تحلیل آمارها نشان میدهد که رقمی که نیمی از خانوارهای ایرانی برای خرید مواد غذایی هزینه میکنند، حداقل کالری لازم برای اعضای این خانوارها را تامین نمیکند. بهعنوان مثال در دهک یک درآمدی خانوار شهری، در حدود 37درصد از هزینه خانوار مربوط به خرید مواد خوراکی است؛ با توجه به درآمد سالانه این گروه از خانوارها که رقمی در حدود 19میلیون تومان در سالاست، رقمی که کمدرآمدترین گروه خانوار شهری برای مواد غذایی مصرف میکند، در حدود 7میلیونتومان در سالاست؛ در واقع این گروه از خانوارها در ماه کمتر از 600هزارتومان برای مواد غذایی هزینه میکنند. با درنظرگرفتن اینکه هر خانواده بهطور متوسط از سه عضو تشکیل شده، میزان مصرف خوراکی افراد رقمی در حدود 200هزارتومان معادل 2 شانه تخممرغ به قیمت عمده است. همچنین آمارها بیانگر آن است که وضعیت در دهکهای دوم تا ششم درآمدی خانوار شهری چندان مطلوبتر نیست؛ وزن خوراکی در سبد این خانوادهها افزایش ملموسی یافته و سرانه مصرف خوراکی اعضای این خانوارها از رقم 2میلیونتومان در ماه فراتر نمیرود.
خوراکی مهمتر میشود
گزارش اتاق تهران از هزینه خانوارها نشان میدهد که وزن هزینه خوراکی در سبد مصرف خانوارها افزایش قابلتوجهی یافتهاست. بر اساس این گزارش در بین خانوارهای ساکن شهرها، در دهک یک سهم خوراکی از 33درصد در سال96 به 37درصد سبد مصرفی در سال1401 افزایشیافته و در دهک دو از 31درصد در سال96 به 36درصد در سال1401 رسیدهاست. وضعیت در دهکهای پردرآمد شهری هم مشابه است. در این گروه نیز سهم مواد خوراکی در سبد مصرفی خانوار، بین سالهای 96 و 1401 رشد قابلتوجهی داشتهاست. نسبت هزینه خوراکی به کل هزینه دهک دهم یعنی پردرآمدترین خانوارهای شهری، در سال96، تنها 16.21درصد بود که این رقم در سال1401 با افزایش قابلتوجه به عدد 20.06درصد رسیدهاست. دهک 6 تا 9 نیز در مدت زمان مذکور افزایش قابلتوجهی در سهم هزینه خوراکی نسبت به کل هزینه خانوار را شاهد بودهاند. سهم هزینه خوراکی در هزینه خانوارهای روستایی نیز افزایش کمسابقهای داشتهاست.
در سال1401، بیش از 48درصد از مجموعه هزینه سه دهک کمدرآمد روستایی (دهکهای یک، دو و سه) را هزینه مواد غذایی تشکیل میدهد. آمارها برای خانوارهای با درآمد متوسط و خانوارهای پردرآمد نیز مشابه است. بین 37 تا 47درصد هزینه سالانه دهکهای 4 تا 10روستایی در سال1401 مربوط به هزینه برای مواد غذایی خانوار است. حتی در شهرهای استان تهران که در آن خانوارها بهطور ملموسی درآمد بیشتری نسبت به دیگر نقاط کشور دارند نیز سهم هزینه خوراکی در سبد خانوار افزایش یافتهاست. نکته قابلتوجه در آمارهای هزینه خوراکی در مناطق شهری استان آن است که سهم هزینه خوراکی در سبد دهکهای بالای درآمدی رشد بیشتری نسبت به دهکهای کمدرآمدتر داشتهاست.
بهعنوان مثال در سال96 از مجموع هزینه پردرآمدترین خانوارهای مناطق شهری استان تهران (دهک دهم)، تنها 11.73درصد مربوط به هزینه خوراکی بود، درحالیکه این رقم در سال1401 به 15.15درصد افزایش یافتهاست. سهم خوراکی در هزینه دهک نهم ساکنین شهرهای استان تهران در مدت مذکور از 15.56درصد به 18.37درصد افزایشیافته و در دهک هشتم این رقم از 18.25درصد به 20.29درصد افزایش یافتهاست؛ در واقع با توجه به این آمارها میتوان نتیجه گرفت که حتی در بین پردرآمدترین اقشار ایرانی نیز مساله غذا به یک دغدغه مهم تبدیل شدهاست.
همهچیز فدای غذا و مسکن
بررسی جزئیات آمارها بیانگر آن است که افزایش وزن هزینه خوراکی و مسکن در سبد هزینه خانوارها به قیمت کاهش وزن بقیه بخشها تمام شدهاست. خانوارها در سال1401 نسبت به سال96 سهم کمتری از هزینههای خود را به پوشاک، لوازمخانگی، بهداشت و درمان، حملونقل و ارتباطات، تفریحات و آموزش اختصاص دادهاند. نکته قابلتوجه آن است که این تغییر تکاندهنده به نفع غذا و سرپناه، تقریبا در آمار تمام دهکهای درآمدی شهری، روستایی و حتی در بین خانوارهای شهرهای استان تهران نیز مشاهده میشود. بهعنوان نمونه در دهک نهم خانوارهای شهری سهم پوشاک از کل هزینهها از 4.25درصد در سال96 به 3.5درصد در سال1401 کاهشیافته و در همین گروه درآمدی و در همین مدت زمانی سهم لوازمخانگی از 3.6درصد به 3.19درصد و سهم بخش سلامت از 7.61درصد به 6.14درصد کاهش یافتهاست. حتی در این گروه پردرآمد، سهم تفریحات و آموزش از مخارج خانوار نیز کاهش محسوسی داشتهاست.
در سال1401 دهک نهم خانوارهای شهری تنها 1.89درصد از مخارج خود را به تفریحات و 0.87درصد را به آموزش اختصاص دادهاند، درحالیکه این ارقام در سال96 به ترتیب معادل 2.63 و 1.86درصد از مخارج خانواده بودهاست. در بین خانوارهای با درآمد متوسط نیز همین روند مشاهده میشود. در دهک ششم درآمدی بین سالهای 96 و 1401، سهم پوشاک از هزینه خانوار از 4.33درصد به 3.49درصد کاهشیافته و سهم سلامت از 7.63درصد به 6.06درصد از هزینه خانوار کاهش یافتهاست. همچنین سهم آموزش در هزینه دهک ششم خانوارهای شهری تقریبا نصف شده و به رقم 0.64درصد رسیده و سهم هزینه حملونقل و تفریحات نیز کاهش محسوسی داشتهاست. روند مشابهی در تغییر وزن هزینهها در بین دهکهای یک تا چهار درآمدی خانوارهای شهری نیز مشاهده میشود. این خانوارها سهم کمتری را به هزینه سلامت اختصاصداده و به شکل محسوسی کمتر برای آموزش و تفریح خرج میکنند.
تحلیل همه این موارد یک نتیجه نامطلوب و یک تهدید جدی را نشان میدهد. بهنظر میرسد که افزایش وزن مواد خوراکی در بین هزینه خانوارهای ایرانی، نشان میدهد که گروههای مختلف درآمدی به سطح حداقل معیشت نزدیکتر میشوند.گروههای مختلف درآمدی در شهرها و روستاها بین 60تا 75درصد از مجموع هزینه خود را برای مسکن و خوراک خرج میکنند. این یعنی حداقل موارد لازم که انسان برای ادامه زندگی نیازمند آن است. برای ادامه به فعالیت، شهروندان بودجهموارد مهمی همچون سلامت و آموزش را خرج خوراک و مسکن کردهاند. این فرآیند باعث خواهد شد که در آینده فرزندان خانوادههای با درآمد کمتر، به دلیل عدمدسترسی به آموزش و بهداشت، احتمالا حتی از نسل قبلی هم درآمد کمتری داشته باشند و این مساله بیشتر به شکاف درآمدی موجود دامن خواهد زد.
همچنین آمارها نشان میدهد که حتی با چشمپوشیکردن از بخشهای مختلف بودجهخانوار به نفع مصرف خوراکی، رقمی که حداقل 6دهک کمدرآمد خانوار شهری هزینه خورد و خوراک کردهاند چندان با سرانه استاندارد جهانی برای مصرف مواد غذایی موردنیاز متناسب نیست و شهروندان باید در مصرف مواد غذایی نیز گروههای کالایی خاصی را فدای گروه دیگر کنند، با اینوجود آنچه خطرناکتر است تهدید یک مرحله دیگر افزایش قیمت خوراکی، مانند آنچه در سالگذشته شاهد بودیم، است. هرگونه تغییر در قیمت کالاهای خوراکی میتواند مشکلات جدی اقتصادی و اجتماعی ایجاد کند زیرا در حالحاضر خانوارها بودجهخود را در تمام بخشها محدود کردهاند و در صورت ادامه افزایش قیمتها در مواد خوراکی قادر نخواهند بود با درآمد فعلی حتی این سطح حداقلی تقاضا را حفظ کنند.