کیهان نوشت: محافل رسانهای غربگرا، از افتضاح لو رفته رژیم صهیونیستی در قتلعام اتباع خود در روز آغاز عملیات طوفانالاقصی، یک دستاورد برای این رژیم ساختند.
چند روز قبل در پی انتشار ویدئوهای متعدد از کشتار اتباع صهیونیستی به دست ارتش اسرائیل، روزنامه هاآرتص نوشت: «عناصر حماس در عملیات طوفانالاقصی در هفتم اکتبر گذشته، اطلاعی از برگزاری جشنواره موسیقی در نزدیکی کیبوتص رعیم در نزدیکی نوار غزه نداشتند. یک بالگرد نظامی اسرائیلی به محل حادثه رسیده و به سمت عناصر حماس آتش گشوده و به نظر میرسد که باعث کشته و زخمی شدن تعدادی از شهرکنشینان شرکتکننده در این جشنواره شده است. حدود 4400 نفر در این مراسم حضور داشتند و اکثریت قریب به اتفاق آنها پس از تصمیم برای متفرق شدن در پی پرتاب موشک فلسطینیها، توانستند فرار کنند.»
بهدنبال این گزارش هاآرتص، عباس عبدی در توئیتی نوشت: «روزنامه هاآرتص در شرایط جنگی خبر داده که شلیک هلیکوپتر ارتش موجب کشته شدن بخشی از حاضران کنسرت 7 اکتبر بوده و مسئولیت را از دوش حماس برداشت. اینجا هم هیئت منصفه! دکتر بهزادی را با 56 سال سابقه روزنامهنگاری محکوم کرده که چرا تصویر آقای کروبی را منتشر کرده؟ همین اندازه تأسفبار».
همچنین روزنامه هممیهن، در سرمقاله خود نوشت: «اسرائیلیها حداقل میان خودشان اتفاقنظر نسبی دارند که جنگ اخیر از هر نظر با سرنوشت دولت اسرائیل گره خورده است. بنابراین کوششهای آنان در حفظ اتحاد خود و برای موفق بیرون آمدن از این مهلکه بیش از گذشته است. یک نمونه آن را میتوان در حمایت مقطعی از نتانیاهو دید که بهرغم بدنامی و ضعف شدید سیاسیاش و مهمتر از همه شکست اطلاعاتی اخیر و تحمیل هزینه سنگین به مردم خودشان، همچنان از دولت او حمایت میکنند تا بلکه بتوانند از این جنگ با خسارات کمتری بیرون آیند.
این حمایت همهجانبه از نتانیاهو، شرایط را بهگونهای رقم زد که با توجه به حوادث روزهای اول، دستگاه تبلیغاتی دولت اسرائیل و حامیان غربی آن، برخی اخبار دروغ را بیپروا منتشر کردند و افکار عمومی غرب نیز آنها را پذیرفت. ولی با طولانی شدن جنگ و اقدامات ضدانسانی اسرائیل، ورق برگشت و بسیاری از غربیها احساس کردند که اسرائیل آنان را فریب داده است.
در چنین شرایطی به نظر معقول نمیآید که مهمترین روزنامه اسرائیل، یعنی هاآرتص گزارشی را منتشر کند که مهمترین ادعای اسرائیل را در آغاز جنگ زیر سؤال ببرد. گزارشی که معتقد است؛ کشتن تعدادی از افراد شرکتکننده در کنسرت 7 اکتبر ناشی از حمله هلیکوپترهای اسرائیلی بوده است.
چنین گزارشی میتواند ضربه بسیار سنگینی به ادعاهای نتانیاهو و کل اسرائیل بزند و وضعیت تبلیغاتی را علیه آنان تشدید کند. چرا هاآرتص توانسته چنین گزارشی را تهیه و منتشر کند؟ چرا دستگاههای امنیتی و قضائی آنجا جلوی آن را نمیگیرند؟ رژیمی که هم در عمل و هم در مقام نظر و بیان، هیچ ابایی در دفاع از کشتار و حذف دیگران ندارد، چرا مانع انتشار چنین گزارشی نمیشود؟
اگر خوب نگاه کنیم، میتوان گفت که از زاویه اتحاد اسرائیلیها، وجود چنین رسانهای نقطه قوت آنان است و نه نقطه ضعف. بله این خبر یا اخبار مشابه میتواند موجبات تضعیف وضعیت حکومت اسرائیل را فراهم کند ولی همزمان چند برابر بیشتر موجب تقویت سیاسی آنان نیز میشود؛ موضوعی که در هیچ کشور عربی اعم از مصر، اردن، عربستان و... دیده نمیشود».
درباره این قبیل فضاسازیها گفتنی است که اولا خیلی هنرمندی(!) میخواهد که کسانی بتوانند از سرشکستگی بزرگ اسرائیل، دستاورد و فضیلت بسازند. این، ننگی است که حتی افراطیترین نشریات صهیونیستی هم آن را به جان نمیخرند.
ثانیا این افتضاح بزرگ را هاآرتص لو نداده، بلکه برخی حاضران در جشن کذایی که توانستهاند از کشتار ارتش اسرائیل جان به در ببرند، ویدئوهای متعددی را ثبت کرده و در فضای مجازی بازنشر کردهاند. بنابراین ماجرا اصلا جای لاپوشانی نداشته و لو رفته بوده و هاآرتص پس از انتشار ویدئوها- که جای هیچ انکاری را باقی نمیگذارد- به داستان پرداخته است.
با وجود این واقعیت، آیا عجیب نیست که روزنامه غربگرا و فلان محکوم پرونده فروش اطلاعات به بیگانگان، داستان را کاملا وارونه روایت (تحریف) میکنند تا از رژیم بیآبروی صهیونیستی دفاع کنند؟ توجه دارید که آنها در پوشش تخطئه کشورهای عربی و کشور خودمان قلم زدهاند، اما در اصل میخواستهاند برای اسرائیل، آبروی نداشته بتراشند!
ثالثا اگر گروههای معارض دولت نتانیاهو به شکل تاکتیکی و بهخاطر مصلحت عمومی، از برخی دعواهای سیاسی کاستند تا جنگ در اولویت باشد، این هم اثبات بیصفتی و سرشکستگی بزرگتر برای برخی محافل سیاسی مدعی اصلاحات است که ظرف دو دهه گذشته، بارها کنار جبهه دشمنان ملت ایران ایستاده و نهنها حاضر نشدهاند در برخی مقاطع حساس، از اختلافافکنی و منفیبافی و دلسرد کردن مردم دست بردارند، بلکه خود در نقش پیادهنظام دشمن برای شکاف در جبهه داخلی رفتار کردهاند. هرجا هم که دولت یا مجلس و یا نتایج انتخابات باب مرادشان نبود، از آشوبافکنی و کارشکنی به هر قیمت ولو دروغ و تحریف و وارونهنمایی مسائل دریغ نکردهاند.
رابعا تشدید اختلافات میان احزاب و سیاستمداران صهیونیست که بعضا با نثار توهینها و اتهامات تند به یکدیگر همراه میشود، نشانه کمانه کردن تیر فتنهای است که آنها به کمک آمریکا و انگلیس علیه ملت ایران تدارک کرده بودند اما حالا گریبانگیر خود آنها شده است. به بیان دیگر، تشدید منازعات میان صهیونیستها به نحوی که ظرف یکی دو سال اخیر پنج دولت را سرنگون کرده و موجب بیثباتی شده، یک انتخاب و فضیلت نیست، بلکه بحرانی است که شرایط دشوار فعلی به آنها تحمیل کرده است. و بالاخره، موضوع شرمآور دیگر اینکه غربگرایان کشتار بیش از 60 خبرنگار توسط ارتش اسرائیل را به روی خود نمیآورند.