سرویس سیاست مشرق- وزارت اطلاعات در اطلاعیهای پیرامون حادثه تروریستی سیزدهم دیماه کرمان، اعلام کرد از دو تروریست معدوم انتحاری، یک نفر «ملیت تاجیکستانی» داشته است، در این اطلاعیه آمده هنوز «هویت تروریست دوم» بهصورت قطعی احراز نشده است. اما اجرای یک عملیات تروریستی دیگر با حضور اتباعی از کشور تاجیکستان این سؤال را به وجود آورد که در دوشنبه پایتخت این کشور فقیر در آسیای میانه چه میگذرد و چرا تاجیکستان به بارانداز و هاب انتقال تروریستی در سالهای اخیر بدل شده است؟
آمار فعالیتهای تروریستی در منطقه نشان میدهد شاخه داعش در آسیای میانه که به «داعش خراسان» نیز معروف است ردپای روشنی در فعالیتهای تکفیریها در دو سال اخیر داشته است، اقدامهای تروریستی با مشارکت اتباع تاجیکستان ازجمله حوادث خونین در حرم مطهر شاهچراغ (ع) در ایران، حمله به دفتر حزب اسلامی گلبدین حکمتیار در کابل، کشتار 13 سرباز روس در پادگان آموزشی در بلگراد، سازماندهی حملات تروریستی در روسیه؛ فعالیت گروه موسوم به انصارالله با حضور تاجیکها در افغانستان، حمله تروریستی چند سال قبل یک تبعه قرقیزستان در خطوط متروی شهر سنپترزبورگ، اقدام تروریستی چند تبعه تاجیک و ازبک در کشور سوئد و اعلام تأسیس گردان ترکهای آسیای مرکزی در اوکراین برای مقابله با ارتش روسیه به فرماندهی یک تبعه قرقیزی و معاونت یک تاجیک (ابو داوود که یک گردان 200 نفره دارد) بیانگر ادامه گرایش جوانان منطقه بهویژه تاجیکها به گروههای تروریستی است.
تولد داعش خراسان در رحم آمریکاییها
داعش خراسان در سال 2015 از درون تحریک طالبان پاکستان (TTP) متولد شد. تحریک طالبان پاکستان در آن زمان در مرزهای جنوبی افغانستان فعال بود، بسیاری از تحلیلگران مسائل امنیتی اعتقاددارند که تحریک پاکستان در سال 2003 بهعنوان نتیجه و ثمره تجاوز نظامی آمریکا به افغانستان و همچنین درنتیجه واکنش پشتونهای ساکن در مناطق قبائلی و ایالت خیبر پختونخوا (در شمال غربی پاکستان) به همکاری دولت وقت پاکستان با آمریکا در جنگ افغانستان به وجود آمد.
همچنین برخی صاحبنظران منطقه معتقد هستند آمریکا مخالف گفتگوهای «تحریک طالبان پاکستان» با حکومت اسلامآباد در سال 2014 بود و قتل حکیمالله محسود سرکرده تحریک طالبان توسط پهپادهای آمریکائی در همان سال، دقیقاً در راستای به شکست کشانیدن توافقهای یادشده انجام پذیرفت. [1]
تحریک طالبان پاکستان در سالهای اشغال افغانستان توسط آمریکا و ناتو بهعنوان ابزار عملیاتی برای متجاوزین عمل میکرد همچنین حضور آنها در مناطق استراتژیک باعث شده بود که این گروه برای دستگاههای امنیتی هند و افغانستان دارای ارزش اطلاعاتی باشد.
در آن زمان آمریکاییها اعتقاد داشتند که ارتش پاکستان به دلیل ارتباطات تودرتوی سیستمی مقصر تلفات بالای ناتو در افغانستان است، از نگاه پنتاگون و نیز سازمان سیا تحریک پاکستان میتوانست ابزار مناسبی برای اعمال فشار علیه حکومت مرکزی پاکستان به شمار آید. علاوه بر آن آمریکا بر این تصور بود که برای ردیابی و شکار اعضای القاعده و طالبان افغانستان نیازمند رصد و مراقبت و حمایت تحریک طالبان پاکستان است، روزنامه اردوزبان جنگ در آن سالها در تحلیلی نوشته بود که آمریکا مادر تروریسم بوده و گروههایی چون TTP را در رحم خود پرورش داده است.
اما تحریک طالبان بهمرور از آمریکاییها دور شده و رهبری آن در جنگ علیه ناتو فعال شد، پس از پایان اشغال افغانستان و فرار شبانه آمریکاییها از کابل گروه TTP یکی از گروههای شریک در بلوک قدرت در افغانستان بوده است. این جدایی باعث شد تا آمریکاییها برای فشار به دولت جدید در افغانستان داعش خراسان را جایگزین تحریک طالبان کند، از نگاه آمریکاییها این گروهک تروریستی میتواند طالبان و تحریک پاکستان را بهصورت همزمان ضعیف کرده و مجری عملیاتهای انتحاری و پر خسارت در منطقه باشد.
صدای آمریکا را از رادیو داعش میشنوید!
امارت اسلامی نیز در گزارشهای اطلاعاتی بارها نسبت به حمایت آمریکاییها از داعش خراسان خبر داده است، بر اساس یکی از این گزارشها، آمریکاییها چه قبل و چه بعد از سقوط دولت اشرف غنی حامی اصلی این گروهک تروریستی بودهاند و نقش لجستیکی برای آن ایفا میکند، طالبان اعلام کرده است که در دوره حکومت اشرف غنی در سرکوب داعش مخصوصاً در نواحی مشرقی افغانستان موفق بود ولی طی همان سالها عمده تلفاتش در جنگ با داعش ناشی از حملات هوائی آمریکا به مواضع طالبان بوده است.
طالبان در زمان حکومت اشرف غنی مدعی شد که بالگردهای ارتش افغانستان در شرایطی اقدام به کمک به عناصر داعش و خانواده آنان در شمال افغانستان و خارج کردن آنان از معرکه جنگ کردهاند که افراد داعش به محاصره درآمده بودند.
طالبان همچنین در همان سالها مدعی پشتیبانی هوائی آمریکا از داعش درنبرد این گروه با طالبان در ولایت کنر شده بود. طالبان همان وقت مدعی شد کماندوهای ناشناس با بالگرد اقدام به حمله به زندانیان داعشی در زندانهای طالبان در ولایت بادغیس کرده و 42 داعشی غیر افغانستانی را که غالباً از اتباع کشورهای آسیای مرکزی بودند را از زندان آزادکرده و با خود بردهاند!
ادعاهای طالبان در سال 1398 هیچ بازتابی در رسانههای افغانستان و کشورهای همسایه افغانستان نداشت چون در آن زمان بسیاری به ادعاهای طالبان با دیده شک و تردید نگریسته و البته اغلب همسایگان افغانستان به تبلیغات و القائات آمریکائی بیشتر از ادعاهای طالبان اهمیت میدادند.
همچنین در گزارشی که اخیراً درباره حمایت آمریکا از داعش خراسان منتشرشده به این موضوع نیز اشارهشده است که اقدام آمریکا در پرتاب مادر بمبها در ولایت ننگرهار در آوریل 2017 تنها یک اقدام تبلیغاتی بوده و ارتباط چندانی با پاکسازی داعش نداشته است، زیرا بمب یادشده پس از هشدارهای قبلی آمریکا به اهالی محل، بر روی یک معدن تالک رها شد که از مدتها پیش متروک مانده بود افتاده است، نکته جالب آنکه درست یک روز پس از پرتاب بمب یادشده، رادیو داعش در ننگرهار که از مدتی پیش قطعشده بود دوباره پخش برنامههای خود را از سر گرفت!
پس از سقوط اشرف غنی نیز آمریکا دست از سر داعش خراسان برنداشت، ازجمله تلاشهای آمریکاییها در این دوره ترغیب جنگجویان طالبان به عضویت در گروهک تروریستی داعش خراسان بوده است. آموزش نظامی عناصر داعش در کشمیر بخشی دیگر از راهبردهای جدید آمریکا در دوران پس طالبان در افغانستان و صدور تروریسم به منطقه بوده است. عبدالرحیم مسلمدوست، رهبر پیشین گروهک داعش خراسان در صفحه توییتری که منصوب به وی میباشد، گفته است که داعش یک پروژه آمریکایی بود که توسط پاکستان انجام شد!
تابستان امسال دو تیم مجزا از سوی شورای امنیت سازمان ملل وضعیت داعش خراسان را بررسی کرده است، یک تیم ذیل قطعنامه 1988 و تیم دیگر ذیل قطعنامههای 1267، 1989 و 2253 به بررسی وضعیت این گروه تروریستی در افغانستان پرداخته است، تیم اول مأمور بررسی وضعیت تمام اوضاع افغانستان است و دومی فقط مأمور بررسی گروههای تروریستی ازجمله القاعده وداعش است.
جدول زیر نگاه مقایسهای به دادههای آخرین گزارشهای این دو تیم درباره داعش خراسان دارد. تیم ذیل قطعنامه 1988 بانام تیم الف و تیم ذیل قطعنامه 1267، 1989 و 2253 بانام تیم ب مشخصشدهاند.
نگاه کلی به این دو گزارش که در آنها، وضعیت یک گروه، توسط دو تیم مختلف ارزیابیشده است، حکایت از تفاوت آشکار درباره یافتههای آنها دارد. اختلاف جدی که بهسادگی نمیتوان از آن گذشت. در هر دو گزارش ذکرشده است که روش مطالعاتی آنها میدانی نیست و در مصاحبه با سرویسهای اطلاعاتی و کارمندان وزارت خارجه کشورهای مختلف، این دادهها جمعآوریشده است. این اختلاف در جمعآوری آماری حکایت از آن دارد که یک دولت خارجی (آمریکا) در ایجاد شبه در این مطالعات نقش داشته تا نتوان به یک مطالعه رهیافتی درباره نقش آمریکا در رشد و تکثیر تروریسم دستیافت. [2]
جریان مالی داعش خراسان چگونه تأمین میشود؟
ازجمله شواهدی که نشان میدهد که نقش اساسی را در رشد تروریسم در آسیای میانه دارند میتوان به اجلاس نشست ائتلاف جهانی ضد داعش که در ژوئن سال 2023 در ریاض اشاره کرد که در آن کنفرانس ایان مککری، معاون نماینده ویژه آمریکا در ائتلاف ضد داعش طرح کمکهای بیشتر به کشورهایی چون تاجیکستان و ازبکستان برای مبارزه با گروهکهای تکفیری را وتو کرده است.
آمریکاییها در این نشست شرط کرده بودند که تنها در شرایطی حاضرند کمک مالی 30 میلیون دلاری را در اختیار ازبکستان و تاجیکستان قرار دهند که اجازه ساخت پایگاههای جدید نظامی و اطلاعاتی به آمریکا داده شود، پیشازاین و در سال 2015(درست در روزهایی که آمریکا در حال تولد داعش خراسان بود) دانیل روزنبلوم که در آن زمان دستیار وزیر امور خارجه آمریکا در امور آسیای جنوبی و مرکزی بود طرح کمک به کشورهای آسیای میانه درازای ساخت پایگاه نظامی را مطرح کرده و در آن زمان اسلام کریماف دست رد به سینه آمریکاییها زده بود. از نگاه دولت تاشکند آمریکاییها کمک به مبارزه با تروریسم را به رقابتهای ژئوپلیتیکی با روسیه گرهزده و برای فشار بیشتر به روسها و کشورهای مؤثر چون ایران بذر تروریسم را در منطقه گستردهاند.
شکست آمریکاییها درگرفتن وعده ساخت پایگاه نظامی در آسیای میانه باعث شده است تا پولی که قرار بود صرف مبارزه با تروریسم شود در عملیاتی معکوس در جهت رشد سلولهای ترور خرج گردد، طبق برخی برآوردهای اطلاعاتی، از اواخر سال 2021 تاکنون صدها هزار دلار پول برای دفتر «الصدیق» مستقر در افغانستان (که بر همه شاخههای داعش در آسیا، ازجمله داعش خراسان نظارت دارد) ارسالشده است.
در یک فقره داعش خراسان حدود 500 هزار دلار برای اقداماتی چون عملیاتهای انتحاری دریافت کرده است. بر اساس ارزیابی دفتر مبارزه با تروریسم سازمان ملل، در سهماهه آخر سال 2022، داعش خراسان «تقریباً بهطور قطعی» حمایتهای مالی خاصی را دریافت کرده که بخشی از آن، به عملیاتهای خارجی اختصاص دادهشده است.
نکته جالبتوجه آنکه آمریکاییها درازای پرداخت پول به داعش تنها طلب عملیات انتحاری نداشته بلکه از طریق این حمایتهای مالی بلکه روی انتصابات سازمانی این گروهک نیز اثرگذار است تا جایی که پس از ترور ثناءالله غفاری معروف به شهاب المهاجر، رهبر گروه تروریستی داعش خراسان کادر رهبری جدید توسط آمریکاییها تائید شده و جیمز کلاپر، مدیر وقت اطلاعات ملی آمریکا تأکید کرد که خراسان هماکنون در منطقه فعالیت میکند.
داعش در تاجیکستان چگونه رشد کرده است؟
استفاده از اتباع تاجیک در دو حمله تروریستی در شیراز و کرمان توجه بسیاری را به محل رشد تکفیریها جلب کرده است، برای بسیاری قابلتوجه است که چگونه آسیای میانه و کشورهایی چون تاجیکستان، قرقیزستان و ازبکستان پس از ورود آمریکاییها به منطقه به محل رشد و نمو تروریسم بدل شده است.
تاجیکستان، فقیرترین کشور در میان جمهوریهای شوروی سابق بهحساب میآید که نزدیکی به یکی از قدیمیترین و مهمترین کانونهای بحران منطقهای (افغانستان) در کنار فراهم بودن بسترهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امنیتی مناسب برای رشد تروریسم در آن، موجب آسیبپذیری این کشور از این مقوله شده است.
پرویز ملاجانوف کارشناس مبارزه با تروریسم درباره رشد داعش در تاجیکستان نوشته است:
گروه تکفیری داعش، تاجیکهایی را که پس از شکست این سازمان در سوریه و عراق تحت عنوان «داعش خراسان» در راستای برنامههای آینده خویش و با طرح و سازماندهی غرب و بهویژه آمریکا، به افغانستان منتقل کرده بود، مورداستفاده قرار میدهد؛ زیرا هدف غرب، ضربه زدن به منافع روسیه، چین و ایران با ناامن نگهداشتن افغانستان است و به همین جهت به دنبال آن است که فرصت برقراری ثبات و آرامش را از این کشور بحرانزده بگیرد.
اما نکته بعدی این است که تاجیکهای عضو داعش اکنون عملاً در یک بنبست قرارگرفتهاند و نه میتوانند به تاجیکستان و روسیه برگردند و نه راه دیگری برای رفتن به غرب برای آنها وجود دارد. زیرا در صورت بازگشت به تاجیکستان که وطن آنان است و یا روسیه که از آن به سوریه و عراق رفتهاند، قطعاً به حبسهای طولانی محکوم خواهند شد؛ بنابراین این افراد که از آینده ناامید شدهاند، تحت تأثیر تبلیغات زهرآگین داعش راه نجات خویش را در حمله به طالبان و مراکز مذهبی ایران میبینند؛ زیرا داعش، کمکهای ایران به سوریه و عراق و نقش شهید قاسم سلیمانی در شکست گروه تکفیری داعش در این دو کشور عربی را عامل ناکامی این سازمان تروریستی معرفی کرده است و با شستشوی مغزی نیروهای خود درصدد انتقامگیری است.
بر اساس آمار رسمی، بیش از 2 هزار تاجیک طی سالهای 2014 تا 2016 به سوریه و عراق رفتهاند که 80 درصد آنان در قلمرو روسیه بهعنوان کارگر مهاجر فعالیت میکردند. حتی تعدادی از این افراد به همراه خانوادههای خویش به سوریه و عراق رفته بودند که حدود 500 تن از آنها کشتهشده و اکنون زن و فرزندانشان سرگردان هستند.
یکی از دلایل جذب تاجیکها به صفوف گروه داعش در روسیه، تبلیغات گسترده رسانهای این سازمان تکفیری از طریق شبکههای اجتماعی است؛ اما دلایل دیگری ازجمله سخت بودن شرایط ثبتنام و هزینه بالای دریافت مجوز رسمی کار بهصورت ماهانه و درنهایت نبود حمایتهای لازم حقوقی از سوی سفارت و نهادهای سیاسی تاجیکستان بوده است که موجب میشود این افراد با وعده گروه داعش مبنی بر پرداخت حقوق بالا فریب بخورند.
بررسیها نشان میدهد که انگیزه عمده کارگران مهاجر تاجیک از پیوستن به گروههای تروریستی و افراطی طی سالهای 2014 تا 2018 اعتقادات انحرافی ناشی از فعالیت مبلغان این سازمانها و همچنین کسب منافع مالی بوده است؛ اما دلیل اصلی موفقیت مبلغان گروه داعش در شستوشوی مغزی کارگران مهاجر تاجیک در روسیه، نبود آگاهی و دانش اسلامی در این افراد است. درواقع محدودیتهای آموزش علوم اسلامی در تاجیکستان موجب شده است که این افراد خیلی راحت در دام فریب گروههای تروریستی و افراطی گرفتار شوند. [3]
برخی کارشناسان مسائل منطقه اعتقاددارند که وجود اختلافات سیاسی میان طالبان و دولت تاجیکستان یکی از دلایل باز بودن درهای این کشور آسیای میانه بهسوی تروریستهایی است که از مرز افغانستان عبور کردهاند، مقامهای تاجیکستان معتقدند که باوجود تأکید طالبان مبنی بر عدم حضور اعضای گروههای تروریستی در خاک افغانستان، حدود 20 سازمان تروریستی در شمال این کشور فعالیتهای زیرزمینی دارند که امنیت این کشور و منطقه را با خطر جدی روبهرو میکنند.
از آنسو دولت طالبان نیز معتقد است که تاجیکستان گاهی با عناصر تروریستی نیز همکاری کرده است! وبسایت المرصاد که نزدیک به طالبان بوده و اخبار امنیتی را منتشر میکند برای نشان دادن عمق اختلاف اطلاعاتی میان کابل و دوشنبه خبر داده که برخی عوامل اطلاعاتی در تاجیکستان با عناصر تروریستی در داعش خراسان ارتباط داشته تا جایی که به سرپل این گروهک تروریستی در آلمان پیام دادهاند که نباید تابعیت انتحاریها بهویژه تاجیکهایی که جذب شبکه ترور شدهاند را برملا سازد، این خبر وانمود کرده که طالبان از جزئیات عملیات تروریستی کرمان اطلاع داشته است!
این سایت خبری ادعا کرده است که محو کردن چهره تروریستها توسط داعش به دلیل مشخص نشدن تابعیت آنها بوده است، البته در بیان این دست اخبار نیز باید دقت کرد زیرا برخلاف ادعای این رسانه نزدیک به طالبان، تاجیکستان سرویس اطلاعاتی با مفهوم عینی موجود نداشته و دارای اداره مبارزه با جنایتهای سازمانیافته است که در زیرمجموعه وزارت کشور تاجیکستان قرار دارد.
این خبر اما دو گزاره درست دارد اول آنکه اختلافات عمیق سیاسی میان تاجیکستان و طالبان آسیای میانه را محلی امن برای باراندازی و تکثیر سلولهای تروریستی کرده و از سویی حضور رابط داعش خراسان در کشوری غربی چون آلمان حکایت آز آن دارد که تروریستها زیر پرچم امنیتی غربیها فعال بوده و به جذب کادرهای ترور مشغول هستند و سازمان سیا؛ موساد وداعش هر سه بازیگران یک پروژه مشترک هستند.
با کادرهای ترور چه باید کرد؟
مروری بر وضعیت منطقه پس از ترور خونین در گلزار شهدای کرمان حکایت از آن دارد که مبارزه با تروریسم و عوامل خارجی نشر آنیک رابطه چند معلولی بوده و نیاز مشارکت بیشتر میان همسایگان دارد، محدود کردن کانالهای لجستیکی ترور، افزایش همکاریهای امنیتی و اطلاعاتی میان همسایگان و فعال کردن پیمانهای منطقهای و اثرات اکولوژیک میتواند بخش زیادی از مسیرهای منتهی به رشد تروریسم را بسته و اقدامات سرویسهای معاند در تولدی ناامنی را کاهش دهد.
واقعیت آن است که در نفوذ آمریکاییها برای گسترش ترور در منطقه برخی کشورها چون ترکیه، امارات و عربستان سعودی نیز علاقهمند به نفوذ به آسیا میانه و بازی در زمین رادیکالیسم هستند، آخرین آمارهای منتشرشده در سال 2023 نشان میدهد که جنبشهای رادیکالی چون جماعت در کشورهایی چون قرقیزستان و حتی قزاقستان نیز رشد کرده و بحران بیکاری روی آن اثر مستقیم گذاشته است، بختیار ارگاشف کارشناس مسائل امنیتی و سیاسی نوشته است که هرقدر ترانزیت آسیای میانه با کشورهایی چون ایران افزایشیافته و شاخصهای رقابتی بیشتر شود احتمال اثرگذاریهای بیرونی روی گروههای رادیکال به سمت تروریسم کمتر میشود، شاخصها فقط یک عدد نیست!
[1] https://www.iess.ir/fa/analysis/3399/
[3] https://www.iess.ir/fa/interview/3560/