ماهان شبکه ایرانیان

حادثه بزرگ قیامت

مرحله دوم حیات جاوید، قیامت کبری است.قیامت کبری برخلاف عالم برزخ که مربوط به فرد است و هر فردی بلافاصله وارد عالم برزخ می گردد، مربوط است به جمع، یعنی به همه افراد و همه عالم، حادثه ای است که همه اشیاء و همه انسانها را در بر می گیرد و واقعه ای است که برای کل جهان رخ می دهد، کل جهان وارد مرحله جدید و حیات جدید و نظام جدید می گردد.

مرحله دوم حیات جاوید، قیامت کبری است.قیامت کبری برخلاف عالم برزخ که مربوط به فرد است و هر فردی بلافاصله وارد عالم برزخ می گردد، مربوط است به جمع، یعنی به همه افراد و همه عالم، حادثه ای است که همه اشیاء و همه انسانها را در بر می گیرد و واقعه ای است که برای کل جهان رخ می دهد، کل جهان وارد مرحله جدید و حیات جدید و نظام جدید می گردد.

قرآن کریم که ما را از حادثه بزرگ قیامت آگاه کرده است ظهور این حادثه بزرگ را مقارن با خاموش شدن ستارگان، بی فروغ شدن خورشید، خشک شدن دریاها،هموار شدن ناهمواریها، متلاشی شدن کوهها و پیدایش لرزشها و غرشهای عالمگیر و دگرگونیها و انقلابات عظیم و بی مانند بیان کرده است.مطابق آنچه از قرآن کریم استفاده می شود تمامی عالم به سوی انهدام و خرابی می رود و همه چیز نابود می شودو بار دیگر جهان نوسازی می شود و تولدی دیگر می یابد و با قوانین و نظامات دیگر که با قوانین و نظامات فعلی جهان تفاوتهای اساسی دارد، ادامه می یابد و برای همیشه باقی می ماند.

قیامت در قرآن کریم با نامها و عنوانهای مختلف خوانده شده است که هر کدام

صفحه : 520

نشان دهنده وضع مخصوص و نظام مخصوص حاکم بر آن است.مثلا از آن جهت که همه اولین و آخرین در یک سطح قرار می گیرند و ترتیب زمانی آنها از بین می رود،«روز حشر» یا «روز جمع » یا «روز تلاقی » خوانده شده است و از آن جهت که باطنها آشکار و حقایق بسته و پیچیده باز می شوند، یوم تبلی السرائر (1) یا «روز نشور» نامیده شده است و از آن جهت که فنا ناپذیر و جاوید است، «یوم الخلود» ،و از آن جهت که انسانهایی سخت در حسرت و ندامت فرو می روند و احساس غبن می کنند که چرا خود را برای چنین مرحله ای آماده نکرده اند، «یوم الحسرة » یا «یوم التغابن » ، و از آن جهت که بزرگترین خبرها و عظیم ترین حادثه هاست «نبا عظیم » خوانده شده است.

رابطه و پیوستگی زندگی این جهان و زندگی آن جهان

مطلب بسیار عمده و اساسی که کتب آسمانی، ما را بدان توجه داده اند، پیوستگی این دو زندگی است.این دو حیات از یکدیگر جدا نیست، بذر آن حیات دراین حیات به دست خود انسان کاشته می شود و سرنوشت آن حیات در این حیات به وسیله خود انسان تعیین می گردد.

ایمان و اعتقاد پاک و درست و مطابق با واقع(و جهان بینی واقع بینانه)، خلق و خوی پاکیزه و انسانی و منزه از حسادتها، مکرها، حقد و کینه ها، غل و غشها، نیز اعمال صالح که در جهت تکامل فرد و جامعه صورت گیرد: خدمتها، اخلاصها و امثال اینها سازنده یک حیات سعادتمندانه جاوید است برای انسان.بر عکس، بی ایمانی ها، بی اعتقادی ها، باورهای غلط، خلق و خوی های پلید، خودخواهیها، خودپرستیها، خودبینیها،ظلمها، ستمها، ریاکاریها، رباخواریها، دروغ، تهمت، خیانت، غیبت، سخن چینی، فتنه انگیزی، امتناع از عبادت و پرستش خالق و امثال اینها موجب حیات بسیار شقاوت آلود برای انسان در جهان آخرت است.

رسول خدا(صلی الله علیه و آله)در تعبیر جالب خود فرمود: الدنیا مزرعة الاخرة(1) دنیا کشتگاه آخرت است.هر تخم بدی یا نیکی در دنیا بکارید در آخرت برداشت خواهیدکرد.همان طور که محال است انسان جو بکارد و گندم برداشت کند و یا خار

.............................................................. 1.طارق/9. 2.کنوز الحقایق، باب دال.

صفحه : 521

بکارد و گل بچیند، حنظل بکارد و درخت خرماسبز شود، محال است که انسان در دنیا اندیشه بد، خلق و خوی بد، عمل و کردار بد داشته باشد و در آخرت سود بگیرد.

تجسم و جاودانگی اعمال و مکتسبات انسان

از قرآن کریم و اخبار و روایات پیشوایان دینی چنین استنباط می شودکه نه تنها انسان باقی است و جاوید می ماند، اعمال و آثار انسان نیز به نحوی ضبط و نگهداری می شود و ازبین نمی رود و انسان در نشئه قیامت تمام اعمال و آثار گذشته خود را «مصور» و «مجسم » می بیند و مشاهده می کند.اعمال و آثار خوب با صورتهای بسیار زیبا و جالب و لذت بخش تجسم می یابند و به صورت کانون لذت و بهجت در می آیند،و اما آثار بد انسان با صورتهای بسیار زشت و وحشت زا و مهیب و موذی تجسم می یابند و به صورت کانون درد و رنج و عذاب در می آیند (1).

در اینجا به ذکر سه آیه از قرآن مجید و دو حدیث از رسول اکرم(ص)اکتفا می کنیم.اما آیات: 1.یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضرا وما عملت من سوء، تود لو ان بینها و بینه امدا بعیدا (2).

روزی که انسان هر کار نیک خویش را حاضر شده می بیند و همچنین هر کار بد خود را، و دوست می دارد که ای کاش میان او و کار بدش فاصله زیادی می بود.

این آیه صراحت دارد که انسان عین این کارهای نیک خویش را به صورت مطلوب و محبوب می بیند و عین کارهای بد خویش را مصور شده به صورتهایی می بیند که سخت از آنها نفرت و وحشت پیدا می کند و دوست می دارد از آنها فرار کند یا آنها را ازاو دور کنند اما آنجا جای فرار و یا جدا کردن عمل انسان از انسان نیست،

.............................................................. 1.راجع به اینکه نعیم و جحیم اخروی چیزی جز صور ملکوتی اعمال نیست رجوع شود به کتاب عدل الهی، بحث معاد. 2.آل عمران/30.

صفحه : 522

صورت تجسم یافته حاضر شده عمل انسان در آن جهان به منزله جزئی از وجود انسان است و جدا شدنی نیست.

2.و وجدوا ما عملوا حاضرا (1).

هرعملی که در دنیا انجام داده اند در آنجا حاضر می بینند.

مفاد این آیه عینا مفاد آیه پیشین است.

3.یومئذ یصدر الناس اشتاتا لیروا اعمالهم.فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره.

و من یعمل مثقال ذرة شرا یره (2).

دراین روز مردم بیرون می آیند برای آنکه(در نمایشگاه عمل)اعمالشان به آنها ارائه شود.پس هر کس به وزن یک ذره کار خیر انجام دهد آن را در قیامت می بیندو هر کس که به وزن یک ذره کار بد انجام دهد نیز آن را در آنجا می بیند.

انسان باقی و جاوید است.اعمال و آثار انسان نیز باقی و مضبوط و جاوید است و انسان در جهان دیگر با اعمال و اخلاق و مکتسبات خود در این دنیا زندگی می کند.

این مکتسبات و اعمال، سرمایه های خوب و یا بدو مصاحبان نیک یا زشت همیشگی انسان در جهان جاوید است.

اما حدیثها: 1.گروهی از مسلمانان از راه دور به حضوررسول خدا مشرف شده بودند، ضمن سخنان خود از ایشان تقاضای یک سلسله اندرز کردند.رسول اکرم چند جمله فرمود که یکی از آنها این است: «از هم اکنون رفیقان و مصاحبان و معاشران خوبی برای خود در جهان دیگر انتخاب کنید که در آن جهان، همراه و مصاحب زنده هر کس همانا اعمال و رفتارهای تجسم یافته خود اوست.»(3)

.............................................................. 1.کهف/49. 2.زلزال/6 - 8. 3.[در نسخه دستنویس استاد شهید که برای چاپ داده بودند، در اینجا تذکر داده شد که گویا حدیث یا حدیثهای دیگری که مورد نظر بوده فراموش شده و در ذیل عنوان «حدیثها» فقط یک حدیث آمده است.استاد این تذکر را بجا دانستند و بقیه مطلب را به پشت صفحه(نسخه خطی)ارجاع دادند، ولی افسوس که منافقان تحمل وجود او را نداشتند.]

صفحه : 523

انسان مؤمن به حیات جاویدان، همواره کمال دقت را در اندیشه هاو خلق و خوی ها و اعمال و رفتار خویش به کار می برد، زیرا می داند که به اینها به چشم یک سلسله امور زودگذرنباید نگاه کرد، اینها همه پیش فرستاده های انسان به دنیای دیگر است و در دنیای دیگر با این سرمایه ها باید زندگی کند.

وجوه مشترک و وجوه متفاوت زندگی این جهان و زندگی آن جهان

وجوه مشترک زندگی دنیا و زندگی آخرت این است که هر دو زندگی، حقیقی و واقعی است، در هر دو زندگی انسان به خود و آنچه به خود تعلق دارد آگاه است، در هر دوزندگی لذت و رنج، سرور و اندوه، سعادت و شقاوت هست.غرایز انسان، اعم از غرایز حیوانی و غرایز ویژه انسان، در هر دو زندگی حکمفرماست.درهر دو زندگی، انسان با بدن و اندام کامل و اعضاء و جوارح زندگی می کند،در هر دو زندگی فضا و اجرام هست.اما تفاوتهای اساسی هم در کار است: در اینجا توالد و تناسل و کودکی و جوانی وپیری و سپس مرگ هست و در آنجا نیست.در اینجا باید کار کرد و تخم پاشید و زمینه مساعد فراهم کرد و در آنجا باید از تخمهای کاشته شده و زمینه های مساعد شده در دنیا بهره برداری کرد.اینجا جای کار و عمل است و آنجا جای نتیجه گیری و حساب پس دادن.در اینجا امکان تغییر سرنوشت از طرف خود انسان به وسیله تغییر مسیر حرکت و جهت عمل هست و درآنجا نیست.در اینجا حیات آمیخته است با موت، هر حیاتی توام است با ماده ای که فاقد حیات است و بعلاوه از مرده زنده بیرون می آیدو از زنده مرده، چنانکه ماده بی جان در شرایط خاص تبدیل به جاندار می شود و جاندار تبدیل به بی جان، ولی درآنجا حیات محض حکمفرماست، ماده و جسم آن جهان نیز جاندار است، زمین و آسمانش جاندار است، باغ و میوه اش مثل اعمال و آثار تجسم یافته انسان جاندار است، آتش و عذابش نیز شاعر و آگاه است. در اینجا اسباب و علل و شرایط خاص

صفحه : 524

زمانی حکمفرماست، حرکت و تکامل وجود دارد، در آنجا فقط ملکوت الهی و اراده الهی ظهور دارد.شعور و آگاهی و به طور مطلق دید و شنید و درک انسان در آن جهان بسی شبیه تر و نیرومندتر است، و به عبارت دیگر، پرده ها و حجابها در آن جهان از جلو انسان برداشته شده و انسان با بینشی دورنگر حقایق را درک می کند چنانکه قرآن کریم می فرماید: فکشفنا عنک غطائک فبصرک الیوم حدید (1).

ما پرده را اکنون از تو بر گرفتیم پس دیده ات تیز است.

در اینجا خستگی و دلزدگی و ملال خصوصااز یکنواختی است و انسان حالت گم کرده ای را دارد که در پی گمشده خویش است و به هر چیزی که می رسد می پندارد آن را یافته است و به او دل خوش می کند اما پس از چندی احساس می کند که «او» نیست، خسته و دلزده می گردد و به دنبال چیز دیگرمی رود.این است که در دنیا انسان همیشه طالب چیزی است که ندارد و دلزده از چیزی است که دارد، اما در جهان آخرت به حکم آنکه به آنچه در اعماق فطرت و شعور شخصی خود دلبستگی داشته و گمشده واقعی او بوده است یعنی حیات جاوید در جوار رب العالمین رسیده است به هیچ وجه خستگی و ملال و دلزدگی برایش پیدانمی شود.قرآن کریم به همین نکته اشاره می کند آنجا که می گوید: لا یبعون عنها حولا (2).

(برخلاف دنیا)در آنجا انسانها طالب دگرگونی و وضع جدید نیستند.

این است که اهل بهشت با آنکه الی الابد در بهشت بسر می برند هرگز دلزده و سیر نمی گردند.

و به علاوه نظر به اینکه در آنجا هر چه بخواهند به اراده الهی بر ایشان پیدا می شود آرزوی آنچه ندارند آزارشان نمی دهد.

.............................................................. 1.ق/22. 2.کهف/108.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان