اگرچه از نظر برخی لغتشناسان و اندیشمندان، واژههای «حلم» و «صبر» تقریباً مترادف بوده و به یک معنا میباشند:
«و الحَلِیمُ فی صفة الله عز و جل: معناه الصَّبور حلیم که یکی از صفات پروردگار است، معنایش صبور است.
«وصف اللّه بالصبر انما هو بمعنى الحلم و هو تأخیر العقوبة عن المستحقین لها توصیف خداوند به صبور بودن، معنایش حلم خداست؛ یعنی تأخیر انداختن عذاب کسانی که مستحق عذاب هستند.
اما برخی معتقدند؛ حلم خودداری شخص در برابر هیجانات غضب و احساسات و به دست آوردن حالت آرامش، اطمینان و بردباری است، در برابر عجله که با طبع بشر سازگاری ندارد: «الحلم: ضبط النفس عن هیجان الغضب «الحلم بمعنى انضباط النفس و الطبع عن هیجان الغضب و عن الإحساسات، و حصول حالة السکون و الطمأنینة و الصبر فی مقابل ما لا یلائم الطبع، فی مقابل العجلة و الطیش و النزق و الغضب
بنابر این فرق بین «حلیم» و «صبور» را اینگونه عنوان کردهاند که فرد گناهکار در برابر شخصی که صفت «صبور» دارد، ایمن از عذاب نیست، اما در برابر شخصی که صفت «حلیم» دارد از عذاب ایمن است: «الفرق بین الحلیم و الصبور ان المذنب لا یأمن العقوبة فی صفة الصبور کما یأمنها فی صفة الحلیم
صفت «حلم» زمانی که به انسان نسبت داده شود، از شریفترین صفات انسانی و در ستایش غریزه بشری است که باعث ترقی انسان به سوی کمالات میشود، و انسان به وسیله این صفت میتواند به سکون و آرامش دست یابد
با توجه به آنچه که بیان شد، «صبر» و «حلم» از صفات نفسانی هستند که انسان میتواند در برابر حوادثی که برای او به وجود میآید، از خود نشان دهد. «حلم» صفت و حالت دیگر نفسانی است که با «صبر» تفاوت دارد؛ فرق اساسی «حلم» و «صبر» در این است: «صبر» ضد و مقابل بیتابی و جزع و فزع نمودن است، و در حقیقت حالت خویشتنداری در برابر ناملایمات و اموری است که از بیرون بر انسان وارد میشود؛ و انسان باید در برابر آن خویشتنداری نموده و مشکل را حل کند، که آن یا صبر «عَلَی الطَّاعَةِ» است، یا صبر «عِنْدَ الْمُصِیبَةِ» است، یا صبر «عَنِ الْمَعْصِیَة»؛ یعنی یا باید طاعتی را انجام دهد که دشوار است؛ مانند روزه ماه مبارک رمضان، اعتکاف و... . زمانی خدای ناکرده مصیبت سختی بر انسان وارد میشود که این صبر «عِنْدَ الْمُصِیبَة» است. و گاهی صبرِ «عِند الْمَعْصِیَة»، یعنی صبر در برابر گناه.
امّا «حلم» در مقابل خشم و غصب و ضد آنهاست؛ یعنی اگر برای انسان حادثهای پیش آمد و او عصبانی نشد، این جزو «صبر» نیست، بلکه جزو «حلم» است. بار سنگین غضبی بر انسان وارد میشود، اگر این غضب او را وادار کرد که خلاف بگوید و دست به خلاف بزند، معلوم میشود که حلیم نیست، امّا اگر «عند الغضب» آن «طیش» و حمله و خشم را مهار کرد و این بار سنگین غضب را به دوش کشید، میگویند او شخصی حلیم است. - در تعبیرات فارسی میگویند بردبار است -. این نظیر صبر نیست؛ لذا «صبر» کاملاً از مسئله «حلم» بیرون است، و «حلم» کاملاً از مسئله «صبر» جدا است.
به عبارت دیگر، اگر برای شخص حادثهای پیش آمد و او عصبانی شد و با همه فشارها خود را مهار و مدیریت کرد و براساس خشم و عصبانیت خویش عمل نکرد، چنین شخصی حلیم و بردبار است. او خشم خود را مهار و مدیریت میکند و در آن حالت رفتار و سخنی ندارد که خلاف حق باشد و موجبات پشیمانی را فراهم آورد. چنین شخصی از درون استوار است. حلیم خشمگین میشود ولی مهار خشم خویش را دارد و براساس هیجان و واکنشهای عاطفی شدید رفتار نمیکند، بلکه آتشفشان خشم خود را فرو میکشد و براساس عقل و علم رفتار میکند، نه بر اساس هیجان و عواطف و احساسات
گفتنی است که حلم از اوصاف برجسته و اسمای حسنای الهی است. در قرآن کریم هر جا که صفت حلم به خداوند نسبت داده شد، به مقتضای کلام همراه با یکی دیگر از صفات خداوند آمده است؛ مانند «غفور حلیم»، «غنیّ حلیم»، «علیم حلیم»، «شکور حلیم».