تا زمانی که کشورها اسرار را از یکدیگر مخفی نگه دارند، یعنی میکوشند تا آن اسرار را از یکدیگر بربایند. «جاسوسی» بخشی جداییناپذیر از «حکومتداری» و «سیاستورزی» بوده و خواهد بود، حتی اگر تکنیکهای آن به طور مداوم در حال تکامل باشد. اولین جاسوسان آمریکا «جنگ انقلابی» را با استفاده از رمزها، شبکههای مخفی پیکها و جوهر نامرئی برای مکاتبه با یکدیگر و متحدان خارجی خود سپری کردند. در جنگ جهانی دوم، حوزه نوظهوری از تحلیل سیگنالهای اطلاعاتی به کشف نقشههای جنگ ژاپن کمک کرد. در اوایل جنگ سرد، با ظهور U-2 و دیگر هواپیماهای جاسوسی در ارتفاع بالا که میتوانستند از تاسیسات نظامی شوروی با وضوح چشمگیر عکسبرداری کنند، تواناییهای اطلاعاتی ایالات متحده به معنای واقعی کلمه به «استراتوسفر» رفت.
ستارههای ساده حک شده بر روی «دیوار یادبود» مقر سیا در لنگلی، ویرجینیا، به 140 افسر این نهاد اختصاص دارد که تجلیلی است از آنها که جان خود را برای خدمت به کشورشان فدا کردند. این یادبود یادآوری ماندگار از بیشمار اقدامات متهورانه است. با این حال، آن نمونههای قهرمانی و بیشمار موفقیتهای بیسروصدای سیا برای عموم مردم آمریکا بسیار کمتر از اشتباهاتی که گاهی تاریخ این آژانس را مخدوش کرده، شناخته شده است. آزمون تعیینکننده برای اطلاعات همیشه پیشبینی و کمک به سیاستگذاران برای هدایت تغییرات عمیق در چشمانداز بینالمللی بوده است: لحظاتی نادر که تنها چند بار در هر قرن اتفاق میافتند.
همانطور که جو بایدن تکرار کرده است، ایالات متحده امروز با یکی از آن لحظات نادر مواجه است که مانند پیامدهای طلوع جنگ سرد یا دوره پس از 11 سپتامبر است. ظهور چین و بدخواهی روسیه چالشهای ژئوپلیتیک دلهرهآوری را در دنیای رقابت شدید استراتژیک ایجاد میکند که در آن ایالات متحده دیگر از برتری بلامنازع برخوردار نیست و در آن تهدیدهای موجودیتی اقلیمی در حال افزایش است. افزون بر این، پیچیدهتر کردن مسائل، انقلابی در فناوری است که حتی فراگیرتر از انقلاب صنعتی یا آغاز عصر هستهای است. از ریزتراشهها گرفته تا هوش مصنوعی و تا محاسبات کوانتومی، فناوریهای نوظهور جهان - از جمله حرفه اطلاعاتی - را متحول میکنند. از بسیاری جهات، این تحولات کار سیا را سختتر از همیشه میکند و به دشمنان ابزارهای قدرتمند جدیدی میدهد تا ما را گیج کنند، از ما فرار کنند و از ما جاسوسی کنند.
و با این حال، به همان اندازه که جهان در حال تغییر است، جاسوسی همچنان یک بدهبستان متقابل بین انسان و فناوری است. همچنان رازهایی وجود خواهد داشت که فقط انسانها میتوانند آنها را جمعآوری کنند و عملیاتهای مخفی که فقط انسانها میتوانند انجام دهند. پیشرفتهای تکنولوژیک، بهویژه در تحلیل سیگنالهای اطلاعاتی، چنین عملیاتهای انسانی را همانطور که برخی پیشبینی کردهاند، بیربط نکرده است بلکه عمل آنها را انقلابی کرده است. سیا برای اینکه یک سرویس اطلاعاتی موثر در قرن بیست و یکم باشد، باید تسلط بر فناوریهای نوظهور را با مهارتهای مردم با مردم و جسارت فردی که همیشه در قلب حرفه ما بوده است، درهم آمیزد. این به معنای تجهیز افسران عملیات به ابزارها و مهارتهای تجاری برای انجام جاسوسی در دنیای نظارت مداوم فناوری است و تجهیز تحلیلگران به مدلهای پیشرفته هوش مصنوعی که میتوانند مقادیر عظیمی از اطلاعات منبع باز و بهدستآمده مخفیانه را هضم کنند تا بتوانند بهترین قضاوتهای انسانی خود را بسازند.
در عین حال، آنچه سیا با اطلاعاتی که جمعآوری میکند انجام میدهد نیز در حال تغییر است. «طبقهبندیزدایی استراتژیک»، افشای عمدی اسرار خاص برای تضعیف رقبا و متحدان، به ابزار قدرتمندتری برای سیاستگذاران تبدیل شده است. استفاده از آن به معنای به خطر افکندن غیرمحتاطانه منابع یا روشهای مورد استفاده برای جمعآوری اطلاعات نیست، بلکه به معنای مقاومت عاقلانه در برابر میل برای طبقهبندی کردن همه چیز است. جامعه اطلاعاتی ایالات متحده همچنین در حال یادگیری ارزش روزافزون دیپلماسی اطلاعاتی است و در حال دستیابی به درک جدیدی از این است که چگونه تلاشهایش برای تقویت متحدان و مقابله با دشمنان میتواند از سیاستگذاران حمایت کند. این زمان چالشهای تاریخی برای سیا و کل حرفه اطلاعاتی است، با تغییرات ژئوپلیتیک و تکنولوژیک که آزمون بزرگی را که تاکنون با آن مواجه بودهایم، به همراه داشته است. موفقیت به ترکیب اطلاعات سنتی انسانی با فناوریهای نوظهور به روشهای خلاقانه بستگی دارد. به عبارت دیگر، این امر مستلزم انطباق با جهانی است که تنها پیشبینی مطمئن در مورد تغییر، شتاب گرفتن آن است.
پوتین در منگنه
دوران پس از جنگ سرد در لحظهای که روسیه در فوریه 2022 به اوکراین حمله کرد، به پایان قطعی رسید. من بیشتر از دو دهه گذشته را صرف درک ترکیب قابل احتراق نارضایتی، جاهطلبی و ناامنی کردهام که ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه تجسم میکند. چیزی که من آموختهام این است که همیشه دست کم گرفتن علاقه او به کنترل اوکراین و انتخابهایش اشتباه است. بدون این کنترل[اوکراین]، پوتین معتقد است که غیرممکن است که روسیه یک قدرت بزرگ باشد یا او یک رهبر بزرگ روسیه باشد. این تثبیت غمانگیز باعث شرمساری روسیه شده و نقاط ضعفش را آشکار کرده است: از اقتصاد تکبعدی گرفته تا قدرت نظامی متورم و سیستم سیاسی فاسد آن. تهاجم پوتین همچنین عزم و اراده نفسگیر مردم اوکراین را برانگیخته است. من شجاعت آنها را در سفرهای مکرر زمان جنگم به اوکراین که با حملات هوایی روسیه و تصاویر واضح از سرسختی و نبوغ اوکراینی در میدان نبرد مشخص شده بود، از نزدیک دیدهام.
جنگ پوتین در بسیاری از سطوح برای روسیه شکست بوده است. هدف اولیه او از تصرف کییف و تحت سلطه درآوردن اوکراین، احمقانه و توهمآمیز بود. ارتش او صدمات زیادی را متحمل شده است. حداقل 315هزار سرباز روسی کشته یا زخمی شدهاند، دوسوم موجودی تانکهای روسیه قبل از جنگ نابود شدهاند و برنامه نوسازی نظامی پوتین که دههها طول کشیده بود، تهی شده و از میان رفته است. همه اینها نتیجه مستقیم شجاعت و مهارت سربازان اوکراینی است که با حمایت غرب پشتیبانی میشود. در همین حال، اقتصاد روسیه با شکستها و عقبگردهای طولانیمدت روبهرو است و این کشور بهعنوان دستنشانده اقتصادی چین، سرنوشت خود را رقم میزند. جاهطلبیهای بیش از حد پوتین از راه دیگری نیز نتیجه معکوس داشته است: آنها ناتو را تشویق کردهاند تا بزرگتر و قویتر شود.
اگرچه به نظر نمیرسد که قدرت سرکوبگرانه پوتین به این زودیها تضعیف شود، اما جنگ او در اوکراین بیسر و صدا قدرت او را در داخل کشور میفرساید. شورش کوتاهمدتی که در ژوئن گذشته توسط «یوگنی پریگوژین» (رهبر مزدوران اوکراینی واگنر) شروع شد، نگاهی اجمالی به برخی از ناکارآمدیهای نهفته در پس تصویر به دقت صیقلخورده پوتین از کنترل داشت. برای رهبری که به سختی عنوان «داور نظم» را برای خود دست و پا کرده است، پوتین بیتصمیم و سرگردان به نظر میرسید، در حالی که شورشیان حامی پریگوژین به سمت مسکو میرفتند. برای بسیاری از نخبگان روسی، پرسش این نبود که امپراتور لباس نداشت، بلکه این بود که چرا لباس پوشیدن او اینقدر طول کشید. پوتین در نهایت با پریگوژین، که دو ماه پس از شروع شورش خود در یک سقوط هواپیمای مشکوک کشته شد، تصفیه حساب کرد. اما انتقاد گزنده پریگوژین از دروغها و قضاوتهای نادرست نظامی در حلقه یا هسته جنگی پوتین و فساد در قلب سیستم سیاسی روسیه، به زودی ناپدید نخواهد شد.
امسال احتمالا سال سختی در میدان نبرد در اوکراین خواهد بود؛ آزمونی برای حفظ قدرت که پیامدهای آن فراتر از مبارزه قهرمانانه این کشور برای حفظ آزادی و استقلال خواهد بود. در حالی که پوتین در حال بازسازی تولیدات دفاعی روسیه - با اجزای حیاتی از چین، و همچنین تسلیحات و مهمات از کرهشمالی - است، او همچنان شرط میبندد که زمان به نفع اوست و میتواند اوکراین را نابود کند و حامیان غربیاش را از پا درآورد. چالش اوکراین این است که غرور پوتین را فرونشاند و هزینههای سنگین ادامه درگیریها را برای روسیه نشان دهد، آن هم نهتنها با پیشرفت در خط مقدم بلکه با انجام حملات عمیقتر در پشت سر آنها و دستیابی به دستاوردهای ثابت در دریای سیاه. در این شرایط، پوتین ممکن است دوباره درگیر مانور قدرت هستهای شود؛ لذا نادیده گرفتن کامل خطرات تشدیدکننده، احمقانه است. اما به همان اندازه احمقانه خواهد بود که بیهوده توسط آنها مرعوب شویم.
کلید موفقیت در حفظ کمکهای غرب به اوکراین نهفته است. با کمتر از پنجدرصد از بودجه دفاعی ایالات متحده، این یک سرمایهگذاری نسبتا متوسط با بازده ژئوپلیتیک قابلتوجه برای ایالات متحده و بازده قابلتوجه برای صنعت آمریکاست. در صورت ایجاد فرصتی برای مذاکرات جدی، تداوم جریان تسلیحات، اوکراین را در موقعیت قویتری قرار میدهد. این فرصتی را برای تضمین یک برد بلندمدت برای اوکراین و یک باخت استراتژیک برای روسیه ارائه میدهد. اوکراین میتواند از حاکمیت خود محافظت و آن را بازسازی کند، در حالی که روسیه باید با هزینههای پایدار حماقت پوتین مقابله کند. خروج ایالات متحده از درگیری در این لحظه حیاتی و قطع حمایت از اوکراین، گل به خودی با ابعادی تاریخی است.
مانور قدرت شی
هیچ کس بیشتر از رهبران چین حمایت ایالات متحده از اوکراین را رصد نمیکند. چین تنها رقیب ایالات متحده است که هم قصد دارد نظم بینالمللی را تغییر دهد و هم قدرت اقتصادی، دیپلماتیک، نظامی و تکنولوژیک برای انجام این کار دارد. تحول اقتصادی این کشور در پنج دهه گذشته فوقالعاده بوده است. این یکی از مواردی است که مردم چین به خاطر آن مستحق اعتبار و تحسین زیادی هستند و یکی از مواردی است که بقیه جهان به طور گسترده از آن با این باور که چین مرفه یک محصول جهانی است، حمایت کرده است. مساله به خودی خود ظهور چین نیست، بلکه اقدامات تهدیدآمیزی است که به طور فزایندهای با آن همراه است. شی جین پینگ، رهبر چین، سومین دوره ریاست جمهوری خود را با قدرتی بیشتر از هر یک از اسلاف خود از زمان مائو تسه تونگ آغاز کرده است. شی به جای استفاده از این قدرت برای تقویت و احیای سیستم بینالمللی که دگرگونی چین را ممکن کرد، به دنبال بازنویسی آن است. در حرفه اطلاعاتی، آنچه رهبران میگویند را به دقت مطالعه میکنیم. اما ما حتی بیشتر به آنچه آنها انجام میدهند توجه میکنیم.
سرکوب فزاینده شی در داخل و رویکرد تهاجمی او در خارج از کشور، از شراکت «بدون محدودیت» با پوتین تا تهدیدهای او برای صلح و ثبات در تنگه تایوان، غیرممکن است که نادیده گرفته شود. با این حال، تاثیر همبستگی غرب بر محاسبات شی در مورد خطرات استفاده از زور علیه تایوان که در ژانویه رئیسجمهور جدیدی به نام «لای چینگ ته» را انتخاب کرد، نیز همین است. برای شی، مردی که تمایل دارد ایالات متحده را به عنوان یک قدرت در حال محو شدن ببیند، رهبری آمریکا در اوکراین قطعا غافلگیرکننده بوده است. تمایل ایالات متحده برای تحمیل و وارد آوردن دردهای اقتصادی برای مقابله با تجاوزات پوتین - و توانایی این کشور برای جمعآوری متحدانش برای انجام همین کار - به شدت با باور پکن مبنی بر اینکه آمریکا در حال افول نهایی است، تناقض داشت.
نزدیکتر به سواحل چین، انعطافپذیری شبکه متحدان و شرکای آمریکایی در سراسر هند و پاسیفیک تاثیری هوشیارکننده بر تفکر پکن داشته است. یکی از مطمئنترین راهها برای احیای مجدد تصورات چینیها از بیتفاوتی آمریکا و دامن زدن به پرخاشگری چین، کنار گذاشتن حمایت از اوکراین است. ادامه حمایت مادی از اوکراین به بهای تایوان تمام نمیشود. این پیام مهمی از عزم ایالات متحده میفرستد که به تایوان کمک میکند.
رقابت با چین در پسزمینه وابستگی متقابل اقتصادی و روابط تجاری بین این کشور و ایالات متحده صورت میگیرد. چنین ارتباطاتی به طور قابلتوجهی به دو کشور و سایر نقاط جهان خدمت کرده است، اما همچنین آسیبپذیریهای حیاتی و خطرات جدی برای امنیت و رفاه آمریکا ایجاد کرده است. همهگیری کووید خطر وابستگی به هر کشوری را برای تامین تجهیزات پزشکی نجاتبخش برای هر دولتی روشن کرد، همانطور که جنگ روسیه در اوکراین خطرات وابسته شدن به یک کشور برای انرژی را برای اروپا روشن کرد. در دنیای امروز، هیچ کشوری نمیخواهد خود را تحتالحمایه یک تامینکننده مواد معدنی و فناوریهای حیاتی بیابد، بهویژه اگر این تامینکننده قصد داشته باشد که از این وابستگیها به عنوان سلاح استفاده کند. همانطور که سیاستگذاران آمریکایی استدلال کردهاند، بهترین پاسخ این است که به طور معقولی «ریسکزدایی» و تنوعبخشی کنند: تضمین زنجیره تامین ایالات متحده، محافظت از برتری تکنولوژیکیاش و سرمایهگذاری در ظرفیت صنعتی آن.
در این دنیای پرنوسان و دارای شکاف، وزن «حصار میانی» در حال افزایش است. دموکراسیها و حکومتهای استبدادی، اقتصادهای توسعهیافته و در حال توسعه، و کشورهای جنوب جهانی به طور فزایندهای قصد دارند روابط خود را برای به حداکثر رساندن گزینههای خود متنوع کنند. آنها منافع کم و خطرات زیادی را در پایبندی به روابط ژئوپلیتیک تکبعدی با ایالات متحده یا چین میبینند. کشورهای بیشتری احتمالا جذب وضعیت روابط ژئوپلیتیک «باز» (یا حداقل وضعیت «پیچیده») خواهند شد، و رهبری ایالات متحده در مورد برخی مسائل و در عین حال روابط با چین را تقویت میکنند. و اگر گذشته مسبوق به سابقه باشد، واشنگتن باید مراقب رقابت بین تعداد فزاینده قدرتهای متوسط/میانی باشد که از لحاظ تاریخی به جرقه برخورد بین قدرتهای بزرگ کمک کرده است.
یک گرفتاری آشنا
بحرانی که توسط حماس در اسرائیل در 7 اکتبر 2023 ایجاد شد، یادآوری دردناکی از پیچیدگی انتخابهایی است که خاورمیانه همچنان برای ایالات متحده مطرح میکند. رقابت با چین بالاترین اولویت واشنگتن خواهد بود، اما این به آن معنا نیست که بتواند از چالشهای دیگر بگریزد. این فقط به این معنی است که ایالات متحده باید با دقت و انضباط حرکت کند، از گستراندن بیش از حد قدرت خود اجتناب کند و از نفوذ خود عاقلانه استفاده کند.
من بخش زیادی از چهار دهه گذشته را در خاورمیانه و بر روی مسائل آن کار کردهام و این منطقه را این قدر پیچیده یا انفجاری ندیده بودم. پایان دادن به عملیات زمینی شدید اسرائیل در نوار غزه، رفع نیازهای عمیق انسانی غیرنظامیان دردمند فلسطینی، آزادی گروگانها، جلوگیری از گسترش درگیری به دیگر جبههها در منطقه و شکل دادن به رویکردی کاربردی برای «روز بعد» در غزه، همگی مشکلات فوقالعاده حادی هستند. امید به صلحی پایدار که امنیت اسرائیل و همچنین تشکیل کشور فلسطین را تضمین کرده و از فرصتهای تاریخی برای عادیسازی روابط با عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی استفاده میکند، نیز چنین است. تصور این احتمالات در بحبوحه بحران کنونی دشوارتر است، اما حتی سختتر است که تصور کنیم از بحران بدون دنبال کردن جدی آنها خارج شویم.
کلید امنیت اسرائیل – و منطقه – مدیریت مساله ایران است. ایران در بحران جسورتر شده و به نظر میرسد آماده است تا آخرین اقمار منطقهای خود بجنگد، در حالی که برنامه هستهای خود را گسترش داده است. در ماههای پس از 7 اکتبر، حوثیها، گروه یمنی متحد با ایران، شروع به حمله به کشتیهای تجاری در دریای سرخ کردند و خطرات تشدید تنش در جبهههای دیگر همچنان ادامه دارد. ایالات متحده به طور انحصاری مسوول حل هیچ یک از مشکلات آزاردهنده خاورمیانه نیست، اما هیچ یک از آنها را نمیتوان بدون رهبری فعال ایالات متحده مدیریت کرد؛ چه رسد به حل آنها.
جاسوسهایی مثل ما
رقابت و عدمقطعیت ژئوپلیتیک - بدون ذکر چالشهای مشترک مانند تغییرات آب و هوا و پیشرفتهای بیسابقه فناوری مانند هوش مصنوعی - چشمانداز بینالمللی پیچیدهای را ایجاد میکند. ضرورت برای سیا این است که رویکرد خود را به اطلاعات (intelligence) تغییر دهد تا با این دنیای به سرعت در حال تغییر همگام شود. سیا و بقیه جامعه اطلاعاتی ایالات متحده - به رهبری آوریل هاینز، مدیر اطلاعات ملی - سخت کار میکنند تا با فوریت و خلاقیتی که نیاز است، این لحظه را محقق کنند. این چشمانداز جدید چالشهای خاصی را برای سازمانی که بر اطلاعات انسانی متمرکز است، ارائه میکند. در دنیایی که رقبای اصلی ایالاتمتحده - چین و روسیه - توسط مستبدان شخصی هدایت میشوند که در حلقههای کوچک و منزوی مشاوران فعالیت میکنند، دستیابی به بینش در مورد اهداف رهبران مهمتر و دشوارتر از همیشه است.
همانطور که 11 سپتامبر دوران جدیدی را برای سیا آغاز کرد، حمله روسیه به اوکراین نیز چنین دورانی را آغاز کرد. ما هشدارهای اولیه و دقیقی درباره تهاجم آینده ارائه کردیم. این دانش همچنین به رئیسجمهور این امکان را داد که تصمیم بگیرد من را به مسکو بفرستد تا در نوامبر 2021 به پوتین و مشاورانش در مورد عواقب حملهای که میدانستیم آنها در حال برنامهریزی هستند، هشدار دهم. روسها متقاعد شده بودند که پنجره آنها برای تسلط بر اوکراین در حال بسته شدن است و زمستان پیش رو فرصت مساعدی را ارائه میدهد؛ آنها بیحرکت بودند و عذرخواهی نکردند، بهشدت موقعیت خود را دست بالا گرفتند و مقاومت اوکراین و عزم غرب را دستکم گرفتند.
اطلاعات خوب از آن زمان به رئیسجمهور کمک کرده است تا ائتلاف قدرتمندی از کشورها در حمایت از اوکراین را بسیج و حفظ کند. همچنین به اوکراین کمک کرده تا با شجاعت و استقامت قابلتوجهی از خود دفاع کند. رئیسجمهور همچنین استفاده خلاقانهای از حذف طبقهبندی استراتژیک کرده است. قبل از تهاجم، دولت بایدن، همراه با دولت بریتانیا، طرحهای روسیه را برای عملیات «پرچم دروغین» افشا کردند که برای مقصر دانستن اوکراینیها و ایجاد بهانهای برای اقدام نظامی روسیه طراحی شده بود.
در همین حال، نارضایتی از جنگ همچنان رهبری روسیه و مردم روسیه را در زیر سطح ضخیم تبلیغات و سرکوب دولتی میبلعد. این جریان پنهانی نارضایتی، فرصتی برای جذب نیرو در یک نسل برای سیا ایجاد میکند. ما نمیگذاریم این فرصت هدر برود. در حالی که روسیه ممکن است فوریترین چالش را ایجاد کند، چین تهدید بلندمدت بزرگتری است و در دو سال گذشته، سیا خود را برای انعکاس این اولویت سازماندهی مجدد کرده است.
ما با تصدیق یک واقعیت سازمانی که مدتها پیش آموختم، شروع کردهایم: اولویتها واقعی نیستند مگر اینکه بودجه، آنها را منعکس کند. بر این اساس، سیا منابع بیشتری را برای جمعآوری، عملیات و تحلیلهای اطلاعاتی مرتبط با چین در سرتاسر جهان اختصاص داده است؛ بیش از دو برابردرصد بودجه کلی ما تنها در دو سال گذشته بر چین متمرکز شده است. ما افراد مسلط بیشتری به زبان ماندارین را استخدام کرده و آموزش میدهیم و در عین حال تلاشها را در سرتاسر جهان برای رقابت با چین، از آمریکای لاتین گرفته تا آفریقا تا هند و اقیانوس آرام افزایش میدهیم.
سیا یک دو جین «مرکز ماموریت» دارد؛ گروههای خاصی که افسرانی را از ادارات مختلف سازمانها گرد هم میآورند. در سال 2021، ما یک مرکز ماموریت جدید را راهاندازی کردیم که به طور انحصاری روی چین متمرکز بود. این مرکز به عنوان تنها مرکز ماموریت تککشوری، مکانیزمی مرکزی برای هماهنگی کار در چین فراهم میکند؛ شغلی که امروزه به هر گوشه از سیا تسری یافته است و همچنین بیسر و صدا در حال تقویت کانالهای اطلاعاتی برای همتایان خود در پکن هستیم؛ ابزاری مهم برای کمک به سیاستگذاران برای جلوگیری از سوءتفاهمهای غیرضروری و برخوردهای سهوی بین ایالات متحده و چین.
حتی با وجود اینکه چین و روسیه بیشتر توجه سیا را به خود اختصاص دادهاند، اما این آژانس نمیتواند از چالشهای دیگر، از مبارزه با تروریسم گرفته تا بیثباتی منطقهای، غافل شود. حمله موفقیتآمیز ایالات متحده در افغانستان در ژوئیه 2022 علیه ایمن الظواهری، یکی از بنیانگذاران و رهبر سابق القاعده، نشان داد که سیا به شدت بر روی تهدیدهای تروریستی متمرکز است و تواناییهای قابلتوجهی را برای مبارزه با آنها حفظ میکند. سیا همچنین منابع قابلتوجهی را برای کمک به مبارزه با «تهاجم فنتانیل»، ماده افیونی مصنوعی که هر ساله دههاهزار آمریکایی را میکشد، اختصاص میدهد. چالشهای منطقهای آشنا نهتنها در مکانهایی مانند کرهشمالی و دریای چین جنوبی که مدتهاست از نظر استراتژیک مهم تلقی میشوند، بلکه در بخشهایی از جهان که اهمیت ژئوپلیتیک آنها تنها در سالهای آینده افزایش خواهد یافت، مانند آمریکای لاتین و آفریقا نیز وجود دارد.
در همین حال، ما رویکرد خود را به فناوری نوظهور تغییر میدهیم. سیا در حال کار بر روی ترکیب ابزارهای پیشرفته با تکنیکهای قدیمی برای جمعآوری اطلاعات از افراد، اطلاعات انسانی یا HUMINT است. البته فناوری، بسیاری از جنبههای جاسوسی را سختتر از همیشه میکند. در عصر شهرهای هوشمند، با دوربینهای فیلمبرداری در هر خیابان و فناوری تشخیص چهره که به طور فزایندهای در همهجا دیده میشود، جاسوسی بسیار سختتر شده است. برای یک افسر سیا که در خارج از کشور در یک کشور متخاصم کار میکند و با منابعی ملاقات میکند که امنیت خود را برای ارائه اطلاعات ارزشمند به خطر میاندازند، نظارت مداوم یک تهدید حاد است.
اما همان فناوری که گاهی علیه سیا کار میکند - چه استخراج دادههای بزرگ برای افشای الگوها در فعالیتهای آژانس باشد یا شبکههای دوربین عظیمی که میتوانند هر حرکت یک عامل را ردیابی کنند - میتواند به نفع آن و علیه دیگران کار کند. سیا در حال رقابت با رقبای خود برای استفاده از فناوریهای نوظهور است. این آژانس اولین مدیر ارشد فناوری خود را منصوب کرده و مرکز ماموریت جدید دیگری را ایجاد کرده که بر ایجاد مشارکت بهتر با بخش خصوصی متمرکز است، جایی که نوآوری آمریکایی مزیت رقابتی قابلتوجهی را ارائه میدهد.
استعداد علمی و فناوری داخلی سیا همچنان عالی است. این آژانس در طول سالها زرادخانه جاسوسی خود را توسعه داده است که مطلوب من، دوربین جنگ سرد است که به گونهای طراحی شده است که شبیه سنجاقک به نظر برسد و معلق باشد. انقلاب در هوش مصنوعی و انبوه اطلاعات منبع باز در کنار آنچه به صورت مخفیانه جمعآوری میکنیم، فرصتهای تاریخی جدیدی را برای تحلیلگران سیا ایجاد میکند. ما در حال توسعه ابزارهای هوش مصنوعی جدید برای کمک به هضم سریعتر و کارآمدتر همه این مواد هستیم و به افسران اجازه میدهیم تا بر بهترین کاری که انجام میدهند تمرکز کنند: ارائه قضاوتها و بینشهای مستدل در مورد آنچه برای سیاستگذاران مهمتر است و آنچه برای منافع آمریکا بیشترین اهمیت را دارد. هوش مصنوعی جایگزین تحلیلگران انسانی نمیشود، اما در حال حاضر به آنها قدرت میدهد.
اولویت دیگر در این دوره جدید، تعمیق شبکه بیبدیل مشارکت اطلاعاتی سیا در سراسر جهان است، داراییای که رقبای تنهای ایالات متحده در حال حاضر فاقد آن هستند. توانایی سیا برای بهرهمندی از شرکای خود - از مجموعههای آنها، تخصص آنها، دیدگاههای آنها و ظرفیت آنها برای عملیات راحتتر در بسیاری از مکانها که سیا میتواند انجام دهد - برای موفقیت آن بسیار مهم است. همانطور که دیپلماسی به احیای این شراکتهای قدیمی و جدید بستگی دارد، اطلاعات نیز چنین است.
حرفه اطلاعاتی در بطن خود، مربوط به تعاملات انسانی است و هیچ جایگزینی برای تماس مستقیم برای تقویت روابط با نزدیکترین متحدانمان، برقراری ارتباط با خشنترین دشمنانمان و پرورش همه افراد در این بین وجود ندارد. در بیش از 50 سفر خارج از کشور در نزدیک به سه سال به عنوان رئیس سیا، طیف وسیعی از این روابط را اجرا کردم. گاهی اوقات، برای افسران اطلاعاتی راحتتر است که با دشمنان تاریخی در شرایطی که تماس دیپلماتیک ممکن است به رسمیت شناخته شود، تعامل کنند.
به همین دلیل است که رئیسجمهور من را در اواخر اوت 2021 به کابل فرستاد تا درست قبل از خروج نهایی نیروهای آمریکایی با رهبری طالبان تعامل کنم. گاهی اوقات، روابط سیا در بخشهای پیچیده جهان میتواند امکانات عملی را ارائه دهد، مانند مذاکرات جاری با مصر، اسرائیل، قطر و حماس بر سر آتشبس بشردوستانه و آزادی گروگانها از غزه. گاهی اوقات، چنین روابطی میتوانند عامل ثباتی در روابط پر فراز و نشیبهای سیاسی ایجاد کنند و گاهی اوقات، دیپلماسی اطلاعاتی میتواند همگرایی منافع را تشویق کند و بیسر و صدا از تلاشهای دیپلماتها و سیاستگذاران آمریکایی حمایت کند.
منبع: فارن افرز/30 ژانویه 2024
ویلیام جی برنز/مدیر سیا
ترجمه: محمدحسین باقی