مروری بر شخصیت و زندگی آیت الله سید عبدالحسین دستغیب شیرازی

از میان گروههای مخالف و مبارز با شاه روحانیت موفقترین آنها بود

مروری بر شخصیت و زندگی آیت الله سید عبدالحسین دستغیب شیرازی

1. مقدمه

از میان گروههای مخالف و مبارز با شاه روحانیت موفقترین آنها بود. روحانیان به چند دلیل، از جمله داشتن روحیه نترسی و شجاعت برگرفته از فرهنگ حسینی (ع)، بهره مندی از آموزه های دینی مبتنی بر فطرت و در نهایت دارا بودن شبکه اجتماعی گسترده، از دفاتر مراجع در شهرهای بزرگ تا اعماق روستاهای دورافتاده کشور که ارتباط گیری با مردم را برای آنان آسان می کرد توانستند نقش آفرینی مؤثرتر و موفق تری نسبت به کلیه گروه های درگیر در مبارزه علیه شاه داشته باشند زبان، روحانیت ساده و قابل فهم بود و چون عموم مردم پایبند شریعت، بودند ارتباط با مردم جزیی از زندگی روحانیان به شمار میآمد از سوی دیگر زهد و استقلال سیاسی روحانیت از آنها چهرههایی معنوی و پناهگاه روزهای سخت ساخته بود. آنچه که در ادبیات روحانیت با عنوان «علمای بلاد شناخته میشد در حقیقت همان شبکه گسترده روحانیت بود که از مراکز دینی کشور به ویژه، نجف قم و مشهد شروع میشد و به سایر مناطق جهان اسلام کشیده میشد. در انقلاب اسلامی روحانیت از همین شبکه، که از نفوذ اجتماعی بالایی برخودار بود بهره برد علمای بلاد نقش خود را در رساندن پیام امام خمینی از قم و نجف به اقصی نقاط کشور ایفا کردند و در ایجاد فضای انقلابی برای مبارزه با حکومت پهلوی مؤثر افتادند بسیاری از آنها یا از شاگردان امام بودند و یا سالها قبل از شروع نهضت با امام خمینی در ارتباط بودند. آیت الله سید عبدالحسین دستغیب شیرازی یکی از همین علمای بلاد بود که در جریان نهضت اسلامی با نفوذی که در بخشهای مهم مناطق جنوبی کشور داشت، به آن پیوست و نقش مهمی را در آن مناطق بر عهده گرفت. او گرچه همچون آیت الله مطهری و بهشتی شاگردی امام را نکرد، اما علاوه بر تدریس علوم دینی و اخلاقی مقارن با طلیعه نهضت امام خمینی، عملاً وارد میدان مبارزه شد و به عنوان یکی از ارکان مبارزه در جنوب کشور مطرح شد. شیراز شهری است که به لحاظ تاریخی در جنوب کشور دارای مرکزیت و محوریت است. به همین دلیل حضور تاریخی شخصیتهای، فرهنگی، علمی ادبی و عالمان برجسته بر اهمیت آن افزوده است. همچنین شیراز به دلیل مرکزیت سیاسی - اجتماعی حوزه وسیعی از جنوب کشور همواره در کانون جنبشهای سیاسی تاریخ معاصر ایران در جنوب کشور قرار داشته است؛ و عناصر مختلف شهری و ایلی، آن در جریان حرکتهایی چون جنبش تنباکو، مشروطه، جنبش ضد استعماری دوران جنگ بین الملل اول و جنبش ملی شدن صنعت نفت نقش داشته اند. با شروع نهضت اسلامی که از ابتدای دهه ١٣٤٠ صورت عملی پیدا کرد و به انقلاب اسلامی انجامید، مردم شیراز به حمایت از مرجعیت دینی برخاستند (نصیری طیبی، 1393: 20)

آیت الله سید عبدالحسین دستغیب یکی از رهبران این نهضت در استان فارس بود که در مقاله حاضر تلاش کرده ایم با منابع اندک موجود نقش وی در جریان مبارزات انقلاب اسلامی را بررسی کنیم به این منظور نگاه مختصری به زندگی و فعالیتهای سیاسی او داشته ایم و به طور ویژه از اسناد ساواک درباره ایشان استفاده کرده ایم.

2. مختصری از زندگی نامه

سید عبدالحسین در خانواده ای که نسل در نسل از روحانیان سرشناس و به نام شیراز بودند متولد شد. او در شب عاشورای 1292 دیده به جهان گشود. مقارن بودن زمان تولد او با شب عاشورا باعث شد نام او را عبدالحسین برگزینند منزل و محل تولدش در خیابانی که امروزه خیابان احمدی نامیده میشود و در مجاورت بارگاه شاه چراغ است، قرار داشت. اجدادش پیوسته، یکی بعد از دیگری متولی آستان احمد بن موسی الکاظم شاه چراغ بوده اند. سابقه حضور خاندان دستغیب در شیراز قدمتی هشت قرنی دارد و از میانشان عالمان فقیهان و خطیبان برجسته ای برخاسته اند نسب این خاندان به زید بن علی بن الحسین (ع) می رسد. سید محمدتقی پدر عبدالحسین که هنگام تولدش در کربلا به سر می برد، هنگامی که او دوازده سال بیشتر نداشت از دنیا رفت عبدالحسین پس از طی دوره مکتب به فراگیری علوم دینی و حوزوی روی آورد در همان اوایل طلبگی به رغم سن کم و وجود روحانیان مطرح، به سبب تعلقش به خاندان علم و، ایمان امامت جماعت مسجد باقرخان شیراز را برعهده گرفت. دستغیب در حالی که 22 سال بیشتر نداشت و از لحاظ مالی در مضیقه بود، در سال ١٣١٤ راهی نجف شد. سال مهاجرت دستغیب به، نجف همزمان با سال ابلاغ دستور کشف حجاب از سوی رضاخان بود. او درباره علت مهاجرتش به نجف می گوید:

در زمان رضاقلدر، ملعون ما را چندبار زندانی کردند؛ یک دفعه بنای شان تبلیغ بود؛ بعد گفتند که اصلاً باید از روحانیت بیرون بروی و ٢٤ ساعت مهلت دادند که اصلاً بنده خلع لباس کنم به ناچار فرار کردم و رفتم نجف و این هم به خواست خدا وسیله خیری شد برای استفاده از محضر بزرگان (یاران امام به روایت اسناد ساواک، 1378 7/10))

او در نجف در محضر اساتیدی چون آقاضیاء الدین، عراقی سید ابوالحسن اصفهانی و سید میرزا آقا، اصطهباناتی در فقه و اصول و سید علی آقای قاضی در عرفان شاگردی کرد. همچنین شاگردی در محضر استاد برجسته اخلاق و عرفان حاج شیخ محمدجواد انصاری همدانی و رفاقت و همنشینی با دیگر طلبه شیرازی شیخ حسنعلی نجابت، به توصیه سید علی آقای قاضی، زندگی سلوکی دستغیب را تغییر داد و بیش از پیش به عوالم معنوی سوق داد. آیت الله دستغیب دو سال پس از سکونت در، نجف از هشت نفر از فقهای مبرز، وقت اجازه اجتهاد دریافت کرد؛ و پس از هفت سال حضور در آن مرکز علم شیعی به توصیه استادش، شیخ محمد کاظم شیرازی در سال 1321 به شهر خود بازگشت استاد در کلاس درس به او گفته بود: «آقای دستغیب یکی از علما برای شما خواب خوبی دیده است؛ بهتر است شما به شیراز برگردید.» آیت الله دستغیب پس از بازگشت به شیراز ضمن مرمت و بازسازی مسجد جامع عتیق، به اقامه نماز در آن مسجد پرداخت و علاوه بر آن به تدریس و رفع مسائل مردمی همت کرد زندگی زاهدانه و ریاضتهای پیوسته از خصایص مهمی است که آیت الله دستغیب، حتی در میان روحانیان با آنها شناخته می.شود آیت الله خامنه ای درباره زهد و تقوای او می گوید این چهره پارسا و پرهیز کار در بهترین بخش از عمر پربرکتش بی اعتنا به زخارف دنیوی همت و نیروی خود را در راه استقرار حاکمیت الله صرف کرد و به یاد خدا دلخوش بود. چهره معظم و دوست داشتنی این مرد خدا محبوبترین چهره در میان مردم فارس و مورد احترام عمیق مردم سراسر ایران بود بیانیه به مناسب شهادت دستیغب، (١٣٦٠/٩/٢٠). از او بیش از ٣٤ عنوان کتاب به چاپ رسیده است. او سیاست را در چارچوبی عرفانی تعریف می کرد و به همین دلیل تبیین فسادهای اخلاقی و سیاسی دستگاه در قالب فریضتین یعنی امربه معروف و نهی از منکر را وجه همت خود قرار داد دستغیب بر این باور بود که فعالیت سیاسی و مبارزه با طاغوت ابزاری است برای طی مراحل والای سیر و سلوک (یاران امام به روایت اسناد ساواک، 1378: ٤)

3. دستغیب در مسیر مبارزه

آیت الله دستغیب نخستین اعتراضهای خود به حکومت پهلوی را در سال ١٣١٤ با اجرای سیاست کشف حجاب و جدی شدن اجرای سیاست متحد الشکل کردن لباس آشکار کرد. این سیاست ها که روحانیان را تحت فشار شدیدی قرار داد اعتراض آنها را در پی داشت. دستغیب نیز از جمله آنها بود که به ممنوع المنبری او انجامید. لذا او جلسات سخنرانی خود را با نشستن روی زمین در کنار منبر ادامه میداد و میگفت مرا از منبر رفتن منع کرده اند؛ نه از سخن گفتن روی زمین (یاران امام به روایت اسناد ساواک، 1378: 11) آیت الله دستغیب گرچه در سال 1321 به ایران بازگشت و در سالهای نهضت نفت در ایران به سر می برد اما از فعالیتهای او در ماجرای ملی شدن صنعت نفت به صورت سلبی یا ایجابی گزارشی نشده است. او چندسالی که ماجرای ملی شدن نفت در جریان بود به دلیل برنامههای عرفانی خود به صورت کامل خود را از مسائل سیاسی کنار کشیده بود و تنها به تدریس اشتغال داشت؛ به خصوص که اعضای جبهه ملی را نسبت به دین متعهد نمی دانست (دستغیب، 1389))

آیت الله دستغیب در دهه 1330 با قیام عشایر جنوب همراهی داشت و با هماهنگی آیت الله محلاتی به عشایر فارس کمک میکرد وی با ارسال کمکهای مالی، عشایر قیام کننده، خاصه عشایر، سرخی را جانبداری و تأیید کرد و چندین بار، پول و کفش برای جنگجویان کوهمره سرخی ارسال داشت. سندی از ساواک فارس نشان میدهد که «برادر آیت الله دستغیب به نام سید محمدمهدی دستغیب در زندان به یکی از افراد که در ساواک به فعالیتش اقرار کرده اظهار داشته ما (منظور سید عبدالحسین دستغیب) از قیام عشایر باخبر بودیم و بنا بود که همزمان با آنها به نفع آنها در شهر فعالیت کنیم، لیکن منتظر دستور بودیم.» در میان سران عشایر، فارس حبیب الله شهبازی ارتباط بیشتری با آیت الله شیخ بهاءالدین محلاتی و آیت الله دستغیب برقرار کرده بود. (شهبازی، ١٣٦٦: 279)این ماجرا تا اوایل دهه ١٣٤٠ و اعدام حبیب الله شهبازی که در یکی از اعلامیه هایش خود را فدوی اسلام روحانیون و آیت الله خمینی» خوانده بود ادامه یافت. (سیاهپور، ٤2:1388))

1-3 فعالیت سیاسی آیت الله دستغب در دوران نخست نهضت امام خمینی

 آیت الله دستغیب که پیش از آغاز نهضت امام در سال ١٣٤٠، دورادور با امام خمینی آشنا بود، با آغاز نهضت به جمع یاران امام پیوست و نسبت به ایشان اظهار وفاداری و تبعیت کرد. سید هاشم دستغیب فرزند او درباره چگونگی این ارتباط و آشنایی چنین می گوید:

ارتباط بین امام و پدرم قبل از شروع نهضت در حد همان صحبت ها و به عنوان یکی از علمای بلاد که اهل سیر و سلوک و معرفت بودند وجود داشت و ملاقاتی هم صورت نگرفته بود. شهید هم میدانست که، امام در اخلاق و عرفان شاگرد شاه آبادی هستند؛ اما مرحوم آشیخ حسن خلیلی از خاندان محترم خلیلی که مادرش از نمازی هاست و حاج محمد نمازی، عموی مادر ایشان است که آب شیراز و بیمارستان نمازی شیراز، موقوفه اوست، شوهر دخترعمه بنده است و در حقیقت داماد دور ما حساب میشود. ایشان [حسن خلیلی در قم با امام مرتبط بود و چون بر زبان انگلیسی مسلط بود، نشریات خارجی را محرمانه برای امام ترجمه می کرد و خدمت ایشان میبرد و گزارش میداد. مرحوم امام ایشان را نزد مرحوم ابوی فرستادند و از ابوی استمداد کردند که در این ماجرا باید یک حرکت دسته جمعی انجام شود و در برابر لوایح شش گانه ای که شاه مطرح کرده، باید عکس العمل شدید نشان داده شود. من در آن ایام 23 سال داشتم و ماوقع را به خوبی به یاد می آورم. فراموش نمیکنم که مرحوم پدرم فرمود که به آقا سلام برسانید و بگویید که من دربست در اختیار شما هستم هر جوری که صلاح میدانید راهنمایی کنید من هم در محدوده توان خودم هیچگونه مضایقه ای نخواهم داشت (دستغیب، 1389).

دستغیب از آن به بعد در شبهای جمعه هر هفته مجلسی را مرکب از علمای شیر از ترتیب می داد و مسائل روز کشور را با آنها در میان میگذاشت. پیش از فرارسیدن محرم سال ١٣٤٢ که منجر به سخنرانی آتشین امام و در نهایت دستگیری ایشان شد نامه نگاری هایی بین آنها وجود داشته است. امام خمینی در یکی از نامه ها از جلسات شبهای جمعه اظهار رضایت کرده و فرصت محرم و صفر را زمانی مغتنم برای افشاگری علیه حکومت دانسته است. به عرض عالی میرساند مرقومه محترمه موجب مسرت و تشکر گردید؛ سلامت و سعادت و توفیق جنابعالی را از خداوند تعالی خواستار است از مواعظ و فرمایشات جنابعالی کامل مستفید و محظوظ میشوم. امید است خداوند تعالی با تأیید و همت والای حضرات اعلام، دامت برکاتهم توفیق دفاع از حریم قرآن کریم و اسلام مقدس به ما عنایت فرماید. در این ماه محرم و صفر باید استفاده بیشتری کرد از منابر و محافل و اجتماعات، بلکه در دستجات سینه زن؛ لازم است بدون این که قبلا معلوم شود دستوراتی به آنها داده شود [شده] که عمل نمایند. لازم است از جنابعالی تشکر کنم خداوند انشاء الله مؤید و منصورتان فرماید... عرض میکنم که مجلس شب جمعه مجلس خوبی است و ادامه آن به نظر اینجانب لازم است جنابعالی اقدام به ادامه و بقای آن فرمایید و از قول حقیر پس از سلام و تحیت به حضرات علمای اعلام تذکر دهید که در ادامه آن اقدام و همفکری فرمایند (نامه های منتشر نشده امام خمینی در صحیفه امام، مرکز بررسی اسناد تاریخی(. متن نامه امام حاوی چند نکته است اولاً اعتماد و اطمینان کامل به همراهی آیت الله دستغیب در امور سیاسی دارد، ثانیاً استفاده و بهرمندی از فرصت ایام عزاداری را لازم میداند، ثالثاً تشکیل جلسات مرتب و منظم علمای منطقه فارس تا حصول نتیجه را مهم ارزیابی می کند دستغیب نیز مشی خود را مطابق با همین نامه تنظیم کرد و در تمام دوران مبارزه ارتباط خود را با امام و علما و بهرمندی از فرصتهای مذهبی جهت افشاگری علیه حکومت حفظ کرد و استان فارس را محلی برای فعالیتهای مبارزاتی خود قرار داد.

 همراهی آیت الله دستغیب با امام خمینی نمیتوان از مشی عرفانی وی غافل بود؛ هر دو گرایش اخلاقی عرفانی داشتند و از محضر استادان به نام عرفان بهرمند شده بودند. جمله دستغیب درباره امام خمینی در میان مبارزان انقلابی و پیشگامان نهضت مشهور بود که می گفت : «من اطاع الخمینی فقد اطاع الله» (یاران امام به روایت اسناد ساواک، 1378: ٤/١٠) با این حال بودند روحانیانی که همراهی نداشتند و آیت الله دستغیب از آنان آزرده خاطر و دلتنگ بود. فرزند او نقل میکند

مرحوم ابوی با نهایت التماس به آقایان میفرمود: «شما بیایید شرکت کنید، من صحبت میکنم اگر قرار است کسی را بکشند مرا میکشند بناست بگیرند و زندان کنند مرا زندان می کنند، ولی شما اقلا با قدم خودتان همکاری و همراهی کنید. مع الاسف، بسیاری بودند که شرکت نمی کردند علاوه بر شرکت نکردن مخالفت و اذیت هم میکردند و پارازیت هم می انداختند واقعاً ابوی از دست خیلیها و به قول امام از دست متحجرین، ضربات شدیدی خورد که تا آخر عمر فراموش شدنی نبود، مع الوصف به راه خود ادامه داد. مرحوم ابوی از این مجالس که بیرون می آمد معمولاً خیلی خسته و ناراحت بود. عده ای پیشنهادات ایشان را قبول نمیکردند؛ عده ای میگفتند ما شرکت میکنیم به شرط آنکه تندروی نشود. منظورشان از تندروی چه بود؟ اگر گوشه و کنایه ای هم زده میشد، از نظر آنها تندروی بود، اما آن بزرگوار با وجود خون دلی که میخورد آن جلسات را ادامه داد، تا محرم سال ٤٢ رسید و بهانه ای برای تعطیلی مجالس پیش آمد مخصوصاً مرحوم آیت الله محلاتی اصرار داشت که برنامه تعطیل شود، لکن مرحوم آقای نجابت و مرحوم پدرم و بعضی دیگر مثل آقای شیخ محمود شریعت سید محمد جعفر طاهری اصرار داشتند مجلس ادامه پیدا کند. بالاخره رأی آقایان غلبه پیدا کرد و در شب جمعه در ماه محرم در صحن مسجد جامع مجلس بسیار معتبری برگزار شد و هیئتهای سینه زنی هم شرکت کردند. مرحوم ابوی آن شب مطالب را صریح و پوست کنده بیان کرد. مسجد جامع دیگر جا نداشت و آن شب اعلام شد که مراسم شب عاشورا در مسجد نو خواهد بود. در آن شب در مسجد نو، جای سوزن انداختن نبود و جمعیت در فلکه مقابل شاه چراغ و دالان مسجد موج میزد. در آن مجلس آیت الله دستغیب سنگ تمام گذاشت و مطالب را کاملاً صریح گفت و شاه را تکفیر کرد و گفت برنامه هایش خلاف احکام اسلام است و باید تابع مراجع باشد و غلط می کند که اطاعت نکند و ملت او را عزل میکند (دستغیب، 1389)

به گزارش اسناد ساواک آیت الله دستغیب در فروردین ١٣٤٢ سه بار سخن از «جهاد» به میان آورده و اعلان کرده بود که تنها دوبار از آیت الله سید محسن حکیم اجازه جهاد خواسته که وی جوابی نداده بود (یاران امام به روایت اسناد ساواک، 1378،  ج 10: 13) دستغیب از جمله روحانیانی بود که بلافاصله بعد از دستگیری امام خمینی، در نیمه شب پانزده خرداد ١٣٤2 بازداشت شد. مأموران ویژه به منزل او هجوم برده و بعد از زد و خورد با همراهان و خانواده اش او را دستگیر و به پادگان عشرت آباد تهران منتقل کردند. قبل از دستگیری، او چنان رفتار میکرد که وقتی مسئولان امنیتی استان فارس خواستند با او ملاقات کنند حاضر به دیدار نشد و اعلام کرد حرف ما همان حرف آقایان قم است. در همان زمان سرلشکر پاکروان رئیس ساواک به شیراز رفته و خواستار ملاقات با دستغیب شد که باز هم او نپذیرفت و اعلام کرد به قم بروید و با امام تفاهم کنید (یاران امام به روایت اسناد ساواک ١٦:١٣٧٨) در زندان عشرت آباد او با طیب حاج رضایی همبند بود و بعداً به مناسبت شهادت او سخنرانی تندی ایراد کرد دستغیب در پاییز ١٣٤٢ به مناسبت اعدام طیب و اسماعیل حاج رضایی نسبت به این اقدام به شدت اعتراض کرد:

آدم بدبخت و بیچاره برای حفظ مقام و ریاست و سلطنت خود را گم می کند و هر کار زشتی را خوب میداند سلطان بدبخت راحتی ندارد... بیچاره نه خواب دارد و نه آسایش هر کار زشتی را خوب جلوه میدهد (مرکز بررسی اسناد تاریخی، ٨٣٤)

در دهه ١٣٤٠ آوازه فعالیتهای سیاسی و مبارزاتی آیت الله دستغیب در کشور پیچید، به نحوی که مبارزان تهرانی جز آیت الله دستغیب کسی را به عنوان مبارز در شیراز نمی شناختند (جعفری، 1389: 115) هاشمی رفسنجانی او را از جمله افرادی میدانست که در طول دوران مبارزه و در غیاب امام همیشه از نظراتش بهرمند میشدند و همیشه هم نظراتش مفید بود (یاران امام به روایت اسناد ساواک، 1378، 10: 15) نوار جلسات و سخنرانیهای اخلاقی او که رنگ و بوی سیاسی و مبارزاتی به خود گرفته بود در شهرهای مختلف پخش میشد. برخی از این سخنرانیها آنقدر جذاب و مؤثر بود که وقتی امام خمینی در نجف آنها را شنید، دستور داد در مقدار وسیع در شهرهای مختلف پخش شود مشهور است که امام خمینی پس از شنیدن جلسات سخنرانی او در نجف گفته بود این هفته سید چه گفته چه کرده؟ (حاتمی، 1392). فرزند او نقل میکند: «امام تأکید داشتند که نوارهای سخنرانی های ابوی به دست خود ایشان برسد و از اول تا آخر هم گوش میدادند دو مجلس را خصوصاً یادم است که فرمودند تکثیر و به تمام نقاط کشور ارسال شود یکی از آنها درباره امر به معروف و نهی از منکر بود (دستغیب، 1389). آیت الله خامنه ای نیز میگوید سخنرانیهای مرحوم آیت الله دستغیب به عنوان سخنگوی روحانیت شیراز در همان روزها در اکناف ایران منتشر میشد. بنده خودم در آن وقت در قم بودم نوار سخنرانی مرحوم شهید دستغیب دست به دست در میان طلاب می گشت و ما هم آن وقت میشنیدیم (سخنرانی در جمع مردم شیراز، 1387/2/11). آیت الله خامنه ای با این شناختی که از فعالیتهای آیت الله دستغیب داشت معتقد بود او از نخستین کسانی بود که پرچم تبلیغ انقلاب اسلامی را در سختترین شرایط در استان فارس برافراشت و بر معابر و مجامع نام امام امت را بر زبان جاری ساخت و با دستگاه ظلم و جور به مبارزه برخاست. (بیانیه به مناسبت شهادت آیت الله دستغیب ١٣٦٠/٩/٢٠). ساواک فارس در گزارشی که سالها بعد از حوادث سال ١٣٤٢ درباره فعالیتهای او به ساواک کل کشور ارسال کرده مینویسد وی یکی از روحانیون طراز اول و افراطی استان فارس میباشد که در وقایع سال ٤٢ نیز فعالیتهایی داشته است وی در فارس بین علما و طبقات مختلف مردم تاحد قابل ملاحظه ای نفوذ داشته و اکثراً او را به دیده احترام نگریسته و در تقوا و پاکیزگی اعتماد بیشتری به او دارند (مرکز بررسی اسناد تاریخی ٥/١٠٩٦٦). آیت الله دستغیب همچون امام خمینی و دیگر روحانیان مبارز که نهضت را از مبارزه با کانونهای قدرت صهیونیستی و بهاییت آغاز و نسبت به فعالیت بهاییان در ارکان حکومت و ارتباط پهلوی با اسراییل اعتراض، کردند همین مشی مبارزاتی را برگزید و بارها در منابر خود علیه فعالیتهای گسترده یهودیان و بهاییها افشاگری کرد او مرتب به حمایت دولت از بهایی ها و یهودی ها معترض بود و گاهی در سخنرانیهای خود مردم را به تظاهرات علیه آنان فرامی خواند وی در شب عاشورای سال ١٣٤٢ از همه وعاظ و روحانیان شیراز دعوت کرد تا با اجتماع خود در مسجد، نو روبه روی شاه چراغ علیه حمایت دولت از این دو گروه اعتراض کنند (مرکز بررسی اسناد تاریخی، 299٤) آیت الله دستغیب در یکی از سخنرانی های خود می گوید:

شما را به خدا بگویید چرا زنی که دین ندارد و یا بهتر بگوییم بهایی است، معلم دینی یا تاریخ باشد؟ این [وزارت] فرهنگ نیست خانه فساد است. رئیس دانشگاه که یهودی باشد و زنش بهایی آیا اولاد شما دین دار میشود؟ میخواهند مملکت را به دست یهودیان بسپارند. چرا با تهدید و ارعاب حقایق را نگوییم؟ ما زنده باشیم و بگذاریم اسراییل و جاسوسانش در فرهنگ کشور اسلامی حکومت کنند... ما طرف هستیم با هیئت حاکمه فاسد که دارد کمک میکند به بهاییهایی که دشمن دین و استقلال این مملکت اند. همه دلشان از دست شما هیئت حاکمه فاسد خون است (همان، 13) آیت الله دستغیب برای بیشتر به میدان آوردن روحانیان فارس از ظرفیت اعضای حزب برادران شیراز نیز استفاده کرد. حزب برادران شیراز به رهبری آیت الله سید نورالدین حسینی الهاشمی یکی از مهمترین احزاب سیاسی و مذهبی دهه های 1320 و 1330 در ایران به شمار می آمد. حزبی با تشکیلات منسجم و فعالیتهای گسترده سیاسی و عام المنفعه. پس از فوت نورالدین حسینی در سال 1335 روحانیان طرفدار وی همچنان فعالیتهای اجتماعی خود را البته با شدت کمتر ادامه دادند. با آغاز نهضت امام آیت الله دستغیب برخی از روحانیان حزب برادران را در جهت اهداف امام خمینی با خود همراه کرد از این میان میتوان به سید حسین ساجدی و سید مجدالدین مصباحی اشاره کرد..

2-3 جشن هنر؛ نقطه عطف مبارزات انقلابی

حکومت پهلوی به دلیل موقعیت خاص و تاریخی شهر شیراز جشن های 2500 ساله و جنشهای دوره ای هنر را که مخالف شئونات دینی بود در این شهر برگزار کرد که اعتراض شدید علما را در پی داشت. آیت الله دستغیب یکی از مخالفان جدی آن بود. سوابق مخالفت دستغیب با سیاستهای ضددینی حکومت پهلوی موجب شد ساواک مرکز پیش از برگزاری جشن های 2500 ساله به ساواک شیراز دستور دهد کلیه مراسم و سخنرانیهای دستغیب را کنترل کند. (اسناد مرکز بررسی اسناد تاریخی 1350/٤/٢٧، شماره 312/3595). باوجوداین آیت الله دستغیب یک روز بعد از برگزاری بار اول نمایش، بعد از نماز عصر سخنرانی منتقدانه ای کرد که موجب شد نیروهای امنیتی تمامی ضبط صوت ها را جمع آوری کنند و از سوی نهادهای دولتی به وی پیغام دهند شما حرکتی نکنید تا خودمان جلوی نمایش را بگیریم با وجود این روز بعد نمایش تکرار شد و اینبار دستغیب در سخنانی شدیدتر از مردم خواست در صورت تکرار خودشان بساط این برنامه را برچینند. او. ضمناً گفت خود مقامات حکومتی هستند که اینگونه مردم را تحریک میکنند (یاران امام به روایت اسناد ساواک، 1378 :١٤/10) دستغیب چند روز متوالی به این موضوع پرداخت و در یکی از صحبت های خود که بعد از نماز در مسجد جامع عتیق ایراد کرد، گفت:

ماه مبارک رمضان که ماه خداست و مردم باید عبادت کنند در کشور ایران که کشور مسلمان است.... لعنت خدا بر آن کس که به تماشای اینها برود. مبادا زنها بروید (برای تماشا) کفر است. من قبل از ماه رمضان گفتم این کار را نکنید ولی به خرج نرفت. انسان نمیداند به چه کسی بگوید اما به خرج نرفت. (مرکز بررسی اسناد تاریخی 15/12010). او در جلسه دیگری ضمن نفرین به کسانی را که در این مراسم شرکت می کنند، گفت خداوند لعنت کند افتتاح کننده این جشن را (مرکز بررسی اسناد تاریخی 12000/ ه1). بر اثر این اعتراضها شورای امنیت استان فارس تشکیل جلسه داد و ادامه برنامه را لغو کرد. در سال بعد هم که بنا بود یازدهمین دوره این جشنها برگزار شود به دلیل رویدادهای انقلاب برگزار نشد.

3-3 به سوی پیروزی

در نیمه دوم دهه 1350 دو رویداد که عبارتند از فوت آیت الله سید مصطفی خمینی و انتشار مقاله موهن روزنامه اطلاعات علیه امام خمینی فرآیند انقلاب را شتاب بیشتری بخشید دستغیب در هر دو مورد سکاندار تحرکات سیاسی و پیش قراول تظاهرات و مراسم ها بود. ساواک در گزارشی مینویسد که دستغیب در مجلسی از ویژگیهای سید مصطفی خمینی به نیکی یاد کرده و برای سلامتی و صبر آیت الله خمینی دعا کرده است. رویه نامبرده چنین بود که در پایان مراسم برای عموم مراجع تقلید دعا میکرد اما زمانی که به نام آیت الله خمینی می رسید با تأیید مضاعف و نوع خاص گفتار از ایشان یاد میکرد (اسناد مرکز بررسی اسناد تاریخی 135678/15، شماره 10/1288٤) همچنین به دنبال انتشار سرمقاله موهن و مشهور روزنامه اطلاعات درباره امام خمینی در دی ماه ١٣٥٦ آیت الله دستغیب با دفاع از امام خواستار برخورد با عوامل آن شد. به دنبال این سخنان او به مدت چندهفته در منزل خود تحت محاصره قرار گرفت. اما بعد از آنکه همین حوادث روند انقلاب را گسترش داد و به کشتار مردم به دست نیروهای امنیتی پهلوی در مسجد جامع شیراز انجامید او برای چندهفته بازداشت شد. آیت الله دستغیب پس از رهایی، برای رساندن پیام انقلاب و جهت دهی به مبارزات به شهرهای مهم فارس از قبیل آباده، فسا و جهرم مسافرت کرد.

طی سه ماه منتهی به پیروزی انقلاب آیت الله دستغیب دست به ابتکاراتی زد؛ از جمله اینکه از مردم خواست «وقت نماز در هر کجا هستید اذان بگویید اذان شعار و شعور اسلامی ماست و باید در همه جا بر زمینیان و آسمانیان زمزمه شود.» (حاتمی، 1392). در یکی از اسناد ساواک با اظهار نگرانی از این روش پیش بینی کرده بود که ممکن است این سیل اذان گویان کوی و برزن و بازار و خیابان به یک عصیان عمومی بر ضد حکومت تبدیل شود و باید از آن جلوگیری کرد (حاتمی، 1392)

آیت الله دستغیب همچنین در اقدام دیگری که موجب سردرگمی مسئولان استان فارس شده بود، در شرایطی که در شیراز حکومت نظامی برپا بود در یکی از روزهای دی ماه 1357، در محوطه بیمارستان نمازی شیراز خطاب به جمعیت انبوه معترضان اعلام کرد به مدت دو روز از مراجعه به دستگاههای اداری خودداری کنید و هر کاری داشتید به خودم مراجعه کنید. من کارهای شما را حل میکنم. (یاران امام به روایت استاد ساواک، 1378: 1910). این اقدام برای جرأت بخشیدن مضاعف به نیروهای انقلابی استان نتیجه بخش بود. در روزهای منتهی به انقلاب نیز آیت الله دستغیب مرتب به سران نظامی استان فارس پیغام تسیلم میداد و از آنها میخواست برای نجات جان خود و جان مردم استعفا دهند. در نتیجه، عده زیادی از نیروهای مسلح این استان با حضور در منزل وی با انقلاب اعلام وفاداری کردند. همین پیشینه ارتباطی باعث شد تا پس از پیروزی انقلاب آیت الله دستغیب با حضور مؤثر خود در پادگانهای نظامی و انتظامی به سرعت این نیروها را منسجم و متحد کند. او در روزهای پر التهاب پیروزی در رأس گروهی پانزده نفره در شیراز قرار گرفت که به نام «شورای هماهنگی تظاهرات نامیده میشد این شورا تصمیم گیری برای برگزاری و هدایت تظاهرات شیراز را برعهده داشت. آنها پس از لغو حکومت نظامی شورای هماهنگی را با سازماندهی گروههای محلی برای حراست و برقراری امنیت تشکیل دادند (نصیری، طیبی 1393 : ٦27) آیت الله دستغیب در مصاحبه با خبرنگاران درباره نیروهای انتظامی مستقر در فارس گفت: «تغییر فرماندهان نیروهای ارتش مستقر در شیراز فعلاً صلاح نیست و تمام افراد و امرا بر سر کارهای خویش هستند تا از تهران دستور برسد (علیان نژاد، 1393: 195). این اقدامات مانع از انحلال و فروپاشی نیروهای مسلح فارس در روزهای نخست انقلاب شد و گامی مهم در تحقق امنیت شهر بود آیت الله دستغیب برای استقبال از امام به جمع روحانیان متحصن در دانشگاه تهران پیوست و تا ورود امام خمینی به کشور در تهران ماند.

٤. فعالیتهای آیت الله دستغیب بعد از انقلاب

آیت الله دستغیب بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با درخواست مردم شیراز که طوماری هشتاد متری به امضا رساندند و با تأیید امام خمینی به سمت امام جمعه شیراز و نماینده ولی فقیه در استان فارس برگزیده شد. او همچنین به عنوان نماینده مردم استان فارس در مجلس خبرگان قانون اساسی انتخاب شد. او با تأکید بر رسالت اجتماعی «امام جمعه»، معتقد بود امامان جمعه نباید در شئون مدیریتی دخالت کنند این کار علاوه بر آنکه باعث دوگانگی و شقاق بین دو نهاد دولت و دفتر امام جمعه میشود سبب ایجاد بدبینی در مردم نسبت به نظام اسلامی خواهد شد. (یاران امام به روایت اسناد ساواک، 1378: 10/10). آیت الله دستغیب بعد از پیروزی انقلاب نیز نسبت به امام خمینی اطاعت محض داشت. او معتقد بود که مسئله امام خمینی تنها به یک شخص یا یک مرجع دینی در شرایط عادی برنمی گردد. وی در جایی گفته بود گاهی که خدمت امام میرسیدیم، مطالبی را می گفتند که ما احساس مان این بود که امام شاید از خودش نیست که این حرفها را می گوید و چیزهایی بود که فوق تصور بود. (یاران امام به روایت اسناد ساواک، 1378: 17) او خطاب به یکی از نمایندگان شیراز تأکید کرده بود پسرجان باید باورت بیایید که حضرت امام نایب امام زمان است. تصور کن با امام زمان چطور باید رفتار کنی» (یاران امام به روایت اسناد ساواک، 1378: 17). آیت الله دستغیب همان طور که نسبت به اصول دینی انقلاب اسلامی و ولایت فقیه حساس بود در تقابل با مخالفان هم صریح و بی تعارف بود یکی از این موارد در سالهای نخست انقلاب ابوالحسن بنی صدر. بود فرزند او در این باره می گوید:

به هیچ وجه با بنی صدر موافق نبود او به طور، خصوصی فراوان درباره عدم همراهی بنی صدر با انقلاب مطالبی را مطرح می کرد، ولی بعد از پست ریاست جمهوری بنی صدر و تنفیذ امام در تریبونهای عمومی از جایگاه ریاست جمهوری نه شخص بنی صدر، حمایت میکرد. یادم هست که بنی صدر قبل از انتخابات ریاست جمهوری وارد شیراز شده بود و از فرودگاه زنگ زده بودند که بنی صدر میخواهد با آیت الله دستغیب ملاقات کند، اما مرحوم ابوی فرموده بود که م استراحت کنم و لازم نیست بیاید برود منزل آسید علی اصغر دستغیب (همشیره زاده ایشان) بعدا بنی صدر زنگ زده بود که من می آیم و فقط یک سلام می کنم و می روم برعکس نگاه او به شهید رجایی بود بعد از انتخاب شهید رجایی به عنوان رئیس جمهوری در مجامع عمومی و خصوصی وی را تأیید و از او حمایت می کرد. چون او را ولایی و نقطه مقابل بنی صدر میدانست و در شهادت آقای رجایی هم فوق العاده متأثر شد و تا چند روز ناراحت بود (دستغیب، 1389).

با آغاز جنگ تحمیلی در شهریور 1359 آیت الله دستغیب به حمایت از مقاومت برآمد. وی در اطلاعیه ای به روحانیان و حجاجی که در سال 1360 عازم حج بودند، از آنها خواست تا از فریضه حج صرف نظر کرده و به دفاع از کشور بپردازند همچنین از مدیران کاروانها خواست تا امکانات مورد نظر را برای تقویت جبهه ها در اختیار رزمندگان اسلام قرار دهند. او همچنین نامه ای به آیت الله خویی نوشت و از ایشان دعوت کرد تا با آگاهی بخشی به ارتش عراق از نیروهای عراقی بخواهد علیه صدام شورش کرده و حکومت این کشور را از پا بیندازند. آیت الله دستغیب در روز 20 آذر 1360 در حالی که برای قرائت خطبه های نمازجمعه عازم حرم شاه چراغ بود در یک عملیات تروریستی انتحاری به دست یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق به شهادت رسید عامل این انفجار که حدود ده کیلو تی ان تی به همراه داشت، زنی به نام گوهر ادب آواز بود. سازمان مجاهدین خلق در سال ١٣٦0 و پس از عزل بنی صدر از ریاست جمهوری وارد فاز مسلحانه شد و در نظر داشت با ترور شخصیت های انقلابی و ایجاد جو ارعاب و وحشت قدرت را به دست گیرد بجز نیروهای پاسدار و کمیته ای در بیشتر این عملیاتها ترور شدگان از شاغلان صنوف آزاد مثل جگر فروش، خواروبارفروش پارچه فروش نانوا، سبزی فروش و بنگاهی بودند و درصدی هم شامل روحانیان و مقامهای رده بالای نظام بود ترور آیت الله سید عبدالحسین دستغیب نمونه ای از این موارد بود (سازمان مجاهدین خلق از پیدایش تا فرجام 1385 - 1384: ٦88/2)

هاشمی رفسنجانی در خاطرات روز جمعه 20 آذر ١٣٦0 چنین می نویسد: آقای شمخانی قائم مقام فرماندهی سپاه پاسداران در سخنرانی پیش از نماز جمعه تهران خبر حمله عظیم نیروهای ما به ارتش عراق در گیلان غرب را داد منتظر این حمله بودیم که با عنوان «فجر» انجام شد. گفت، بیش از هزار کشته، دویست اسیر و مقداری زمین اشغال شده خاک ایران را از دشمن گرفته، ایم نبرد هنوز ادامه دارد، ظهر دفتر امام اطلاع داد که با انفجار بمبی در کوچه مسیر آیت الله دستغیب امام جمعه شیراز و دوازده نفر از همراهانش شهید شده اند. خبر بسیار تلخی است. از شور و شعف خبر فتح غرب، کاست. نشان همکاری عراق و ضد انقلاب است فیلمی که از تلویزیون پخش کردند نشان داد، اجساد آنها قطعه قطعه شده است خون این پیرمرد هفتاد ساله، مجتهد اثر عمیقی در منفوریت ضد انقلاب دارد. (هاشمی رفسنجانی، 1378: ٤٠١)

بعد از شهادت آیت الله دستغیب امام خمینی در اطلاعیه ای ضمن اظهار تأسف از شهادت این «شخصیت ارزشمند که مربی بزرگ و عالمی عالم که گناهش فقط تعهد به اسلام بود»، اقدام صورت گرفته را «جنایت آمریکاییان» دانست. (امام خمینی، 1380: ٤١٧/١٥).

5. نتیجه گیری

شیراز و منطقه فارس همان طور که در کانون توجه حکومت پهلوی قرار داشت در طول دوران مبارزه علیه شاه نیز نقش مهمی ایفا کرد بخش مهمی از مبارزات انقلابی استان فارس با آیت الله سید عبدالحسین دستغیب بود که مورد اعتماد و اطمینان امام خمینی قرار داشت. او که به دلیل اشتهارش به تهذیب نفس و اخلاق سالها پیش از شروع نهضت امام محل رجوع مردم فارس و شیراز بود با پیوستن به نهضت امام خمینی در آغاز جنبش نقش بی بدیلی در آن منطقه ایفا کرد آیت الله دستغیب فعالیتها و مبارزات سیاسی خود را به شیوه های مختلف از جمله دعوت مردم به اصول اخلاقی احیا و مرمت اماکن مذهبی تخریب شده احداث مدارس دینی گره گشایی از کارهای مردم و مبارزه با فعالیتهای ضددینی و ضدفرهنگی حکومت پهلوی به پیش برد. بعد از پیروزی انقلاب نیز او به یکی از ارکان انقلاب در جنوب کشور مبدل شد و از این رو در آذر 13٦0 به دست عناصر مخالف جمهوری اسلامی به شهادت رسید.

فهرست منابع

1. اسناد مرکز بررسی اسناد تاریخی شماره 312/83٤ شماره ٢٩٩٤، شماره ٢٥٩٥، شماره  12000 10، شماره 10/12010، شماره ١٥/١٢٨٨٤

2. امام خمینی سید روح الله (1380) صحیفه امام ج 15 تهران: دفتر حفظ و نشر آثار امام خمینی

3. پارسونز، آنتونی (1363). غرور و سقوط ترجمه منوچهر راستین. تهران: انتشارات هفته.

4. جعفری، محمدمهدی (1389) همگام با آزادی. قم: صحیفه خرد.

5. حاتمی، زهره (1392) آیت الله دستغیب؛ مبتکر اندیشه های نو در انقلاب». باشگاه خبرنگاران جوان قابل دسترسی در 4662891/https://www.yjc.news/fa/news

٦. دستغیب محمدهاشم (1389). «شهید دستغیب در قامت یک «پدر» نشریه یاران شماره ٣ و ٥٤ فروردین و اردیبهشت به نقل از سایت راسخون قابل دسترسی در https://rasekhoon.net/article/show/191345

7. روزنامه اطلاعات ١٣٥٦/٥/٣١.

8. روزنامه کیهان ١٣٥٦/٥/٣١.

9. سیاهپور کشواد (1388) قیام عشایر جنوب ١٣٤٣ ١٣٤١ تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.

10. سازمان مجاهدین خلق از پیدایش تا فرجام (١٣٤٤ - ١٣٨٤) (١٣٨٥-١٣٨٤). تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.

11. شهبازی، عبدالله (١٣٦٦). ایل ناشناخته. تهران: نشر نی.

12. علیان نژاد میرزا باقر (1393) روزشمار انقلاب اسلامی تهران: انتشارات سوره مهر.

13. «نامه های منتشر نشده امام خمینی در صحیفه امام مرکز بررسی اسناد تاریخی، قابل دسترسی در https://historydocuments.ir/?page=post&id=2087&action

١٤. نصیری طیبی، منصور (1393) انقلاب اسلامی در شیراز تهران مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

15. هاشمی رفسنجانی اکبر. (1378) عبور از بحران تهران دفتر نشر انقلاب اسلامی.

١٦. مرکز بررسی اسناد تاریخی (1378) یاران امام به روایت اسناد ساواک؛ کتاب دهم، نفس مطمئنه شهید آیت الله سید عبدالحسین دستغیب تهران مرکز بررسی اسناد تاریخی.

17. «آخرین گفتگوی حوزه نیوز با فرزند شهید دستغیب؛ چرا به ما دستغیب می گویند؟». خبرگزاری رسمی حوزه 1390؛ قابل دسترسی در https://www.hawzahnews.com/news/273788

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان