از جمله مباحث مهمی که در مباحث عاشورا پژوهی توجه محققان و نویسندگان را به خود جلب کرده، جایگاه بی بدیل امام سجاد(علیه السلام) در نهضت عاشورا است. امام سجاد(علیه السلام) بعد از واقعه تلخ و دردناک سال61 هجری و جنایات کربلا حدود سی و پنج سال در قید حیات بودند و در این مدت با روشنگری نقش مهمی در بیداری اسلامی و زنده نگه داشتن قیام اباعبد الله الحسین(علیه السلام) بر عهده داشتند.
نکته اول: یک بیماری غیر منتظره یا مصلحت الهی
اراده ی الهی بر این تعلق گرفته بود که نسل امامت در سال 61 هجری در میان هجوم ددمنشانه ی حرامیان کوفه وشام منقطع نگردد، هر چند که سپاه تا دندان مصلح امویان با انگیزه و هدف از بین بردن کاروان عاشورا و یاران امام حسین(علیه السلام) پا در عرصه کرب و بلا گذاشته بودند، ولی تقدیر و مصلحت الهی بر این تعلق می گیرد که امام زین العابدین(علیه السلام) از میدان کار زار به کنار گذاشته شود، تا اینکه پیام آور نهضت انسان ساز کربلا باشد. در واقع این بیماری موقت مصلحتی الهی بود تا اینکه حضرت از وظیفه جهاد علیه دشمن معذور باشد، و وجود مبارکش از کینه و کید یزیدیان محفوظ بماند. سبط بن جوزی در تذکره الخواص می نویسد: «علی بن الحسین(علیه السلام) چون بیمار بود کشته نشد.»[1]
بر اساس اندیشه ی شیعی امامان معصوم، آینه صفات الهی اند، ایشان صفات و اخلاق الهی را در خود به اوج کمال رسانیده اند: «صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً»، از این رو هر گاه کسی به ایشان پناهنده شود، هیچ گاه او را از خود ناامید نکرده و او را پناه می دهند. به عبارتی ائمه اطهار امان الهی برای مردم هستند، و این از صفات ذاتی ایشان است. آن زمان نیز مروان بن حکم و خانواده اش به دامان امام معصوم پناهنده شده بودند، او می دانست که این خاندان خاندان عفو و کرم هستند، از این رو به هدف خود نیز نائل آمدند.
«حمید بن مسلم می گوید ما به اتفاق شمر و عده ای از رجال به خیمه امام سجاد رسیدیم و دیدیم آن حضرت از شدت بیمارى بر فراش خود افتاده و تاب حرکت ندارد عده اى که با شمر ملعون بودند پیشنهاد قتل آن آقا را نموده و گفتند خوب است این جوان بیمار را شهید کنیم من از این پیشنهاد به شگفت آمده گفتم عجیب است مگر امر چنین مقرر شده که فرزندان هم کشته شوند این بیمارى و ناتوانى کافى به حال اوست و بالاخره از این گونه سخنان بسیار گفتم تا آنها را از کشتن او ممانعت کردند. در این وقت پسر سعد رسید زنان و دختران حسین علیه السلام اطراف او را گرفته...»[2]
نکته دوم: نقش امام سجاد(ع) در بیداری اسلامی
بدون تردید امام زین العابدین(علیه السلام) در بیداری اسلامی و زنده نگه داشتن حادثه عاشورا نقش بی بدیلی داشته است. مأموریت این امام همان و تلاش ایشان در جهت هویدا کردن حقیقت از همان خطبه های اولیه در شام و مجلس یزید آغاز می شود.
هر چند دستگاه بنی امیه سعی داشت با ظاهر سازی و فریب عوام به جنایات وحشیانه خود وجه شرعی ببخشد، ولی امام سجاد(علیه السلام) با روشنگری و تبیین حقیقت، ماهیت شیطانی دستگاه سفاک بنی امیه را روشن نمود، و همگان را از ظلم بزرگی که بر فرزندان رسول خدا وارد شده بود آگاه می کرد، بنابر نقل تاریخی ایشان تاپایان عمر داغدار صحنه عاشورا بود، و قریب به سی و پنج سال با اشک ماتم خود مردم را متوجه نهضت کربلا می کرد، نقل شده است، هنگامى که غذا براى افطارش حاضر مى شد، از شهادتگاه پدر و شهیدان به خون خفته کربلا یاد مى کرد و مى فرمود: آه از غم و اندوه! اى واى بر این مصیبت! و زمزمه مىکرد: «قتل ابن رسول اللَّه جائعا! قتل ابن رسول اللَّه عطشانا!»، فرزند گرانمایه پیامبر گرسنه به شهادت رسید! پسر پیامبر را با لب تشنه کشتند! و آنقدر مىگریست که گریبان جامهاش اشک آلود مىگردید!.»[3]
نکته سوم: امام سجاد(علیه السلام) و واقعه حره
بعد از واقعه کربلا و روشنگری های امام سجاد(علیه السلام) بیش از پیش ماهیت شیطانی حکومت اموی بر مردم روشن می شد، و جامعه اسلامی از خواب مرگبار عصر خود بیدار می شدند، به همین جهت جریان های اصلاحی مشخصی در جامعه اسلامی شکل گرفت، از جمله خیزش انقلابی مردم مدینه به وقوع پیوستن واقعه «حره»، ولی با این حال شاهد هستیم که حضرت رهبری و مدیریت این جنبش های انقلابی را بر عهده نمی گیرند، علت این امر را می توان در چند نکته مشاهده کرد.
1). امام سجاد(علیه السلام) با بررسی، تحلیل و ارزیابی اوضاع سیاسی، و اجتماعی عصر خود و ظرفیت اندک و ضعیف برخی از این خیزش ها شکست و نافرجام بودن آنها را پیش بینی می کرد، از این رو با استراتژی خاص خود از جبهه ای دیگر به دنبال اهداف الهی نهضت کربلا بود. از طرفی نمی خواست پا در عرصه ای گذارد که می دانست، عاقبت آن از بین رفتن مردم و شیعیان و همچنین هتک حرمت به نوامیس مردم بود؛ کما اینکه تاریخ نویسان نوشته اند: «مسلم بن عقبه، به دستور یزید، سه روز جان و مال مردم را بر سپاهیانش حلال کرد. ابن کثیر و سیوطی[4] غارت و جنایات سپاهیان او را مصیبتی سهمگین و وصفناپذیر خواندهاند. و حتی مسعودی[5] آن را فجیعترین حادثه، پس از شهادت امام حسین(علیه السلام)، دانسته است. سپاهیان مسلم بن عقبه در آن سه روز، از ارتکاب هیچ عمل زشتی، همچون تجاوز به نوامیس، بیرون کشیدن جنین از شکم زنان و کشتن نوزادان فروگذار نکردند.»
بدون تردید امام زین العابدین(علیه السلام) در بیداری اسلامی و زنده نگه داشتن حادثه عاشورا نقش بی بدیلی داشته است. مأموریت این امام همان و تلاش ایشان در جهت هویدا کردن حقیقت از همان خطبه های اولیه در شام و مجلس یزید آغاز می شود.
2). محققان در خصوص قیام مردم مدینه این چنین بیان داشته اند، در بین رهبر و یا رهبران «شورش حره» افکار و اندیشه های زبیری حاکم بود از این رو با توجه به سوابق عبد الله بن زبیر، و نفوذ او در میان شورشیان این قیام نمی توانست یک قیام اصیل شیعی باشد، محققان بیان داشته اند که «عبد الله بن زبیر» خود از داعیه داران خلافت پس از مرگ معاویه بود که حکومت آل زبیر را در مکه پایهگذاری کرد. از این رو امام سجاد(علیه السلام) نیز نمی خواست خود را شیعیانش از مسیر و جاده عبدالله بن زبیر به اهدافشان برسند.
نکته چهارم: چرا امام به مروان و خانواده اش پناه داد
بر اساس اندیشه ی شیعی امامان معصوم، آینه صفات الهی اند، ایشان صفات و اخلاق الهی را در خود به اوج کمال رسانیده اند: «صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً»، از این رو هر گاه کسی به ایشان پناهنده شود، هیچ گاه او را از خود ناامید نکرده و او را پناه می دهند. به عبارتی ائمه اطهار امان الهی برای مردم هستند، و این از صفات ذاتی ایشان است. آن زمان نیز مروان بن حکم و خانواده اش به دامان امام معصوم پناهنده شده بودند، او می دانست که این خاندان خاندان عفو و کرم هستند، از این رو به هدف خود نیز نائل آمدند.
پی نوشت ها:
[1]. تذکره الخواص، ص 324.
[2]. الإرشاد للمفید(ترجمه ساعدى)، ص468.
[3]. در سوگ امیر آزادى ( ترجمه مثیر الأحزان )، ص373.
[4]. البدایة و النهایة، ج 4، جزء8، ص220، ص 209.
[5]. تنبیه، ص306.
منبع : پایگاه تبیان