشان و نه از نظر سیاسی به خاطر اینکه آن حرفهایی که در خانهها زده میشد در مسجد زده میشد و مخاطبان خودشان را پیدا میکردند. آدمهای نامدار صاحب فکر در حوزههای مختلف هر کدامشان اگر مسجدی داشتند خیلی در رشد مساجد تأثیر داشت و مسجد میتوانست محل انتخاب نسل جوان باشد که متاسفانه نشده. من توصیه میکنم که مساجد و مراکز دینی را از دو قید رها کنند؛ یکی از قید خرافهگرایان و دیگری از قید همهچیزطلبان یا حکومتطلبانی که فقط حکومت را در مسجد میبینند. البته مسجد پایگاه مبارزه با حکومت نیست اما مسجد ستاد تبلیغاتی حکومت هم نیست.[6]
*فضای مطلوب ابطحی درباره مساجد فضای دوران طاغوت است... که در یک مسجد طرفداران روشنفکری ضد روحانیت محفل داشتند، در مسجدی دیگر خوئینیها تفسیر قرآن میگفت، یک مسجد دیگر برای فرقانیها بود و منافقین هم مساجد ضرار را برای خودشان ایجاد کرده بودند.
همان لیبرالیسمی که بعدها ابطحی و یارانش در دولت دوم خرداد پی گرفتند و کشور را با چالش اعتقادی مواجه کردند.
ابطحی البته اینرا به مردم نمیگوید که فضای حاکم بر مساجد در دوران رژیم ستمشاهی اثراتش را پس از انقلاب اسلامی نشان داد! به اینصورت که فرقانیها دست به ترور زدند، مریدان موسویخوئینیها تبدیل به چپهای ضد امنیتی شدند و منافقین نیز دستشان تا مرفق به خون مردم و مسئولان انقلابی آلوده شد.
از طرف دیگر باید متوجه این قلب مفهوم در کلام ابطحی نیز بود که حکومت ایران یک حکومت برآمده از غیر و رقیب دین و مسجد نیست بلکه ولایت فقیه و انقلاب اسلامی برآمده از حاقّ مسجد و قرآن و مکتب اهلبیت(ع) است ولذا هرچه عقلانیت در مساجد هست؛ بصورت طبعی یعنی تبلیغ نظام جمهوری اسلامی. خواه نماز باشد، خواه شعار عقلانی و خواه بسیج و کمکهای مردمی.
بماند که تعریف اسلام ناب از مساجد نیز همین تعریف عقلانی است و مسجد در دیدگاه اسلام ناب؛ سنگری است که در آن عقلانیت وجود دارد.
عقلانیتی برای عبادت خداوند متعال، ترویج دین مبین اسلام، توجه به امورات مهمه مردم و ترویج امنیت.
حال اینکه آقای ابطحی و دوستانشان نظام جمهوری اسلامی را برآمده از مکتبی غیر از اسلام میدانند، با بسیج مشکل دارند و یا توان پذیرش حقی به نام "منطبق بودن نظام اسلامی با مسیر تحقق اسلام ناب" را ندارند؛ البته مسئله دیگریست...
***
1_ https://rasanews.ir/0037v9
2_ http://fna.ir/ewkxnr
3_ mshrgh.ir/1544993
4_ mshrgh.ir/1545104
5_ khabaronline.ir/xjfZj
6_ https://fa.shafaqna.com/news/1686039