عصر ایران؛ مهرداد خدیر- در سالگرد فاجعه سقوط هواپیمای اوکراینی در 18 دی 1398 و مرگ اندوهبار و دلخراش 167 مسافر و 9 خدمه به جنبههای مختلف میتوان پرداخت و به برخی هم شاید نتوان.
به لحاظ رسانهای اما اتفاق ویژهای رخ داد که شاید در تاریخ مطبوعات ایران بیسابقه باشد و در رسانههای دنیا نیز پرشمار نیست.چون به یاد داریم که در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه بعد حادثه و حتی برخی روزنامههای شنبه (18 تا 21 دی) هرگونه شایبه و شایعه اصابت موشک تکذیب و سانحه طبیعی گزارش میشد.
به سرعت اما طبیعی بودن قضیه در معرض سوال قرار گرفت و سرانجام در اطلاعیه صبح شنبه 21 دی 1398ستاد کل نیروهای مسلح به این خطا اذعان و تصریح شد که به خاطر اصابت موشک در تشخیص نادرست شیء پرنده بوده و در حالی که در بخش خبری صبح رادیو در حال خواندن اطلاعیه بودند روزنامه کیهان شنبه همچنان بر روایت سه روز قبل اصرار داشت و این که موشکی در کار نبوده است.
اتفاق ویژه رسانهای این بود که روز بعد دستکم دو روزنامۀ چاپ تهران در تیتر اول خود به خاطر ارایۀ تحلیل و اعتماد و استناد به گزارشهای رسمی دربارۀ علت سقوط هواپیمای اوکراینی، از واژۀ «شرم» استفاده کردند و بقیه هم پوزش خواستند و ابراز تاسف کردند.
به بیان دیگر رسانهها از این که طی 48 تا 72 ساعت بعد از سقوط به جای کشف واقعیت روایت رسمی اولیه را به خورد مردم داده بودند پوزش خواستند. هر چند اکنون و با تغییر فضای سیاسی و یکدست شدن حاکمیت این پرسش شکل میگیرد که آیا در حال و هوای فعلی هم این امکان وجود داشت که آن اطلاعیه صادر شود یا اصرار شبانه رییس جمهوری وقت (حسن روحانی) نقش اصلی را در صدور اطلاعیه داشته است؟
نظر قطعی نمیتوان داد چون اتفاق مشابه در دولت فعلی رخ نداده تا ببینیم نحوه مواجهه چگونه میتوانست باشد اما نقش او را نمیتوان نادیده انگاشت که واقعیت را بر مصلحت ترجیح داد یا مصلحت را اعلام واقعیت دانست.
روزنامۀ همشهری که ارگان شورا و شهرداری با نگاه کاملا متفاوت و مغایر امروز بود با فونت درشت و تمام صفحه تیتر زد: «شرمساری». در توضیح این تیتر هم نوشت: «همشهری از بُهت اجتماعی و سوگ عمومی نسبت به پذیرش اشتباه و تأخیر در اعلام خبر دلیل سقوط هواپیمای اوکراینی گزارش میدهد».
روزنامۀ فرهیختگان هم که مثل امروز متفاوت بود این تیتر درشت را بر صفحۀ نخست خود نشاند: «شرمندۀ ایران».
محمد جواد ظریف وزیر وقت امور خارجه هم در حساب اینستاگرام خود از واژۀ «شرم» استفاده کرد و نوشت: «در این تراژدی تاریخی باید شرمسارِ ایران و شرمسارِ شهروندان بود که مردم بر همه چیز مقدماند.» بهارۀ آروین عضو شورای شهر(قبلی) تهران هم نوشته است: «به سهم خودم شرمندۀ شما هستم.»
همان گونه که اشاره شد این ابراز «شرم» به خاطر اعتماد به منابع رسمی و اعلام دلیل «نقص فنی» به جای «اصابت موشک» و احتمالاً انتشار تحلیل و گزارش مبتنی بر آن است.
نویسنده این سطور نیز 4 سال قبل به جای چند و چون ماجرا که از پرده برون افتاده بود به مقوله «شرم» پرداخت و نوشت:
«در تعریف سنتی، شرم، همان خجالت است و احساس سرافکندگی در برابر خدا یا مردم و از ترس همین احساس بوده که رعایت واقعی یا متظاهرانۀ دیگرنمایانۀ هنجارهای اخلاقی تجویز میشده است.
تعریف مدرن شرم اما با تعریف سنتی آن متفاوت است و یکی از بهترین کتاب ها در توضیح این تفاوت، کتاب «در ستایش شرم» نوشتۀ «حسن قاضی مرادی» است. در تعریف مدرن اما شرم، نوعی خودانگیختگی درونی فرد است. نویسنده در این کتاب میخواهد بگوید ما ایرانیان یا خودمان را ندیده ایم و اگر هم دیدهایم در آینۀ دیگران بوده است و نگاه راستین به خودمان نداشتهایم.
شرم رسانهها یا صاحب منصبان به خاطر همین است. خود را در آیینۀ روایت رسمی دیدن و اعتماد کردن به جای آن که رسانه باید خود را ببیند و به منابع مستقل، اتکا کند. چون منبع رسمی ممکن است معطوف به قدرت و مصلحت باشد اما روزنامه نگار باید به دنبال کشف حقیقت باشد.
در کتاب «در ستایش شرم» هم البته شرمساری و خجالت از هم تفکیک نشده و «شرم» را مدرن دانسته و نه «شرمساری» را.
مارک تواین میگوید: «انسان، تنها حیوانی است که سرخ میشود و به این سرخ شدن نیاز دارد.» از این روست که می توان رنگ شرم را رنگ سرخ دانست.
مدرن ترین تعریف «شرم» اما از آنِ «کارل مارکس» است: « شرم، نوعی خشم به خویشتن است».
نویسندۀ «درستایش شرم» معتقد است: « چون، خشم به خویشتن نداشته ایم به نقد خویشتن نپرداخته ایم اما حس شرم هم نداشته ایم.»
و چه گواهی بالاتر از شعر ناصر خسرو:
نه باک داشتم که همی عمر شد به باد
نه شرم داشتم که ضمیری خطا شدم
در اخلاق دینی به جای «حس شرم»، حس گناه است و در اخلاق عرفانی به جای حس شرم، حس حیاست. در شرم، طرف، مستقل و فعال و خودآگاه است و در خجلت یا خجالت اما وابسته و منفعل است.
حال به جان کلام این نوشته می رسم. این که دو رسانۀ عمومی یکی متعلق به شهرداری تهران و دیگری به دانشگاه آزاد اسلامی از واژۀ «شرم» استفاده می کنند، فراتر از بحث خجالت و یک نقطۀ عطف به حساب می آید.
قصد نویسندۀ «در ستایش شرم»، آسیب شناسی اجتماعی است و این که اگر حس شرم باشد، به جای مقصر شناختن دیگری، بر خود خشم می گیری و اکنون آن دسته از رسانههای ایرانی که در این 72 ساعت به جای تکاپوی کشف حقیقت روایت های دروغین را بازنشر و بر اساس آن تحلیل منتشر کردند بر خود خشم گرفته اند و این یادآور همان نکته ای است که در کتاب آمده است: شرم یعنی رهایی از نابالغیِ ناشی از تقصیر خویشتن. واکنش بدن، «تب» است و واکنش روان: شرم.
کوتاه این که خشم گرفتن باید حاصل خود انگیختگی باشد. این خود انگیختگی میتواند به فردیت و هویت و ترک نابالغی و رشد بینجامد و از این رو اعلام شرم را میتوان ورود به نوعی بلوغ رسانهای دانست.
متفکری هم می گوید تا شرم نباشد، نمی توانی به سمت جلو، خیز برداری و بجهی.»
یادداشت 4 سال قبل با جمله بالا به پایان رسید ولی حدس میزنم در ذهن شما این پرسش شکل گرفته که آیا بعد از آن شرم به جلو خیز برداشتیم و جهیدیم؟!