پرسپولیس در شبی که بیش از 60 هزار هوادارش را با ناامیدی و خشم به خانه فرستاد، 2بریک برابر الدحیل شکست خورد تا پروندهاش در لیگ قهرمانان امسال خیلی زود بسته شود. در این شرایط استقلالیها در فضای هواداری و کریهای رایج، نمک روی زخم سرخها شدند و تا توانستند غم شکست را برای آنها سنگینتر کردند. همانطور که قصد تشویق این طرز برخورد را نداریم، از در تقبیح هم وارد نمیشویم چرا که چنین چیزی در فوتبال دنیا رایج است که مثلا رئالیها با حذف بارسا از مرحله گروهی لیگ قهرمانان شوخی میکنند و حتی هواداران الهلال در قضیه شکایت چند سال قبل النصر از پرسپولیس، طرف نماینده ایران بودند! کما اینکه پیش از این خود پرسپولیسیها هم در روزهای ناکامی داخلی و بینالمللی استقلال، رقیب آبی را به مسلخ بردهاند و هنوز هم با شکست 6 گله استقلال مقابل العین، سوژههای متنوعی درست میشود.
همانطور که آبیها هم 5تایی شدن سرخها برابر الغرافه در سالیان نه چندان دور را مایه ننگ آنها میدانند. نمیتوان با تز ایران دوستی و رقابت ملی، فضای طرفداری در فوتبال باشگاهی را تغییر داد، چراکه چنین نسخهای سالهاست تجویز شده و جواب هم نداده، اما در همین فضا هم میتوان کمی جانب انصاف و ادب را رعایت کرد. یعنی اگر مردم عادی هم در کریخوانی زیادهروی میکنند، انتظار میرود باشگاهها تنور این فضا را داغتر نکنند. برای مثال بلافاصله پس از پایان بازی پرسپولیس با الدحیل، کانال رسمی باشگاه استقلال عکسی از تمرین تیم با کپشنی منقش به دو ستاره را که استعاره از دو قهرمانی این تیم در آسیا بوده منتشر کرد. همین هم خط را به فنپیجهای بیشمار فضای مجازی داد که تا میتوانند به تیم بازنده سهشنبه شب لگد بزنند. برخی استقلالیها حتی پا را فراتر گذاشته و ادعا کردند که چون پرسپولیس ناعادلانه و با سهمیه استقلال به آسیا رفته، اسیر کارما شده و زود با رقابتها وداع کرده است!
هرچند هنوز هیچکس نفهمیده که چرا چندین مدیرعامل اخیر استقلال در پرداخت طلب استراماچونی کاهلی کردند تا این تیم مجوز حرفهای را کسب نکند اما پرسپولیس حداقل برای قهرمانی فصل قبل جواز حضور در این رقابتها را به دست آورد و نه به عنوان جایگزین استقلال. در روزهایی که باشگاههای ایرانی با انتشار بیانیههای سخیف حتی از برخی صفحات هواداری هم زردتر هستند، شاید بهتر باشد خود مردم طوری کری بخوانند که همنوعانشان را نرنجانند. متاسفانه کسی به آنها یادآوری نکرده که فضیلت اصلی طرفداری از یک تیم، پایبندی به مکتبها و بالیدن به افتخارات آن است نه انتظار برای ذلیل شدن رقیب و فخر به باخت آنها.