با وجود اینکه گام اول این صنعت در اروپا برداشته شد اما در طول 5 دهه گذشته اروپا نتوانسته سهم خود را در بازار تولید میکروالکترونیک افزایش بدهد و امروزه نه فقط آمریکا، که کشورهای جنوب شرق آسیایی مانندچین، تایوان و ژاپن جلوتر از اروپا هستند.
در تمام این 5 دهه، اروپا برنامهها و سیاستگذاریهای مختلفی را برای بهبود وضعیت خود در زنجیره تولید میکروالکترونیک داشته اما عواملی مانند سیاستگذاریهای نادرست، عدمحمایت دولت، تمرکز بر کاهش قیمت بهجای تمرکز بر بهبود فناوری و تشخیص اشتباه در زنجیره رقابتی باعث شکست آن برنامهها شد.
اکنون نیز با برنامه جدید اروپا با عنوان قوانین تراشه اروپا که در 2023 تصویب شد، اروپا قصد دارد سهم خود را در این بازار تا 2030 به 20درصد (یعنی دو برابر وضعیت فعلی) برساند. آلمان بهعنوان صنعتیترین کشور در اتحادیه اروپا که بیشترین سهم را میان کشورهای اروپایی در این بازار دارد، بر اساس این قانون به دنبال افزایش تولید تراشه در داخل کشور خود است؛ خصوصا آنکه اهداف بلندپروازانه مانند تامین کامل انرژی، از طریق انرژی تجدیدپذیر باعث نیاز شدید آن به تراشه خواهد شد .
با این هدف، آلمان در چند سال گذشته برخی از بزرگترین شرکتهای نیمههادی جهان مانند اینتل و وولف اسپید را به خود جذب کرده است. بر اساس توافقات، اینتل بنابر درخواست دولت آلمان، کارخانهای 30 میلیارد یورویی در این کشور احداث میکند که تا سال 2028 به بهرهبرداری خواهد رسید.
سرمایهگذاری 30میلیارد یورویی اینتل، بزرگترین سرمایهگذاری مستقیم خارجی در تاریخ معاصر آلمان است و اینتل انتظار دارد دولت آلمان یکسوم هزینه را تامین کند. دولت آلمان برای جذب این کارخانهها، هم کمک مالی در سرمایهگذاری خواهد کرد و هم یارانه انرژی به آنها پرداخت خواهد کرد؛ یارانهای که تا سال 2030 به حدود 25 تا 30 میلیارد یورو خواهد رسید. میزان سرمایهگذاری کشورهای پیشرو در صنعت تراشهسازی، بر اساس دادههای منتشر شده از آنجا که سرمایهگذاری اتحادیه اروپا (و خصوصا آلمان) نسبت به آمریکا، تایوان و ژاپن بسیار کم است، پیشبینی میشود که سهم اتحادیه اروپا در بازار آینده تراشه افزایش چشمگیری نخواهد داشت.
علاوه بر این، با وجود ساخت کارخانه، باز هم تامین مواد اولیه موردنیاز این صنعت، در انحصار چند کشور خاص خواهد بود و بنابراین امنیت تولید تراشه در اروپا با این برنامه افزایش زیادی نخواهد یافت و این موضوع بر امنیت داخلی و وابستگی کشورهای اروپایی اثرگذار است.
تمام سرمایهگذاری اروپا برای خرید کارخانههای مورد نظر، تنها منجر به تولید فناوریهای فعلی تراشه خواهد شد؛ فناوریهایی که با گذشت چند سال دیگر بهعنوان فناوریهای بهروز شناخته نخواهند شد و اهمیت راهبردی ندارند. به نظر میآید که سرمایهگذاری روی تحقیق و توسعه، مهمتر و حیاتیتر از خرید کارخانههای مذکور باشد. اما باید منتظر ماند تا مشخص بشود آیا این بار هم اروپا در برنامهریزی خود دچار اشتباه شده است یا نه؟