پس از انقلاب در بخش عمده دوران، علینقی خاموشی رئیس اتاق بازرگانی ایران بود؛ 27 سال از 44 سال. در باقی این دوران، عمر ریاست اشخاص بر این مسند کوتاه بود و هریک به دلیلی کنار رفت؛ آخرین نمونه آن، حسین سلاحورزی است. این گزارش مروری کوتاه بر فعالیتهای برجستهترین روسای اتاق تهران و ایران است که میتوان آن را چند قاب عکس از برجستهترین روسای اتاق تهران و سپس ایران دانست.
چهره موسس
محمدحسین امینالضرب؛ نام خانوادگی او مهدوی بود و لقب امینالضرب را از پدرش محمدحسن به ارث برد که کار او ضرب سکه بود. تحصیلات خود را مانند اشراف اروپایی در منزل انجام داد و انگلیسی و فرانسه را یاد گرفت. مدتی در تهران محضر سیدجمالالدین اسدآبادی را درک کرد و عربی را از او آموخت. از سنین نوجوانی به پول علاقه داشت و در حیاط خانه پدر ضرب سکه را آموخت و لقب امینالضربی را برای خانواده حفظ کرد،سپس نخستین مجمعی را که با اتاق بازرگانی مشابهت داشت تاسیس کرد؛ مجلس وکلای تجار که با پیمودن سیر تطور به اتاق بازرگانی تهران و در نهایت به اتاق بازرگانی ایران تبدیل شد. پیشنهاد تشکیل اتاق بازرگانی که مجلس وکلای تجار نام گرفت را او به ناصرالدینشاه داد تا مجمعی مستقل از بازرگانان تشکیل شود و اهم مسائل بازرگانی را به شاه و دولت برساند. تشکیل این مجمع به ذائقه سنتگرایان و از جمله به مذاق حکام محلی خوش نیامد و سعی بر انحلال آن کردند.
او به سال1311 خورشیدی از دنیا رفت و پس از مرگش یکی از وکلای مجلس شورایملی او را اینگونه توصیف کرد: «فقید مرحوم بهقدری محسنات و مکارم اخلاقی داشت که بنده مردد هستم کدامیک از آنها را بهعنوان تَذکِر از آن مرحوم ذکر کنم. یقین دارم اگر از صمیمیت و پایداری ایشان در رفاقت و سیاست بیان کنم، برای مذاکره در مجلس شورایملی که به این دو صفت در اعضایش احتیاج مبرم دارد، حسن تشخیص باشد. از پیدایش مشروطیت تا هنگام وفاتش، مرحوم مهدوی به آزادی و عدالت باوفا و صدیق بود و به این دوره (عصر پهلوی) خادم و پایدار زیست. تمام ساعات این مرد خیرخواه مصروف کارهای اجتماعی و اقتصادی بود و این سیره و عادت تا آنجا دوام داشت که بهکارهای شخصی خود نمیپرداخت و آنها را در درجه دوم میشناخت. به اوضاع حاضره در ترقیات باهره امروز ایمان و عقیده داشت و به پیشرفت امور وطنی خویش عملا ابراز علاقه میکرد و در روش محکم خود لغزش و فتوری نداشت. به جرگه ما مهربان و برای همه نیکخواه بود. از زبان و عملش کسی را رنجه نمیکرد و با خیر و نیکی؛ اخوت و الفت داشت.» از نوادگان او فریدون مهدوی در دوران پهلوی دوم و در کابینه هویدا وزیر بازرگانی شد؛ چندان به آزادی تجارت عقیده نداشت تا آنجا که به او بولدوزر سرکوب قیمتها میگفتند و یحیی مهدوی فقید، به آموختن و آموزش و ترجمه و تالیف در فلسفه مشهور بود و از او آثار و خیرات بسیار بهجا ماندهاست.
تاجر اصفهانی
حبیبالله امین، ملقب به امینالتجار اصفهانی پس از امینالضرب به ریاست اتاق تهران رسید. در جریان مبارزات با استبداد محمدعلی شاه درمیان اعضای جنبش سری آزادیخواهی قرارگرفت. در جریان جنگ اول جهانی عضو کمیته دفاع ملی بود و مدتی بهدست نیروهای انگلیسی دستگیر و زندانی شد. در میان مطالب اندکی که درباره او هست، حکایتی در صفحه ویکیپدیای فارسی وجود دارد به این مضمون: بهدنبال کاهش صادرات تریاک ایران در اوایل سلطنت پهلوی اول، چون دولت ایران که صادرات تریاک را به انحصار خود درآورده بود، به سبب وجهه بینالمللی نمیتوانست در بازاریابی جهانی این کالا و افزایش صادرات این کالا مستقیما عمل کند، رضاشاه امینالتجار را احضار کرد و دستور داد دولت انحصار صدور تریاک را به او بدهد تا به بازاریابی و صدور تریاک بپردازد و در عوض، علاوهبر عوارض صدور، تا سه سال سالانه پنجاههزار لیره استرلینگ به دربار بپردازد. در آخر اردیبهشت 1309 عبدالحسین تیمورتاش وزیر دربار نزد امینالتجار رفت و گفت برای مصارف دربار نیاز ضروری به 9هزار لیره ارز پیدا کرده و از او خواست که این مبلغ را از حساب مبلغ سالانه پنجاههزار لیره دربار به او بپردازد، او نیز در مقابل نقشه خواهد کشید که امینالتجار از پرداخت سالانه پنجاههزار لیره معاف شود، اما تیمورتاش موفق نشد چنین معافیتی برای امینالتجار بگیرد و بعدا که تیمورتاش مغضوب شد، محمدحسین آیرم؛ رئیس شهربانی وقت از همین موضوع برای تیمورتاش پروندهای ساخت. او در سال1328 از دنیا رفت و در تختفولاد اصفهان به خاک سپرده شد.
وردست یا رقیب؟
محمدرضا خرازی، عمدتا زیر سایه ریاست سناتور نیکپور قرار داشت و با آنکه در یک انتخابات رای او را شکست و اول شد اما باز در لابیگری بازی را به نیکپور واگذار کرد، بااینحال برخی قضاوت دیگری دارند و او را «وردست» و «پیشکار» نیکپور توصیف میکنند، از جمله روایتی که از زبان یکی از کارگزاران پهلوی در تاریخ شفاهی هاروارد موجود است. او تنها در دوره کوتاهی در فاصله ریاست نیکپور و علی وکیلی سرپرست اتاق تهران شد. در سال1321 نقلقولی از او هست که نشان از نارضایتی او دارد؛ پس از اینکه بازی انتخابات را بر اساس قانون جدید به نیکپور واگذار کرد به کنایه میگوید: «در این اتاق کسانی شرکت را انتخاب کنند که گذشته از صحت عمل و سلامت نفس و حسن شهرت و عدماتکا به نفع شخصی، بهطور انحصار در مقام خدمت به بازرگانی ایران نیز بیدریغ باشند و مخصوصا باتوجه به سوابق عمل تجاری و آشنایی با مقررات و قوانین و کلیه شئون تجاری ایران و اهل آن باشند که برای حفظ منافع بازرگانی ایران فداکاری کنند تا بازارهای ازدست رفته کالای ایران دوباره برای تجار ایرانی تجدید شود.»
او ادامهمیدهد: «بهصورت ظاهری اتاقی هم در نقطهای از بازار گرفته؛ اسم خود را بازرگان نهادند. در عین حال، معدودی از بازرگانان بیرحم که متاسفانه در همه طبقات از این قبیل وجود دارند، در این ترقیات شگرف سوءاستفاده کرده و دامن تجار واقعی و صحیحالعمل را هم خواستند آلوده کنند و یک طبقه از همین تجار در طول جنگ ولو یک دینار هم چه از راه احتکار، چه خرید کالای خارجی موجود در ایران و چه از فروش چندینبرابر آنچه که خریدهاند خودداری کرده و دامان پاک خود را به اینگونه دخلهایی که دیر یا زود مورد قهر و غضب خداوندی واقع میشوند، نیالودند و بهاصطلاح باد آورده را باد میبرد.»
اهل بزم و موافق حکومت وقت
چهره سناتور علی وکیلی، رئیس اتاق بازرگانی تهران بهتر از هرجا در گزارش ساواک تصویر شدهاست. این گزارش مینویسد: «در حدود 70سالسن دارد و در تبریز متولد شده. قدکوتاه و هیکلدرشت. موقع خواندن عینک استفاده میکند. نماینده مجلس سنا. ساکن خیابان کاخ. مسلمان شیعه. متاهل است. خانم او آذربایجانی است. دو دختر دارد. تحصیلات قدیمی دارد ولی ادبیات او خوب است. موافق حکومتهای وقت است و با سازش با حکومتهای وقت همه نوع تجارت انجام میدهد و تنها با دولت مصدق زدوبند ندارد، با اینکه سن وسالی از او گذشته در میهمانیهای شبانه ستاره است و به عیش و عشرت حرفهای.» از سال1336 تا 1342 رئیس اتاق بازرگانی تهران بود. علینقی عالیخانی، وزیر اقتصاد، در مصاحبهاش با پروژه تاریخ شفاهی ایران از دلیل کنارهگیری وکیلی از ریاست اتاق بازرگانی تهران میگوید: «6- 5 ماه پس از اینکه به وزارت اقتصاد آمدم با مشورت با نخستوزیر و کسب اجازه از پهلوی دوم ترتیبی دادم که به علی وکیلی، رئیس اتاق بازرگانی تهران توصیه شود که از کار خودش کنار برود و دلیل آن را هم این آوردیم که شاه مایل است که ایشان خودشان را خیلی خسته نکنند. بهخاطر اینکه مریض بود و واقعا هم حال خوشی نداشت آنچنانکه در حدود یک سال پس از این جریان هم فوت کرد. عالیخانی ادامهمیدهد: «ولی از نظر من اینها بهانه بود. دلیل اصلی من این بود که تا مقداری اتاق بازرگانی تهران را جوان بکنیم. نباید این نکته را ناگفته بگذارم که متاسفانه ترتیب انتخاب اتاق بازرگانی تهران بهصورت کاملا آزادی انجام نمیپذیرفت و اگر هم میخواستند برای هرکسی که کارت بازرگانی دارد و حقرای دارد این امکان را بدهند که نماینده انتخاب کنند، شاید هیچکدام از این کسانی که در اتاق بازرگانی بودند به نمایندگی انتخاب نمیشدند، چراکه بیشتر اینها کسبه خردهپا یا تیپهای بازاری بودند و بنابراین نوع کسانی که موردنظر آنها بود با کسانی که صنایع تازه و نو را ایجادکردهبودند، تفاوت داشتند.»
تاجرپیشه و منفعتدوست
علیاکبر محلوجی، فرزند محمدجعفر به سال1292 در تهران متولد شد. لیسانس حقوق از دانشگاه تهران داشت و تحصیلات خود را در رشته اقتصاد در لوزان سوئیس ادامه داد و فوقلیسانس گرفت. از سال1349 تا 1353 ریاست اتاق تهران را برعهده داشت. در برگ معرفی او در ساواک آمدهاست: نامبرده از نظر صحت عمل و درستی مورد ایراد نبوده. از نظر مدیریت و شایستگی و حسن شهرت عادی است. شخصی باهوش و زرنگ و وارد به امور تجارت است. از معایب او تاجرپیشگی و منفعت دوستی است. سرمایه قابلتوجهی دارد و از بازرگانان عمده و دارای اعتبار است.
انگلوفیل شرمنده
عبدالحسین نیکپور، (علینقی) خاموشی دوران پهلوی بود و طولانیترین دوره ریاست بر اتاق بازرگانی را در این دوره داشت. سناتور نیکپور؛ مرد سیاست، با پیوندهایی عمیق با سیاستمردان دوران؛ 5 دوره وکیل مجلس شورایملی شد؛ در زمان وزارت علیاکبر داور مشاور و معتمد او بود؛ با قوامالسلطنه هم رفاقت داشت و به این واسطه با او برای مذاکرات نفت به شوروی رفت. در زمان خودش در اتاق مورد انتقاداتی واقع میشد. میگفتند رابطه با دولتیها را پله ریاست بر اتاق بازرگانی میکند. در انتخابات حتی اگر سومین رای را نیز از آن خود کردهبود، با لابیگری به ریاست میرسید. در اسناد جدیدی که آزاد شدهاست سخن از این است که با بریتانیا روابطی داشت و البته از نظر ذائقه سیاسی نیز انگلوفیل بود، اما پنهانی و به هیچعنوان نمیخواست به این صفت مشهور شود.
27 سال ریاست
علینقی خاموشی رئیس اتاق بازرگانی ایران، 27سال بر این مسند نشست، پس از انقلاب کمیته منتخب رهبر انقلاب در اتاق بازرگانی تشکیل شد. این کمیته هشتنفره تنها چند روز پس از پیروزی انقلاب در 22بهمن، با نامهای به امضای امامخمینی به اتاق بازرگانی رفتند. کمیتهای که خود بازمانده کمیته قدیمیتری بود که در پاریس و شبی با حضور بازرگان، آیتالله بهشتی، باهنر و علیاکبر هاشمیرفسنجانی در منزل علاءمیرمحمدصادقی تشکیل شد و وظیفه آن ساماندهی اعتصابات و حفظ ارتباط با کارخانهها و بازاریان بود. از دل ادامه حیات این کمیته بود که خاموشی ریاست خودش به اتاق را آغاز کرد و 27سال ادامه داد. محافظهکار و نماینده هیاتموتلفه بود و فارغالتحصیل رشته نساجی از انگلستان. هنگامی که رشته امور را بهدست نهاوندیان سپرد متعجب بود و در جملهای که مشهور است این تعجب را به زبان آورد: «وقتی که رأیها را شمردند، باورم نمیشد که رای نیاوردهام؛ ولی با خودم میگفتم که آقای نهاوندیان الان پشت تریبون میرود و میگوید من حاضر نیستم بهجای «خاموشی» بنشینم. بعد دیدم ایشان پشت تریبون رفت و برنامههای آیندهاش را گفت. عجب!» آینه تمامنمای روحیات سنتی او که در آن رعایتنکردن احترام کوچک و بزرگی و شاگرد و مریدی باعث تعجب میشود.
مرد سراپا دولتی بخشخصوصی
چنانچه پیش از این در همین صفحه به آن پرداختهشد، شاید نهاوندیان را بتوان شاخصترین چهره درمیان روسای اتاق بازرگانی پس از انقلاب شمرد. نهاوندیان در هر دو عرصه حوزه و دانشگاه تحصیلکرده بود. در ایران اقتصاد خواند و علوم حوزوی، پس از انقلاب و سال1364 به آمریکا رفت و دانشگاه جورج واشنگتن را برگزید و دکتر اقتصاد شد. با آنکه به بخشخصوصی آمده بود، با بسیاری از سیاسیون ایران رابطهای نزدیک داشت و تصدی مناصب دولتی بسیاری را بر عهده گرفت.
دوستی و همکاری با علی لاریجانی در صداوسیما و شورایعالی امنیت ملی داشت، در مشاغل امنیتی، البته امنیت ملی فعالیت کرد و در دوران ریاستجمهوری حسن روحانی ریاست دفتر رئیسجمهور را برعهده گرفت. نتیجه کار او در اتاق بازرگانی نیز کم نبود؛ نتیجهای که منتقدان آن را ضربه به اتاق میدانند و با حالتی شبیه به احساسات نوستالژیک به ازدسترفتن سادگی امور در اتاق از آن یاد میکنند.
اتاق ایران در دوره نهاوندیان ساختاری بزرگتر یافت، کمیسیونها و کمیتهها تشکیل شدند و فعالیت آن هرچه بیشتر از حالت سنتی خارج شد، اما بازتاب این اقدامات در صدای منتقدان به ساماندادن امور تعبیر نشد، بلکه به نابودی ساختار سنتی اتاق متهم شد.
تاجر انار، تاجر پسته
محسن جلالپور و غلامحسین شافعی کمتر موضوع مشهوری در کارنامه سیاسی دارند، هرچند بازرگانانی موفق و سرآمد هستند. جلالپور، تاجر بزرگ پسته ایران و حتی جهان است. دوره ریاست او کوتاهمدت بود و میگویند به دلیل مشکلات سلامتی از ریاست کنارهگیری کرد. شافعی تاجر انار و زعفران است و چنانچه از تجارتش میشود حدس زد اهل مشهد.
هنگامی که محمدرضا نهاوندیان اتاق بازرگانی را به مقصد ریاست دفتر حسن روحانی ترک کرد جایگزین او شد؛ همچنین با استعفای جلالپور جای او را پر کرد و در یک دوره نیز توانست رای بازرگانان را جلب کند و ریاست دوره نهم اتاق بازرگانی را از آن خود کند؛ پس از ریاست شافعی در دوره نهم، حسین سلاحورزی ریاست اتاق ایران در دوره دهم را از آن خود کرد که حکایت آن اکنون مشهورتر از آن است که نیاز به بازگوکردن داشتهباشد. با مشکلاتی که برای ریاست سلاحورزی بهوجود آمد او کنارهگیری کرد تا صمد حسنزاده تاجر و صنعتگر تبریزی سکان هدایت اتاق ایران را بهدست بگیرد.