ماهان شبکه ایرانیان

امروز با سعدی: فریاد ز دست نقش، فریاد

چشمی که نظر نگه ندارد
بس فتنه که با سر دل آرد
 
آهوی کمند زلف خوبان
خود را به هلاک می‌سپارد
 
فریاد ز دست نقش، فریاد
و آن دست که نقش می‌نگارد
 
هرجا که مولهی چو فرهاد
شیرین صفتی برو گمارد
 
کس بار مشاهدت نچیند
تا تخم مجاهدت نکارد
 
نالیدن عاشقان دلسوز
ناپخته مجاز می‌شمارد
 
عیبش مکنید هوشمندان
گر سوخته خرمنی بزارد
 
خاری چه بود به پای مشتاق؟
تیغیش بران که سر نخارد
 
حاجت به در کسیست ما را
کاو حاجت کس نمی‌گزارد
 
گویند برو ز پیش جورش
من می‌روم او نمی‌گذارد
 
من خود نه به اختیار خویشم
گر دست ز دامنم بدارد
 
بنشینم و صبر پیش گیرم
دنبالهٔ کار خویش گیرم
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان