معیار ارزش انسانها به اندازۀ شناخت و فهم آنها در بهکارگیری تکالیف دینی است. انسان مؤمن و متدیّن به هر میزان که وجودش را از رذائل اخلاقی پاک کند، به همان میزان از برکات و فیوضات الهی بهرهمند میگردد. رسول خدا(ص) ضمن روایاتی به سلامت دل و قلب آدمی تأکید نموده و فرمودهاند:
«القَلْبُ مَلِکٌ وَلَهُ جُنُودٌ، فَاِذا صَلُحَ المَلِکُ صَلُحَتْ جُنُوْدُهُ وَاِذا فَسَدَ المَلِکُ فَسَدَتْ جُنُوْدُه[1]؛ قلب پادشاه و برای او سپاهیانی است؛ چون پادشاه صالح و شایسته باشد، سپاهیانش صالح شوند و اگر پادشاه تبهکار و فاسد گردد، سپاهیان او فاسد شوند.»
پیراستن دل، آدمی را از ریا، نفاق، بخل، کینه، طمع و بدبینی و تنگنظری دورکرده و او را به دریای رحمت خداوند نزدیک و از ابلیس وجود رها میسازد. زیرا دل چشمه علم و حکمت است، که با پاکیزه نگاه داشتن آن میتوان از این چشمۀ زلال بهره گرفت و حقایق هستی را درک نمود.
سلامت و اصلاح دل ـ که با تدیّن و عمل به فرامین و دستورات دین مبین اسلام به آسانی حاصل میشود ـ زمینۀ پرهیز از ظلم و عصیان را فراهم نموده و موجب عطوفت و مهرورزی و خیرخواهی نسبت به سرنوشت همگان میگردد. همچنین قلب آدمی را جایگاه رحمت خداوند قرار خواهد داد. امیرمؤمنان علی(ع) میفرمایند:
«قُلُوبُ الْعِبَادِ الطَّاهِرَةِ مَوَاضِعُ نَظَرِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ؛ فَمَنْ طَهَّرَ قَلْبَهُ نَظَرَ إِلَیه[2]؛ دلهای پاکطینتان جایگاه توجه خداوند است؛ پس هرکه دلش را پاک نماید، خداوند [با نظر رحمت] بر او بنگرد.»
بدینترتیب انسانها باید ابتدا خودشان گام اول را بردارند و زمینۀ رشد خصایص نیک را در وجود خود ایجاد کنند. چراکه در حقیقت، خداوند متعال فقط مصالح و مفاسد اعمال را بیان میکند؛ راه را از بیراهه مینمایاند؛ انتخاب راه و گزینش سعادت و شقاوت را به خود انسانها سپرده است.[3] از اینرو در روایات، به پاکی قلب و صفای باطنی بسیار توصیه و سفارش شده است. بهراستی قلبی که حرم خداوند است، بایسته نیست که غیر او در آنجا سکنا داده شود.
از سوی دیگر خداوند متعال در وجود انسانها، عشقِ پذیرش دین و آیین حق را قرار داده و در فطرت آنها حس کمالجویی و حقجویی و حقطلبی را آفریده است. همچنان که احساس بیزاری از ظلم، ستم، نفاق و گناه نیز در وجود آدمی نهاده شده است. زیرا ارادۀ پروردگار عالم بر این است که همۀ انسانها با رضایت قلبی و خلوص نیت به آیین اسلام ایمان آورند.
وَلَکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ وَکَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْیَانَ أُولَئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ[4])؛ «ولی خداوند ایمان را محبوب شما ساخت و آن را در دلهایتان آراست، و کفر و نافرمانی و گناه را مورد نفرت شما قرار داد، آنان [که دارای این خصوصیات هستند] رهیافتگان [به صراط مستقیم] هستند.»
در این آیه شریفه وَالْفُسُوقَ یعنی خروج از طاعت بهسوی معصیت 5] و الْعِصْیَانَ به معنای نافرمانی است. بدیهی است برای راه یافتن به حریم امن الهی، باید مهیا و آماده بود و خصلتها و سجایای اخلاقی را در خود ایجاد نمود. البته ممکن است آمادگی پذیرش حق در فطرتِ پاک انسانها، با گذشت زمان و بر اثر تماس با آلودگیها کمرنگ شود و کمکم صفای دل آدمی از دست برود و کفر و عصیان به قلب وی غلبه یابد.
--------------------------------------------------------------------------
[1]. نهج الفصاحة: 448.
[2]. غرر الحکم و درر الکلم: 501.
[3]. به مقتضای قاعدۀ لطف، هادیانی از سوی خداوند متعال برای هدایتگری تعیین میشوند، تا مکلّفان را برای اطاعت از خداوند تشویق نمایند و از معصیت و گناه بازدارند، تا اگر عقاب و عذابی در پی معصیتها گریبانگیرشان شد، حجّت و دلیلی باشد؛ )وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا(؛ «و ما بر آن نبودیم که پیش از فرستادن پیامبری، امتی را عذاب کنیم.»
[4]. حجرات(49): 7.
[5]. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم: 9 / 96.
برگرفته از کتاب اسلام دین آسان نوشته استاد انصاریان